هر فردي سرگذشتي دارد؛ اما درباره جواهرات گرانبها حكايتهاي متعددي نقل ميشود.
چهره انسان تجربياتش را آشكار نميكند همانگونه كه هرگز جريان و مسير حيات جواهرات بهطور عيني قابل رويت نيست. آنچه سبب خطاي من نسبت به ارزيابي مهمترين گنجينه تركيه يعني الماس "كاسيكسي" ميشود، تخيلها و باورهايي است كه تحت تاثير داستانهاي مختلف در ذهن من شكل گرفتهاند. در مراسم پيروزي و سالنهاي پذيرايي ويژه مهمانان با نفوذ درباري، همواره حضور آن را بر گردن سلاطين در عالم رويا تصور ميكردم كه با اندوه فراوان نظر مرا معطوف به پردههاي مخمل سياه رنگ خزانهداري قصر "توپ كاپي Top kapi" ميكرد.
درباره الماس "كاسيكسي" شايعاتي وجود دارد كه همانند خود سنگ، جذاب و دلانگير است. يكي از آنها درباره مورخ قرن 17 "رسيدبي Rasit bey" است. بر اساس اين داستان مرد فقيري كه در سال 1699 در اطراف زبالهداني "اگريكاپي Egrikapi" در نزديكي قصر "تك فور Tek fur" واقع در استانبول پرسه ميزد سنگي را يافت. سپس آن را در ازاي 3 قاشق چوبي مبادله كرد. سازنده قاشق نيز سنگ را در برابر 10 سكه قديمي به جواهرسازي ميفروشد. مرد طلا فروش سنگ را به يكي از دوستانش كه به ارزش سنگ پي ميبرد ميدهد و از او حقالسكوت ميخواهد. بحث بين آن دو در ميگيرد و سرانجام به داوري نزد رئيس خود ميروند. او نيز در ازاي دريافت سنگ به هر يك از آنها كيسهاي زر ميدهد. هنگاميكه يكي از وزراي اعظم ميخواهد سنگ را براي خود خريداري كند، اين اقدام به گوش سلطان ميرسد. "ممد چهارم Mehmet" را به دنبال سنگ فرستادند تا توسط سنگتراشها در قصرش كار گذاشته شود. به اين ترتيب بخشي از خزانه شاهان عثماني ميشود. آخرين شايعات و شايد حقيقيترين آنها در دوران كنوني حكاياتي است كه در آن چند نام تاريخي ذكر شده است. از جمله ناپلئون، "كاسانوآ Casanova"، سلطان محمود دوم، علي پاشا از "تپدلن Tepedelen" كه هر يك داستاني درباره اين الماس ذكر كردهاند. علي پاشا فرد محترمي بود. او با كه خانوادهاش از "كي سري Kayseri" به بالكان مهاجرت كرد و به علت شجاعت و موفقيتهايش در جنگها شهرت پيدا كرد. حاكمان عثماني هر يك با مشكلاتي در منطقه بالكان رو به رو شدند لذا او را به عنوان اولين پادشاه يا "دلوين Delvine" و سپس "يانياميجر Yanyamaigor" برگزيدند. او نيز از بركت مبارزاتش به گنجينهاي عظيم دست يافت.
قتل عامي كه سرانجام به عشق منجر شد
مختار پاشا پسر علي پاشا همسر دوست داشتني و مورد علاقهاش "كرافرونسي Kira Frosini" را به قصر ميبرد. اين اقدام او، حسد "پاسوهانيم Paso Hanim" همسر ديگرش را بر ميانگيزد. فروسيني هداياي گرانبهاي بسياري را دريافت ميكرد و مورد احترام همه درباريان بود تا حدي كه ديگر به هانيم كسي توجهي نميكرد. اين شرايط او را آشفته خاطر ميكرد، تا اينكه مختار پاشا به فروسيتي حلقه بسيار با ارزش خود را اهدا كرد و او نيز تصميم گرفت كه هرگز آن را از انگشتش خارج نكند. با اين وجود پس از مدتي تمايل به فروش محرمانه آن را به فردي جواهرساز پيدا ميكند. او بدون آگاهي از قصد مالك و با علم به اينكه چنين حلقهاي بايد متعلق به قصر باشد آن را به پاسوهانيم ميدهد. هانيم با مشاهده حلقه، قضيه را با پدر شوهرش در ميان ميگذارد. علي پاشا به عروس خود قول انتقام سختي را ميدهد. به اين منظور با زنان بدنام شهر كه مادام فروسيني نيز در زمره آنها است بد رفتاري را شروع ميكند، بر بدن زنان سنگي آويخته ميشود تا باعث خفگي آنها در قعر درياچه شود. اين اقدام سبب مرگ همسرش امهكلثوم نيز ميگردد.
علي پاشا با اسلحه شخصياش به سوي امهكلثوم به علت اعتراض او نسبت به رفتارهاي غير منطقياش تيراندازي ميكند. همسرش بيهوش ميشود و پس از ترس خود را درون كمد مخفي ميكند. روز بعد هنگامي كه علي پاشا به ديدن او ميآيد در مييابد كه همسرش از ترس جان باخته است.
سرانجام براي حل مشكل علي پاشا تصميم ميگيرد پنهاني به خانه جواهرساز برود. در آنجا تصميم كشتن همه اعضاي خانواده آنها را ميگيرد اما التماس دختر زيباي زرگر نظر او را تغيير ميدهد و عشق به او سبب ميشود تا دختر را به همسري پذيرفته و با خود به قصر آورد بدون آنكه از او بخواهد تا از آيين مسيحيت دست بردارد.
الماس كاسيكسي سمبل عشق علي پاشا ميشود.
علي پاشا، الماس كاسيكسي را به عنوان هديه به همسرش ميبخشد، الماسي كه به خاطر آن قيمت گزافي را متحمل شده است. بر اساس شايعات، اين الماس دست به دست ميگردد تا به "واسليكي Vasliki" ميرسد. در سال 1774 يك افسر فرانسوي به نام "پيگوت Pigot" آن را از يك مهاراجه هندي ميخرد و به فرانسه ميبرد تا به "كاسانوآ Casanova" فردي رذل و شرور با شهرتي جهاني بفروشد. او به عنوان يك شاعر، نويسنده، شيميدان، قمارباز، سياستمدار، جاسوس ونيزيها، سنگتراش و بنيانگذار لاتاري فرانسه (1798-1725) در تماس با همه پادشاهان، امپراطوران، پاپها و دانشمندان عصر خود است او مسئوليت نظارت بر روابط قانوني و غيرقانوني را بر عهده دارد با اين حال روزي مهمان قصر و روزي ديگر را در خانههاي فساد سپري ميكند. خصوصيت بارز او آن است كه از رويارويي با حوادث غير مترقبه به هنگام سفر در اروپا نميهراسد. بانوان اشرافزاده، نديمههايشان و هنرمندان همه معشوقههايش بهشمار ميآيند. حال چگونه كاربرد الماس كاسيكسي با توجه به شرايط زندگي كاسانوآ قابل توصيف و توجيه خواهد بود!
او اين الماس را به مادر ناپلئون ميفروشد.كسيكه سرانجام آن را به خاطر پسرش به فرد ديگري ميفروشد زيرا ناپلئون در جنگ با روسيه شكست خورده و به جزيره الب تبعيد شده بود. از اينرو مادرش الماس را براي نجات پسر در يك حراجي به معرض فروش ميگذارد. الماس به قيمتي معادل 150 سكه طلا توسط يكي از افراد علي پاشا خريداري شده و دوباره در اختيار او قرار ميگيرد.
گرانبهاترين الماس جهان هماكنون به زيباترين زن جهان تعلق دارد
علي پاشا براي اولينبار عاشق شده بود. او از اينكه چنين همسر زيبايي نصيبش شده بود به خود ميباليد. آنها از اينكه در كنار يكديگر پياده به درياچه "يانيا Yanya" ميروند و از خوشحالي آواز ميخوانند لذت ميبردند. بهنظر ميرسيد كه سرانجام علي پاشا به آرامش و راحتي دست يافتهاست. "هال افندي Hale effendi" فردي كه علي پاشا را خطرناك ميپنداشت و سعي داشت تا حدودي از قدرت او بكاهد، سلطان محمود را ترغيب كرد تا به كمك "هورسيت پاشاHursit pasha" او را به قتل برساند. تنها برگ برنده در دست هورسيت بود زيرا ادعا ميكرد علي پاشا مسيحي شده است از اينرو سلطان را به صومعه "پاندا ليمون Panda leymon" واقع در جزيرهاي در وسط درياچه يانيا Yanya جهت بحث و گفتگو در اين باره دعوت، كرد. او با در نظر گرفتن امكان وقوع هر نوع واقعهاي چنين اقدامي را تعهد و وظيفه قانوني خود به شمار ميآورد. در هر حال علي پاشا با همسرش به آنجا ميرود و با اين كار خود نشان ميدهد كه همسرش در زندگي مهمترين موهبتي است كه خداوند به او ارزاني داشته است. علي پاشا از هورسيت ميخواهد كه از ماديات دنيوي چشم پوشيده و براي هميشه در خانهاي روستايي و ييلاقي سكونت كند، اما هورسيت پيشنهادش را رد ميكند. در هر حال پس از تلاش بسيار در صومعه در حضور همسرش اعدام ميشود. آخرين گفته او به افرادش قبل از مرگ، آن است كه پيش از آنكه همسرش به دست دشمنان بيافتد، او را بكشند.
واسيليكي سكوت اختيار ميكند
هورسيت چندين روز "واسيليكي" را تحت بازجويي قرار ميدهد تا نام مكان گنجهاي علي پاشا را افشا كند. اما سكوت خود را حفظ ميكند. هورسيت، او را به استانبول به همراه صندوقي مملو از سنگهاي قيمتي ميبرد. درباره سرانجام اين زن شايعات بسياري وجود دارد. برخي معتقدند كه او در آغاز در "بورسا Bursa" زندگي ميكرد و سپس اجازه بازگشت به استانبول به او داده ميشود. عدهاي ديگر معتقدند كه او در "تيرلاها Tirlaha" سكونت كرده و دائم الخمر ميشود. گروهي نيز ميگويند كه او با يك ايتاليايي ازدواج ميكند و در پي يافتن گنجهاي علي پاشا جان خود را از دست ميدهد.
اين الماس 86 قيراطي در زمره 22 الماس جهان قرار دارند و در قصر "تاپ كاپي" نگهداري ميشود. خود الماس به 49 برليان كه در دو رديف قرار گرفته است مزين شده است. نماي آن يادآور ماه كامل احاطه شده در ميان ستارگان است. به نظر ميرسد به دستور سلطان محمود برليانهاي پاوه در اطراف اين الماس نصب شده باشند تا به اين طريق درخشش و جذابيت آن افزوده شود.
تا قرن 18، هند تنها كشوري بود كه الماس استخراج ميكرد. پس از آن برزيل و آفريقاي جنوبي اقدام به اينكار كردند. از آغاز سال 1870 ماجراجوييهاي "كپ Cape" در اين منطقه شروع شد.
از ميان مشهورترين الماسها "گريت مونگولين Great Mongolian" را ميتوان نام برد كه به سلطان فارس حاكم در قرن 16 تعلق داشت و در حال حاضر امكان آن نامعلوم است. فلوزتين كه از چارلز شجاع به خانواده سلطنتي استراليا رسيده است، "اورلاو Orlov" كه كاترين دوم از شاهزادهاي روسي بهدست آورده، "سانسي Sancy" متعلق به هنري سوم كه چارلز شجاع آن را به او اهدا كرد،"ري جنت Regent" متعلق به دوك اورلئان و ستاره جنوبي كه در برزيل در سال 1853 يافت شد، "لايت ماونتن Light mountain" در تملك ادوارد هفتم پادشاه انگليس از جمله مشهورترين الماسهاي دنيا هستند.
گرانبهاترین الماس جهان
نویسنده: ادمین سیستم
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 01:28
https://www.tgju.org/news/2484
جدیدترینها / برلیان
-
اردیبهشت
06
دیدهبان بازار - پنجشنبهمروری بر مهمترین نوسانات بازارها در 06 اردیبهشت 1403
-
اردیبهشت
05
دیدهبان بازار - چهارشنبهمروری بر مهمترین نوسانات بازارها در 05 اردیبهشت 1403
-
اردیبهشت
04
دیدهبان بازار - سه شنبهمروری بر مهمترین نوسانات بازارها در 04 اردیبهشت 1403