بچههاي پريروز، آنان كه امروز پدر شدهاند، آنان كه كيك و نوشابه، پفك مينو، كارملا، تيتاپ، آدامس خروسنشان، ياميام، كيتكت، نوشابههاي شيشهاي و ساندويچهاي كالباس مدرسه را هنوز در خاطراتشان مزمزه ميكنند، از سكهها و اسكناسهاي گذشتهاي نهچندان دور، خاطرهها دارند.
خاطرههايي كه اين روزها فقط سايهاي از آن باقي است و تهماندههاي آن را ميتوان در عكسهاي اينترنتي يا موزهها جستجو كرد.
به ياد ميآوريد با چه سكههاي كوچكي، چيزهاي بزرگ ميخريديد؟ چه پول توجيبيهاي اندك و چه بركتي. تازه پسانداز هم ميكرديم.
آن زمان كه بيشتر پدرها پيكان داشتند، خانهها حياط داشت، مادربزرگ و پدربزرگ داشت، حوض و باغچه داشت و فوتبال سر چهارراه برقرار بود، سكهها و اسكناسهايي هم بودند كه كوچك، اما پر ارزش بودند و با آن چهها كه نميخريديم.
2 ريالي
به دو ريالي، دو زاري هم ميگفتند. اوايل دهه شصت، دو ريالي را بيشتر براي تلفن استفاده ميكردند.
در آن باجههاي زردرنگ و سقف بلند. گاهي هم براي زدن به شيشه باجه كه يعني زودباش، ما هم كار داريم(!) استفاده ميشد. اكنون ديگر نشاني از آن سراغ نداريد.
پنج ريالي
پنج ريالي در اواخر دهه پنجاه تا اواسط دهه شصت يكي از رايجترين پولهاي خرد كشور بود. در گويش خودماني براي يك كورس (مسير) تاكسي يك، يك توماني و يك پنج ريالي ميداديم و ميگفتيم پونزهزار! اولين سري سكه پنج ريالي سال 58 ضرب و تا 1367 انواع مختلفي از آن ضرب شد. اين سكه ديگر در چرخه پولي وجود ندارد.
يك توماني
يك توماني يا 10 ريالي ديگر براي خودش قدرت خريدي داشت. اين سكه با دو طرح ساده و دسته گل لاله در چرخه پولي موجود بود.
سكه 10 ريالي با دسته گل لاله در سال 58 و به مناسبت اولين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و سكه 10 ريالي ساده، بدون هرگونه طرح، نماد يا شعاري سال 62 ضرب شد و اواسط دهه 70 به فراموشي سپرده شد.
2 توماني
با دو توماني ميشد نوشابه با كيك خريد، اما اگر يك دو توماني با يك پنج ريالي ميداديد (25 زار) ميشد نوشابه را با تيتاپ هم خريد. پفك هم دو تومان بود. دو تومانيها بزرگتر از ساير سكهها بود و دو طرح گل لاله و ساده را بر خود داشت.
پنج تومانيهاي زرد
اين پنج تومانيهاي زرد يكي از معروفترين و پراستفادهترين سكهها بود.
نوعي سكههاي حسرت طلا! روي آن طرحي مخلوط شده از چرخدنده صنعت به همراه خوشه گندم و پشت آن نقشه ايران با شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي حك شده بود. اين سكهها در سال 66 ضرب شد و آخرين استفاده از آن در تلفنهاي سكهاي فشاري بود.
به تدريج سكه ده توماني، 25 توماني، 50 توماني و صد توماني نيز به بازار آمد. سكههايي كه از ارزش اوليه خود افتادهاند و حتي پول خرد هم نيستند. در اين ميان شايد سكه 500 توماني به درد پرداخت هزينه نيم ساعت جاي پارك در تهران بخورد.
اسكناسهاي فراموش شده
با اين حال و جدا از سكهها، اسكناسهاي فراموش شدهاي هم داريم كه اين روزها جز خاطرهاي از آنها باقي نمانده است.
اسكناسها برخلاف سكهها كاربرد گستردهاي در عيدي دادن داشته و دارند! بخصوص اسكناسهاي نو كه از لاي قرآن بيرون ميآمد و چه چشمهايي كه سوسوي انتظار دريافت آنها را نميزد. بوي عيدي، بوي توپ، بوي كاغذ رنگي... .
آمار ميگويد از اول پيروزي انقلاب تاكنون 11 قطعه اسكناس منسوخ شده است. به حافظهتان فشار بياوريد، اسكناس 10 توماني كه تصوير شهيد مدرس روي آن بود، اسكناس 20 توماني كه تصوير حرم امام رضا(ع) را روي خود داشت و اسكناس 50 توماني كه ميزبان تصويري از نماز جمعه بود.
اگر جيب كسي از ما بچههاي پريروز حامل يك يا چند قطعه از اين اسكناسها بود، احساس ميكرد براي خودش مردي شده است و چه احساس قدرتي! 50 توماني كه براي خودش ثروتي بود و عيدي گرفتن آن آرزويي دوستداشتني؛ چراكه بيشتر اسكناسهاي عيدي 20 يا حداكثر 50 توماني بود.
مثل الان نبود كه اسكناس 500 توماني به درد پول خرد بخورد و به قولي اگر آن را به متكدي بدهي، قهر ميكند! ياد همه آن سكهها، اسكناسها و نوستالژي غني كه با خود داشت، بخير.