بازار گاوی و خرسی چیست؟
«گاو» و «خرس» از کجا آمدهاند؟
1) اولین توضیح، به نحوه جنگیدن این دو حیوان اشاره دارد. از طرفی، با توجه به اینکه گاو به هنگام حمله به دشمن، شاخهای خود را به طرف بالا میگیرد، روند صعودی بازار را گاوی مینامند. اما از سوی دیگر، خرس در مقابله با رقیب خود، پنجههایش را به سمت پایین میگیرد و با او میجنگد. برخی بر این باورند که این مساله علت استفاده از نام خرس به هنگام توصیف بازار نزولی است.
2) در گذشتهای دور، دلالانی وجود داشتند که پوست خرس میفروختند. در واقع، آنها پوست خرس را با قیمت همان روز به مشتریان پیشفروش میکردند و چون اعتقاد داشتند که قیمت آن در آینده نزدیک کاهش خواهد یافت، در موعد تحویل پوست با پرداخت مبلغی کمتر به شکارچیان، از تفاوت قیمت خرید فعلی و پیشفروش سود کسب میکردند.
این افراد به «خرسیها» شهرت یافته بودند و چون روند نزولی قیمت را پیشبینی میکردند، عدهای عقیده دارند که ریشه «بازار خرسی» از این افراد بر گرفته شده است. این مفسران در توجیه نام گاو نیز اشاره به مبارزات تاریخی گاو و خرس دارند که همواره در طول تاریخ، گاو نقطه مقابل خرس بوده است (جنگ گاو و خرس، از جمله تفریحات مردم مکزیک به شمار میآمده که هماکنون نیز در برخی نقاط دنیا این عمل انجام میگیرد و مردم شهر را به تماشای این مبارزه جذب میکند).
خصوصیات بازار گاوی و خرسی
در نتیجه اغلب آنها آخرین افرادی هستند که متقاعد میشوند بازار صعودی است و فرصتهای خوبی برای خرید در آن وجود دارد. در یک بازار گاوی، صرف نظر از اینکه چقدر طولانی مدت باشد، عموم مردم در آخرین لحظات سوار بر ارابه قیمت میشوند و هر چند سعی میکنند برای این کار خود دلایل منطقی و اقتصادی ذکر کنند، اما در واقع از کاری که میکنند اطلاع چندانی ندارند و استدلال واقعی و درونی آنها (که آن را ذکر نمیکنند) این است که همه دارند این کار را میکنند و پول در میآورند، پس چگونه ممکن است این کار اشتباه باشد؟
غافل از اینکه بازار گاوی و صعود مرتب قیمتها، نیاز به تزریق دائمی پول توسط معاملهگرانی دارد که خواهان خرید در قیمتهای بالاتر و بالاتر باشند. هر چقدر از عمر بازار گاوی گذشته باشد، تعداد بیشتری از معاملهگران خریدهای خود را انجام دادهاند و کمتر مشتری جدیدی باقی مانده و در نتیجه تعداد کسانی که حاضرند قیمتهای بالاتری برای خرید پیشنهاد دهند کمتر شده است.
وقتی عموم مردم وارد بازار میشوند و دسته جمعی شروع به خرید میکنند، حرفهایها میدانند که پایان راه نزدیک است. چطور؟ چون حرفهایها بر خلاف مردم عادی میدانند که تعداد خریداران و حجم پولی که باید در خرید صرف شود محدود است و سرانجام نقطهای فرا خواهد رسید که در آن هر کس که میتوانسته در حکم خریدار ظاهر شود، خرید خود را انجام داده است و دیگر خریداری باقی نمانده است.
در واقع، خریدار حرفهای نیز مثل بقیه دوست دارد قیمتها مرتب بالاتر روند ولی باور دارد که این کار شدنی نیست. لذا قبل از رسیدن به آخر خط، یعنی وقتی هنوز خریدارانی وجود دارند شروع به فروش میکند. وقتی آخرین خریدار خرید خود را انجام داد، قیمت دیگر حرکتی نمیتواند بکند مگر رو به پایین.
اینجاست که مردم عادی گیر میافتند، چون قبلاً وقتی هنوز پتانسیل رشد قیمت وجود داشت، ریسک ورود به معامله را نپذیرفتند و وارد بازار نشدند. حرفهایها قبل از رسیدن به این نقطه، شروع به خالی کردن موقعیتها کردهاند و با رقابت بین آنها بر سر جلب نظر خریداران باقی مانده که به سرعت در حال کمتر شدن هستند، قیمت رو به کاهش میگذارد.
حال بجای آنکه قیمتهای پایینتر برای خریداران جذابتر باشد، دچار هراس میشوند. آنها نه تنها انتظار ضرر نداشتند بلکه تنها دلیل آنها برای ورود به بازار توقع بالای آنها از کسب سود به روشی بسیار مطمئن بود و الان هم طاقت ناامیدی ندارند.
وقتی عموم مردم هم شروع به فروش کنند انگار گله رم کرده است. هر چند دوباره برای فروشهای هیجانی و زیر قیمت، چندین دلیل اقتصادی و منطقی ذکر میکنند تا کسی گمان نکند که آنها وحشت کردهاند یا آدمهایی غیر منطقی هستند، اما در واقع دلیل اصلی اینکه آنها اینگونه وحشت زده در حال فرار هستند این است که قیمتها بالاتر نرفت!
هر گونه کپی برداری از محتوا، تولیدات، شکل و سایر اجزای سایت صرفا با موافقت مکتوب مجاز می باشد
تماس با ما