- A 01. سئوالات متداول
- A 02. پروفایل ها + نمودارها + داده ها
- A 03. ابزارهای کاربری
- A 04. اخبار و گزارش ها
- A 05. نسخه ها و زبان ها
- A 06. سامانه پشتیبانی
- A 07. سامانه فروش ( فروشگاه )
- A 08. سامانه تکنیکال
- A 09. سامانه گفت و گو کاربران
- A 10. سامانه سنگ ها
- A 11. شاخص های اقتصادی
- A 12. صرافی ها
- A 13. کالایاب
- A 14. درج آگهی
- A 15. وب سرویس
- A 16. انجمن ها
- A 17. آرشیو ها
- A 18. تقویم ها
- A 19. مبدل ها
- A 20. جستجوگرها
- A 21. محاسبه گرها
- A 22. پایش گرها
- A 23. ابزار وبمستر/ بازنشر
- A 24. دانشگاه طلا و جواهر
- A 25. روش های تماس
- A 26. اپلیکیشن ها + ربات ها + کانال ها
- B 01. سئوالات متداول قیمت ها
- B 02. بازار ارز
- B 03. بازار طلا
- B 04. بازار سکه
- B 05. بازار بورس
- B 06. بازارهای آتی / مفاهیم
- B 07. بازارهای آتی / معاملات
- B 08. بازارهای کالایی
- C 01. سئوالات متداول بازار جهانی
- C 02 . بازارهای ارزی
- C 03. بازارهای کالایی
- C 04. بازارهای سهام
- C 05. بازار اوراق قرضه
- C 06. صندوق های سرمایه گذاری
- C 07. صندوق های معاملاتی
- C 08. بازار ارزهای دیجیتال/معرفی
- C 09. بازار ارزهای دیجیتال/آموزش
- D 01. مفاهیم پایه بازارهای مالی
- D 02. مفاهیم پایه اقتصاد
- D 03. مفاهیم پایه بانکی
- D 04. مفاهیم پایه بورس
- D 05. مفاهیم پایه معاملات
- D 06. مفاهیم پایه تجارت
- E 01. انواع نمودارها
- E 02. سطوح حمایت و مقاومت
- E 03. روندها و ترندها
- E 04. میانگین متحرک
- E 05. آموزش الگوهای قیمتی
- E 06. کاربرد الگوهای قیمتی
- E 07. خطوط پیوت و کاماریلا
- E 08. فیبوناچی
- F 01. اسیلاتورها
- F 02. اندیکاتورها
- F 03. استراتژی های معاملاتی
- F 04. تحلیل بنیادی
- F 05. تحلیل تکنیکال
- F 06. آموزش پرایس اکشن
- F 07. کاربرد پرایس اکشن
- F 08. امواج الیوت
- F 09. نرم افزارهای معاملاتی
- F 10. روان شناسی معاملات
- F 11. اشتباهات معاملگران مبتدی
- G 01. پرداخت ارزی
- G 02. سوییفت
- G 03. پی پال
- G 04. ویزاکارت و مسترکارت
- H 01. برترین برندها
- H 02. برلیان
- H 03. طلا و نقره
- H 04. سکه و ارز
- H 05. جواهر و ساعت
- H 06. سنگ ها و کانی ها
- H 07. معادن طلا
- H 08. طراحی جواهر
- H 09. مشاور تولید
- H 10. مشاور خرید
- H 11. شریعت و طلا
- H 12. رکوردها
- به تفکیک الفبای انگلیسی
- به تفکیک الفبای فارسی
D 06. مفاهیم پایه تجارت
-
Abandonment Value ارزش متارکه یا رهاسازیارزش متارکه یا رهاسازی Abandonment Value به ارزش پروژه یا دارایی در صورت نقدشدن گویند. ارزش متارکه به قیمت نقد پروژه نیز گفته میشود.
این ارزش زمانی مهم تلقی میگردد که شرکت در زمان تحلیل مالی پروژه متوجه تنزل قیمت آن شود. در این مواقع شرکتها تصمیم به نقدشوندگی طرح گرفته و آن را بفروش میرسانند.
-
Wage Push Inflation تورم ناشی از دستمزدتورم ناشی از دستمزد Wage Push Inflation افزایش کلی سطح قیمت اجناس در پی افزایش کلی دستمزدها در جامعه است.
برای دستیابی به حاشیه سود همیشگی و یکسان شرکتها باید پس از افزایش دستمزدها قیمت اجناس خود را نیز افزایش دهند تا مانع از کاهش حاشیه سود خود شوند. افزایش سطح کلی قیمت اجناس در جامعه تاثیر منفی بر درآمدها داشته و صاحبان کسب و کار مجبور هستند تا بعد از مدتی مجددا حقوق کارمندان را افزایش دهند.
-
آموزش تصویری / اینکوترمز (International Commercial Terms) چیست ؟هدف از اینکوترمز ارائه مجموعه ای از مقررات بین المللی برای تفسیر متداولترین اصطلاحات مورد استفاده در تجارت خارجی است. و بدین ترتیب از چندگانگی تفسیر این اصطلاحات در کشورهای مختلف پرهیز می شود یا حداقل تا میزان ملاحضه ای کاهش مییابد.اغلب طرفین قرارداد از روشهای تجاری مختلف کشور مقابل بی اطلاع هستند. این موضوع میتواند موجب سوء تفاهم اختلاف و دعوی حقوقی و اتلاف وقت و پول ناشی از آنها شود. و به منظور رفع چنین مشکلاتی اتاق بازرگانی بین المللی اولین بار در سال ۱۹۳۶ مجموعهای از مقررات بین المللی را برای تفسیر اصطلاحات تجاری منتشر کرد که به «اینکوترمز ۱۹۳۶» موسوم شد. بعداً در سالهای ۱۹۵۳، ۱۹۶۷، ۱۹۷۶، ۱۹۸۰، ۱۹۹۰ در سال ۲۰۰۰ و 2010 به منظور انطباق با روشهای معمول تجارت بین المللی جاری اصلاحات و اضافاتی در آن صورت گرفته است. تاکید میشود که قلمرو اینکوترمز به موضوعاتی که مربوط به حقوق و وظایف طرفین قرار داد فروش با توجه به تحویل کالای فروخته شده (به مفهوم «ملموس» آن و نه «ناملموس» مانند نرم افزار رایانه) محدود میگردد.استفاده از اصطلاحات تجاری بینالمللی از قبیل FOB یا CIF در قراردادهای فروش بینالمللی بسیار رایج است به نحوی که امروزه کمتر قرارداد خرید و فروشی پیدا میشود که فاقد ارجاع به این اصطلاحات باشد. اتاق بازرگانی بینالمللی برای اولین بار عبارات و اصطلاحات مزبور را گردآوری و تحت عنوان «اصطلاحات تجاری بینالمللی (اینکوترمز)» منتشر کرد. از آن به بعد مرتب این اصطلاحات تکمیل و به روز شده است. هرچند برخی پیش بینی میکردند که نیازی به اصلاح اینکوترمز ۲۰۰۰ نیست و احتمال انتشار نسخه جدید نمیرفت، اتاق بازرگانی بینالمللی در اواسط سپتامبر ۲۰۱۰ نسخه جدید اینکوترمز را منتشر کرد.اینکو ترمز یک کلمه مرکب است که از ترکیب سه کلمه انگلیسی (International Commercial Terms) به معنی اصطلاحات بینالمللی بازرگانی تشکیل شدهاست اینکوترمز مجموعه ای از قواعد بین المللی است که تفسیری آسان ازقوانین بین المللی را درخصوص شرایط خریدخارجی ارائه می نماید.برای هرچه آسان تر فهمیدن این اصطلاحات را درچهارگروه تقسیم بندی می کنیم:گروه E - نقطه عزیمت درمبدأ .که به موجب آن فروشنده تنها باید کالا را در محل کار خود در اختیار خریدار گذارده وکلیه هزینه های حمل ازدرب کارخانه تا بندروهمچنین کرایه بین المللی برعهده خریدارقراربگبرد.گروه F – فروشنده قسمت اعظم کرایه را پرداخت نمی کند و بموجب آن مقرر می گردد که فروشنده کالا را به شرکت حمل تعیین شده از طرف خریدار تحویل دهد.گروه C - فروشنده قسمت اعظم کرایه را پرداخت می کند. بر این اساس فروشنده موظف است قرارداد حمل کالا را بدون قبول مسئولیت منعقد کرده، بدون اینکه خطر از میان رفتن یا آسیب دیدن کالا را بپذیرد .گروه D - نقطه ورود کالا که به موجب آنها فروشنده هزینه ها و خطرهای متوجه کالا را تا رسیدن به مقصد تقبل می کند.
گروه E نقطه عزیمت درمبدأ بوده و تنهاشامل یک مورداست:
EXW مخفف اصطلاح EX Works ، تحویل کالا در محل کار فروشنده است.
گروه F- تحویل کالا به خریدار بدون پرداخت کرایه حمل در مبدأ شامل :FCA مخفف اصطلاح Free Carrier ،تحویل کالا در محل مقرر به حمل کنندهتعریف : تحویل کالا به حمل کننده در مبدأ ( تحویل کالا داخل کامیون ، ریل و هواپیما) . با توجه به اینکه محل تحویل کشور خریدار باشد ، بارگیری با خریدار است و نقطه ریسک میباشد. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل و بیمه با خریدار (نه الزاما).FAS مخفف اصطلاح Free Alongside Ship به معنای تحویل کالا در کنار کشتی است.تعریف : تحویل کالا در کنار کشتی در مبدأ. محل خاتمه ریسک فروشنده کنار کشتی در بندر است. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل و بیمه و بازرسی با خریدار است.FOB مخفف اصطلاح Free On Board ، تحویل کالا روی عرشه کشتیتعریف : تحویل کالا در عرشه کشتی در مبدأ. فروشنده وقتی کالا را از روی نرده کشتی عبور داد ریسک خود را خاتمه دادهاست. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل از بندر تحویل و بیمه و بازرسی با خریدار است.گروه C :تحویل کالا در مبدأ به خریداربا پرداخت کرایه حمل شامل :CFR مخفف اصطلاح Cost and Freight به معنای قیمت کالا و کرایه تا بندر مقصدتعریف : ارزش و کرایه حمل تا مقصد . c&f سابق است ولی مخصوص حمل دریایی .کالا وقتی از روی نرده کشتی عبور میکند (بارگیری میشود) مسئولیت فروشنده خاتمه میابد .هزینه بیمه با خریدار است .هزینه حمل با فروشندهاست .عقد قرارداد بیمه با خریدار است .و عقد قرارداد حمل با فروشنده .CIF مخفف Cost, Insurance and Freight بمعنای قیمت کالا، بیمه و کرایه تا بندر استتعریف : ارزش ، بیمه و کرایه حمل تا مقصد. مخصوص حمل دریایی میباشد. کالا وقتی از روی نرده کشتی بارگیری میشود مسئولیت فروشنده خاتمه میابد. هزینه حمل و بیمه با فروشندهاست. عقد قرارداد حمل و بیمه با فروشندهاست.CPT مخفف Carriage Paid To به معنای پرداخت، کرایه حمل کالا تا مقصد استتعریف : تحویل با پرداخت کرایه حمل تا مقصد. حمل مرکب ولی بیشتر برای طرق زمینی یا هوایی استفاده میشود. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را تحویل اولین حمل کننده میدهد خاتمه میابد. هزینه حمل با فروشنده تا نقطه معین طبق قرارداد. هزینه بیمه خریدار. عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.CIP مخففCarriage and Insurance Paid to بمعنای پرداخت، کرایه حمل و بیمه کالا تا مقصداستتعریف : تحویل با پرداخت کرایه حمل و بیمه تا مقصد. روش حمل مرکب میباشد. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را به نقطه توافق شده میرساند خاتمه میابد. هزینه بیمه و حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بیمه و حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.گروه D - نقطه ورود کالاDAF مخفف اصطلاح Delivered At Frontier، به معنای تحویل کالا در مرزتوافق شده است.« تحویل در مرز » به معنای آن است که وظیفه ی فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان می رسد که کالا را برای صدور ترخیص کند و در نقطه و محل تعیین شده در مرز، اما قبل از مرز گمرکی کشور همجوار، در اختیار بگذارد. اصطلاح « مرز» را می توان برای هر مرزی از جمله مرز کشور محل صدور به کار برد. بنابراین اهمیت حیاتی دارد که مرز مورد نظر همواره با ذکر نقطه و محل، دقیقاً در اصطلاح تعریف شود. این اصطلاح عمدتاً در حمل نوع راه آهن یا جاده ای استفاده می شود، ولی برای هر نوع حملی می توان آن را به کار برد.DES مخفف اصطلاح Delivered Ex Ship ، به معنای تحویل کالا روی عرشه کشتی در بندر مقصد است.به این معنا است که وظیفه ی فروشنده در مورد تحویل هنگامی به پایان می رسد که کالا را قبل از ترخیص برای ورود، در بندر در مقصد تعیین شده، روی عرشه کشتی در اختیار خریدار قرار دهد. فروشنده باید کلیه ی هزینه ها و خطرات ناشی از آوردن کالا به بندر مقصد تعیین شده را تقبل کند. این اصطلاح را فقط برای حمل دریائی یا آبراه داخلی می توان به کار برد( اینکوترمز).DEQ مخفف اصطلاح Delivered Ex Quay ، به معنای تحویل کالا روی اسکله در بندر مقصداست.به این معنا که وظیفه ی فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان می رسد که کالا را پس از ترخیص برای ورود در اسکله ( بارانداز) بندر مقصد تعیین شده، در اختیار خریدار قرار می دهد. فروشنده باید کلیه مسئولیت ها و هزینه ها شامل عوارض، مالیات و سایر مخارج تحویل کالا را در این محل تقبل کند. این اصطلاح فقط برای حمل دریائی یا آبراه داخلی می توان به کار برد ( اینکوترمز).DDU مخفف اصطلاح Delivered Duty Unpaid ، به معنای تحویل در مقصد بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی است.DDP مخفف اصطلاح Delivered Duty Paid ، تحویل در مقصد با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی است. -
ارزش خالص فعلی (NPV) چیست؟در این روش، جریان نقدینگی(درآمدها و هزینهها) بر پایه زمان وقوع(درآمد یا هزینه) به نرخ روز تنزیل میشود. به این ترتیب در جریان نقدینگی، ارزش زمان انجام هزینه یا به دستآمدن درآمد نیز لحاظ میگردد. ارزش خالص فعلی در محاسبات اقتصادی، اقتصاد مهندسی، بودجه کشورها و مباحث اقتصاد خرد و اقتصاد کلان، تجارت و صنعت بهطور گستردهای بهکار میرود.در روش ارزش خالص فعلی، ابتدا تمامی هزینهها و درآمدها بسته به اینکه در چه زمانی به وقوع خواهند پیوست، با نرخ بهره مناسبی طبق رابطه زیر تنزیل میشوند.در این رابطه t زمان انجام هزینه یا واقع شدن درآمد، i نرخ بهره(حاصلضرب نرخ سود، نرخ ریسک و نرخ تورم قابل پیشبینی) و R_t مقدار کمی درآمد یا هزینه بر اساس جریان نقدینگی است.سپس با تفریق هزینههای تبدیل شده از درآمدهای تبدیل شده، عدد خالصی بهدست خواهد آمد که به آن NPV گفته میشود. اگر این عدد مثبت باشد، طرح سودآور و قابل قبول بوده و اگر منفی باشد، طرح زیانده و غیر قابل اجرا(از نظر اقتصادی) است.یکی از اصلیترین کاربردهای ارزش خالص فعلی، مطالعات اقتصاد مهندسی و ارزیابی توجیه فنی و اقتصادی پروژهها است. به عنوان مثال اگر یک کارخانه برای ایجاد خط تولید محصول جدیدی پیشبینی کند که در سال اول نیاز به ۱۰۰ میلیون تومان هزینه سرمایه (جهت راهاندازی خط تولید) داشته باشد خط تولید تا پایان سال به بهرهبرداری برسد و طی ۶ سال بعدی، از محل فروش محصول تولیدی درآمدی برابر سالانه ۳۰ میلیون تومان ایجاد شود و همچنین هزینههای جاری تولید و عرضه آن محصول(مانند مواداولیه، آب و برق و گاز، دستمزد، حمل و نقل، بازاریابی، ...) سالانه ۵ میلیون تومان باشد و نرخ بهره سالانه(شامل حاصلضرب نرخ تورم سالانه، نرخ سود و نرخ ریسک) نیز ۱۰٪ منظور شود، نحوه محاسبه ارزش خالص فعلی چنین خواهد بود.
در جدول فوق آخرین ردیف در آخرین ستون، مقدار ارزش خالص فعلی پروژهاست و مثبت بودن آن نشان میدهد که اجرای پروژه مقرون به صرفه و اقتصادی است.
-
استراتژی چگونه عمل میکند؟ریچارد ویتینگتون در کتاب «استراتژی چیست» خود به معرفی چهار رویکرد عمده درمورد استراتژی پرداخته و موقعیت آنها را روی دو محور به نمایش گذاشته است. این چهار رویکرد دارای مفروضات و مفاهیم متفاوتی هستند و در دورههای زمانی متفاوتی بروز و ظهور پیدا کردهاند. کار ویتینگتون دستهبندی مکاتب بوده است و این دستهبندی در یادگیری بهتر و به خاطر سپردن سریعتر مطالب بسیار مفید بوده است. در برخی موارد برای یادگیری و به خاطر سپردن تئوری و مفاهیم علمی هیچ راهی بهجز دستهبندی وجود ندارد. در این دستهبندی دوبعدی، محور عمودی به سودآوری و تکثرگرایی اهداف استراتژی اشاره دارد و محور افقی نیز استراتژی تعمدی، اندیشیده شده و محصول تحلیل و محاسبه از یکسو و استراتژی خودجوش و محصول اتفاقات، ابهامات و اجبارها از سوی دیگر مطرح شده است. بهطور خلاصه، این دو محور پاسخهای متفاوتی را به دو سوال بنیادین بیان میکنند: «استراتژی به چه کار میآید؟» و «چگونه عمل میکند؟»رویکردهای عمده به راهبرد
محل قرار گرفتن هر یک از رویکردهای چهارگانه فوق، مفروضات اساسی آنها را آشکار میسازد. رویکردهای کلاسیک و تحولی به دنبال حداکثرسازی سود و رویکردهای سیستمی و فرآیندی، چندوجهی (متکثر) بوده و علاوهبر سود، گزینههای دیگری را نیز بهعنوان پیامد و هدف استراتژی در نظر میگیرند.
در زیر به صورت خلاصه از هر رویکرد مطالب عمده را بیان میکنیم:
رویکرد سنتی یا کلاسیک به راهبرد
رویکرد سنتی که قدیمیترین و همچنان تاثیرگذارترین رویکرد است، بر مبنای برنامهریزی عقلایی است و شیوهای است که بیشتر بر کتابهای درسی مدیریت راهبردی سیطره دارد. از نظر مکتب سنتی، برنامهریزی میتواند تغییرات بازار را پیشبینی کند و خود را با آن منطبق سازد. راهبردها به شایستهترین شکل ممکن، از طریق بررسیهای عقلایی تدوین میشوند که البته لازمه آن، فاصله گرفتن از فضای پرغوغای میدان نبرد کسبوکار است. سود بهعنوان بزرگترین هدف کسبوکار است و برنامهریزی عقلایی وسیله نیل به این هدف است. نظریههای اولیه این رویکرد، در قالب رشتهای منسجم، در دهه 1960، با نوشتههای یک متخصص تاریخ کسبوکار به نام آلفرد چندلر (1962)، نظریهپردازی به نام ایگور آنسف (1965) و بازرگانی به نام آلفرد اسلون (1963) بیان شد. این سه نفر مشخصات مهم رویکرد سنتی را پایهگذاری کردند. این مشخصات عبارت است از: وابستگی به تحلیلهای عقلایی، جدایی طراحی از اجرا و تعهد به حداکثرسازی سود.
رویکرد تحولی به راهبرد
این رویکرد از استعاره تقدیرگرایانه تکامل زیستشناختی سرچشمه گرفته است؛ اما به جای قانون جنگل، نظام بازار را مبنای تحلیل راهبرد قرار داده است. رویکردهای تحولی، به توانایی مدیران عالی در برنامهریزی و عملکرد عقلایی اطمینان کمتری دارد. این رویکرد، به جای تکیه بر مدیران، از بازارها انتظار دارد تا حداکثرسازی سود را تضمین کنند. نظریهپردازان تحولگرا با تاکید بر فرآیندهای رقابتی ناشی از انتخاب طبیعی، فرآیندهای برنامهریزی عقلایی را لزوما تجویز نمیکنند؛ بلکه، از نظر آنها فارغ از روشهایی که مدیران اتخاذ میکنند، این بهترین مجری است که بقا مییابد. نیازی نیست که مدیران به شیوهای عقلائی به بهینه کردن امور بپردازند، چرا که «تحول، نتیجه تحلیل طبیعت از هزینه و فایده است.»
بهطور خلاصه تحولگرایانی چون حنان و فریمن یا الیور ویلیامسون بر این باورند که استراتژی در مفهوم کلاسیک آن (برنامهریزی عقلایی آیندهنگر) اغلب نامربوط و غیرعملی به نظر میرسد؛ زیرا محیط معمولا ناآرامتر و نامطمئنتر از آن است که بتوان آن را به صورتی اثربخش پیشبینی کرد. تحولگرایان فرضِ «مدیر به عنوان استراتژیست» را به چالش میکشند و بر این باورند که ماهیت پویا، رقابتی و خصمانه بازار این مفهوم را در بر دارد که بقای بلندمدت، قابل برنامهریزی نیست و تنها سازمانهایی دوام میآورند که بیاموزند چگونه استراتژیهای حداکثرسازی سود را دنبال کنند. کسبوکارها در فضایی شبیه به تحول در گونههای زیستی قرار دارند؛ به این معنی که سازوکارهای رقابتی بازار، با بیرحمی تمام، مناسبترین کسبوکارها را برای بقا برمیگزینند و دیگرانی را که فاقد توان لازم برای تغییر، یا سرعت کافی بهمنظور دفاع از خود بودهاند، نابود میکنند. بنابراین، از نظر تحولگرایان، این بازار است که انتخابهای مهم و اساسی را انجام میدهد و نه مدیران! استراتژیهای موفق، تنها زمانی پدیدار میشوند که فراگرد انتخاب طبیعی، قضاوت خود را انجام میدهد. تمام آنچه مدیران قادر به انجام آن هستند، صرفا این است که اطمینان یابند که تا حد ممکن با تقاضاهای روزانه محیط منطبق شدهاند.
رویکرد فرآیندی
این رویکرد بر ماهیت پیچیده و ناکارآمد کل زندگی انسان تاکید میکند و به شیوهای عملگرا، راهبرد را متناسبسازی سازمان با بازار میداند. رویکرد فرآیندی، همچون رویکرد تحولی، درباره امکان ایجاد راهبرد عقلایی تردید دارد؛ اما به توانایی بازارها در تضمین حداکثر کردن سود، نیز چندان اطمینان ندارد. از منظر فرآیندگرایان، هم سازمان و هم بازارها، اغلب اوقات، پدیدههای بسیار آشفته و پیچیدهای هستند و از دور نشان راهبردها، به صورت بسیار مبهم و در گامهای کوچک، پدیدار میشوند. در واقع، به بیان آنها، مدیران راهبردها و مزایای رقابتی خودشان را مرهون همین نقصهای بسیار زیاد فرآیندهای سازمانی و بازاری میدانند. بهترین توصیه فرآیندگرایان این است که در راه انجام فعالیتهای عقلائیِ آرمانی اما دستنیافتی، خود را به زحمت نیندازید، بلکه جهان را همانگونه که هست بپذیرید و با آن کار کنید.مبانی رویکرد فرآیندی، به کوشش ابتکاری دانشکده کارنگی آمریکا (و بهطور خاص، به افرادی چون ریچارد سیرت، جمیز مارچ و برنده جایزه نوبل، هربرت سایمون) بر میگردد. این افراد در کنار یکدیگر، الگویی برای ایجاد راهبرد پیشنهاد کردند که با وجود گذشت بیش از چهار دهه از آن هنوز بهطور افراطی مدعی نوآوری است. آنها که نه بحث فریبنده انسان اقتصادی عقلائی را قبول داشتند، نه کامل بودن بازار رقابتی را میپذیرفتند، پیچیدگی درون سازمانها را جدی گرفتند. در اینجا بود که آنها دو مضمون را مطرح کردند که اکنون بیان تفکر فرآیندگرایان شناخته میشود؛ این دو مضمون عبارت است از: محدودیتهای شناختی رفتار عقلایی، بهویژه پس از شرحی که هنری مینتزبرگ درباره آن دارد و دیگری، خردهسیاست سازمانها، که اندرو پیتگرو آن را مطرح کرد.
رویکرد سیستمی به راهبرد
این رویکرد با نگاهی نسبیتگرا، اهداف و ابزارهای راهبرد را از فرهنگ و قدرت نظامهای اجتماعی محلی که راهبرد در آنجا شکل میگیرد تفکیکناپذیر میداند.
در مقابل برخی پیشنهادهای پوچگرایانه نظریهپردازان تحولگرا و فرآیندگرا (نسبت به توان برنامهریزی) نظریهپردازان سیستمی، بر اعتقاد خود به ظرفیت سازمانها برای برنامهریزی قبلی و انجام اقدامات اثربخش در محیطهایشان مصر هستند. تفاوت آنها با سنتگرایان این است که حاضر نیستند بپذیرند که صورتها و هدفهای عقلانیت سنتگرا فراتر از آن هستند که صرفا پدیدههای خاص تاریخی و فرهنگی تلقی شوند. نظریهپردازان سیستمی بر این مساله تاکید میکنند که هر بافت اجتماعی اصول خاص و منحصربهفرد خود را برای راهبرد دارد.
عقیده اصلی نظریه سیستمی این است که تصمیمگیرندگان تافتههای جدابافتهای نیستند که جدا از دیگران به حسابرسی و تعاملات صرفا اقتصادی بپردازند، بلکه جزئی از مردم هستند و عمیقا در نظامهای اجتماعی ریشه دارند که به شدت با هم عجین شدهاند. نظریه «تثبیت» اجتماعی گرانووتر (1985) این مفهوم را دربردارد که فعالیت اقتصادی نمیتواند در برج عاج محاسبات مالی غیرشخصی قرار گیرد. در واقعیت، رفتار اقتصادی افراد در شبکهای از روابط اجتماعی تثبیت میشود؛ این شبکه ممکن است دربرگیرنده خانواده، دولت، سوابق تحصیلی و شغلی و حتی مذهب و نژاد باشد. این شبکهها بر ابزار و اهداف فعالیتها تاثیر میگذارند و تعیین میکنند چه رفتاری برای اعضایشان مناسب و معقول است. رفتاری که ممکن است برای نظریهپردازان سنتگرا غیرعقلانی و ناکارآمد به نظر آید، ممکن است براساس شاخصهای محلی و روال کار در بافت اجتماعی خاصی کاملا عقلانی و کارآمد باشد.با شرحی که از رویکردهای چهارگانه ویتینگتون گذشت، در نهایت باید به این سوال پاسخ داده شود که «کدامیک از رویکردهای بالا بهترند؟» در جواب باید بیان کرد که: «هرگز نمیتوان ادعا کرد که یک راه بهخصوص، بهترین راه است. راه درست، سازگار کردن راهبرد با محیطهای سازمانی، اجتماعی و بازار است.»در زیر مناسبترین بسترها برای بهکارگیری هر کدام از رویکردهای بالا آورده شده است:
رویکرد کلاسیک (سنتی): صنایع بالغ، سرمایهمحور و قدرت انحصاری
رویکرد تحولی: شرکتهای کوچک و صنایع نوظهور
رویکرد فرآیندی: شرکتهای مبتنی بر دانش و بوروکراسیهای حمایت شده
رویکرد سیستمی: شرکتهای خانوادگی و دولتی
-
اسناد خزانه اسلامی چیست؟اسناد خزانه اسلامی، ابزاری مالی است که مبتنی بر بدهی دولت به نظام بانکی، ذینفعان و تامینکنندگان منابع بوده و بهوسیله خزانهداری کل وزارت امور اقتصادی و دارایی منتشر میشود.
در واقع اگر بخواهیم تعریف علمی از اسناد خزانه داشته باشیم، میتوان گفت که اسناد خزانه، اوراق بهادار بانام یا بینامی است که خزانهداری کل با بهای اسمی معین و بدون کوپن سود با سررسیدهای حداکثر تا سه سال منتشر کرده و در قبال بدهیهای مسجل بخش دولتی و با توافق بستانکاران بهصورت تنزیلی (با کسر از بهای اسمی) در اختیار آنها قرار میدهد. در واقع دولت میتواند با انعقاد قراردادهای مربوط به مبادلههای واقعی، اوراق بهادار خزانه را برای سررسید معین در اختیار بانکها، پیمانکاران پروژههای کوتاهمدت یا تامینکنندگان نیازهای جاری و بهطورکلی طلبکاران دولت قرار دهد و از این راه نیازها و هزینههای جاری و کوتاهمدت خود را تامین مالی کند.
در این راستا انتشار اسناد خزانه اسلامی توسط دولت موجب میشود تا ایده ایجاد بازار بدهی برای کشور مطرح شود؛ بازاری که در صورت موفقیت کامل میتواند به ایجاد شفافیت و کشف نرخ بهره تعادلی در بازار منجر شده و به سرمایهگذاران با افق سرمایهگذاری متفاوت، نرخ بازدهی مناسب ارائه کند. اگرچه ایده تشکیل بازار بدهی در راستای توسعه نظام مالی کشور است، لیکن به نظر میرسد پیش از تحقق این امر لازم است الزامات و بسترهای بسیار مهمی در نظام پولی و مالی کشور تحقق یابد.
لازم به توضیح است که در حال حاضر نرخ بهره در کشور توسط بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار تعیین میشد و صرفنظر از انتقادهای موجود بر شیوه تعیین نرخ بهره، در مورد میزان استقلال بانک مرکزی و درستی یا نادرستی تفویض تعیین نرخ بهره به این نهاد، به نظر میرسد انتشار این اوراق مستلزم ایجاد ساختار جدید تعیین نرخ بهره باشد که در این ساختار احتمالی نخستین گام تعیین جایگاه و روابط میان بانک مرکزی، شورای پول و اعتبار و بازار سرمایه است. چنانچه روابط مذکور به درستی تنظیم نشود تشکیل بازار بدهی، موفقیت چندانی نخواهد داشت و در صورت اصرار بر این امر شاهد دو نرخی شدن نرخ بهره در کشور و تبعات ناشی از آن خواهیم بود. همانطور که در ابتدای گزارش ذکر شد، با انتشار اوراق خزانه اسلامی بنای بازار بدهی کشور گذاشته میشود که جهت تبیین موضوع توجه به نکات ذیل مهم است:1- با توجه به اینکه ناشر اوراق دولت است (پیشفرض عدم نکول در سررسید اوراق) و همچنین نبود شرکتهای رتبهبندی اعتباری در کشور و تعمیم نرخ بهره کشف شده در این بازار به سایر اوراق بدهی موجود، بازار بدهی را با مشکل مواجه خواهد کرد.2- با توجه به اینکه مالکان اصلی اوراق اسناد خزانه اسلامی، پیمانکاران طلبکار دولت هستند، این احتمال وجود دارد که پیمانکاران به دلیل نیاز مبرم به نقدینگی و یا عدم تخصص کافی در زمینه کشف نرخ مناسب اوراق بهادار، مشارکت فعال و صحیحی در فرآیند کشف نرخ بازده تعادلی نداشته باشند که در این صورت تفاوت نرخ بهره کشف شده با نرخ تعادلی بازار اتفاق خواهد افتاد. این در حالی است که تجربه سایر کشورهای پیشرفته نشان میدهد اوراق خزانه توسط خزانهداری کشور (یک نهاد متخصص مالی که الزاما به دلیل نیاز یا عدم نیاز به نقدینگی مبادرت به عرضه اوراق نمیکند) عرضه و توسط نهادهای مالی متخصص نظیر بانک مرکزی و دلالان ویژه خریداری میشود؛ به عبارت دیگر هم عرضهکننده و هم متقاضی اوراق (و یا خریدار مجدد اوراق نظیر فدرال رزرو در آمریکا) نهادهای متخصص مالی بوده و در کشف نرخ بهره تعادلی مشارکت دارند.
3- یکی از متغیرهای بسیار تاثیرگذار در اقتصاد هر کشور، نرخ بهره است، تعیین نرخ بهره در بازاری که عمق آن نسبت به حجم تامین مالی از طریق بدهی در کل کشور بسیار ناچیز است، اقدام صحیحی بهنظر نمیرسد.
4- نحوه تعامل بانک ملی ایران بهعنوان بانک عامل انتشار اوراق با دولت بهعنوان ناشر و سرمایهگذاران بسیار مهم است و در صورتی که وظیفه ضمانت به همراه عاملیت ایفا شود، ریسک نکول و یا تاخیر در پرداخت اصل اوراق در سررسید بسیار کاهش مییابد و در صورتی که بانک ملی صرفا عاملیت انتشار را بر عهده داشته و دولت نیز مشابه آنچه در برخی از اوراق منتشر شده در سال 1392 اتفاق افتاد، نسبت به پرداخت تعهدات خود نکول و یا تاخیر کند، موجب تغییر شرایط عادی بازار بدهی و افزایش ریسک میشود، بهویژه اینکه اوراق از نوع بدون کوپن بوده، تفاوت قیمت و ارزش اسمی متناسب با زمان تعیینکننده بازدهی است که در این صورت تاخیر حتی یک روزه در پرداخت در سررسید، نرخ بهره کشف شده در بازار بدهی را با چالش مواجه میکند.
5- کشف نرخ بهره در بازار بدهی نیازمند اوراق با سررسیدهای متفاوت است تا هر سرمایهگذار متناسب با افق سرمایهگذاری خود اقدام کرده و نرخ بهره تعادلی کشف شود. با توجه به اینکه تنها اوراق قابلمعامله در بازار بدهی در شرایط فعلی اوراق اسناد خزانه اسلامی است، نرخ بهره کشف شده در این بازار معرف نرخ بهره تعادلی کشور نخواهد بود.
علاوه بر نکات بیان شده، یکی از مهمترین مسائل پیشروی اسناد خزانه، توجه به مدیریت انتشار و بازارگردانی این اوراق است. در واقع ایجاد بازار ثانویه جهت اوراق مذکور نیازمند یک تعامل بسیار خوب میان شرکتهای تامین سرمایه و نهاد ناظر بازار سرمایه جهت راهاندازی یک بازار بدهی شفاف است.
-
اعتبارات خرد روشی کارا در توسعه کسب و کارهای کوچکدر این مطلب ابتدا جهان اعتبارات خرد را مورد بررسی قرار می دهیم تا ببینیم چگونه وام های خرد و آموزش های کوتاه مدت مالی می تواند باعث تغییرات شود. همچنین بررسی خواهیم کرد که چطور این مدل به لطف تکنولوژی با نیازهای مردم و کسب و کارها منطبق شده که نمی توانند به اعتبارات سنتی بانک ها دسترسی داشته باشند و اینکه چطور اعتبارات خرد باعث اشتغال پایدار و رشد می شود.اعتبارات خرد مفهومی است که معمولا درارتباط با کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه بکار می رود اما در کشورهای توسعه یافته نیز این شیوه پتانسل هایی برای پر کردن شکاف بزرگ در خدمات مالی کسب و کارها را داراست، خصوصا در بازاری که مردم درآمد های کمی دارند.با این روش افرادی که دارای شرایط دریافت وام از بانکهای سنتی را ندارند می توانند با مراجعه به این سازمانهای خصوصی وام مورد نیاز برای کسب و کار کوچک خود را دریافت کنند و قادر به توسعه کسب و کار خود شوند. این روش بسیار کاربردی است و باعث توسعه و پیشرفت افرادی می شود که از لحاظ مالی در سطح پایین جامعه قرار دارند.در این ارتباط نگاهی می کنیم به شاخص های سال ۲۰۱۳میلادی. وام های خرد در اروپا یک و نیم میلیارد یورو گردش مالی را ایجاد کرده است. میانگین مبلغ وام ها ۸۵۰۰ یورو است که ۷۹ درصد آنها به شرکت ها داده شده و مابقی به افراد. در مقایسه با سال ۲۰۱۱ این توزیع به نفع شرکت ها تغییر کرده است.در کشورهای شرق اروپا مانند رومانی، اعتبارات خرد در سالهای اخیر مانند جلیقه نجات عمل کرده است. افرادی که تازه قصد راهاندازی کسبوکار خود را دارند بدون کاغذبازی و مراحل اداری بسیار سخت و پر پیچ و خم بانکها که اغلب در آخر افراد دارای شرایط دریافت وام نخواهند بود. می توانند با مراجعه به اعتبارات خرد کسب و کار کوچک خود را راه اندازی کنند. اغلب این افراد یا تازه کسب وکار خود را راه اندازی کردهاند یا فروش آنها به اندازهای نیست که مدرکی برای بازپرداخت وام برای بانکها باشد.در سال ۲۰۱۳، ۴۷ هزار مورد اعتبار خرد در رومانی به حدود ۹ هزار شرکت پرداخت شده و متوسط این اعتبارات ۷ هزار یورو بوده است.در غرب اروپا نیز اعتبارات خرد وجود دارد و مبالغ وام بالاتراست. اما در شرق اروپا با اینکه اعتبارات خیلی کمتر اند اما تعداد بیشتری می توانند از آن استفاده کنند و بههمین خاطر در اقتصاد واقعی تغییرات کلی ایجاد می کند.لوآن ولاسا، مدیر بنیاد FAER می گوید: ” کسانی که از این وام ها استفاده می کنند، تاثیر اقتصادی مهم آنرا می بینند زیرا در درجه اول می توانند به فعالیت شان ادامه دهند، زندگیشان را از راه درست اداره کنند و وضعشان در طول زمان بهتر شود. آنها قدم به قدم و از فعالیتهای کوچک، کارشان را توسعه می دهند تا به سطح حرفهای برسند و روزی بتوانند از بانک ها اعتبارات بزرگ بگیرند.”اعتبارات خرد فقط دادن وام نیستضرب المثلی معروف می گوید اگر می خواهید کسی را یک روز سیر کنی به او یک ماهی بده اما اگر می خواهی همیشه غذا داشته باشد به او ماهی گیری یاد بده. بر اساس همین اصل برخی نهادهای تامین اعتبارات خرد به مشتریانشان کلاسهای آموزشی پیشنهاد می کنند تا آنها را در جریان اجرای پروژهایشان همراهی کنند.بدیهی است که اعتبارات خرد به تنهایی نمی توانند رونق اقتصادی در کشورهای شرق اروپا ایجاد کنند اما این اعتبارات باعث تولید ثروت و اشتغال در مقیاس کوچک می شوند.اعتبارات خرد در اروپابرای حمایت و گسترش اعتبارات خرد اروپایی، این برنامه اکنون بوسیله برنامه اروپایی اشتغال و نوآوری مورد حمایت قرار گرفته است.پیر لویی جی ژیلیبرت مدیر کل صندوق سرمایه گذاری اروپا می گوید: “ماهیت بازارها از زمان بحران سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تغییر کرده است. بخش بزرگی از مردم که نمی توانند در بخشهای سنتی کار پیدا کنند به خود اشتغالی روی آوردهاند. آنها شانس کمی دارند که به اعتبارات بانکهای سنتی دست پیدا کنند. همچنین فرایند مشابهی برای ادغام اجتماعی و اقتصادی در جریان است که نه تنها برای بیکاران بلکه برای زنانی که کاری راه می اندازند و شاید امروز و فردا برای مهاجران هم قابل استفاده باشد. به نظرم این ابزار برای بسیاری از مسائل و موضوعات می تواند بکار گرفته شود. از نظر ما در سراسر ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا نیاز برآورده نشده برای اعتبارات خرد مبلغی در حدود ۵ تا ۶ میلیارد یورو می باشد.”تاثیر تغییر قوانین و همکاری کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر توسعه اعتبارات خردپیر لویی جی ژیلیبرت مدیر کل صندوق سرمایه گذاری اروپا می گوید: “جایی که بخش خصوصی به دلایل مختلف توانایی نداشته باشد صندوق سرمایه گذاری اروپا و بانک سرمایه گذاری اروپا حضور دارند. آنچه ما انجام می دهد ارائه سرمایه اولیه برای توسعه این بخش است و پس از آن اگر بخش خصوصی کار را در دست گرفت عقب می کشیم. دادن وام های کوچک بسیار پر هزینه است خصوصا وقتی مبلغ آنها زیر۲۵ هزار یوروست. هزینه های ثابتی وجود دارد که مستقل از میزان وام اند. بنابراین برای بانک ها توجیه پذیرتر است اگر برای یک وام یک میلیون یورویی یک درصد هزینه وجود داشته باشد اما برای وام های کوچک هزینه ها واقعا بالاست. بنابراین بانک ها مشتاق دادن وام های کوچک نیستند به همین دلیل نیازمند حمایت از بخش عمومی در شرق و غرب اروپا هستیم.”
سرمایه گذاری جمعی یا مردمیوقتی بانک ها به افراد و شرکت های کوچک به سختی وام می دهند، بسیاری به سمت کانال جدیدی میروند که بطور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد: استفاده از منابع خصوصی. ابزاری که جهان اعتبارات خرد، بازیگران و روش های آن را تغییر داده است. سرمایه گذاری جمعی یا مردمی راهی است که بسیاری از روش های وام دهی را تغییر داده است.با توجه به پیچیدگی بازار اعتبارات بانکی، مدل جدید تامین مالی بطور آنلاین از زمان بحران اقتصادی ۲۰۰۸ میلادی در حال رشد است.خدمات مالی جایگزین بطور آنلاین به افرادی مانند من و شما اجازه می دهد تبدیل به سرمایهگذاران شرکت های کوچکی مانند یک ماهی فروشی کوچک شویم. سود این نوع وامها اندکی از سود بانکی بالاتر است اما مذاکره با بانکها بسیار سخت و در اغلب بیفایده است.اصول این نوع وام به این شکل است که افراد و یا شرکت ها به کسانی که هم صنف خود هستند پول قرض می دهند. این شیوه بیشتر وام گیرندگان کوچک را به خود جذب می کند.روبرت واردروپ، مدیر اجرایی مرکز کمبریج درمورد اعتبار دهی جایگزین میگوید: ” کانال جایگزین (آلترناتیو) فرصتی به این شرکت ها می دهد که به سرمایه دسترسی داشته باشند. این شیوه بسیار ارزانتر از بانکهاست چرا که زیرساخت بانک ها سنتی است.”اما این روش برای پول های ما کاملا بدون خطر نیست. فاندینگ سیرکل در بریتانیا قواعدی برای حفاظت از مشتریانش قرار دادهاست. شرکت های کوچک و متوسط که درخواست ۵ هزار تا یک میلیون پوند وام دارند باید فرایندهایی را طی کنند.دیوید دو کونینگ، مدیر ارتباطات فاندینگ سیرکل می گوید: ” برای تقاضای یک وام، شرکت شما باید حداقل دو سال عمر داشته باشد و بخوبی تثبیت شده باشد. ما یک تیم ارزیابی اعتباری داریم و آنها هر تقاضا را از نظر ریسکی که دارد از A تا E رتبه بندی می کنند. در کنار این طبقه بندی، نرخ بهره هم وجود دارد و از این به بعد شرکت در لیست شرکتهایی قرار میگیرد که نیاز به وام دارند. بعد سرمایهگذاران شامل افراد و یا شرکتها و یا حتی دولت بریتانیا میتوانند انتخاب کنند که به کدام شرکت ها وام بدهند.”روبرت واردرآپ، مدیر اجرایی مرکز کمبریج برای اعتبارات آلترناتیو می گوید: “نهادهای اعتباردهی خرد به لحاظ تاریخی از تکنولوژی تا حد زیادی استفاده نمیکردند. تکنولوژی آنها را قادر می کند فعالیتها را بطور گستردهتر و موثرتر طبقهبندی کنند کاری که می توانند بطور آنلاین انجام شود.”صنعت اعتبارات مالی آلترناتیو در بریتانیا یکی از بزرگترینهای این صنعت در اروپاست که فضای نظارتی بسیار قابل انعطافی دارد. پیدا کردن تعادلی میان نوآوری و حفاظت، می تواند کلیدی برای بازار آلترناتیو اعتبارات خرد باشد تا فعالیت موفقی را تجربه کنند.سیستمهای تامین مالی برای شرکتهای کوچک و آینده اعتبارات خردپیرلوییجی ژیلیبرت: “پارامترهایی وجود دارند که به ما میگویند سیستمعامل تامین اعتبارات مشارکتی می تواند نقش بسیار مهمتری بر عهده بگیرد. این سیستم قادر است که هزینهها را کاهش دهد، مهمترین مشکلی که برای تثبیت بخش اعتبارات خرد به آن نیازمندیم.”خطرات سیستم اعتبارات خردپیر لویی جی ژیلیبرت:” مدیریت بخش اعتبارات خرد به شکل پایدار باید باشد، اگر ما آموزشهایی را به وام گیرندگان ارائه نکنیم، در دراز مدت این سیستم دچار مشکل می شود. این جنبهای است که در طرح ها و ابتکارات آنلاین در نظر گرفته نشده است.”
-
انواع قراردادهای سرمایه گذاری خارجی (Buy Back , BOT, Joint venture)این قراردادها منافع سرمایه گذاران و همینطور منافع عمومی کشور میزبان را به دنبال خواهند داشت. بدیهی است که مقررات کلی و عمومی کشور میزبان نمی تواند حاوی قواعد کامل درباره ماهیت پروژه های سرمایه گذاری و منافع مورد نظر باشد بلکه ماهیت حقوقی هر سرمایه گذاری و قوانین حاکم بر آن، باید با شرایط و پیچیدگی منحصر به فرد هر پروژه سنجیده شود.قراردادهای سرمایه گذاری در هر کشور معمولامنعکس کننده قدرت داد و ستد طرفین قرارداد تحت شرایط پروژه هستند. با توجه به اینکه تاکنون هیچ گونه الگوی لازم الاجرایی درباره کلیه مقررات حاکم بر قراردادهای سرمایه گذاری پدیدار نگشته است، سرمایه گذاران و کشورهای میزبان غالبا در هر مورد به مذاکره در این خصوص می پردازند.
درباره پیشینه تاریخی قراردادهای سرمایه گذاری در ایران توجه به این موضوع حایز اهمیت است که قراردادهای سرمایه گذاری در ابتدا به شکل قراردادهای امتیاز یا (concession) شناخته می شدند که از این میان می توان به قرارداد میان دولت ایران و بارون جولیوس رویتر (دولت انگلستان) که درسال 1298 هجری قمری منعقد شد اشاره کرد. همچنین قرارداد یا امتیازنامه دارسی که در سال 1280 شمسی منعقد شد که در آن امتیاز نفتی برای مدت 60 سال به شخصی به نام ویلیام ناکس دارسی اعطا شد، نمونه ها یی از قراردادهای سرمایه گذاری محسوب می شود. در واقع قراردادهای فوق را می توان در زمره گام های اولیه و اقدام عملی در زمینه سرمایه گذاری خارجی در کشور دانست.
سرمایه گذاری های خارجی که بر اساس مفاد قانون تشویق و حمایت سرمایه گذاری خارجی 1381 پذیرفته می شوند و از تسهیلات و حمایت های این قانون برخوردارند، به دو طریق قابل پذیرش هستند:
الف –سرمایه گذاری مستقیم خارجی در زمینه هایی که فعالیت بخش خصوصی در آن مجاز است.
ب- سرمایه گذاری های خارجی در کلیه بخش ها در چارچوب روش های مشارکت مدنی، بیع متقابل و ساخت، بهره برداری و واگذاری که برگشت سرمایه و منافع حاصله صرفا از عملکرد اقتصادی طرح مورد سرمایه گذاری ناشی می شود و متکی به تضمین دولت یا بانک ها یا شرکت های دولتی نباشد.بنابراین با توجه به مراتب فوق بطور خلاصه خاطرنشان می شود که سرمایه گذاری خارجی در ایران به دو بخش تقسیم می شود یکی سرمایه گذاری خارجی مستقیم (FDI) که در آن سرمایه گذار بخشی از سهام یک شرکت را به صورت بلوک مدیریتی در تملک خود درمی آورد و نوع دیگر سرمایه گذاری روی پرتفولیو و صندوق ها (FPI) است.از دیدگاه کوین،به گزارش عصر بانک دات آی آر، سرمایه گذاری مستقیم خارجی عبارت است از نوعی سرمایه گذاری که برای کسب منفعت دایمی و همیشگی در موسسه یی مستقر در کشوری غیر از کشور سرمایه گذار صورت گیرد و نتیجه آن کسب حق رای موثر در مدیریت شرکت یا موسسه است. اما انواع قراردادهای مربوط به سرمایه گذاری خارجی را می توان اینگونه فهرست کرد:الف) بیع متقابل (Buy Back )طبق این قرارداد، شرکت سرمایه گذار خارجی کلیه هزینه های انجام طرح مورد سرمایه گذاری همچون نصب تجهیزات، اکتشاف و توسعه، نوسازی و بازسازی میادین، راه اندازی و انتقال تکنولوژی را بر عهده می گیرد و پس از اتمام و راه اندازی پروژه، آن را به کشور میزبان واگذار می کند. در این نوع قرارداد سرمایه گذار خارجی، اصل سرمایه و همچنین سود ناشی از سرمایه گذاری خود را صرفا از طریق دریافت محصولات تولیدی آن پروژه طی مدت مشخصی برداشت می کند. در قرارداد بیع متقابل سرمایه گذار پس از پایان دوره پرداخت اصل سرمایه وسود سرمایه گذاری ها، دارای هیچ گونه حقی نسبت به پروژه نخواهد بود. در این قراردادها به حاکمیت و مالکیت کامل کشور میزبان بر منابع طبیعی تصریح شده و اصولاقوانین کشور میزبان بر قرارداد حاکم خواهد بود و مفاد قرارداد بر اساس قوانین ایران، تعبیر و تفسیر می شود. در بازپرداخت سرمایه گذاری اولیه و سود سرمایه گذار، پرداخت ها به صورت اقساط و با قیمت روز بین المللی انجام می شود.در ماده 2، آیین نامه چگونگی قراردادهای بیع متقابل غیر نفتی، بیع متقابل چنین تعریف شده است: بیع متقابل یا معاملات دوجانبه به مجموعه یی از روش های معاملاتی اطلاق می شود که به موجب آن سرمایه گذار تعهد می کند تمام یا بخشی از تسهیلات مالی (نقدی و غیرنقدی) را برای تامین کالاها و خدمات مورد نیاز، شامل کالاهای سرمایه یی یا واسطه یی یا مواد اولیه یا خدمات برای ایجاد، توسعه، بازسازی و اصلاح واحد تولیدی یا خدماتی در اختیار سرمایه پذیر قرار دهد و باز پرداخت تسهیلات، شامل اصل و هزینه های تبعی آن را از محل صدور کالاو خدمات تولیدی سرمایه پذیر دریافت کند.ب) بی. ا و. تی (B. O. T)از آنجا که سلطه بر طرح های زیر بنایی با منافع ملی و امنیت داخلی کشورها مرتبط است، دولت ها همواره مایل به حفظ کنترل و تسلط خود بر منابع مذکور و در عین حال توسعه و پیشرفت منابع از طریق سرمایه گذاری خارجی هستند. با توجه به مراتب فوق، یکی از بهترین روش های سرمایه گذاری خارجی که هم مطلوب دول میزبان و هم سرمایه گذار خارجی است، سرمایه گذاری به روش بی. او. تی است. قرارداد های بی. او. تی (B.O.T) یا ساخت، بهره برداری و انتقال (واگذاری) به قراردادهایی گفته می شود که پروژه یی با مجوز دولت توسط یک شرکت خصوصی خارجی ساخته می شود و پس از ساخت، برای مدتی، مورد بهره برداری آن شرکت قرار می گیرد و پس از انقضای مدت قرارداد، پروژه به دولت طرف قرارداد منتقل می شود. به بیان دیگر، دولتی به یک کنسرسیوم خصوصی متشکل از شرکت های خصوصی امتیاز می دهد تا کنسرسیوم مطابق قرارداد، تامین مالی یک طرح زیربنایی را عهده دار شده، آن را بسازد و در ازای مخارجی که تقبل کرده برای مدتی از پروژه ساخته شده بهره برداری کند و پس از سپری شدن مدت قرارداد، پروژه و حق استفاده از آن را بدون دریافت هزینه به دولت منتقل کند. شایان ذکر است که قراردادهای ساخت بهره برداری و واگذاری (BOT) و امثال آن (نظیر BOOT و BOO و...) معمولامی توانند از طریق ثبت شعبه سرمایه گذار خارجی در ایران یا تشکیل یک شرکت ایرانی (شرکت پروژه) تحقق یابد.ج) مشارکت انتفاعی (جوینت ونچر)قراردادی است بین دو یا چند شخص که بطور مشترک تعهد به انجام عملی را بر عهده می گیرند. برای این منظور چنین اشخاصی باید مال، پول یا دانش و هنر خود را به طور مشترک به کار گیرند. با این توضیح که این اشخاص نمی توانند سهامدار شرکت سرمایه یا جزو شرکای شخص باشند. انعقاد چنین قراردادی، اشتراک منفعت، حق کنترل برابر و وکالت متقابل را برای انجام امور جوینت ونچر را به دنبال دارد. به عبارت دیگر، مفهوم مشارکت انتفاعی را می توان شرکت به مفهوم مدنی آن دانست که برای کسب انتفاع آتی محقق می شود. در این رابطه شکل خاص شرکت عقدی منظور نظر قرار می گیرد و نه سایر اشکال شرکت.مشارکت انتفاعی به دو قسم کلی قابل تقسیم است:مشارکت انتفاعی قراردادیشاید با بررسی کلی تعاریف ارایه شده، بطور خلاصه بتوان گفت که مفهوم مشارکت انتفاعی با مفهوم شرکت که در ماده 571 قانون مدنی ایران تعریف شده مشابهت فراوان دارد. البته نقطه تمایز مفهوم مشارکت انتفاعی با مفهوم شرکت عبارت از این است که مشارکت انتفاعی مشارکتی است به قصد فعالیت برای انتفاع آتی.در ارتباط با هریک از انواع مشارکت انتفاعی، مسائل ظریفی قابل طرح است که به آنها به شرح ذیل اشاره می شود:
مشارکت انتفاعی شرکتیفعالیت های تجاری و سرمایه گذاری شرکت های خارجی در ایران غالبا از طریق ایجاد شرکت جوینت ونچر به همراه شرکت های ایرانی صورت می گیرد. در این نوع از مشارکت انتفاعی، توافق بین طرفین منجر به تشکیل شرکتی می شود که واجد شخصیت حقوقی است و به آن شرکت مشترک (Joint venture) گفته می شود. این توضیح لازم است که مفهومی که معمولااز اصطلاح جوینت ونچر به ذهن متبادر می شود همین شرکت مشترک است حال آنکه این اصطلاح شکل دیگری را هم در بر می گیرد که نوع قراردادی جوینت ونچر است. شرکت های جوینت ونچر با توافق متقابل شرکت ها و پس از تحصیل مجوزهای لازم می توانند به صورت شرکت هایی کاملامستقل به فعالیت پرداخته و مستقلااقدام به انعقاد قرارداد کنند. به موجب مقررات و قوانین حاضر، میزان آورده طرف خارجی در شرکت جوینت ونچر مشمول محدودیتی نیست و حتی تا میزان 100درصد نیز قابل حصول است.
مشارکت انتفاعی قراردادیدر این نوع از مشارکت انتفاعی نیز شرکایی به دور هم گرد می آیند و قراردادی را به امضا می رسانند که می توان آن را نوعی مشارکت (به مفهوم بانکی آن) دانست. انعقاد این قرارداد برای انجام کار یا فعالیتی تجاری است که شرکای قرارداد، خواهان مشارکت در منافع حاصل از آن هستند. با توجه به اینکه که نوع فعالیت چندان مهم نیست که ماهیت قرارداد را تغییر دهد، بنابراین می توان هر نوع فعالیت تجاری را موضوع آن قرارداد. تمام اعمالی که در مشارکت انتفاعی شرکتی باید از سوی شرکت مشترک انجام شود، در مشارکت انتفاعی قراردادی بین اشخاصی تقسیم می شود که هریک بطور جداگانه انجام آنها را برعهده می گیرند. مهم ترین این وظایف، انجام کارهایی است که قرارداد اصلی به خاطر انجام آنها منعقد می شود. در این رابطه، بسته به مهارت ها و توانایی های فنی- اقتصادی، هر یک از شرکای مشارکت انتفاعی انجام قسمتی از کارها را بر عهده می گیرند و هر یک مسوول هزینه هایی هستند که در حین انجام کارها و ناشی از آن پرداخت می شود. در انتها می توان گفت هدف عمده از پذیرش سرمایه گذاری خارجی در هر کشور عمدتا کمک به رشد و توسعه اقتصادی، افزایش فرصت های شغلی، اخذ و توسعه و جذب فناوری و مــهــارت های مدیریتی همینطور ارتقای کیفیت تولیدات و افزایش توان صادراتی کشور است. مضاف بر اینکه تحولات جهانی در راستای آزاد سازی هر چه بیشتر اقتصاد، اقتضا دارد که سرمایه گذاری در بخش خصوصی افزایش یابد. یکی از مواردی که باعث افزایش سرمایه گذاری خارجی در هر کشور می شود، افزایش امنیت و ثبات اقتصادی و برخورد مناسب با موارد مشابه سرمایه گذاری در کشور است، بدیهی است در کشوری که بطور بالقوه غنی و دارای منابع طبیعی سرشار است، نیل به این هدف جز با تدوین هوشمندانه مقررات مربوط به سرمایه گذاری خارجی و پیش بینی مقررات منعطف و همچنین مرجع صالح بی طرف در حل و فصل اختلافات فی مابین طرفین، میسر نمی شود. -
تجارت متقابل چیست و انواع آن کدامند؟انواع تجارت متقابل:1- معامله تهاتری (پایاپای)شکلی از تجارت متقابل است که در آن مبادله مستقیم کالاها و خدمات در ازای کالاها و خدمات دیگر میان دو طرف و بدون مبادله پول صورت می گیرد.2-خرید متقابلشکلی از تجارت متقابل است که در آن صادر کننده کالاها یا خدمات به یک کشور، متقابلا کالاها یا خدماتی را از همان کشور خریداری می نماید. این خرید شامل دو معامله مستقل است: قرارداد اول (در خرید متقابل) مانند قراردادهای معمولی فروش بین المللی است که طبق آن فروشنده کالا را به خریدار تحویل می دهد و بهای آن را نقدا به یک ارز مورد توافق دریافت می دارد.قرارداد دوم مربوط به الزام فروشنده اولیه به خرید از کشور دیگراست که معمولا کمی وسیعتر و پیچیده تر خواهد بود.3- معامله جبرانیشکلی از تجارت متقابل خواهد بود که در آن وارد کننده تمام یا بخشی از قیمت کالای خریداری شده را به شکل کالا به صادر کننده پرداخت می کند.
4- معامله بای بک
این معامله شکل دیگری از تجارت متقابل است که در آن خرید کارخانجات، ماشین آلات، تجهیزات تولیدی یا تکنولوژی در ازای تحویل محصولات مستقیم یا غیرمستقیم این تسهیلات به فروشنده صورت میگیرد.به گزارش عصر بانک دات آی آر، اصولا این قرارداد شبیه سرمایه گذاری خارجی بوده و نوعی انتقال تکنولوژی محسوب می گردد.
5-معامله افست
شکلی ازتجارت متقابل است که در آن صادر کننده تجهیزات (غالبا هواپیمایی ونظامی) تعهد می نماید قطعات مورد استفاده در این تجهیزات یا محصولات دیگر را ازکشور وارد کننده خریداری نموده یا موجبات خریداری آنها را فراهم سازد.
6- مبادله انتقالی
مبادله انتقالی، انتقال مازاد در حسابهای تجاری مربوط به توافقنامه های تهاتری دو جانبه است که از طرف بستانکار این حسابها به شخص ثالث در ازای دریافت ارز معتبر صورت می گیرد. این معامله مبادله کالایی نبوده بلکه یک معامله ارزی است، دلال این مبادله پس از انجام سلسله عملیات پیچیده، کالا را در مقابل ارز معتبر به فروش رسانده و پس از کسر حق العمل خود، باقیمانده را به طرف بستانکار تحویل می دهد.
-
تراز تجاری چیست؟تراز تجاری (به انگلیسی: Balance of trade) که در برخی از منابع از آن به «صادرات خالص» (با نماد NX)، یاد میشود، تفاوت میان ارزش پولی واردات و صادرات خروجی در طی یک دوره معین گفته میشود. در حقیقت تراز تجاری معیار رابطه بین واردات و صادرات کشورها است.مقدار مثبت (اگر صادرات بیشتر از واردات باشد) به نام «مازاد تجاری» مشخص و مقدار منفی به نام «کسری تجاری» یا «شکاف تجاری» مشخص میشود.به طور خلاصه تراز تجاری نتیجه خالص صادرات یک جامعه اقتصادی است و مانده مثبت نشاندهنده صادرات بیشتر و مانده منفی نشاندهنده واردات بیشتر خواهد بود.افزایش صادرات با افزایش تقاضا برای ارز در کشور صادرکننده، رابطه مستقیمی دارد. چراکه کشور واردکننده کالا و خدمات، بایستی پول جاری کشور صادرکننده را خریداری کند. بنابراین هر چه صادرات افزایش یابد پول کشور صادرکننده تقویت میشود.گزارش تراز تجاری اثر قابل اغماضی روی اوراق قرضه و بازار سهام دارد.در مورد مازاد تجاری و یا یک کسری تجاری در حال کاهش از ماه قبل، به طور طبیعی کشورهای واردکننده کالا باید ارز خود را به ارز داخلی کشور صادرشونده تبدیل کنند. این اتفاق منجر به افزایش تقاضا برای پول داخلی و بنابراین موجب افزایش ارزش آن میشود.در مورد کسری تجاری و یا یک مازاد تجاری در حال کاهش، کشور واردکننده باید ارز خود را به ارز خارجی کشوری که از آنها در حال خرید کالا هستند تبدیل کنند. این اتفاق نیز منجر به افزایش عرضه پول داخلی در بازار میشود که میتواند به از دست دادن پول داخلی در مقابل ارزش ارزهای دیگر شود.از طرف دیگر خالص صادرات به عنوان یکی از عوامل تشکیلدهنده درآمد ملی (یا تولید ملی) محسوب و مقادیر مثبت آن باعث افزایش در درآمد سرانه مردم یک کشور میشود.بطور کلی صادرات و واردات در حسابی به نام حساب جاری (Current Account) ثبت می گردند و به مانده این حساب تراز تجاری یا موازنه تجاری گفته می شود.عوامل تاثیرگذار بر روی تراز تجاریهزینههای تولید (زمین، نیروی کار، سرمایه و غیره)هزینه در دسترس بودن مواد اولیه کالاهای واسطه و ورودیهای دیگرحرکات نرخ ارزمالیات و محدودیت تجارتموانع غیر تعرفهای مانند محیط زیست، بهداشت و استانداردهای ایمنیدر دسترس بودن ارز خارجی کافی برای پرداخت وارداتمیزان کالاهای تولیدشده در کشور ( تحت تاثیر عرضه)بررسی تراز تجاری ایران و زیمبابوه از سال 80 تا 88واردات ابزار پزشکی؛ صادرات رب گوجهاقلام وارداتی حیرتآور است. با توجه به اینکه این کشور، کشور توسعهیافتهای محسوب نمیشود، به نظر میرسد باید از آن اقلام کشاورزی یا معدنی به کشور وارد شود، اما در سال ۱۳۸۴، کالاهای صنعتی نیز به ایران از این کشور آفریقایی وارد شده است، اقلامی چون: دستگاههای برقی تشخیص بیماری، لامپ هاولولههای میکروویو، دستگاههای پخش صوت جیبی، ساعت، ماشینهای محاسب و… در این سال، تراز تجاری ایران و زیمبابوه، ۲۴ به ۷۶درصد به نفع زیمبابوه سنگینی میکند.
این تراز تجاری ایران و زیمبابوه است.ترازی که بررسی آن در سالهای گذشته نوسان زیادی را نشان میدهد. کشوری در جنوب آفریقا با جمعیتی نزدیک به جمعیت استان تهران. واردات از این کشور ۱۳ میلیون نفری به ایران، هرگز نتوانسته بیش از دو صدم درصد از کشورهای صادرکننده کالا به ایران را به خود اختصاص بدهد. از طرفی، جمهوری اسلامی هم هرگز بیش از دو دهم درصد (در بین همه کشورها) کالا به این کشور صادر نکرده است. این رابطه تجاری مثل بسیاری از مراودات تجاری نیست، به بیانی نمیتوان گفت که کالای منحصر بهفردی بین دو کشور رد و بدل شده است. زیمبابوه از توتون، پنبه کوهی، حیوان زنده و… تا ابزار پزشکی به ایران صادر کرده و در مقابل نیز ایران از ماشینآلات کشاورزی، صنعتی و الکترونیکی تا گوجهفرنگی، صابون و شامپو به این کشور صادر کرده است. اما یک نکته درخور توجه است و آن تراز تجاری به نفع این کشور جهان سومی آفریقایی است. به بیان دیگر، ایران از این کشور جهان سومی نیز به سبک بسیاری از کشورهای دیگر جهان بیشتر وارد کننده است تا صادر کننده.
1380سال ابتدایی مورد بررسی این نوشتار است. تراز تجاری بین دو کشور به شدت به نفع زیمبابوه تنظیم شده است. این کشور تنها دو قلم کالا به ایران صادر کرده است: پنبه کوهی و توتون و تنباکو (و مشتقات آن)، این دو قلم ارزشی بالغ بر ۴/۹ میلیون دلار داشته است. در مقابل ایران اقلامی چون: سودسوزآور، موتورسیکلت، موم پارافین، انگور خشککرده، فرش، گلیم، لوازم آشپزخانه، شستنیهای توالت یا آشپزخانه و.. به ارزش ۳۵۴ هزار دلار به این کشور وارد کرده است. سهم صادرات به زیمبابوه ۰/۰۰۸ درصد و سهم واردات از این کشور ۰/۰۲ درصد از بین کشورهای جهان است که با ایران رابطه تجاری داشتند.۱۳۸۱وضعیت تراز تجاری دو کشور در این سال ۷درصد به نفع ایران تغییر میکند. زیمبابوه همچنان پنبه کوهی به ایران وارد میکند، اما جای توتون را گرافیت گرفته است. این دو قلم کالا، مجموعا ۱/۳ میلیون دلار ارزش داشته است، زیمبابوه در این سال ۰/۰۰۶ درصد از کل واردات به کشورمان را از آن خود کرده است. در مقابل ایران که در این سال وضعیت بهتری دارد، ۲۳۳ هزار دلار انواع کالا نظیر همانکه سال ۱۳۸۰ به زیمبابوه صادر کرده بود، به این کشور آفریقایی صادر کرده است. اگرچه تراز تجاری دو کشور به نفع ایران شده است، اما هم صادرات و هم واردات کاهش چشمگیری نسبت به سال گذشته داشته است. اختلاف بین صادرات و واردات بین ایران و زیمبابوه در این سال برابر با ۱/۱ میلیون دلار است.۱۳۸۲در این سال، واردات از زیمبابوه رشد چشمگیری دارد، اما صادرات به آن کشور تغییر چندانی نکرده است. پنبه کوهی و توتون و تنباکو اقلام اصلی وارد شده از زیمبابوه هستند، اما در ردیف سوم، ۲۰۰ کیلو حیوانات زنده (ذیل تعرفه ۰۱۰۶۹۰) به ارزش ۹/۳ هزار دلار به ایران وارد شده است. ارزش کل واردات از زیمبابوه حدود چهارمیلیون دلار بوده است و این حجم، تقریبا ۰/۰۱ از کل واردات ایران از کشورهای جهان است. در مقابل نیز ایران ۵۷۱هزار دلار کالا نظیر: مواد شیمیایی، موتور سیکلتها، فرش و کفپوشها، میوهجات مثل: گوجهفرنگی، خربزه و شیرینیها را به این کشور صادر کرده است.۱۳۸۳سال ۸۳ است، سال برتری تجاری ایران نسبت به زیمبابوه، در هیچ سالی در هشت سال مورد بررسی در این گزارش، تراز تجاری ایران و زیمبابوه، این چنین به نفع ایران تنظیم نشده است. صادرات ایران به زیمبابوه ۹۷ درصد این رابطه دو طرفه را به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر، ارزش صادرات نیز به طرز بیسابقهای افزایش یافته است. در این سال ایران ۱۸ میلیون دلار کالا به این کشور جهان سومی صادر کرده، اقلامی چون: ماشینآلات کشاورزی و صنعتی، مواد شوینده و بهداشتی، فرش و وسایل الکترونیکی. سهم زیمبابوه از صادرات ایران نسبت به کل جهان در این سال ۰/۲ درصد است. در مقابل واردات از زیمبابوه به طرز قابل توجهی کاهش یافته است. در این سال، این کشور مجموعا ۴۹۹ هزار دلار توتون و تنباکو به ایران وارد کرده است. این یعنی ۰/۰۰۱ درصد از کل واردات ایران در آن سال.۱۳۸۴آنقدرها که صادرات به زیمبابوه کاهش یافته، واردات از آن افزایش نیافته است. در واقع، صادرات به این کشور نوسان حیرتآور خود را از دست داده است، اما در مقابل، واردات از آن رشد قابل قبولی نسبت به سالهای مشابه داشته است.در این سال، مجموعا یکمیلیون کالا از زیمبابوه به کشورمان وارد شده، اگرچه رشد واردات از زیمبابوه زیاد حیرتآور نیست، اما اقلام وارداتی حیرتآور است. با توجه به اینکه این کشور، کشور توسعهیافتهای محسوب نمیشود، به نظر میرسد باید از آن اقلام کشاورزی یا معدنی به کشور وارد شود، اما در سال ۱۳۸۴، کالاهای صنعتی نیز به ایران از این کشور آفریقایی وارد شده است، اقلامی چون: دستگاههای برقی تشخیص بیماری، لامپ هاولولههای میکروویو، دستگاههای پخش صوت جیبی، ساعت، ماشینهای محاسب و… در این سال، تراز تجاری ایران و زیمبابوه، ۲۴ به ۷۶درصد به نفع زیمبابوه سنگینی میکند. ایران نیز در این سال اقلامی را چون گذشته، به ارزش ۳۶۱هزار دلار به این کشور صادر کرده است. نکته قابل توجه آنکه، دیگر ماشینآلات صنعتی، صدرنشین اقلام صادراتی به زیمبابوه نیستند.۱۳۸۵صادرات ایران به زیمبابوه تقریبا نسبت به سال قبل نصف شده است، در مقابل واردات از آن کشور حدودا سهمیلیون دلار افزایش داشته و به رقم کمسابقه ۳/۸ میلیون دلار رسیده است. البته شایان ذکر است، در این سال، بهطور کلی واردات از تمامی کشورها افزایش داشته، با این حال سهم زیمبابوه از ارزش واردات کشورهای جهان به ایران ۰/۰۰۹ درصد است.توتون تنباکو، فر و خوراکپز، ماشین ریشتراش و… اقلام وارداتی از زیمبابوه هستند. در مقابل: موتورسیکلت،کولرآبی، مواد شیمیایی، سوهان چوب و… اقلام صادراتی ایران به زیمبابوه هستند که ارزشی حدود ۱۷۴هزار دلار را به خود اختصاص داده است.۱۳۸۶در این سال، واردات و صادرات هر دو بهطرز قابلتوجهی کاهش یافتند. رتبه ایران در تراز تجاری دو کشور بهبود یافته، سهم ایران از این مبادلات ۸۸درصد است. ۸۸درصد صادرات اقلامی نظیر: پسته، پیاز و موسیر، فرش و مواد شیمیایی به ارزش ۳۳۸ هزار دلار. در مقابل زیمبابوه ابزارآلات صنعتی نظیر جعبه دنده، بلبرینگ و یراق آلات، وسایل تزئینی مثل شمعهای جرقهزن و… به ارزش ۴۸ هزار دلار به ایران وارد کرده است.۱۳۸۷در سال ۱۳۸۷ سهم ایران از مبادلات تجاری دو کشور ۴۸درصد است. ۴۸درصد صادرات با ارزشی برابر با ۲۸۵هزار دلار انواع: رنگ، موتور سیکلت، میوهجات، رب و آبمیوه، آدامس و… در مقابل نیز زیمبابوه ۳۰۹هزار دلار کالاهایی نظیر پروفیل، رادیاتور، قطعات و ماشینآلات صنعتی و… به ایران وارد کرده است.۱۳۸۸در سال ۸۸، دوباره فاصله صادرات و واردات ایران و زیمبابوه افزایش مییابد. تنها تفاوت این دو حدود یکمیلیون دلار است. سهم ایران ۴۱درصد و سهم زیمبابوه ۵۹درصد است. زیمبابوه اقلامی چون: توتون و تنباکو، اقلام صنعتی، مصنوعات نساجی و…به ایران به ارزش ۳/۵ میلیون دلار به ایران وارد کرده است. در مقابل ایران سهم ۴۱درصدی خود را از این مبادلات با کالاهایی نظیر تراکتور، گاوآهن، مواد شیمیایی و… به ارزش ۲/۴ میلیون دلار پر کرده است.*ارقام به دلار
* ارقام بر اساس آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران
-
تراز پرداخت ها BOPتراز پرداختها در واقع صورت مالی کلیه مبادلات یک کشور با سایر کشورهای جهان می باشد. اگر تراز پرداخت های کشوری مثبت باشد گرایش به تقویت ارز محلی به وجود می آید و اگر تراز پرداخت های کشوری منفی باشد گرایش به تضعیف ارز محلی به وجود می آید. در واقع بر اساس تئوری تراز پرداخت ها نرخ ارز باید در سطح تعادل باشد. این سطح جایگاهی است که تراز حساب جاری یک کشور پایدار و با ثبات باشد.تراز پرداخت ها از سه بخش تشکیل شده است:تراز حساب جاری= صادرات کالا – واردات کالاتراز حساب جاری= (صادرات کالا + صادرات خدمات) – (واردات کالا + واردات خدمات)تراز سرمایه = سرمایه گذاری در خارج از کشور – سرمایه گذاری در داخل کشوراین سه بخش در واقع به این موضوع اشاره دارند که هر چه ورود سرمایه بابت صادرات کالا و خدمات یا بابت سرمایه گذاری بیگانگان در داخل مرزهای یک کشور بیشتر از خروج سرمایه از مرزهای آن کشور باشد به دلیل تقاضای بیشتر برای ارز محلی نسبت به عرضه بیشتر ارز محلی تقویت ارز محلی بوجود می آید. این تئوری معمولا در دوره های بلند مدت می تواند رفتار ارزها را در مقابل یکدیگر توجیه کند اما در دوره های کوتاه مدت چندان بهینه نیست. در عین حال امروزه بخش سوم این تئوری که به تراز سرمایه اشاره دارد بابت آسان شدن سرمایه گذاری خارجی و سرمایه پذیری خارجی اهمیت بیشتری بر روی نرخ ارز کشورهای صنعتی پیدا کرده است.
-
تسعیر ارز چیست؟برای انعکاس معاملات ارزی و عملیات خارجی در صورتهای مالی واحد تجاری باید معاملات ارزی و صورتهای مالی عملیات خارجی به واحد پول گزارشگری (ریال) تسعیر شود.1.موضوعات اصلی در حسابداری معاملات ارزی و عملیات خارجی عبارت از این است که چه نرخی برای تسعیر بکار گرفته شود و آثار مالی ناشی از تغییر نرخ ارز چگونه در صورتهای مالی شناسایی شود.2 . هدف این است که تسعیر معاملات ارزی و عملیات خارجی به نحوی صورت گیرد که نتایج آن عموماً با آثار تغییرات نرخ ارز بر جریانهای وجوه نقد واحد تجاری و ارزش ویژه آن هماهنگی داشته باشد واین اطمینان را ایجاد کند که صورتهای مالی تصویری مطلوب از نتایج عملکرد ارائه میدهد. همچنین، صورتهای مالی تلفیقی، نتایج مالی و ارتباط اقلام را به گونهای که در صورتهای مالی ارزی قبل از تسعیر نشان داده شده است، منعکس کند.
دامنه کاربرد3 . الزامات این استاندارد باید در موارد زیر بکار گرفته شود:
الف. تسعیر معاملات ارزی، و
ب . تسعیر صورتهای مالی عملیات خارجی که از طریق تلفیق یا روش ارزش ویژه در صورتهای مالی واحد تجاری منعکس می شود.
4 . در این استاندارد، به استثنای طبقهبندی تفاوت تسعیر مربوط به آن گروه از بدهیهای ارزی که به عنوان حفاظی برای خالص سرمایهگذاری در یک واحد مستقل خارجی محسوب می گردد، سایر جنبههای نحوه حسابداری عملیات حفاظی مطرح نمی شود.
5 . ارائه مجدد صورتهای مالی از ریال به واحد پول دیگر به منظور راحتی استفاده کنندگانی که به آن واحد پول عادت دارند یا برای مقاصد مشابه دیگر، در این استاندارد مطرح نمی شود.
6 . نحوه ارائه جریانهای نقدی ناشی از معاملات ارزی و تسعیر جریانهای نقدی عملیات خارجی در صورت جریان وجوه نقد در این استاندارد مطرح نمیشود (برای این منظور به استاندارد حسابداری شماره 2 با عنوان صورت جریان وجوه نقد مراجعه شود).
تعاریف7 . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است:
* عملیات خارجی : عبارت است از یک واحد تجاری فرعی، واحد تجاری وابسته، مشارکت خاص یا شعبه واحد تجاری گزارشگر که فعالیتهای آن در خارج از ایران استقرار یافته یا اداره می شود.
* واحد مستقل خارجی : به آن دسته از عملیات خارجی اطلاق می شود که فعالیتهای آن بخش لاینفک واحد تجاری گزارشگر را تشکیل نمیدهد.
* واحد پول گزارشگری : عبارت است از واحد پول مورد استفاده در ارائه صورتهای مالی( ).
* ارز : عبارت است از هر واحد پولی به غیر از واحد پول گزارشگری.
* تسعیر : فرایندی است که از طریق آن، اطلاعات مالی مبتنی بر ارز، برحسب واحد پول گزارشگری بیان شود. واژه تسعیر، گزارش معاملات منفرد ارزی برحسب واحد پول گزارشگری و همچنین برگردان یک مجموعه کامل صورتهای مالی تهیه شده بر حسب ارز به واحد پول گزارشگری را در بر میگیرد.
* نرخ تسعیر : عبارت است از نرخ تبدیل دو واحد پولی به یکدیگر (شامل انواع نرخهای برابری رسمی، قراردادی و غیره) که در فرایند تسعیر بکار گرفته می شود.
* تفاوت تسعیر : عبارت است از تفاوت ناشی از تسعیر میزان معینی از یک ارز به واحد پول گزارشگری با نرخهایتسعیر متفاوت.
* خالص سرمایهگذاری در یک واحد مستقل خارجی : عبارت است از سهم واحد تجاری گزارشگر در خالص داراییهای آن واحد مستقل خارجی.
* اقلام پولی : عبارت است از وجه نقد و داراییها و بدهیهایی که قرار است به مبلغ ثابت یا قابل تعیینی از وجه نقد دریافت یا پرداخت شود.
* ارزش منصفانه : مبلغی است که خریداری مطلع و مایل و فروشندهای مطلع و مایل می توانند در معاملهای حقیقی و در شرایط عادی، یک دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله کنند.
* عملیات حفاظی : به اقداماتی اطلاق میشود که به منظور کاهش یا جبران ریسک ناشی از تغییرات قیمت بازار، نرخ سود تضمین شده یا نرخ ارز صورت میگیرد. استقراض خارجی به منظور پوشش ریسک تغییرات نرخ ارز ناشی از سرمایهگذاری در یک واحد مستقل خارجی از جمله عملیات حفاظی است.
معاملات ارزیشناخت اولیه
8 . معامله ارزی معاملهای است که به ارز انجام می شود یا مستلزم تسویه به ارز است. نمونههایی از معاملات ارزی به شرح زیر است:الف. خرید و فروش کالاها و خدماتی که قرار است بهای آنها به ارز پرداخت یا دریافت شود،ب . استقراض یا اعطای تسهیلاتی که قرار است تسویه آنها به ارز صورت گیرد،
ج . معاملات ناشی از قراردادهای ارزی اجرا نشده که یک طرف آن واحد تجاری باشد، و
د . معاملات مربوط به تحصیل یا فروش داراییها و تقبل یا تسویه بدهیها به ارز.9 . معامله ارزی در زمان شناخت اولیه باید براساس نرخ تسعیر در تاریخ انجام معامله به ریال ثبت شود.10 . منظور از نرخ تسعیر در تاریخ معامله (اعم از نرخهای برابری رسمی یا قراردادی وغیره) نرخ ارز در لحظه انجام معامله است. از آنجا که تعیین نرخ لحظهای ارز دشوار است، بنابه ملاحظات عملی از نرخی استفاده می شود که تقریبی از نرخ تسعیر در تاریخ انجام معامله باشد. برای مثال، کلیه معاملاتی که طی یک هفته یا یک ماه انجام می شود براساس نرخ میانگین هفتگی یا ماهانه تسعیر می شود. لیکن چنانچه نوسانات نرخ ارز قابل توجه باشد، استفاده از نرخ میانگین برای تسعیر معاملات ارزی انجام شده طی دوره، قابل اتکا نخواهد بود.
تسعیر اقلام ارزی در تاریخ ترازنامه11 . در تاریخ ترازنامه:
الف. اقلام پولی ارزی باید با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه تسعیر شود،
ب . اقلام غیر پولی که به بهای تمام شده تاریخی برحسب ارز ثبت شده است باید با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ انجام معامله تسعیر شود، و
ج . اقلام غیرپولی که بهارزش منصفانه برحسب ارز ثبت شده است باید با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ تعیین ارزش منصفانه تسعیر شود.
12 . در مورد اقلام پولی بلند مدت، اگر چه نرخ تسعیر در تاریخ سررسید به سهولت قابل پیش بینی نیست، لیکن لازم است به منظور تسعیر این اقلام در تاریخ ترازنامه، عینیترین براورد ممکن در پرتو اطلاعات موجود به عمل آید. در شرایط معمول، تسعیر به نرخ تاریخ ترازنامه بهترین براورد را به دست میدهد، به ویژه اگر واحد پول مربوط در بازارهای ارزی روز و سلف آزادانه معامله شود. با این حال هرگاه در رابطه با قابلیت تبدیل یا قابلیت خرید و فروش ارز مورد نظر تردید وجود داشته باشد، لازم است از نرخ تسعیری استفاده گردد که در پرتو اطلاعات موجود بهترین براورد معادل ریالی اقلام پولی ارزی بلند مدت را در تاریخ ترازنامه به دست دهد.
13 . در شرایط چند نرخی بودن ارز که در آن، تخصیص ارز برای برخی معاملات یا واحدهای تجاری مشمول مقررات خاص است، ثبت اولیه و تسعیر اقلام ارزی در تاریخ ترازنامه براساس نرخ ارز تعیین شده طبق مقررات ارزی مربوط انجام می شود.
14 . مبلغ دفتری اقلام براساس استانداردهای حسابداری مربوط تعیین می شود. برای مثال ممکن است برخی سرمایهگذاریها یا داراییهای ثابت مشهود به بهای تمام شده تاریخی یا ارزش منصفانه اندازهگیری شود. مبلغ دفتری اقلام ارزی، چه براساس بهای تمام شده تاریخی تعیین شده باشد و چه برمبنای ارزش منصفانه، طبق این استاندارد به ریال تسعیر می شود.شناخت تفاوت تسعیر - نحوه عمل اصلی15 . بندهای 16 تا 23 این استاندارد، نحوه حسابداری تفاوتهای تسعیر معاملات ارزی را بیان میکند. نحوه عمل مندرج در بندهای مذکور در مورد تفاوتهای ناشی از کاهش رسمی شدید یا افت قابل ملاحظه در ارزش ریال به عنوان نحوه عمل اصلی نیز کاربرد دارد. لیکن در مواردی که در قبال کاهش یا افت یاد شده، حفاظی وجود ندارد و کاهش یا افت مزبور بدهیهایی را تحت تاثیر قرار دهد که اخیراً به دلیل تحصیل داراییهای ارزی در حسابها ایجاد شده است و واحد تجاری قادر بهتسویه آنها نیست، علاوه بر نحوه عمل اصلی، نحوه عمل مجاز جایگزین مندرج در بند 25 را نیز میتوان بهکار گرفت.
16 . تفاوتهای ناشی از تسویه یا تسعیر اقلام پولی ارزی واحد تجاری به نرخهایی متفاوت با نرخهایی که در ثبت اولیه این اقلام یا در تسعیر این اقلام در صورتهای مالی دوره قبل بکار رفته است، باید به عنوان درآمد یا هزینه دوره وقوع شناسایی شود. شناخت تفاوتهای تسعیر مطرح شده در بندهای 19 الی 23 و همچنین تفاوت تسعیر ارزی که طبق استاندارد حسابداری شماره 13 در قالب مخارج تأمین مالی قابل احتساب در بهای تمامشده دارایی واجد شرایط میباشد، از این قاعده مستثنی است.
17 . چنانچه نرخ تسعیر در فاصله تاریخ انجام معامله و تاریخ تسویه اقلام پولی مربوط به معاملات ارزی تغییر کند، تفاوت تسعیر بوجود می آید. اگر معاملات در همان دوره وقوع تسویه شود کلیه تفاوتهای تسعیر در همان دوره شناسایی می شود، لیکن هر گاه معاملات در یکی از دورههای مالی بعد تسویه شـود، تفـاوت تسعیـر در هر یک از دورههای مالی تـا دوره تسویـه، با توجه به تغییر در نرخهای تسعیر طی آن دورهها تعیین و شناسایی می شود.
18 . تفاوتهای تسعیر معاملات انجام شده بین یک واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن و نیز بین واحدهای تجاری فرعی یک واحد تجاری اصلی، در صورتهای مالی واحد تجاری همانند تفاوتهای ناشی از معاملات انجام شده با سایر اشخاص، به عنوان بخشی از سود و زیان دوره گزارش می شود.19 . تفاوتهای تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی شرکتهای دولتی باید در اجرای مفاد ماده 136 قانون محاسبات عمومی کشور مصوب شهریور ماه 1366، به حساب اندوخته تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی منظور و در سرفصل حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی شود. چنانچه در پایان دوره مالی، مانده حساب اندوخته مزبور بدهکار باشد، این مبلغ به سود و زیان همان دوره منظور می شود. همچنین خالص تفاوتهای تسعیری که به ترتیب فوق موجب تغییر اندوخته تسعیر طی دوره گردیده است، باید در صورت سود و زیان جامع دوره منعکس شود.20 . ماده 136 قانون محاسبات عمومی کشور مصوب شهریور ماه 1366 مقرر میدارد:
” سود و زیان حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی شرکتهای دولتی، درآمد یا هزینه تلقی نمی گردد. مابهالتفاوت حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای مذکور باید در حساب ذخیره تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی منظور شود. در صورتی که در پایان سال مالی، مانده حساب ذخیره بدهکار باشد، این مبلغ به حساب سود و زیان همان سال منظور خواهد شد.
تبصره : در صورتی که مانده حساب ذخیره تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی در پایان سال مالی از مبلغ سرمایه ثبت شده شرکت تجاوز نماید، مبلغ مازاد پس از طی مراحل قانونی قابل انتقال به حساب سرمایه شرکت میباشد.“
با توجه به ضرورت رعایت مفاد ماده فوق توسط شرکتهای دولتی، به موجب این استاندارد، آن قسمت از تفاوتهای حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی شرکتهای دولتی که با استنباط از تبصره ماده فوق مستقیماً در حساب اندوخته تسعیر ارز تحت سرفصل حقوق صاحبان سرمایه منظور میگردد، در جهت انطباق با الزامات استاندارد حسابداری شماره 6 با عنوان گزارش عملکرد مالی در صورت سود و زیان جامع دوره منعکس می شود.
21 . تفاوتهای تسعیر آن گروه از اقلام پولی که ماهیتاً بخشی از خالص سرمایهگذاری در یک واحد مستقل خارجی را تشکیل می دهد، باید تا زمان واگذاری خالص سرمایهگذاری به عنوان حقوق صاحبـان سرمایـه در ترازنامـه طبقهبندی شـود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس یابد.
این تفاوتها باید در زمان واگذاری سرمایهگذاری، طبق بند 41 به حساب سود و زیان انباشته منظور شود.
22 . اگرچه سرمایه گذاری در ارزش ویژه واحد مستقل خارجی، معمولاً از طریق خرید سهام آن انجام می شود ولی ممکن است از طریق وامهای بلند مدت ومانده تجاری معوق بین شرکتها نیز سرمایهگذاریهایی صورت گیرد. چنانچه تصمیم بر این باشد که تأمین مالی واحد مستقل خارجی به طرق فوق از نظر دائمی بودن از کلیه جهات عملی مانند خرید سهام عادی باشد، این ماندهها و وامهای بین شرکتها به عنوان جزئی از خالص سرمایهگذاری در آن واحد مستقل خارجی محسوب می شود. تفاوتهای تسعیر این اقلام پولی تا زمان فروش خالص سرمایهگذاری به عنوان حقوق صاحبان سرمایه در ترازنامه طبقهبندی می شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس مییابد. این تفاوتها در زمان واگذاری سرمایهگذاری طبق بند 41 به حساب سود و زیان انباشته منظور می شود.
23 . تفاوتهای تسعیر یک بدهی ارزی که به عنوان حفاظ خالص سرمایهگذاری واحد تجاری در یک واحد مستقل خارجی محسوب می شود باید تا زمان واگذاری خالص سرمایهگذاری به عنوان حقوق صاحبان سرمایه در ترازنامه طبقهبندی شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس یابد. این تفاوتها باید در زمان واگذاری خالص سرمایهگذاری طبق بند 41 به حساب سود و زیان انباشته منظور شود.
شناخت تفاوت تسعیر - نحوه عمل مجاز جایگزین
24 . نحوه عمل اصلی حسابداری تفاوتهای تسعیر مندرج در بند 25، در بند 16 درج شده است.
25 . تفاوتهای تسعیر اقلام ارزی ممکن است در نتیجه کاهش شدید یا افت قابل ملاحظه در ارزش رسمی ریال باشد به نحوی که عملاً درمقابل آن حفاظی وجود نداشته باشد و کاهش یا افت مزبور بدهیهایی را تحت تأثیر قرار دهد که اخیراً و به طور مستقیم در ارتباط با تحصیل داراییهای ارزی ایجاد شدهاست و واحد تجاری قادر به تسویه آنها نیست. این تفاوتهای تسعیر باید به مبلغ دفتـری دارایی مربوط منظـور شـود، به شرط آنکـه مبلغ دفتـری پس از تعدیل،از اقل بهای جایگزینی و مبلغ قابل بازیافت ناشی از فروش یا کاربرد آن دارایی تجاوز نکند.26 . در مواردی که واحد تجاری قادر به تسویه بدهی ارزی ناشی از تحصیل دارایی یا تأمین حفاظ در مقابل آن باشد، تفاوت تسعیر در مبلغ دفتری دارایی منظور نمی شود. در غیر این صورت، زیان تسعیر بخشی از مخارجی است که به طور مستقیم قابل انتساب به بهای تمام شده دارایی می باشد. برای مثال در شرایط کمبود ارز یا کنترل ارز به وسیله بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، ممکن است شرکتها حتی در صورت تمایل و وجود نقدینگی کافی، نتوانند بدهیهای ارزی خود را تسویه کنند. در چنین حالتی براساس نحوه عمل مجاز جایگزین، بهای تمام شده دارایی مربوط که اخیراً به صورت ارزی خریداری شده، عبارت از مبلغی است که واحد تجاری نهایتاً برای تسویه بدهی ارزی مربوط به ریال باید پرداخت کند.
صورتهای مالی عملیات خارجیطبقهبندی عملیات خارجی
27 . روش مورد استفاده برای تسعیر صورتهای مالی عملیات خارجی، به رابطه عملیاتی و تأمین مالی بین واحد تجاری گزارشگر و عملیات خارجی بستگی دارد. به همین منظور، عملیات خارجی به دو بخش ” عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر”و ” واحد مستقل خارجی“ تفکیک می شود.28 . آن دسته از عملیات خارجی که بخش لاینفک عملیات واحد تجاری گزارشگر است همانندشاخـهای از عملیات واحد تجاری گزارشگر، فعالیتهـای تجـاری خـود را انجام می دهد. برای مثال ممکن است این عملیات خارجی تنها کالاهای دریافتی از واحد تجاری گزارشگر را به فروش رساند و عواید آن را به واحد تجاری گزارشگر ارسال دارد. در این موارد، تغییر نرخ تسعیر بین ریال و واحد پول کشور محل انجام عملیات خارجی بر جریانهای نقدی ناشی از عملیات واحد تجاری گزارشگر تقریباً اثر آنی دارد. بنابراین، تغییر در نرخ تسعیر به جای تأثیر بر خالص سرمایهگذاری واحد تجاری گزارشگر درآن عملیات خارجی، بر هریک از اقلام پولی نگهداری شده توسط عملیات خارجی تأثیر میگذارد.
29 . برعکس، یک واحد مستقل خارجی کلاً بر حسب واحد پول محل فعالیت خود وجوه نقد و سایر اقلام پولی را جمع آوری می کند، متحمل مخارجی می شود، درآمد کسب می کند و ممکن است قرارداد وام منعقد کند. همچنین ممکن است معاملاتی بر حسب واحدهای پولی به غیر از واحد پول محل فعالیت خود، از جمله به ریال، انجام دهد. در این حالت، تغییر در نرخ تسعیر ریال به واحد پول محل فعالیت واحد مستقل خارجی، اثر مستقیمی بر جریانهای نقدی فعلی یا آتی واحد مستقل خارجی یا واحد تجاری گزارشگر ندارد و یا اینکه اثر آن بسیار ناچیز است. تغییر در نرخ تسعیر یاد شده، به جای تأثیر بر هر یک از اقلام پولی و غیر پولی واحد مستقل خارجی، خالص سرمایهگذاری واحد تجاری گزارشگر در واحد مستقل خارجی را تحت تأثیر قرار میدهد.
30 . نشانههای تشخیص یک عملیات خارجی به عنوان ” واحد مستقل خارجی“ از جمله شامل موارد زیر است:
الف. فعالیتهای واحد مورد نظر به نحوی انجام می شود که تا حد قابل ملاحظهای از عملیات واحد تجاری گزارشگر مستقل است، اگرچه ممکن است واحد تجاری گزارشگر، عملیات آن واحد را کنترل کند،
ب . معاملات با واحد تجاری گزارشگر، بخش کوچکی از فعالیتهای واحد مورد نظر را تشکیل دهد،
ج . فعالیتهای واحد خارجی عمدتـاً از طریق عملیـات آن واحـد یا از طریق استقراض محلی و نه از طریق واحد تجاری گزارشگر، تأمین مالی شود،د . مخارج دستمزد، مواد و سایر اجزای تشکیل دهنده محصولات و خدمات واحد خارجی عمدتاً با استفاده از واحد پول محلی و نه ریال، پرداخت یا تسویه شود،ﻫ . فروش توسط واحد خارجی اساساً برحسب واحد پولی بجز ریال انجام شود، و
و . جریانهای نقدی واحد تجاری گزارشگر از فعالیتهای روزمره واحد خارجی مجزا باشد و به طور مستقیم تحت تأثیر فعالیتهای واحد خارجی قرار نگیرد.اصولاً طبقهبندی مناسب هر یک از عملیات را می توان با توجه به واقعیات مرتبط با نشانههای بالا تعیین کرد. در برخی موارد، تشخیص ” واحد مستقل خارجی“ از ” عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر“ به وضوح میسر نیست و طبقهبندی مناسب عملیات خارجی مستلزم اعمال قضاوت است.عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر31 . صورتهای مالی آن دسته از عملیات خارجی که جزء لاینفک عملیات واحد تجاری گزارشگر است باید با اعمال الزامات مندرج در بندهای 8 تا 26 این استاندارد به ریال تسعیر شود. عملیات تسعیر مبتنی براین فرض است که معاملات انجام شده عملاً توسط واحد تجاری گزارشگر صورت گرفته است.32 . هر یک از اقلام صورتهای مالی عملیات خارجی، همانند معاملاتی که توسط خود واحد تجاری گزارشگر صورت گرفته است، تسعیر می شود. بهای تمام شده داراییهای ثابت مشهود با نرخ تسعیر در تاریخ خرید، ثبت و مستهلک می شود یا چنانچه آن داراییها به ارزش منصفانه نگهداری شود با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ تجدید ارزیابی تسعیر می شود. بهای تمام شده موجودیهای مواد وکالا به نرخ تسعیر در تاریخ تحمل مخارج مربوط تسعیر میگردد. مبلغ بازیافتنی یا خالص ارزش فروش یک قلم دارایی با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ تعیین مبلغ بازیافتنی یا خالص ارزش فروش آن دارایی تسعیر میشود. در این قبیل موارد، نرخ تسعیر مورد استفاده همان نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه است. ممکن است لازم باشد به منظور کاهش مبلغ دفتری یک دارایی مربوط به عملیات خارجی به خالص مبلغ بازیافتنی یا خالص ارزش فروش آن (حتی در مواردیکه انجام چنین تعدیلاتی در صورتهای مالی خود عملیات خارجی مورد نداشته باشد) در صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر تعدیلاتی صورت گیرد. برعکس نیز ممکن است تعدیل انجام شده در صورتهای مالی عملیات خارجی، در صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر برگشت شود.33 . در مورد معاملات انجام شده طی دوره، در عمل غالباً از نرخی استفاده میشود که تقریبی از نرخ واقعی رایج در تاریخ انجام معامله است. به عنوان مثال ممکن است برای معاملات انجام گرفته طی یک هفته یا یک ماه مشخص، از نرخ میانگین هفتگی یا ماهانه استفاده شود. به هرحال، چنانچه نوسانات نرخ تسعیر طی دوره عمده باشد، استفاده از نرخ میانگین قابل اتکا نخواهد بود.
واحدهای مستقل خارجی34 . واحد تجاری گزارشگر، برای تسعیر صورتهای مالی یک واحد مستقل خارجی به منظور انعکاس آن در صورتهای مالی خود باید روشهای زیر را بکار گیرد:الف. داراییها و بدهیهای واحد مستقل خارجی، اعم از پولی و غیر پولی، باید با نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه تسعیر شود،ب . اقلام درآمد و هزینه واحد مستقل خارجی باید بانرخ تسعیر در تاریخ انجام معاملات تسعیر شود، بهاستثنای مواردی که صورتهای مالی واحد مستقل خارجی برحسب واحد پول یک اقتصاد با تورم حاد ارائه شدهاست که در این صورت اقلام درآمد و هزینه باید با نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه تسعیر شود، وج . تمامی تفاوتهای تسعیر حاصل شده باید تا زمان فروش خالص سرمایهگذاری تحت سرفصل حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس یابد.35 . برای تسعیر اقلام درآمد و هزینه یک واحد مستقل خارجی، در عمل بهجای استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ انجام معاملات، اغلب از نرخی که تقریبی از نرخهای واقعی تسعیر طی دوره را بدست دهـد، از قبیـل میانگین نرخهای تسعیـر طی دوره، استفاده می شـود.برای محاسبه نرخ میانگین تسعیر، روشی قطعی توصیه نمی شود چرا که بنابر دلایل موجه، روش مناسب برای واحدهای تجاری مختلف میتواند متفاوت باشد. در این ارتباط روشهای داخلی حسابداری و دامنه تغییرات فصلی تجاری از جمله عواملی است که باید در نظر گرفته شود. در اغلب موارد، محاسبه میانگین موزون مطلوب خواهد بود. چنانچه نرخ میانگین مورد استفاده با نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه متفاوت باشد، تفاوتی ایجاد میشود که باید به شرح بند 36 به حساب گرفته شود.
36 . تسعیر صورتهای مالی یک واحد مستقل خارجی منجر به شناخت تفاوتهایی ناشی از موارد زیر میشود:
الف. تسعیر اقلام درآمد و هزینه بهنرخهای تسعیر در تاریخ انجام معاملات و تسعیر اقلام دارایی و بدهی به نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه،
ب . تسعیر مانده اول دوره خالص سرمایه گذاری در واحد مستقل خارجی بهنرخی متفاوت با نرخی که مانده مزبور قبلاً به آن نرخ تسعیر شدهاست، و
ج . سایر تغییرات در حقوق صاحبان سرمایه واحد مستقل خارجی.از آنجا که تغییرات در نرخهای تسعیر تاثیر مستقیمی بر جریانهای نقدی فعلی و آتی ناشیاز عملیات واحد مستقل خارجی یا واحد تجاری گزارشگر ندارد یا اینکه تاثیر آن بسیار ناچیز است، تفاوتهای تسعیر مزبور به عنوان درآمد یا هزینه دوره شناسایی نمی شود. در مواردی که واحد مستقل خارجی تحت تملک صد در صد واحد تجاری گزارشگر قرار ندارد لیکن صورتهای مالی آن با صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر تلفیق می شود، مبلغ انباشته تفاوتهای تسعیر اقلام ارزی که قابل انتساب به اقلیت است، بهسهم اقلیت تخصیص می یابد و در ترازنامه تلفیقی به عنوان بخشی از سهم اقلیتگزارش می شود.37 . با سرقفلی ناشی از تحصیل یک واحد مستقل خارجی و با تعدیلات ناشی از کاربرد ارزش منصفانه بهجای مبالغ دفتری داراییها و بدهیها که در نتیجه تحصیل آن واحد مستقل خارجی صورت می گیرد، به یکی از دو روش زیر برخورد می شود:الف. به عنوان داراییها و بدهیهای واحد مستقل خارجی تلقی و طبق بند 34 به نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه تسعیر می شود، یا
ب . به عنوان داراییها و بدهیهای واحد تجاری گزارشگر تلقی میگردد که یا قبلاً به ریال تسعیر شده است یا به عنوان اقلام غیر پولی ارزی بر طبق بند 11. ب، با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ معامله تسعیر می شود.38 . در تلفیق صورتهای مالی واحد مستقل خارجی با صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر از روشهای معمول تلفیق همچون حذف ماندهها و معاملات درون گروهی استفاده می شود. با این حال تفاوتهای تسعیر اقلام پولی درون گروهی اعم از کوتاه مدت یا بلند مدت قابل تهاتر با تفاوتهای تسعیر دیگر ماندههای درون گروهی مرتبط نیست چرا که اقلام پولی معرف الزام به تبدیل یک واحد پول به واحد پول دیگر است و واحد تجاری گزارشگر را از طریق نوسانات نرخ ارز در معرض کسب سود یا تحمل زیان قرار میدهد. در نتیجه، در صورتهای مالی تلفیقی واحد تجاری گزارشگر، این تفاوتهای تسعیر به عنوان درآمد یا هزینه شناسایی می شود، مگر اینکه شرایط بند 21 صدق کند که در این صورت تفاوتهای تسعیر یاد شده تا زمان واگذاری خالص سرمایهگذاری به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی می شود.39 . در صورت عدم تطبیق دوره مالی واحد مستقل خارجی با دوره مالی واحد تجاری گزارشگر، در بیشتر موارد، واحد مستقل خارجی به منظور تسهیل در تهیه صورتهای مالی تلفیقی واحد تجاری گزارشگر، یک مجموعه صورتهای مالی بهتاریخ صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر نیز تهیه و ارائه میکند. در صورتی که تهیه این مجموعه عملی نباشد و تفاوت بین تاریخ صورتهای مالی واحد مستقل خارجی و تاریخ صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر از سه ماه فراتر نرود، میتوان از همان صورتهای مالی جهت تهیه صورتهای مالی تلفیقی استفاده کرد. در این موارد، داراییها و بدهیهای واحد مستقل خارجی، با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه واحد مستقل خارجی، به ریال تسعیر می شود. چنانچه در فاصله تاریخ ترازنامه واحد مستقل خارجی و تاریخ ترازنامه واحد تجاری گزارشگر نرخ تسعیر دچار تغییرات عمده و قابل توجهی شده باشد، تعدیلات لازم از این بابت به عمل میآید.
40 . صورتهای مالی یک واحد مستقل خارجی که به واحد پول اقتصادی با تورم حاد گزارش می شود باید قبل از اینکه به ریال تسعیر شود با توجه به اصول حاکم بر ” گزارشگری مالی در اقتصادهای با تورم حاد“ ارائه مجدد شود. زمانی که اوضاع اقتصادی از حالت تورم حاد خارج می شود و واحد مستقل خارجی تهیه و ارائه صورتهای مالی مبتنی بر اقتصاد با تورم حاد را متوقف میکند، باید از مبالغ اظهارشده در تاریخ خروج از دوران تورم حاد، به عنوان بهای تمام شده تاریخی جهت تسعیر به ریال استفاده شود.
واگذاری واحد مستقل خارجی41 . در زمان واگذاری یک واحد مستقل خارجی، مبلغ انباشته تفاوتهای تسعیر اقلام ارزی مربوط به آن واحد مستقل خارجی که تا پایان دوره مالی قبل در سر فصل حقوق صاحبان سرمایه منعکس شده است باید در دوره واگذاری به حساب سود و زیان انباشته منظور شود.
42 . واحد تجاری ممکن است حقوق مالی خود در یک واحد مستقل خارجی را از طریق فروش، انحلال، استرداد سهم خود از سرمایه یا انصراف از حق خود در تمام یا بخشی از آن واحد، واگذار کند. دریافت سود سهام فقط زمانی که حاکی از بازیافت بخشی از سرمایهگذاری باشد به عنوان بخشی از فرایند واگذاری واحد مستقل خارجی تلقی می شود. در صورت واگذاری بخشی از حقوق مالی در واحد مستقل خارجی، تنها بخشی از مبلغ انباشته تفاوتهای تسعیر مربوط که متناسب با بخش واگذار شده است به حساب سود و زیان انباشته منظور میشود. کاهش مبلغ دفتری سرمایهگذاری در واحد مستقل خارجی در نتیجه کاهش ارزش آن، به عنوان واگذاری بخشی از سرمایهگذاری تلقی نمی شود و لذا در زمان کاهش ارزش سرمایهگذاری هیچ بخشی از تفاوتهای تسعیر معوق به حساب سود و زیان انباشته منظور نمیشود.
تغییر طبقهبندی عملیات خارجی
43 . زمانی که طبقهبندی یک عملیات خارجی تغییر می یابد، روشهای تسعیر قابل اعمال به طبقهبندی جدید باید از تاریخ تغییر طبقهبندی بکار گرفته شود.
44 . تغییر در نحوه ارتباط عملیات خارجی با واحد تجاری گزارشگر از نظر تأمین مالی و عملیاتی ممکن است منجر به تغییر طبقهبندی آن عملیات خارجی شود. در مواردی که عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر، به عنوان یک واحد مستقل خارجی تجدید طبقهبندی میشود، تفاوتهای تسعیر مربوط به داراییهای غیر پولی آن در تاریخ تجدید طبقهبندی به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی می شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس مییابد. زمانی که یک واحد مستقل خارجی به عنوان عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر، تجدید طبقهبندی میشود، مبالغ تسعیر شده مربوط به اقلام غیرپولی در تاریخ تغییر طبقهبندی به عنوان بهای تمام شده تاریخی آن اقلام در دوره تغییر و دورههای بعد از آن در نظر گرفته میشود. تفاوتهای تسعیری که قبلاً در سرفصل حقوق صاحبان سرمایه منظور شده است تا زمان واگذاری آن عملیات خارجی به حساب سود و زیان انباشته منظور نمیشود.
افشا
45 . واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:
الف. مبلغ تفاوتهای تسعیر شناسایی شده در سود و زیان دوره،
ب . خالص تفاوتهای تسعیر طبقهبندی شده به عنوان یک قلم جداگانه در سرفصل حقوق صاحبان سرمایه و صورت تطبیق مانده آن در آغاز و پایان دوره، وج . مبلغ تفاوتهای تسعیری که طی دوره به موجب نحوه عمل مجاز جایگزین مندرج در بند 25 به عنوان بخشی از مبلغ دفتری یک دارایی منظور شده است.46 . در مواقعی که طبقهبندی یک عملیات خارجی با اهمیت تغییر داده می شود، واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:الف . ماهیت ودلیل تغییر طبقهبندی،ب . آثار تغییر طبقهبندی برحقوق صاحبان سرمایه، و
ج . آثار تغییر طبقهبندی بر خالص سود یا زیان دوره مالی قبل با این فرض که تغییر طبقهبندی در ابتدای آن دوره رخ داده است.47 . واحد تجاری باید رویه انتخاب شده طبق بند 37 در خصوص نحوه تسعیر سرقفلی و تعدیلات ارزش منصفانه ناشی از تحصیل یک واحد مستقل خارجی را افشا کند.48 . چنانچه آثار ناشی از تغییر در نرخهای تسعیر بعد از تاریخ ترازنامه بر اقلام پولی ارزی یا صورتهای مالی عملیات خارجی چنان با اهمیت باشد که عدم افشای آن توان استفاده کنندگان صورتهای مالی را در ارزیابی و تصمیمگیری تحت تأثیر قرار دهد، این آثار به نحو مناسبی افشا می شود (به استاندارد حسابداری شماره 5 با عنوان حسابداری رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه مراجعه شود).تاریخ اجرا49 . الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ 1 / 1 / 1380 و بعد از آن شروع می شود، لازم الاجراست.
مطابقت با استانداردهای بین المللی حسابداری
50 . به استثنای موارد مندرج در بندهای 19، 21، 23 و 41، با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 21 با عنوان آثار تغییرات در نرخ ارز نیز رعایت میشود.
-
تعریف بیمه و انواع آنبیمه ، اشخاصی را که متحمل لطمه ، زیان یا حادثه ناخواسته ای شده اند قادر می سازد که پیامدهای این وقایع ناگوار را جبران کنند. خسارت هایی که به این قبیل افراد پرداخت میگردد از پول هایی تأمین می شود که برای خرید بیمه نامه می پردازند و با پرداخت آن در جبران خسارت همدیگر مشارکت می کنند. به بیان دیگر همه آن هایی که خود را بیمه میکنند با مشارکت در سرمایه ای که متعلق به همه خریداران بیمه است ، در جبران خسارت و زیان های هریک از افراد بیمه شده ،شریک و سهیم می شوند.بیمه چیست ؟بیمه گران خطرهای احتمالی را به خوبی می شناسند و احتمال وقوع آن ها رامی دانند بنابر این می توانند میزان حق بیمه ای را که هر شخص باید بپردازد به نحوی محاسبه کنند که مبلغ جمع آوری شده برای جبران خسارت هایی که پیش خواهد آمد، کافی باشد. بدیهی است که تنها تعدادی از آنان که خود را بیمه کرده اندنیاز به جبران خسارت از محل مبلغ جمع آوری شده خواهند داشت .بر این اساس ، مقدار حق بیمه مربوط به هر نفر متقاضی بیمه با توجه به دو عامل مهم محاسبه می شود: نخست این که ، به طور کلی احتمال بروز خسارت در آینده چه قدر است و دوم ،آن که احتمال وقوع حادثه برای بیمه گذار متقاضی بیمه بیشتر یا کمتر از میانگین احتمال خطر مزبور باشد.
بیمه عمر، بیمه اعضاء بدن، بیمه حریق، بیمه سرقت و غیره» بیمه در سادهترین تعریف؛ روشی است برای انتقال ریسک. در تعریف ماده یک قانون بیمه ایران: بیمه عبارتست از قراردادی که به موجب آن یک طرف (بیمه گر) تعهد میکند در ازای پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر(بیمه گذار) در صورت وقوع یا بروز حادثه خسارت وارده بر او را جبران نموده یا وجه معینی را بپردازد. متعهد را بیمه گر، طرف تعهد را بیمه گذار و وجهی را که بیمه گذار به بیمه گر میپردازد حق بیمه و آنچه را که بیمه میشود موضوع بیمه نامند.
بیمه دارای انواع و اقسام مختلفی است که دو گروه اصلی آن عبارتاند از بیمههای اجتماعی و بیمههای بازرگانی.بیمه یکی ازشیوههای مدیریت ریسک میباشد (انتقال ریسک به فرد یا سازمان دیگر).تاریخچه بیمه در ایرانسابقه فعالیت بیمه در کشور به صورت غیررسمی حدود یک قرن است است. اما نخستین بار در سال ۱۲۸۹ خورشیدی دو شرکت بیمه امریکایی به تاسیس نمایندگی در ایران پرداختند. نخستین قانونی که در ایران درخصوص شرکتهای بیمه به تصویب رسید قانون مربوط به ثبت شرکتها تصویب شد. تاسیس شرکت سهامی بیمه ایران در تاریخ پانزدهم آبانماه ۱۳۱۴ و همچنین تصویب قانون بیمه در هفتم اردیبهشت ۱۳۱۶ را باید نقطه آغاز تحولات بازار بیمه ایران دانست. با تصویب این قانون در حدود ۱۰ شرکت بیمه خارجی شعب و نمایندگیهای خود در ایران را ثبت کردند. درسال ۱۳۲۹ خورشیدی نخستین شرکت بیمه خصوصی ایرانی با نام “بیمه شرق ” تاسیس شد. در سال 1350 خورشیدی بیمه مرکزی ایران تاسیس شد.انواع بیمهبیمهها به سه دسته کلی تقسیم میشوند:اشخاصاموالمسئولیتو برخی بیمه های خاص نیز اخیرا” در ایران بوجود امده است.
بیمه اشخاص شاملعمرحادثهدرمانبیمه اموال شاملبیمه اتومبیل( شخص ثالث ، بدنه )آتش سوزیبیمه های مهندسیبیمه حمل و نقل ( صادرات ، واردات ، ترانزیت ، داخلی )بیمه مسئولیتبیمه های مسئولیت دارای انواع مختلفی است که برخی از آنها عبارتند ازمسئولیت کارفرما درقبال کارکنانمسئولیت حرفهای پزشکان و پیراپزشکانمسئولیت مدنی مدیران و مسئولان فنی بیمارستانها – کلینیکها و درمانگاههامسئولیت در مقابل همسایگان مجاور ناشی از سرایت آتش سوزی و انفجاربیمه های خاص شاملبیمه مرهونات بانکی (وامهای بانکی)بیمه نامه پول در صندوقبیمه شتر مرغبیمه اسب -
تفاوت ریسک و عدم اطمینان چیست؟اجازه بدهید که دوباره بازی کنیم و دقیقا همان 2 جعبه را داشته باشیم. اینبار اگر یک توپ سیاه بیرون بیاورید 100 دلار خواهید برد. حالا سراغ کدام جعبه خواهید رفت؟ احتمال زیاد باز هم جعبه اول را انتخاب خواهید کرد، اما این غیرمنطقی است. در دور اول شما اینطور فرض کردید که جعبه دوم تعداد توپ قرمز کمتر و طبیعتا تعداد توپ سیاه بیشتری دارد. بنابراین عقلایی این است که در دور دوم بازی جعبه دوم گزینه شما باشد. نگران نباشید.شما در این اشتباه تنها نیستید بلکه برعکس. این نتیجه بهعنوان پارادوکس السبرگ2 شناخته میشود که به نام دانیل السبرگ روانشناس سابق هاروارد نامیده شده است. (در مقام توضیح: بعدتر یکسری از اسناد فوق سری پنتاگون از طریق او به رسانهها درز کرد و موجب سرنگونی رئیسجمهور نیکسون شد.) پارادوکس السبرگ این موضوع را اثبات میکند که ما احتمالات مشخص (جعبه اول) را بر احتمالات نامشخص (جعبه دوم) ترجیح میدهیم.
با این مقدمه وارد بحث ریسک و عدم اطمینان (یا ابهام) و تفاوت این دو میشویم.3 ریسک یعنی آنکه احتمالات معلوم هستند. عدم اطمینان یعنی اینکه احتمالات ناشناختهاند. بر مبنای ریسک، شما میتوانید تصمیم بگیرید که وارد یک بازی شانسی بشوید یا نه. در مقابل، در قلمرو عدم اطمینان تصمیمگیری بسیار دشوارتر است. واژههای ریسک و عدماطمینان بههمان اندازه که کاپوچینو و کافه لته را بهجای هم میگیریم، با هم قاطی میشوند با این تفاوت که عواقب این موضوع بسیار جدیتر خواهد بود. شما میتوانید در مورد ریسک حسابوکتاب کنید، اما در مورد عدم اطمینان این موضوع صدق نمیکند. عمر 300 ساله دانش ریسک با عنوان «احتمالات» شناخته شده است. دانشمندان زیادی با این موضوع دستوپنجه نرم کردهاند، اما شما حتی یک کتاب هم در مورد موضوع «عدماطمینان» نخواهید یافت. بههمینخاطر تلاش میکنیم «ابهام» را هر طور هست به دستهبندیهای ریسک بخورانیم، اما این لباس به قامتش درنمیآید. بگذارید دو مثال را از نظر بگذرانیم. یکی از حوزه پزشکی (که این حربه کار میکند) و یکی هم از دنیایاقتصاد (جایی که این حربه کار نمیکند.)
میلیاردها آدم روی کرهخاکی زندگی میکنند. بدن ما نسبت به یکدیگر تفاوت فاحشی ندارد. همه ما قد متعارفی داریم (هیچکس قدش 30 متر نمیشود) و مشابه هم عمر میکنیم(یکی 10 هزار سال عمر نمیکند و یکی چندهزارم ثانیه). اغلب ما دو چشم داریم و قلبمان چهار بطن دارد و 32 تا دندان در دهانمان هست. جانوران دیگر میتوانند ما را همگن فرض کنند، همانطوری که ما همه موشها را عین هم میبینیم. به همین جهت بیماریهای مشابه زیادی وجود دارند و بیمعنی نیست که برای مثال گفته شود: «ریسک مرگ شما در اثر سرطان 30 درصد است». در مقابل چنین ادعایی بیمعنی است: «احتمال اینکه یورو در پنج سال آینده فرو بریزد 30درصد است.» چرا؟ اقتصاد در حوزه عدم اطمینان است. میلیونها ارز مختلف و قابل مقایسه وجود ندارند که بتوان از تاریخچه آنها احتمالات را استخراج کرد. تفاوت ریسک و عدماطمینان میتواند تفاوت «بیمه عمر» و «تاخت نکول اعتباری»4 را نشان دهد. یک [قرارداد] تاخت نکول اعتباری نوعی سیاست بیمه کردن است در مقابل یک نکول مشخص و معین ناشی از ناتوانی یک بنگاه برای پرداخت بدهی.در مورد اول (بیمه عمر) ما در حیطه ریسک قابل محاسبه هستیم و در دومی (تاخت نکول اعتباری) با عدم اطمینان مواجهیم. همین خلط مبحث در آشفتگیهای بحران مالی 2008 موثر بود. هر وقت چنین عباراتی شنیدید که:«ریسک ابرتورم فلان درصد است» یا «ریسک موضع سهام ما بَهمان مقدار است»، نگران شوید.برای اینکه از نتیجهگیریها و قضاوتهای عجولانه پرهیز کردهباشید، باید با عدم اطمینان کنار بیایید، البته که کار سختی است و از آن دست کارهایی که نمیتوانید بهطور فعال بر آن اثرگذار باشید. در این میان آمیگدال5 شما نقشی حیاتی دارد. یک منطقه با ابعادی اندازه نخود در وسط مغز که مسوول فرآوری حافظه و احساسات است. بسته به اینکه چطور ساختهشود، شما هم ممکن است با سختی یا بهسهولت با عدماطمینان کنار بیایید. این موضوع در تمایلات سیاسی شما مشهود است. هرچه از عدم اطمینان گریزانتر باشید رأیتان متوجه محافظهکاران خواهد بود. بخشی از زیربنای دیدگاه سیاسی شما زیستشناختی است.
به هر تقدیر هرکسی که بخواهد روشن بیندیشد، باید مرز میان ریسک و عدماطمینان را درک کند. تنها در حیطههای انگشتشماری میتوانیم برای احتمالات مشخص حساب باز کنیم: در بازیهای شانسی، هنگام پرتاب سکه و البته کتابهای احتمال. معمولا ماییم و ابهامهای مسالهساز. بنابراین بیاموزید که با آنها کنار بیایید.
-
ثبت رویدادهای مالی در حساب ها به شکل Tبرای اینکه اثر هر رویداد مالی را بر اجزای معادله حسابداری یعنی دارائیها ، بدهها و سرمایه مالک نشان دهیم از شکل حساب T استفاده می نمائیم . این شکل حساب ،شبیه حرف T انگیسی است .شکلی ازحساب ، شبیه حرف T لاتین که دربالای خط افقی نام حساب ودرطرف راست خط عمودی ،اقلام بدهکار و درطرف چپ خط عمودی ، اقلام بستانکار نوشته می شود . این نوع حساب برای حل مسائل حسابداری و نشان دادن آثار رویدادهای مالی بکارمی رود.1- نام حساب2- سمت راست حساب یا سمت بدهکار3- سمت چپ حساب یا سمت بستانکار4- مانده حساب ( ممکن است بدهکار یا بستانکار باشد )نام حساب : که در بالای خط افقی نوشته می شود می تواند یکی ازعنوان های نقد و بانک ، اثاثه و سرمایه و.... باشد.سمت بدهکار : همواره به یاد داشته باشید سمت راست حساب T را سمت بدهکار می گویند که به اختصار گاه بدهکار به صورت " بد " نوشته می شود. بعبارت بهتردر مورد هرحساب , بدهکار به معنی سمت راست حساب می باشد.سمت بستانکار : سمت چپ حسابT همیشه سمت بستانکار می گویند که به اختصار " بس " هم نوشته می شود . بعبارت بهتر در مورد هر حساب , بستانکار به معنی سمت چپ حساب می باشد.مانده حساب : همانطور که بیان گردید هر حساب دو طرف دارد یک طرف بدهکار و طرف دیگر بستانکار نامیده می شود . تفاضل بین دو طرف حساب را مانده حساب می گویند.
-
جذب سرمایه جمعی یا Crowdfunding چیست؟جذب سرمایه جمعی یاCrowdfunding از دو واژه ی crowd به معنای انبوه مردم و funding به معنای تامین سرمایه تشکیل شده است. جذب سرمایه جمعی در واقع کمپینی جهت دریافت حمایت مالی افراد مختلف جامعه به خصوص کاربران اینترنت از یک پروژه ازطریق پرداخت بخشی از سرمایه ی مورد نیاز برای اجرای آن پروژه می باشد.کراود فاندینگ برای حمایت از هنرمندان، استارتاپ ها و صاحبان ایده وکسب و کارهای نوپا مناسب است. در یک پروژه ی کراود فاندینگ کارآفرین یا صاحب ایده، ایده ی خود را مطرح کرده و کمپین خود را راه اندازی می کند و افراد و گروه ها از طریق حمایت های مالی خود سرمایه ی مورد نیاز وی را تامین می کنند. بنابراین دریک پروژه ی کراود فاندینگ سه گروه مشارکت دارند:صاحب ایده که شروع کننده ی پروژه است.
افراد یا گروه هایی که ایده را حمایت می کنند.
سامانه (پلتفرم) ای که این دو گروه را برای اجرای پروژه گرد هم جمع می کند.
به طور کلی این نوع سرمایه گذاری به سه شکل صورت می پذیرد:سرمایه گذاری پاداشی: کارآفرینان محصول پیش ساخته ی خود را به فروش می رسانند تا ازاین طریق هزینه ی راه اندازی کسب و کار خود را بدون تقسیم سهام به مرحله ی اجرا برسانند.
دونیشن یا کمک بلاعوض: در این حالت سرمایه ای که افراد پرداخت می کنند به منزله کمک است و بازگشت مالی برای سرمایه گذار انجام نخواهد شد. این روش بیشتر برای کارهای خیریه کاربرد دارد.
سرمایه گذاری سهامی: در سرمایه گذاری سهامی افراد و گروه ها پس از اهدای سرمایه مشمول دریافت سهم از کسب و کار سرمایه گذاری شونده می شوند.
در سالهای اخیر کراودفاندینگ در دنیا به عنوان یک روش جذب سرمایه به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری ایدهها از این طریق به مرحله راهاندازی رسیدهاند. تا جایی که در سال ۲۰۱۳ مجموعا ۵٫۱ میلیارد دلار در دنیا از این طریق برای کمپینهای مختلف جمعآوری شد.برخی نمونه های موفق کراود فاندینگ در دنیایکی از موفقیت های بزرگ سایت کیک استارتر، ساعت هوشمند pebble است که در طی ۳۷ روز توانست بیش از ۱۰ میلیون دلار سرمایه جذب کند. این ساعت مجهزبه سیستم عامل پبل است و قابلیت ارتباط با دستگاه های android و ios را از طریق بلوتوث دارد. Pebble اولین سری از ساعت های هوشمند خود را ۱۰ ماه بعد از کمپین کراودفاندینگش به افراد تحویل داد.کنسول بازی اویا یکی دیگرازموارد موفق کراود فاندینگ است که از طریق کیک استارتر و در مدت ۲۹ روز ۸٫۵ میلیون دلار برای انجام پروژه ی خود به دست آورد. اویا ۱۰ ماه بعد از جذب سرمایه کنسول های بازی را که به عنوان پاداش به حامیانش وعده داده بود به آنها تحویل داد.سایت های معروف کراودفاندینگدر حال حاضر سایت های موفق کراودفاندینگ متعددی برای تامین منابع مالی کارآفرینان و استارت آپ ها وجود دارند که تاکنون برای استارت آپ های زیادی در کشورهای اروپایی و آمریکایی جذب سرمایه کرده اند. استارت آپ هایی که با جذب سرمایه از همین طریق از یک ایده ی اولیه به کسب و کاری موفق تبدیل شده اند و دربالا به تعدادی ازآن ها اشاره شد. تعدادی از معروف ترین این سایت ها عبارتند از:Kickstarter, Indiegogo, Crowdfunder, Rockethub, Crowdrise, Somolend.در باره هر کدام از این سه بازیگر اصلی در یک کمپین کراودفاندینگ در پست های بعد توضیحات بیشتری خواهیم داد. -
دامپینگ چیست؟از نظر تقسیم بندی 3 نوع دامپینگ وجود دارد که عبارتند از:دامپینگ مستمر یا دائمیدامپینگ مستمر یا دائمی تمایل یک انحصارگر داخلی برای حداکثر کردن سود خود با فروش کالا به قیمتی بالا در بازار داخلی که فاقد محدودیتهای تجاری یا هزینههای حملونقل است نسبت به قیمت خارجی که تحتتأثیر رقبای قدرتمند خارجی است ناشی میشود. در این مورد میشود بازار خودرو در ایران را مثال زد که مثلا قیمت خودروهای ایرانی در بازارهای خارجی بهمراتب پایینتر از قیمت همان خودروها در ایران است یا حتی شرکت سامسونگ که زمانی گوشیهای موبایل خود را ۲۵ درصد ارزانتر در ایران نسبت به کشور خود میفروخت.دامپینگ مخرب یا غارتگردامپینگ مخرب یا غارتگر عبارت است از فروش موقتی کالا در خارج به قیمت کمتر از قیمت داخل یا حتی با ضرر و فروش آن به قیمت کمتر از هزینههای تولید برای بیرون راندن رقبای دیگر و یا از بین بردن صنعت داخلی یک کشور. بنابراین بعد از بیرقیب شدن در بازار کالای مذکور، قیمتها جهت کسب سود حاصل از قدرت انحصاری بالا میرود. بهعنوان مثال میشود از اقدام شرکتهای چینی در بازار پوشاک و سایر کالاها را نام برد.دامپینگ تصادفیدامپینگ تصادفی، عبارت است از فروش اتفاقی یک کالا در بازار خارجی به قیمت کمتر از بازار داخلی برای تخلیه مازاد پیشبینی نشده کالاها به این دلیل که این مازاد باعث کاهش قیمت در بازار داخلی نشود، در واقع زمانی که اضافه تولید فروخته شد دامپینگ متوقف میشود.ایجاد محدودیتهای تجاری در بازار رقابتی ناسالم جهت حمایت از صنایع داخلی مجاز شناخته شده است. این محدودیتها اغلب بهصورت عوارض ضددامپینگ و یا تهدید به وضع این عوارض خود را نشان میدهد.به هر حال تعیین نوع دامپینگ مشکل است و تولیدکنندگان در مقابل هر نوع دامپینگی از بازار داخلی حمایت میکنند.با این کار واردات محدود میشود و تولید و سود عرضهکنندگان داخلی افزایش مییابد.امکان دارد در دامپینگ مستمر یا تصادفی سودی که بابت پایین بودن قیمت نصیب مصرفکننده میشود بیش از زیانی باشد که تولیدکننده میبیند.طی دهه 90 ژاپن اقدام به دامپینگ در قیمت محصولاتی چون تلویزیون و فولاد در بازار آمریکا و محصولاتی مثل اتومبیل و فولاد در بازار اروپا کرده است.بسیاری از کشورهای صنعتی مانند کشورهای عضو اتحادیه اروپا در نظر دارند از دامپینگ مستمر برای مازاد محصولات کشاورزی خود استفاده کنند.اگر استفاده از دامپینگ از طرف یک کشور یا شرکت اثبات شود کشور یا شرکت مزبور اقدام به افزایش قیمت خود خواهد کرد. مانند آنچه در سال ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ از شرکت فولکس واگن آلمان و تولیدکنندگان تلویزیون ژاپنی دیده شد تا با سیاستهای ضددامپینگ مواجه نشوند.در سال ۱۹۷۸ دولت آمریکا یک مکانیسم شلیک قیمت را معرفی کرد با وجود چنین مکانیسمی هزینه فولادی که به آمریکا وارد میشود پایینتر از کمترین هزینه تولیدکنندگان خارجی مانند کره در اواخر دهه 80 خواهد بود.چنانچه دامپینگ کشف شود دولت آمریکا یک معافیت مالیاتی برای تولیدکنندگان داخلی صنعت فولاد در نظر میگیرد و این کار باعث میشود که قیمت فولاد وارداتی برابر با پایینترین هزینه تولید در داخل کشور شود.
-
سوآپ ( قرارداد معاوضه ای ) چیست؟سوآپ در لغت بهمعنای معامله پایاپاى (ارز)، معاوضه، عوض کردن، مبادله کردن، بیرون کردن، جانشین کردن و اخراج کردن آمده و در اصطلاح، توافقی بین دو شرکت برای معاوضه جریان نقدی در آینده (با دو نوع پرداخت متفاوت از بدهی یا دارایی) است. قرارداد فوق تاریخ پرداخت و چگونگی محاسبه جریانات نقدی را که باید پرداخت شود مشخص میکند. معمولا محاسبه جریانات نقدی شامل ارزشهای آتی یک یا چند متغیر بازار است. اولین قراردادهای سوآپ در اوایل دهه 1980 منعقد شدند. از آن زمان تاکنون بازار سوآپ رشد چشمگیری داشته است. در حال حاضر اکثر قراردادهای مشتقّات خارج از بورس بهصورت سوآپ انجام میشود.اجزای تشکیلدهنده سوآپ
1. دارایی پایه؛ موضوع قرارداد است و هدف از قراداد، انتقال ریسک اعتباری در معرض آن است. بهطور معمول، دارایی پایه یکی از اقلام زیر است:
· ورقه قرضه با ریسک اعتباری؛· وام؛· پرتفوی (سبد داراییها در بورس) مرجع متشکل از اوراق قرضه و وامها؛· شاخص مربوط به بخشی از بازار اوراق قرضه؛· شاخص سهام.2. فروشنده سوآپ (Swap Seller)؛ طرف قراردادی که نرخ شناوری را دریافت و بازده کل را به طرف دیگر قرارداد پرداخت میکند. به فروشنده سوآپ، خریدار حمایت نیز گفته میشود.
3. خریدار سوآپ (Swap Buyer)؛ طرف قراردادی که با پرداخت نرخ شناور و دریافت بازده کل موافقت میکند، به خریدار سوآپ فروشنده حمایت یا سرمایهگذار نیز گفته میشود.
4. شخص مرجع یا تعهد مرجع؛ شخص مرجع همان صادرکننده ابزار بدهی است. این شخص میتواند شرکت، دولت و یا صادرکننده وام باشد.
5. صرف سوآپ (Swap Premium)؛ پرداختهایی که بهوسیله خریدار حمایت صورت میگیرد، "پایه صرف" نام دارد و پرداختهای احتمالی که ممکن است فروشنده حمایت به پرداخت آنها مجبور شود به "پایه حمایت" موسوم است. خریدار و فروشنده در تاریخ معامله بر روی این صرف به توافق میرسند و صرف تا پایان مدت قرارداد ثابت میماند.
انواع سوآپ
سوآپ، انواع فراوانی دارد. از بین انواع قراردادهای سوآپ، قراردادهای سوآپ ارز و سوآپ نرخ بهره، مهمترین و پرکاربردترینها است.
سوآپهای نرخ بهرهسواپ نرخ بهره یکی ابزار مهمی برای مدیریت ریسک نرخ بهره بهشمار میآید که برای ولین بار در سال 1982 در ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت. وقتی که تقاضا برای ابزارهای مالی رو به افزایش است، این ابزار میتواند برای کاهش ریسک نرخ بهره بهکار کرفته شود.شایع ترین و رایج ترین نوع سوآپ که اصطلاحا به Plain Vanilla Swaps نامیده میشود، برای نرخ بهره دارای مشخصات زیر است:1. نرخ بهره پرداختهایی که در این معاوضه وجود دارد را مشخص میسازد.2. نوع پرداختهای بهره (نرخ ثابت یا متغیّر) را شخص میسازد.3. مقدار "اصل ذهنی"؛ یعنی همان اصل مقداری که بهره بر روی آن پرداخت میشود را معلوم میکند.4. دوره زمانی که معوضه برای آن دوره ساخته میشود را مشخص می سازد.شکل زیر یک سوآپ نرخ بهره را بین بانک پسانداز "الف" و شرکت مالی "ب" نشان میدهد. بانک پسانداز الف موافقت میکند که یک نرخ ثابت 7% را برای یک میلیون تومان از "اصل فرضی" برای ده سال آینده بپردازد و شرکت مالی ب نیز میپذیرد که نرخ اسناد خزانه یکساله را علاوهبر یک درصد، برای مبلغ یک میلیون تومان (اصل ذهنی) را برای همان دوره پرداخت نماید. به این ترتیب هر ساله باید بانک پسانداز الف، معادل 7% یک میلیون تومان را به شرکت مالی ب پرداخت نماید؛ در حالیکه شرکت مالی ب نیز باید نرخ اوراق خزانه (T-bill) بهعلاوه 1% یک میلیون تومان را به بانک پسانداز الف بپردازد. نرخ ثابت برای دوره ده ساله: 7% *1000000 و نرخ متغیّر برای دوره ده ساله:T-bill+ 1% * 1000000 خواهد بود.
قراردادهای سوآپ ارز (Currency Swap Contracts)؛سوآپ ارز عبارت است از پرداختهای اصل و فرع مبلغی از یک ارز در برابر پرداخت اصل و فرع در ارز دیگر. قرارداد سوآپ ارزی ایجاب میکند که مبالغ اصل (وام) با ارزهای گوناگون تعریف شده باشد؛ که این مبالغ بهطور معمول در شروع و پایان عمر سوآپ، پرداخت میشوند. مبالغ پایه (اصل وام) طوری انتخاب میشوند که در صورت پرداخت در زمان شروع و ابتدای قرارداد، معادل و مساوی همدیگر باشند. این برابری براساس نرخ برابری نقدی ارزهای مربوطه در زمان شروع قرارداد است. تحت یک قرارداد یا معامله سوآپ ارز، یکی از طرفین توافق میکند تا پرداختهای دورهای (ماهانه، سالانه و ...) در یک ارز مشخص، برای یک دوره خاص، داشته باشد؛ تا بدهی طرف دیگر معامله (که از لحاظ ارز عنوانشده متحمل شده است)، برطرف شود. در عوض، طرف دوم معامله توافق میکند که همین عملیات را در مورد طرف نخست قرارداد پیاده کند. سوآپ ارزی، زمانی امکانپذیر است که هریک از جریانهای پرداختی که سوآپ میشوند، ارزش یکسان داشته باشند (بدون در نظر گرفتن اینکه این جریانها به نرخ بهره ثابت یا نوسانی بستگی دارند یا نه؟).سوآپ ارز انواعی دارد؛ در 1990، معمولترین شکل سوآپ، سوآپ ارز ثابت- ثابت (fixed-for-fixed) بود که بهصورت سوآپ Plain Vanilla (رایجترین نوع سوآپ) شناخته میشد. تحت این سوآپ ارز، گردش نقدینگی سوآپ براساس گردش نقدینگی آتی دو ارز متفاوت است.یک شکل معمول دیگر از سوآپ، سوآپ ارزی ثابت-شناور (fixed-for-flow) است. تحت این قرارداد، یکی از جریانهای پرداخت در نرخ ثابت، در یک ارز قرار گرفته، در حالیکه جریان پرداخت دیگر، براساس نرخ شناور ارز دیگر قرار میگیرد.
یکی دیگر از انواع سوآپ، سوآپ ارز شناور-شناور (flow-for-flow) است. در این حالت هر دو طرف جریان پرداختی براساس نرخهای شناور ارزهای مورد قرارداد است. بدین معنا که نرخ مورد توافق معاملهگران عبارت است از نرخ زمان سررسید معامله.
یک نوع دیگر از سوآپ ارز که بسیار شایع و معمول است، سوآپ ارز غیرهمسان (Cross-Currency Swap) است و آن توافقی است برای سوآپ نرخ بهره ثابت در یک ارز، با نرخ بهره متغیر در یک ارز دیگر.
سوآپ با شروع از معامله سلف (Forward-Starting Swap)؛در این نوع سوآپ، برگه بهادار سلفی، با نرخ امروز سوآپ نرخ بهره یا یک بدهی که در آینده پدید یا فروخته میشود، قفل شده و فروخته میشود. مؤسسههایی که بخواهند اوراقی را با نرخ بازده ثابت در آینده منتشر کنند، میتوانند از این نوع سوآپ استفاده کنند.سوآپ نرخ بازده کل ( Total Return Swap or Total Rate Of Return Swap: TRORS)؛قراردادی است که در آن، دو طرف معامله، یک دارایی را بهصورت دارایی پایه یا معیار انتخاب میکنند؛ پس از آن قرار میگذارند که یکی از طرفین بهره متعلقه به آن دارایی پایه و هر نوع افزایش ارزش آن دارایی یا کاهش ارزش دارایی مربوطه را صاحب شود، در عین حال، طرف مقابل نیز وجوه ثابت یا شناوری را از طرف مقابل دریافت میکند؛ که بهطور معمول هم هیچگونه ارتباطی با دریافتیهای طرف نخست ندارد.در حقیقت، این نوع سوآپ، به طرف دوم اجازه میدهد تا داراییاش را در برابر نوسانهای ارزش، پوشش دهد و طرف نخست نیز میتواند بدون اینکه دارایی را وارد ترازنامهاش بکند، از عایدات اقتصادی آن بهرهمند شود.دو کارکرد اصلی در استفاده از سوآپ بازده کل مترتب است.
1. کاهش ریسک اعتباری دارایی پایه از راه انتقال بازده کل به خریداران سوآپ؛
2. کاهش ریسک بازار دارایی پایه فروشنده سوآپ از راه جبران زیان کاهش ارزش دارایی پایه بهوسیله خریدار سوآپ. علاوهبراین چند منفعت دیگر در استفاده از این نوع بهجای خرید دارایی پایه برای سرمایهگذار مترتب است:
· لازم نیست تا خریدار سوآپ شخصا درباره تأمین مالی خرید دارایی پایه اقدام کند و در عوض مبلغی را به فروشنده سوآپ در ازای دریافت بازده کل ناشی از دارایی پایه میپردازد.
· خریدار سوآپ میتواند از بهترین اقدام فروشنده سوآپ در تهیه دارایی پایه نفع ببرد.
· خریدار سوآپ در معرض همان میزان خطر اقتصادی ناشی از یک سبد متنوع از داراییها در یک معامله سوآپ است که در معاملههای بازار نقدی بهدست میآید. به این وسیله سوآپ بازده کل نسبت به بازار نقد، ابزار بسیار مؤثرتری خواهد بود.
· خریدار سوآپ، خرید یک دارایی، همزمان با ریسک اعتباری مثل اوراق قرضه شرکتی در بازار را مشکل مییابد؛ از سوی دیگر خریدار سوآپ در برابر دریافت بازده کل دارایی پایه در معرض دو ریسک اعتباری یا نکولِ فروشنده سوآپ[10] و ریسک تغییر نرخ سود قرار میگیرد.
سوآپ دارایی (Equity Swap)؛در این سوآپ، جریانهای نقدی آینده بین دو طرف برای مدت مشخصی مبادله میشود. یکی از این دسته جریانهای نقدی، نوعاً بهرهای است که بر دارایی پایه (ممکن است مبلغی پول باشد) بار میشود. دسته دیگر، جریانهای نقدی، به عملکرد شاخص سهام در بازار بورس اوراق بهادار مربوط است. به این معنا که یکی از طرفین جریانهای بهرهای دارایی پایه را صاحب میشود و طرف دیگر تغییرهای ارزش شاخص بورس اوراق بهادار در مدت زمان مورد توافق را بهدست میآورد.سوآپ نکول اعتباری (Credit Default Swap: CDS)؛این سوآپ، پرکاربردترین مشتقه اعتباری است. این قرارداد توافقی است که طی آن، طرف خریدار، اجرتی را بهصورت دورهای به طرف فروشنده در برابر تعهد وی به پرداخت مبلغ مشخصی در آینده و در صورت بروز حادثهای مورد توافق (مانند نکول)، پرداخت میکند. این قرارداد، مانند بیمه است که طی آن، صاحبان داراییها آنها را در ازای مبلغی بهصورت دورهای بیمه میکنند. تفاوت اصلی بین "سوآپ نکول اعتباری" و "سوآپ نرخ بازده کل" در این است که سوآپ نکول اعتباری از دارایی، در برابر بروز یک اتفاق خاص، محافظت میکند؛ در حالیکه "سوآپ نرخ بازده کل"از دارایی در برابر کاهش ارزش احتمالی آینده آن محافظت میکند. بهعبارت دیگر در حالیکه CDS بهصورت ابزار مشتقه اعتباری مطرح است، TRORSهیچگاه بهصورت یک مشتقه اعتباری مطرح نیست.سوآپ با سررسید ثابت (Constant Maturity Swap: CMS)؛سوآپ با سررسید ثابت یا (CMS) یک سوآپ جهت تأمین منابع مالی است که به خریدار آن این امکان را میدهد تا بتواند مدت زمان مشخصی را بهصورت دوره دریافت جریانهای نقدی در خلال معامله خود مشخص کند. سوآپ با سررسید ثابت در مقابل نقطهای در منحنی تغییرهای قیمت سوآپ، مربوط به یک قیمت اعلامشده دورهای، ثابت میشود.سوآپ تفاضلی (Differential Swap)؛نوعی سوآپ نرخ بهره است؛ که طی آن، نرخ بهره در یک ارز با یک نرخ بهره متغیر در یک ارز خارجی معاوضه میشود. برای مثال ممکن است پرداختهایی که براساس نرخ لایبور پوند انگلیس صورت میگیرد، با پرداختهایی که براساس نرخ لایبور دلار آمریکا صورت میپذیرد، معاوضه شوند (که البته همراه با یک حاشیه سود و زیان خواهد بود).سوآپشن (Swaption)؛سوآپشنها ابزار جدیدی از ابزارهای مهندسی مالی برای کنترل ریسک نرخ بهره محسوب میشوند و در واقع یک نوع حفاظت از نرخ بهره بلندمدت است. بهعبارت دیگر سوآپشن یک حق اختیار ورود به سوآپ نرخ بهره در بلندمدت است.[14] طرفین قرارداد سوآپ از این قرارداد بهمنظور دوری از ریسکهای موجود در بازار استفاده میکنند.اما گاهی پیش میآید که فردی بهطور قطع نمیداند که دارایی وی در معرض ریسک قرار میگیرد یا خیر. در چنین مواقعی، وی میتواند به حضور در قرارداد "سوآپشن" اقدام کند. در حقیقت این قرارداد به دارنده آن، این امتیاز را میدهد تا بتواند اختیار ورود به یک قرارداد سوآپ نرخ بهره را در آینده داشته باشد.ریسک اعتباری درسوآپقراردادهایی همچون سوآپ که در واقع توافقنامههای خصوصی بین دو شرکت هستند، در معرض "ریسک اعتباری" هستند. بهطور مثال یک نهاد مالی قراردادهای سوآپ همسان و معادل اما برعکس (مقابل)با دو شرکت منعقد کرده است؛ اگر هیچکدام از طرفین قرارداد پیمانشکنی نکنند، نهاد مالی بهصورت کامل پوشش ریسک داده میشود؛ یعنی کاهش در یک قرارداد همواره با افزایش یک ارزش قرارداد دیگر جبران میشود؛ اما همواره این احتمال وجود دارد که یکی از مؤسسات طرف قرارداد دچار ورشکستگی شود؛ در این حال، نهاد مالی باید به قرارداد خود با طرف دیگر پایبند باشد.
مقایسه قرادادهای آتی، اختیار معاملات و سوآپ ارزی1. قراردادهای آتى و اختیار معامله ابزارهای مالی، بهنسبت کوتاهمدت بوده و در سررسیدهای کوتاهمدت کاربرد دارند. چنین ابزارهایی برای سررسیدهای حداکثر تا یک سال میتوانند کارآیی داشته باشند و با توجه به قیمت تمامشده آن (ارزش قرارداد)، مثمر ثمر بوده و ریسک را پوشش میدهد.اما سوآپ (قراردادهای سوآپ)، بهراحتی و با قیمت مناسب (Cost-Effective)، شرکت یا مؤسسه مالی یا صندوق سرمایهگذاریای که با ریسک وام یا سرمایهگذاری (نوسان در نرخ) روبهرو است را در درازمدت پوشش میدهد.
2. تفاوت دیگر بین قراردادها این است که قراردادهای سوآپ در اصطلاح به قرارداهای (Over The Counter: OTC) معروف هستند؛ یعنی قراردادهایی که خارج از بورس مورد معامله قرار میگیرند و ضوابط و مقررات استاندارد بورس بر آنها حاکم نیست. ضمن اینکه در قراردادهای سوآپ افزون بر وجود پیشفرض مبادله اصل مبلغ قرارداد در تاریخ سررسید، جریانهای نقدی حاصل از بهرههای ارزهای مورد معامله در خلال مدت قرارداد نیز در تاریخهای مورد توافقی باهم مبادله میشوند. در معاملههای آتى و اختیارات ارزی مبادله اصل مبالغ معامله در سررسید انجام میشود. در قراردادهای آتى، مبلغی بهعنوان "حساب ودیعه" و در قراردادهای اختیارات، مبلغی بهعنوان "قیمت حق خرید" یا "قیمت حق فروش" مطرح است؛ که این مبالغ، غیر از قیمت دارایی پایه است که در سررسید مبادله میشود. از طرفی برای شرکتی که میخواهد خود را در برابر ریسک نرخ برابری ارز خارجی پوشش دهد، استفاده از قراردادهای اختیار معامله ارزها، در مقایسه با قراردادهای آتى، گزینهی مطلوبتری است.
3. پیمان آتی منجر به معاوضه جریانات نقدی فقط در یک تاریخ یکسان میشود؛ ولی قراردادهای سوآپ، عموما به معاوضه جریان نقدی در چندین زمان مختلف در آینده میانجامد.
-
طرح کسب و کار (BUSINESS PLAN) چیست؟طرح کسب و کار یا Business Plan نوشته و توضیحیست درباره آینده کسب و کارتان. در واقع طرح کسب و کار (Business Plan)، سندیست درباره کارهایی که در کسب و کارتان خواهید کرد و این که چگونه آنها را انجام خواهید داد.2 فایده مهم طرح کسب و کار
جذب سرمایه گذار: طرح کسب و کار میتواند کمک شایانی را به کارآفرینانی کند که به دنبال سرمایه گذار هستند و میخواهند اهداف و چشماندازهای کسب و کارشان را به خوبی به نمایش سرمایه گذاران احتمالی بگذارند.
گم نکردن مسیرمان: همچنین طرح کسب و کار میتواند برای جذب نیروهای کار مورد نیاز، بهبود معامله با تامین کنندگان و به طور کلی، پاسخ به این سوال که چگونه شرکتمان را بهتر مدیریت کنیم، مفید باشد.
بسیار خب! حالا ببینیم که یک طرح کسب و کار شامل چه مواردیست و این موارد را به چه نحوی کنار هم قرار دهیم؟آن چه که در طرح کسب و کار خواهیم داشت!به بیان ساده، طرح کسب و کار شامل این موارد میباشد:
اهداف کسب و کارتان
استراتژیهایی که برای رسیدن به اهداف مذکور دارید.
شناسایی مشکلات احتمالی پیش روی کسب و کارتان
راههای حل این مشکلات
چارت سازمانی شرکتتان (شامل عناوین پستها و وظایف هر کدامشان)
میزان سرمایه مورد نیاز برای تامین مالی کسب و کارتان
3 بخش اصلی طرح کسب و کار
هر طرح کسب و کاری شامل 3 بخش اصلی میباشد:
طرح مفهومی (کانسپت) کسب و کار: که شامل بحثهای کلی مربوط به صنعتتان، ساختار کلی کسب و کارتان و محصول یا خدمات اصلیتان میباشد.بررسی بازار کسب و کار: که در آن باید این موارد را توصیف و آنالیز کنید:بازار شما را چه کسانی تشکیل خواهد داد؟
چه زمانهایی بهتر میتوان پیدایشان کرد؟
چه زمانی و چرا ممکن است خرید کنند؟
با چه کسانی برای تصاحب این بازار باید رقابت کنیم؟
برای رقابت با آنها باید به چه سطحی برسیم؟
بخش مالی: در نهایت به این میپردازید که درآمدتان، جریان نقدی شرکت، ترازنامه مالی و دیگر نسبتهای مالی مربوط به کسب و کارتان چگونه خواهد بود؟ برای این بخش به احتمال زیاد به یک نرم افزار حسابداری و یک حسابدار احتیاج پیدا خواهید کرد!7 مورد کلیدی در طرح کسب و کار
علاوه بر این 3 بخش اصلی که در طرح کسب و کار موجود است؛ 7 مورد کلیدی دیگر نیز در طرح کسب و کار نوشته میشود که شامل:
خلاصه اجرایی
شرح کسب و کار
استراتژیهای بازار
تحلیل رقبا
برنامه طراحی و توسعه کسب و کار
عوامل اقتصادی-مالی شرکت
برنامه مدیریتی و عملیاتی
Bisiness Plan سندی مدون از عوامل و فاکتور های موثر در کسب و کارتان است!
همچنین، (فایلِ) طرح کسب و کار شامل مواردی چون صفحه عنوان، فهرست مطالب و یک کاور میباشد.
طرح کسب و کارتان باید چه اندازه باشد؟
بسته به این که از طرح کسب و کارتان چه استفادهای میخواهید داشته باشید، این طرح میتواند از یک خط خطی در پشت یک پاکت نامه تا یک فایل 100 صفحهای را شامل شود! اما معمولا یک طرح کسب و کار، در حدود 15 الی 20 صفحه است (که صدالبته این عدد قابل تغییر است).
ماهیت کسب و کارتان: اندازه طرح کسب و کارتان بیشتر از هر چیز، به ماهیت کسب و کارتان بستگی دارد. اگر کسب و کار و کارآفرینی شما ماهیت کارکردی سادهای دارد، میتوانید آن را در تعداد کمی از کلمات خلاصهاش کنید.
جدید بودن یا نبودن کسب و کارتان: در سویی دیگر، اگر کسب و کارتان قصد دارد تا نوع جدیدی از یک کسب وکار را و یا حتی صنعتی جدید را در بازاری جدید معرفی کند، ممکن است نیاز باشد تا مقدار بیشتری درباره آن توضیح دهید.
هدف از نگارش طرح: هدف از نگارش طرح کسب و کار نیز عامل دیگریست که بر اندازه طرح کسب و کارتان تاثیر دارد. اگر بر فرض، برای کسب و کار ریسکی خود، میخواهید یک یا چند میلیارد تومان بودجه بگیرید، مسلما نیاز دارید تا توضیحات بیشتر و قانع کنندهتری را در بخشهای مختلف طرح کسب و کارتان ارائه بدهید.
اما اگر طرح کسب و کارتان صرفا برای مرور اهداف شرکت برای سهولت مدیریت کسب و کارتان است؛ خب یک نسخه مختصرتر میتواند مناسبتر باشد.
چه کسی به طرح کسب و کار نیاز دارد؟
کسی که به طرح کسب و کار نیاز ندارد، کسیست که اصلا کسب و کاری ندارد! در واقع، هر کسی که بخواهد کسب و کاری را شروع کند یا گسترش بدهد، قرار است مقداری (کم یا زیاد) هزینه، وقت و انرژی را برای آن صرف کند و قطعا این فرد به یک طرح کسب و کار نیاز پیدا خواهد کرد.
برای استارت آپ هابسیاری از شرکتها و استارت آپهای بزرگ، کارشان را از نوشتن طرح کسب و کارشان شروع کردهاند؛ به نحوی که بتوانند بودجه ضروری برای راهاندازی کسب و کارشان را از یک سرمایهگزار به دست بیاورند.
البته این اشتباه است که بخواهیم بگوییم یک استارت آپ فقط زمانی به طرح کسب و کار نیاز دارد که به دنبال سرمایه برای شروع کارش میگردد. طرح کسب و کار برای همه انواع سرمایه گذاریها در هر برهه زمانی و در هر شرایطی که کسب و کار با آن مواجه میشود میتواند مفید (و حتی ضروری) واقع شود.
طرح کسب و کارم را در چه زمانهایی به روز کنم؟
در این جا برای شما 7 دلیل میآوریم که چرا باید طرح کسب و کارتان را به روز رسانی کنید. اگر هرکدام از این موارد درباره کسب و کار شما صدق میکند، کم کم باید به فکر به روزرسانی برنامه کسب و کارتان باشید.
دوره جدید اقتصادی: زمانی که یک دوره جدید اقتصادی در حال شروع شدن است. اگر صنعت شما، صنعتی با نوسانات زیاد باشد؛ لازم است تا هر از چندگاهی تغییراتی را در طرح کسب و کارتان اعمال کنید.
نیاز به بودجه: احتیاج به تزریق بودجه یا افزایش بودجه دارید. سرمایه گزاران به یک طرح به روز رسانی شده برای هزینهای که قرار است مرتکب شوند، احتیاج دارند.
تغییر سلیقه مشتریان: تغییراتی خاص و ناگهانی در بازار اتفاق افتاده و برای مثال، سلیقه یا خواسته مشتریان به طور کلی عوض شده است (مثلا به خاطر سیل یا گرم شدن بی سابقه هوا در تابستان و…). در این صورت نیز، احتیاج دارید تا به روز رسانیهایی را بر روی طرح کسب و کارتان اعمال کنید.
پیشرفت غیر قابل پیشبینی: اگر شرکت شما و یا یکی از محصولات (و خدمات) شما، پیشرفت بسیار زیادی داشتهاند که از قبل پیشبینی نمیکردید؛ باز هم باید بر روی طرح کسب و کارتان تجدید نظر کنید و به به روز رسانی آن بپردازید.
تغییرات در مدیریت شرکت: اگر تغییرات خاصی در مدیریت شرکتتان به وجود آمد، نیاز دارید تا شرایطی را فراهم کنید تا طرح کسب و کارتان با مدیران جدیدی که با شیوهای جدید، مدیریت میکنند؛ هماهنگ باشد.
عبور از آستانه ای خاص: شرکت شما از یک آستانه خاصی عبور کرده است. مثلا دفتر کارتان را منتقل کردهاید یا درآمد سالانه شما از 1 میلیارد تومان عبور کرده است یا اینکه صدمین کارمندتان را نیز استخدام کردهاید. این شرایط خاص نیز ممکن است به به روز رسانی طرح کسب و کار نیاز داشته باشد.بیفایدگی طرح قبلی: طرح قبلیتان دیگر مطابقتی با واقعیت ندارند و حس میکنید که برای مثال، اوضاع، زیادی و سریع عوض شده یا مثلا تا این جای کار، بسیار نتایج بدی را برایتان به جای گذاشته است. در هر صورت اگر میبینید که طرح کسب و کارتان از واقعیت بسیار دور است، وقتش رسیده تا درباره آن کمی تجدید نظر کنید. -
فرانشیز چیست؟ (Franchise)مفهوم فرانشیزتعریف لغوی فرانشیز: فرانشیز نوعی از کسب و کار است که بر اساس آن به یک شرکت اختیارداده می شود که تولیدات و یا محصولات شرکت دیگر را را بفروشد و در قبال آن مبلغی دریافت کند که به این مبلغ ، مبلغ فرانشیز می گویند.مفهوم عملی فرانشیز: فرانشیز یک شبکه ارتباطی بین کسب و کارهای مستقل کوچک می باشد که به هر یک از این کسب و کار های کوچک اجازه می دهد که تحت یک نام تجاری مشترک و یک هویت فعالیت کنند و همگی از یک متد موفق (که قبلا آزمایش شده) و بازاریابی مشترک استفاده کنند. در عمل فرانشیز دقیقا یک استراتژی کسب و کار است برای جذب و نگهداری مشتری، نه بیشتر نه کمتر! یک سیستم بازاریابی است که هدف آن ایجاد یک تصویر درباره محصولات و یا خدمات یک شرکت در ذهن مشتری می باشد، در حقیقت یک روش است برای تعریف محصولات و یا خدمات به طوری که نیاز های مشتری را ارضا کند.از این پس کسب و کارهای کوچکی که تحت شبکه ارتباطی فرانشیز با یکدیگر و مشترکا به فعالیت خواهند پرداخت را "کسب و کارهای تحت پوشش" می نامیم و شرکتی را که وظیفه آن برقراری این شبکه و ارائه متد های موفق از قبل آزمایش شده به کسب و کار های تحت پوشش می باشد، "هماهنگ کننده" می نامیم.مزایای فرانشیز:1-امنیت: برای کسب و کارهای تحت پوشش، فرانشیز نوعی کاهش ریسک و امنیت را به همراه دارد.شما آزادی ای را که به عنوان صاحب یک کسب و کار مستقل دارید، کنار می گذارید تا تبدیل به یک جزء از یک گروه شوید که به همراه یکدیگر یک کسب و کار را پیش می برید، و دیگر نیازی نیست که خودتان نگران روش های موثر برای کسب و کار خود باشید چرا که یک سیستم از قبل مطالعه شده و آزمایش شده از سوی هماهنگ کننده در اختیار شما قرار خواهد گرفت.2-سیستم اثبات شده: مواردی که یک هماهنگ کننده برای انجام کسب و کار تعیین می کند: یک روش (سیستم عامل) برای انجام کسب و کار، یک نام تجاری که در نظر مشتری ارزش داشته باشد و یک پشتیبانی اولیه و پشتیبانی مستمر میباشد که در نتیجه دیگر نیازی نیست که شما چرخ را مجددا اختراع کنید تا بتوانید از آن استفاده کنید . بلکه از نتایج تحقیقات از قبل انجام شده ی هماهنگ کننده استفاده خواهید کرد.3-نتایج قابل پیش بینی: یک سیستم فرانشیز الف)قدرت خرید گروهی برای از بین بردن هرینه های عملیاتی ب) پیشرفت سریع تر به علت برنامه ی بازاریابی از پیش آزمایش شده پ)نتایج قابل پیش بینی (وابسته به اینکه تا چه حد پای بند سیستم عامل بوده اید) را مژده می دهد.4-بازار یابی: وقتی کسب و کار شما از حالت مستقل خارج شد و به صورت جزئی از مجموعه بزرگتری در آمد هزینه های بازاریابی میان کسب و کارهای تحت پوشش تقسیم خواهد شد و همین تعدد شعبات خود نوعی بازاریابی بوده و در نتیجه کسب و کار شما در ذهن مشتری جای خود را باز خواهد کرد.
-
فرمول / ضریب یا نسبت خسارت در صنعت بیمه چیست؟چند سالی است بیمه مرکزی بهصورت ماهانه و یا فصلی آمار عملکرد بیمهها را منتشر میکند. در این آمار، عملکرد شرکتهای از نظر تعداد صدور بیمهنامه و خسارت پرداختی، حق بیمه صادره و خسارت پرداختی و نسبت خسارت بررسی میشود.سوال اساسی این است که آیا نسبت خسارت شاخص صحیحی برای ارزیابی عملکرد و بیانگر وضعیت واقعی یک شرکت بیمه است یا خیر؟ به عبارت دیگر این شاخص چه میزان قابل اتکا است؟برای پاسخ به سوال ابتدا فرمولهای دو شاخص نسبت خسارت و ضریب خسارت را مورد بررسی قرار میدهیم:الف) نسبت خسارتهمانطور که مشخص است، صورت کسر، خسارت پرداخت شده در یک دوره مثلا سه ماهه و شش ماهه است و مخرج کسر حق بیمه صادره در همان دوره است. اما مشکل اساسی آن است که اکثر خسارات پرداختی در دوره مدنظر مربوطه به بیمهنامههای صادره در گذشته است نه بیمهنامههایی که در مخرج کسر محاسبه شده است. دلیل این امر نیز واضح است، چراکه فرآیند ارزیابی خسارت در برخی رشتهها مانند بیمه شخص ثالث بعضا چند ماه و یا چند سال به طول میانجامد. بنابراین نتیجه آن میشود که شرکتی که با کاهش پرتفو طی یک دوره زمانی نسبت به دوره زمانی گذشته روبرو شود، نسبت خسارت آن افزایش پیدا میکند، زیرا خسارتها با تاخیر وارد شرکت شده است ولی حق بیمه شامل آن تاخیر نشده است و برعکس، شرکتی که با رشد فروش مواجه شود، در صورتی که رشد خسارات بیشتر از رشد حق بیمه نباشد، شرکت با کاهش نسبت خسارت مواجه میشود.پس میتوان نتیجه گرفت از این نسبت زمانی میتوان استفاده کرد که در میزان صدور در مدت زمانهای مختلف تفاوت چندانی نباشد. از دیگر موارد استفاده شاخص نسبت خسارت زمانی است که شرکت به صورت مداوم دارای رشد ثابتی باشد - معمولا کمتر اتفاق میافتد- و با مقایسه نسبت خسارت در چند دوره متوالی بتوان تحلیلی از نحوه مدیریت ریسک ارائه کرد.ب) ضریب خسارت:برای رفع مشکل عنوان شده میتوان از شاخص ضریب خسارت استفاده نمود. ضریب خسارت را میتوان از دو طریق محاسبه کرد.روش اول: پس از گذشت مدت زمان خاص، خسارتهای مرتبط با بیمه نامههای صادره در یک سال مشخص مثلا بیمهنامههای سال 1392 را مورد بررسی قرار داد و ضریب خسارت را برای آنان محاسبه کرد. گرچه این روش، روش دقیقی است، اما نیازمند زمانی طولانی تر از روش دوم است تا تمامی خسارتها گزارش و ارزیابی شود و معمولا بواسطه بستن حسابها در پایان سال مالی، عملا محاسبه آن به سرعت غیر ممکن است.روش دوم: استفاده از فرمول زیر:که در آن:خسارت واقع شده برابر است با: خسارت پرداختی طی دوره - خسارات معوق ابتدای دوره + خسارات معوق انتهای دوره و حق بیمه عاید شده برابر است با: حق بیمه صادره طی دوره + حق بیمه عاید نشده ابتدای دوره - حق بیمه عاید نشده انتهای دوره اضافه کردن ذخایر به صورت و مخرج کسر باعث میشود شاخص نسبت خسارت با توجه به رشد یا افزایش پرتفو تعدیل شود. بدین صورت که حق بیمه، بیمه نامههایی که در گذشته دریافت شدهاند، ولی هنوز منقضی نشدهاند به حق بیمه صادره اضافه میشود و طبیعتا حق بیمه دریافت شده مربوطه به دورههای آتی از آن کسر میشود. به عبارت دیگر در این حالت مخرج کسر نشان دهنده مقدار حق بیمهای است که شرکت برای پاسخ به خسارات خود طی آن دوره در اختیار دارد. در صورت کسر نیز چنین تعدیلی رخ میدهد یعنی خسارات پرداخت شده طی دوره که مربوط به بیمه نامههای گذشته است از خسارات پرداختی طی دوره کسر میشود و خسارتهای واقع شده ولی پرداخت نشده مربوط به بیمه نامههای در جریان به آن اضافه میشود.محاسبه ضریب خسارت اگرچه زمانی طولانی تر صرف میکند اما تحلیلی واقعبینانهتر نسبت به نسبت خسارت به تحلیلگران میدهد. البته متخصصان و تحلیل گران میتوانند ضریب خسارت کلی شرکت را به وسیله صورت سود و زیان با توجه به فرمول زیر محاسبه کنند:
-
قرارداد بای بک ( Buy Back) یا بیع متقابل چیست؟در قرار داد بای بک که یکی از روشهای تجارت متقابل است، محصولاتی که بهطور مستقیم یا غیر مستقیم بهوسیلۀ همین تسهیلات تولید شده بابت تمام یا بخشی از بهاء این تسهیلات ، در مدت زمان معینی دریافت میشود. بهعبارت دیگر محصولات مورد تبادل در این شیوه از تجارت متقابل بهنحوی به یکدیگر مربوط هستند.قرارداد بای بک در ایراندر اوایل دهه 1370 کشورمان فاقد سرمایه و تکنولوژی لازم برای افزایش تولید نفت خام بود.
در همین راستا در سال 1374 تعدادی از پروژه ها را به منظور جذب مشارکت خارجی به شکل قراردادهای بای بک تعریف کرد. قرارداد بای بک یا همان بیع متقابل نوعی از قراردادهای بین المللی است که میان دو کشور انعقاد می یابد و کشوری به عنوان پیمانکار کارخانه، ماشین آلات و تجهیزات تولیدی به کشور دیگر صادر می کند و در ازای آن در مدت زمان معینی از محصولاتی که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم از تکنولوژی و تجهیزات خودش به دست آمده استفاده می کند.
در این نوع از قراردادهای خدماتی که بین وزارت نفت و یک کنسرسیوم برای انجام پروژه های تخصصی بسته شد، در نظر گرفته شد وقتی پروژه تکمیل می شود، تمام بخش های پروژه تحت مدیریت وزارتخانه قرار گیرد.
در اصل قرارداد بای بک بدین منظور طراحی شد تا تضمین کننده حاکمیت و مالکیت دولت بر منابع نفت و گاز کشور باشد؛ چراکه این روش سرمایه گذاری به دولت اجازه می دهد سرمایه های خارجی و خدمات و دانش فنی را جذب کرده و در عین حال هزینه مبادلات خارجی را کاهش و ظرفیت صادرات را افزایش دهد. در پروژه های بای بک، سرمایه گذار خارجی تمام هزینه های اولیه و نگهداری پروژه را انجام داده و کنترل کامل آن را به محض اتمام پروژه، به شریک ایرانی منتقل می کند.
پس از آن سرمایه گذار تمام هزینه مالی و مقدار ثابتی از تولید (یا سود) را مجدداً به دست می آورد. طی این قراردادها کشور سعی دارد به تکنولوژی دست یابد و حضور شرکت های خارجی در توسعه میدان های نفت و گاز را کوتاه مدت کند؛ چراکه معمولاً ظرف مدت سه سال سود پیمانکار پرداخت می شود.
این نوع از قرارداد ها تا حدودی می تواند از تاثیرات تحریم بکاهد و همینطور سرمایه و تکنولوژی را وارد کشور کند.
یکی از این قراردادها که در سال های گذشته در زمینه نفت و گاز منعقد گردید، قرارداد بای بک با شرکت های بزرگ نفتی نظیر شل که در عوض احداث تجهیزات اکتشاف نفت تا مدت معینی از محصولات تولیدی منتفع می گردید.
اما قراردادهای مربوط به نفت و گاز به همین محدود نمی شود و نوع دیگری از قراردادها با نام «product sharing» نیز قابل اجرا است که تا حدودی شبیه به قرارداد بیع متقابل «buy back» می باشد؛ با این تفاوت که بازه زمانی حذف شده و قرارداد نامحدود است و به جای آن درصد معینی از فروش به پیمانکار تعلق می گیرد.
اما باید گفت این قراردادها تنها به نفع ایران نیست؛ چرا که شرکت نفت ملی ایران کلیه خطرات حاصل از قیمت پایین نفت را با پرداخت نرخ ثابت برگشت، تقبل می کند. اگرچه کوتاه مدت بودن قراردادهای بای بک باعث می شود پیمانکاران نتوانند سود بلندمدتی کسب کنند، با این حال آن ها از این قراردادهای کوتاه مدت استفاده بهینه را هم برای حال و هم آینده خود می کنند.
-
مانیفست چیست؟فهرست کل بار یا محموله شامل مشخصات تجاری کالا است. این مشخصات شامل شماره سند حمل، فرستنده، گیرنده،تعداد و نوع بسته ها، شرح و مقدارکالااست.مانیفست در حکم اظهارنامه بارنیز می باشد و بسیاری از کشورها از این سند به عنوان اظهارنامه باراستفاده می شود. هرمحموله تجاری که از طریق مرزهای هوایی، دریایی و زمینی وارد قلمرو گمرکی می شود، باید برای آن ، نسخه ای مانیفست ارائه شود، این سند دلالت برآن دارد که کالا از گمرک خانه دریک کشور بارگیری و حمل شده و در طول راه به آن چیزی اضافه یا از آن کسر نشده ، مگر این امر به موجب مانیفست نشان داده شده باشد.در مانیفست مشخصات بارنامه های یک وسیله حمل بطور اختصار درج شده و لذا هرردیفی در این فهرست، مربوط به یک بارنامه خاص می باشد.مانیفست یا فهرست کل بارنباید دارای خط خوردگی و اصلاح باشد. به طورکلی مانیفست یا فهرست کل بار، مشخصات کلی کالا ( تعداد بسته ها، تعداد نگله ها و......) را نشان می دهد و تأکید اصلی روی بسته ها است.در گمرکات اجرایی از روی مانیفست و بارنامه، اطلاعات مندرج درقبض انبار و ترخیصیه را استخراج می نمایند.
-
مدیریت ریسکهای اعتبار تجاریپیچیدگی محیطی پیش آمده برای کشورمان، خصوصا تحریمها و آثار بهجامانده از آن، شدت رقابت در محیطهای داخلی و بینالمللی، رواج تکنولوژیهای نو و پیشرفته در عرصه تجاری، توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، شیوههای نوین عرضه کالاها و خدمات که روزبهروز متنوع میشود و جهتگیری سازمانها و بنگاههای تجاری از داراییهای مشهود به نامشهود و ... از عوامل عدیده است که سبب شده سازمانها و بنگاههای اقتصادی در فعالیتهای خود با ریسکهای بسیار متعدد و نیز خطرات زیاد و حتی پیشبینی نشده فراوانی مواجه شوند.به همین جهت بهمنظور کاستن از ریسکهای احتمالی و جبران زیانهای ناشی از آن، امروزه در ادبیات علمی انواع مدیریت ریسک نظیر مدیریت ریسک بنگاه، مدیریت ریسک کسبوکار و مدیریت ریسک استراتژیک بنگاههای اقتصادی مطرح شده و هریک جایگاهی خاص دارند. بدیهی است هر سازمان و بنگاه اقتصادی با توجه به ماهیت کار خود، ریسکهای گوناگونی را تجربه میکند و در شرایط متحول امروزی، اساسا موفقیت هر بنگاه منوط به تسلط آن بر ریسکها و نوع مدیریتی خواهد بود که بر انواع ریسکها اعمال میکند، مدیریت ریسک در بنگاه اقتصادی زمانی معنا و مفهوم مییابد که شرایط محقق شده با احتمال متحمل شدن زیان و عدم اطمینان مواجه شود.
این نوع مدیریت شامل حوزههای گستردهای است که مسائل مالی، عملیاتی، تجاری، استراتژیک و حوزه وسیعتری به نام حوادث خطرآفرین را دربر میگیرد. در مجموع مدیریت ریسک فرآیند سنجش یا ارزیابی ریسک و سپس طرح استراتژیهایی برای اداره ریسک است.
درخصوص بنگاههای اقتصادی معمولا ما با دو حوزه عمده ریسک روبهرو هستیم:
1 - ریسک مالی: به مجموعه خطراتی که بهطور مستقیم سودآوری بنگاههای اقتصادی را با مشکلات جدی مواجه خواهند کرد و میتوان آنها را در قالبهای زیر دستهبندی کرد:
1-1 - ریسک اعتباری: به احتمال عدم ایفای به موقع تعهدات مالی بنگاه (به هر دلیل) اطلاق میشود.
2-1 - ریسک بازار: به احتمال اشتباه در محاسبه و برآورد نوسانات شاخصهای اصلی بازار (مانند نرخ سود، نرخ ارز و قیمت سهام) گفته میشود.
3-1 - ریسک سرمایه: منابع سرمایه نقش بسزایی در ایجاد ثبات و حفظ سلامت بنگاه اقتصادی داشته و احتمال بروز هرگونه تغییرات در منابع موجود یا جذب منابع جدید در قالب ریسک سرمایه قابل بحث و بررسی است.
2 - ریسکهای غیرمالی: به هر خطری که در قالب ریسک مالی قابل تعریف نباشد (مانند ریسک مدیریت، ریسک صنعت، ریسک عملیاتی و ریسک قوانین) گفته میشود.
اما نکته اصلی در بنگاههای اقتصادی در کشورمان این است که متاسفانه، نگاه استراتژیک در مورد شناسایی مدیریت ریسک در آنها وجود ندارد؛ بهطوریکه جایگاه خاصی برای این نوع مدیریت در سازمانها و بنگاههای اقتصادی ما تعیین نشده است. در این بین، شرکتهای بیمه با ارائه بیمهنامههای اعتبار تجاری که در شاخه بیمههای زیان پولی قرار دارد، اقدام میکنند.
نکات حائز اهمیت در این بین آن است که حتی در کشورهای پیشرو در حوزه صنعت بیمه، شناخت از بیمهنامههای اعتباری تنها شامل عده کمی از مدیران، دلالان و بیمهگران بوده و بهطور مثال تنها دو شرکت در ایالات متحده نسبت به فروش بیمهنامه اعتباری اقدام میکنند، اما با این حال تنها در سال 2005 در کشورهای اروپایی نزدیک به 1200 میلیارد دلار حجم معاملات ثبت شده در بخش بیمههای اعتباری بوده است. نکته مهم در این حوزه که باید مورد توجه مدیران صنعت بیمه باشد، درخصوص ارزیابی ریسک اعتباری سازمان و بنگاه اقتصادی است که باید به این نکات توجه جدی داشت:
۱- احتمال نکول: احتمال اینکه شخص، طی دوره تعهد یا در یک دوره زمانی خاص مانند یک سال، تعهداتش را نکول کند، چقدر است؟ اگر احتمال نکول برای یک دوره زمانی یکساله محاسبه شود میتوان آن را فراوانی نکول مورد انتظار نامید.
۲- محدوده خطر اعتباری (اکسپوژر اعتباری): در صورت وقوع نکول، چه میزانی از تعهدات در خطر خواهد بود؟
۳- نرخ بازگشت: هنگام وقوع نکول چه کسری از اعتبارات سازمان در خطر را میتوان از طریق اقداماتی مانند اعلام ورشکستگی یا سایر روشهای تسویه بازیابی کرد؟
نکته مهم در ارزیابی و نیز تعیین شرایط برای صدور بیمهنامه اعتباری نقش کارشناسانی است که اطلاعات مربوط به درخواستکنندگان اعتبار را بررسی میکنند و این اطلاعات مبنای نرخ و حق بیمه شرکتهای بیمه است که اصطلاحا تحلیلگران اعتباری نامیده میشوند. اطلاعاتی که این افراد بررسی کردهاند دربرگیرنده: ترازنامه، صورت سود و زیان، روندهای اخیر صنعت مورد نظر، محیط کسبوکار فعلی اقتصادی و ... است.
در کشورهای توسعهیافته، بسیاری از بانکها، مدیران سرمایهگذاری و شرکتهای بیمه، تحلیلگران اعتباری را به خدمت گرفتهاند تا رتبههای اعتباری را بهمنظور اهداف و استفادههای داخلی تهیه کنند. سایر شرکتهای فعال در این زمینه (مانند Standard & Poor’s، Moody’s) رتبهبندی اعتباری را برای استفاده سرمایهگذاران و سایر اشخاص توسعه میدهند. در کشورمان نبود اینگونه موسسات رتبهبندی و نیز برخی عدمشفافیتها در حوزههای مختلف بنگاهداری اقتصادی سبب شده شرکتهای بیمه تمایل چندانی جهت ورود به این بازار بزرگ و بالقوه نداشته باشند.
علیایحال با توجه به شرایط ویژه اقتصادی کشور و جهت حمایت از صنایع و بنگاههای اقتصادی، ورود شرکتهای بیمه و نیز سایر بازیگران فعال در حوزه مالی و اعتباری همانند بانکها در این حوزه مهم و حساس، میتواند نقش مهم و تاثیرگذار داشته باشد.منابع و مآخذ:1- صحت، سعید، علوی، سیدسعید، ضرورت بهکارگیری دانش مدیریت ریسک در بیمه شخص ثالث و تاثیر قانون جدید بیمه شخص ثالث بر ریسک مرتبط با این بیمه، تازههای جهان بیمه، 1385، صص 144 و 1452- بحرالعلوم طباطبایی، علی محمد، نکاتی پیرامون ماهیت ریسکهای بیمهپذیر، بیمه آسیا، 13863- مظلومی، نادر، قواعد تصمیمگیری در مدیریت ریسک، 1367، پورتال جامع علوم انسانی4- کریمی، آیت، کلیات بیمه، 1376، پژوهشکده بیمهمرکزی جمهوری اسلامی ایران -
مزایده و مناقصه چیست؟به طور کلی شیوههای انعقاد پیمانهای اداری را میتوان به دو گروه کلی تقسیم کرد:گروه اول: پیمانهای مبتنی بر رقابت؛گروه دوم: پیمانهای مبتنی بر توافق؛1) روش مناقصه:مناقصه روشی است که در آن سازمانهای عمومی، خرید کالا یا خدمت مورد نیاز خود را به رقابت و مسابقه میگذارند و با اشخاص حقوقی یا حقیقی که کمترین قیمت یا مناسبترین شرایط را پیشنهاد میکنند، معامله مینمایند.اصول مناقصهآ) اصل آزادی رقابت؛ب) اصل شایستگی داوطلبان شرکت در مسابقه؛ج) اصل معلوم بودن نصاب معامله؛د) اصل حضور یک شخص اداری.اقسام مناقصه:
آ) مناقصه عمومی: روشی است که در آن دولت یا سازمانهای عمومی، انجام عمل یا خرید کالای مورد نیاز خود را از طریق اعلان بین عموم داوطلبان، به مسابقه میگذارد.
ب) مناقصه محدود: روشی که در آن به تشخیص و مسئولیت بالاترین مقام مناقصهگذار، محدود بودن و ادلۀ آن تأئید میگردد. مناقصه در بین عده معدودی از اشخاص حقیقی یا حقوقی که مورد شناسایی سازمانها عمومی است، برگزار میشود؛
ج) مناقصه اختیاری: که از طریق اعلان عمومی است ولی اختیار انجام مناقصه با بهترین پیشنهاد دهنده، یا سازمان دولتی است؛
2) روش مزایده:یکی دیگر از روشهای پیشبینی شده در قانون محاسبات عمومی، روش مزایده است که برای انعقاد پیمانهای عمومی میباشد.به گزارش عصر بانک دات آی آر مزایده ترتیبی است که در آن اداره، فروش کالاها و خدمات یا هر دو را از طریق درج آگهی در روزنامه کثیرالأنتشار و یا روزنامه رسمی کشور به رقابت عمومی میگذارد و قرارداد را با شخصی که بیشترین بهاء را پیشنهاد میکند، منعقد میسازد. مزایده خود بر دو نوع میباشد:آ) حضوری؛ب) کتبی.
مزایده حضوری:به مزایده حضوری اصطلاحاً حراج هم گفته میشود و انجام آن ساده و با تشریفات کمتر همراه است. البته استفاده از این روش نمیتواند، همیشگی باشد؛ بلکه منحصر در موارد فوری و غیر مهم میباشد.مزایده کتبی:در این نوع روش، مزایده به صورت کتبی و با تشریفاتی خاص انجام میپذیرد و در معاملات مهم، همراه با درج آگهی و انتشار آن و تشکیل کمیسیون، مزایده و نتایج مزایده اعلام میشود.پیمانهای مبتنی بر توافق:1) روش توافق مستقیم:این روش شبیه قراردادهای خصوصی است و طرفین قرارداد، آزادی عمل بیشتری دارند، البته این مورد محدود و منحصر در معاملات ساده و کم اهمیت میباشد؛2) روش جلب نظر کارشناس:بهموجب قانون محاسبات ، خرید یا استجاره اموال غیرمنقول یا تشخیص بالاترین مقام اجرایی و کسب نظر کارشناس رسمی یا معتمد انجام میگیرد.اجباری یا اختیاری بودن روشها:در نظام حقوقی ایران، هر دو روش توافقی و مسابقهای پذیرفته شده است؛ ولی اصل بر اجباری بودن کاربرد روش مسابقهای است. یعنی قانونگذار تمایل دارد معاملات دولتی از طریق مزایده یا مناقصه انجام پذیرد.برای انجام مزایده و مناقصه، قانونگذار، نصاب و حدی معین نموده است،طبق قانون مناقصات ، معاملات کوچک، معاملاتی است که مبلغ آن کمتر از2000000 ریال باشد و معاملات متوسط، معاملاتی که مبلغ آن بیش از سقف مبلغ معاملات کوچک باشد و از ده برابر سقف آن تجاوز نکند؛ و معاملات بزرگ، معاملاتی است که مبلغ آن بیش از ده برابر سقف ارزش معاملات کوچک باشد.ادارۀ امور مناقصه:مرجع اداری صالح برای ادارۀ امور مناقصه در هر وزارتخانه یا مؤسسه عمومی یا شرکت دولتی و شهرداریها، یک واحد اداری است که بهنام ادارۀ مناقصات شناخته میشود و دارای وظایفی همچون تشکیل کمسیون مناقصه میباشد.وظیفۀ این کمسیون، بررسی پیشنهادات رسیده از داوطلبان شرکت در مناقصه، تعیین برنده و اعلام برنده مناقصه میباشد.محاسن مزایده و مناقصه:حسن روشهای مناقصه و مزایده، آن است که از طریق این رقابت میتوان به بهترین گزینهها دست یافت؛ همچنین رعایت اصل برابری افراد در اینگونه قراردادها رعایت می شود. البته معایبی همچون سوق دادن شرکت کنندگان بهسوی کمیت و عدم توجه به کیفیت که معمولاً در مناقصات مشاهده میشود، در این روشها وجود دارد. -
مطالعات امکانسنجی (Feasibility Studies) چیست؟این گزارش ها در واقع سطحی ترین و ساده ترین شکل گزارشهای امکان سنجی می باشد که بنا به حساسیت های سرمایه گذاران و بانکها ممکن است به بخشهای جزئی تر بصورت مجزا مطرح شوند ولی ماهیت آن ها از این سه مورد خارج نیست :1- معرفی طرح و مطالعات فنی2- مطالعات بازار3- بررسی های مالی و اقتصادیمطالعه امکان سنجی نوعی روش تحقیق بویژه در علوم مهندسی و مدیریت صنعتی است که شامل موارد زیر است:1 · فرایند کنترل و شناخت مسائل2 شناسایی اهداف· فرصت ها و تهدید ها3· شرح موقعیت ها4 · شناسایی در آمدها5 · شناسایی هزینه ها6 · شناسایی سود7 . در کل تجزیه و تحلیل یک پروژهیک طرح امکان سنجی از چه بخشهایی تشکیل شده است :بخش اول : آشنایی با طرح و شرکتبخش دوم : بررسی اقتصادی (مطالعات بازار )بخش سوم : مطالعات فنی و برآورد امکانات زیر بنایی طرحبخش چهارم : برآورد سرمایه گذاری طرحبخش پنجم : برآورد هزینه های تولید و ارزش فروش سالانه طرحبخش ششم : پیش بینی مالی و نحوه تامین مالی طرحبخش هفتم : تعیین شاخص های مالی و اقتصادی طرحمطالعات امکان سنجی مقدماتی (PFS)، چیست و در چه مواقعی انجام می شود؟در مطالعات امکان سنجی مقدماتی (Pre Feasibility Study)، به مشخصات کلی پروژه پرداخته می شود و معمولا در زمانی که سرمایه گذار با چند گزینه مختلف روبروست انجام می گردد. در این مطالعات متناسب با ابعاد پروژه، عمدتا به موارد زیر توجه می شود:1- بازنگری، بازبینی و اعلام نظر در مورد مطالعات پیدایش طرح2- تعیین و تحلیل گزینه های فنی طرحa- تعیین و تحلیل گزینه های محل اجرای طرحb - تعیین و تحلیل گزینه های فناوری طرحc - تعیین و تحلیل گزینه های روش اجرای طرحd- تعیین و اولویت بندی گزینه های فنی طرح متشکل از گزینه های محل اجرای طرح، گزینه های فناوری طرح و گزینه های روش اجرای طرحe - تهیه برنامه زمانی اجرای مقدماتی برای گزینه های فنی مختلف طرح3- تحلیل مالی و اقتصادی گزینه های فنی طرحa- تعیین ضوابط حاکم بر نحوه اندازه گیری هزینه ها و درآمدهای طرحb برآورد هزینه های هریک از گزینه های فنی طرح بر اساس ساختار تفکیک هزینه های کمی و غیرکمیc- برآورد درآمدهای هریک از گزینه های فنی طرح بر اساس ساختار درآمدهای کمی و غیرکمیd- تحلیل هزینه - درآمد و اولویت بندی اقتصادی گزینه فنی طرحe- تحلیل حساسیت هر یک از گزینه ها نسبت به تغییرات قیمت ها، طولانی شدن دوره اجرا، تغییرات قابلیت دسترسی و میزان تولید یا خدمات حاصل از گزینه های مختلف، تعیین درجه عدم قطعیت برآوردها و تجدید نظر در اولویت بندی اقتصادی گزینه ها4- تحلیل مالی گزینه های فنی طرحa- برآورد هزینه ها و درآمدهای کمی هر یک از گزینه های فنی بر مبنای قیمت های بازار، ضمن در نظر گرفتن مالیات های متعلقهb- تحلیل حساسیت برآوردها نسبت به تغییرات قیمت ها، طولانی شدن دوره اجرا، تغییرات در قابلیت دسترسی، میزان تولید یا خدمات حاصل از گزینه های مختلف و تعیین درجه عدم قطعیت آنهاc- تحلیل مالی گزینه های فنی طرح و اولویت بندی آنها5- بررسی های اجتماعی و ارزیابی آثار و پیامدهای اجتماعی هر یک از گزینه ها6- ارزیابی فنی – اقتصادی و مالی گزینه های مختلف طرح و اولویت بندی آنها7- تهیه گزارش امکان سنجی مقدماتی طرحمطالعات امکان سنجی نهایی (FS)، چیست ؟مطالعات امکان سنجی نهایی (Feasibility Study)، پس از مرحله پیدایش طرح و تعریف چارچوب کلی آن از لحاظ مشخصات محصول، ظرفیت تولید و میزان سرمایه گذاری انجام می شود. این مطالعات بنا به نیاز و درخواست کارفرما، در سطوح مختلفی از جزئیات پروژه می تواند وارد شود. در این مطالعات متناسب با ابعاد پروژه، عمدتا به موارد زیر توجه می شود:1- تعیین ساختگاه طرح-aتعیین گزینه های ساختگاه طرح در محل انتخابی برای اجرای طرح-bمقایسه و اولویت بندی گزینه های مختلف ساختگاه طرح و تهیه گزارش انتخاب ساختگاه- 2مطالعات مهندسی پایه و طراحی اولیه-aبازنگری و تکمیل اطلاعات و داده های اولیه مربوط به شرایط جوی ، زمین شناختی و آب شناختی ساختگاه، امکانات زیربنایی قابل دسترس برای طرح شامل منابع آب، منابع انرژی، منابع نیروی انسانی،b-سیستم های حمل و نقل، منابع تامین مواد خام، مواد اولیه و مصالحc- مطالعات مهندسی پایه و طراحی مواد اولیه و فرآیندd-جانمایی و آرایش واحدها، سیستم ها و تجهیزات طرحe-طراحی مهندسی اولیه شامل مهندسی فرآیند، طراحی اولیه سیستم ها و تجهیزات مکانیکی، طراحی اولیه کارهای لوله کشی، طراحی اولیه کارهای ساختمانی و زیربنایی، طراحی اولیه سیستم ها و تجهیزات برقی، طراحی اولیه سیستم های کنترل و ابزار دقیقf-تهیه فهرست اقلام عمده کلیه واحدها، سیستم ها و بخشهای مختلف طرح شامل فهرست مصالح و مقادیر آنها، تجهیزات و ماشین آلات و ابزار آلات مورد استفاده در کار.3-تعیین خط مشی اجرائی طرحa-تعیین گزینه های تفکیک طرح به پروه های مستقل با فصل مشترک های مشخص با یکدیگرb-تعیین گزینه های تقسیم کار بین مشاوران، سازندگان و پیمانکارانc-اولویت بندی گزینه های اجرایی با توجه به قابلیت های اجرایی قابل دسترس، برنامه زمانبندی طرح و هزینه های طرح4-تهیه برنامه زمان بندی طرح به تفکیک پروژه ها برای فعالیت ها و خدمات مهندسی، تدارکات، پشتیبانی تدارکات، کنترل کیفیت، ساخت (شامل عملیات ساخت و نصب)، مالی، تجهیز نیروی انسانی برای دوره بهره برداری و راه اندازی5 - برآورد هزینه های سرمایه گذاری ارزی و ریالی طرح به تفکیک پروژه ها6- تهیه و ارائه گزارش مرحله امکان سنجی نهایی.هدف و بی طرفیمطالعه امکان سنجی، پتانسیل موفقیت یک پروژه را ارزیابی می کند، به همین دلیل بی طرفی یک فاکتور مهم در اعتباری است که از طرف سرمایه گذاران و موسسات وام دهنده داده می شود.به همین دلیل باید این کار را به صورت هدف مند انجام داد و از یک روش بی طرفانه برای فراهم کردن اطلاعاتی که تصمیم ها بر مبنای آن گرفته می شوند استفاده نمود.امکان سنج باید فردی با تجربه باشد تا بتواند به درستی هزینه، زمان ،افراد لازم و تعیین سرحدات را تخمین بزند.پنج فاکتور رایج در مطالعه امکان سنجیعبارت مخفف تلوس (TELOS) به معنی پنج زمینه در امکان سنجی است که شامل:فنی (technical)اقتصادی (economic)قانونی (legal)عملیاتی (operational)زمان بندی (scheduling) می شود.امکان سنجی تکنولوژی و سیستماین ارزیابی بر اساس طراحی کلی ملزومات سیستم وبرای تعیین این که شرکت دارای تخصص فنی لازم برای تکمیل پروژه می باشد، انجام می شود. زمانی که یک گزارش امکان سنجی نوشته می شود، موارد زیر باید مد نظر قرار گیرند:یک توضیح خلاصه از کسب و کار برای ارزیابی فاکتور های محتمل تری که می توانند مطالعه را تحت تاثیر قرار دهند.بخشی از کسب و کار که مورد بررسی قرار می گیرد:فاکتور انسانی و اقتصادیراه حل های ممکن برای مسایلدر این سطح، دغدغه ما این است که آیا پروپوزال با در نظر گرفتن یک هزینه معمولی، از نظر فنی و قانونی انجام پذیر است یا خیر.امکان سنجی قانونی(legal feasibility)تعیین می کند که آیا سیستم پیشنهادی با الزامات قانونی تناقضی نداشته باشد، مثلا یک سیستم پردازش داده باید با قوانین حفاظت اطلاعات محلی همخوانی داشته باشد.امکان سنجی عملیاتی(operational feasibility)امکان سنجی عملیاتی، مقیاسی از این است که یک سیستم پیشنهادی چطور مسایل را حل می کند، از فرصت های شناسایی شده در تعریف اسکوپ بهره می برد و چقدر الزامات شناسایی شده در فاز تحلیل الزامات توسعه سیستم را براورده می کند. ارزیابی امکان سنجی عملیاتی بر میزان مناسب بودن پروژه های توسعه ای پیشنهادی برای محیط کسب وکار موجود و اهداف، با توجه به توسعه زمان بندی،تاریخ تحویل،فرهنگ همکاری و فرآیندهای موجود کسب وکار تمرکز دارد.امکان سنجی اقتصادی(economic feasibility)هدف بررسی امکان سنجی اقتصادی،تعیین مزایای مثبت اقتصادی برای سازمانی است که سیستم پیشنهادی برای آن فراهم می شود و شامل اندازه گیری و شناسایی تمام مزایای مورد انتظار می شود.این ارزیابی معمولا دارای یک تحلیل هزینه/سود می شود.امکان سنجی فنی(technical feasibility)ارزیابی امکان سنجی فنی بر روی به دست آوردن یک درک از منابع فنی موجود در سازمان و امکان استفاده از آن ها در زمان نیاز در سیستم پیشنهادی تمرکز دارد و یک ارزیابی از سخت افزار و نرم افزار موجود و این که تا چه حد با سیستم پیشنهادی همخوانی دارند را فراهم می کند.امکان سنجی زمان بندی(schedule feasibility)در صورتی که زمان تکمیل پروژه بیش از حد طولانی شود،قبل از اینکه مفید باشد ممکن است دچار شکست شود.معمولا این به این معنی است که تخمین بزنیم که توسعه یک سیستم چقدر طول می کشد و آیا می توان آن را در یک بازه زمانی و با استفاده از برخی از روش ها مانند دوره بازگشت (payback period) تکمیل نمود.امکان سنجی زمان بندی مقیاسی است برای این که زمان بندی یک پروژه تا چه حد منطقی است.با داشتن توان فنی موجود،آیا موعدهای پروژه منطقی هستند؟برخی از پروژه ها با موعدهای مشخص شروع می شوند و شما باید تعیین کنید که این موعدها آیا اجباری هستند یا تنها زمان های مطلوب می باشند.مراحل امکان سنجیاول) بررسی تقاضا، تعیین حوزه ی عملکرد یا محدوده ی پروژه، شناخت سیستم موجود، شناخت نیاز ها و مشکلات.دوم) بررسی و تحلیل اهداف سیستم جدید. معمولاً بر اساس اولویت و تقدم اجرایی طبقه بندی می شوند. پس برای هر هدف افراد و واحدهای ذینفع مشخص می گردند.سوم) تعیین موجودیت های خارجی در ارتباط مستقیم با سیستم. در این مرحله باید دیاگرام متن که شاخص حوزه ی عملکرد سیستم است را مشخص کرد.چهارم) تعیین عوامل محدودکننده ی اجرای پروژه. به عبارت دیگر میزان ریسک در موفقیت پروژه مشخص می شود.پنجم) تعیین دقیق محدوده ی پروژه. نیازها را مشخص کرده و به تایید مشتری رساند.ششم) ارانه راه حل.هفتم) بررسی اقتصادی پروژه. هزینه های سخت افزاری، نرم افزاری، افراد، مکان و زمان.گزارش امکان سنجیدر متن این گزارش، باید از جمله به موارد زیر پرداخته شود:· امکانات بالقوه سازمان· ریسکها، خطرات و احتمال آنها· اولویتها در سازمان· محدوده کاربرد· جنبههاى تجارى - اقتصادی· زمینههاى رقابت· اهمیت پروژه یا تولید براى سازمان· اقدامات اولیه لازم· طرح پیشنهادى براى اجراء· اقدامات لازم در طول مدت انجام کار· نیروى انسانى لازم· امکانات و تجهیزات لازم· دوره حیات پروژه یا تولید· طرح زمانبندى اجراء با توجه به اولویتها· هزینه اجراءدر این گزارش هزینه های تخمینی - سخت- در قالب موردکاری مشخص می شوند.گزارش امکان سنجی به عنوان منشور پروژه برای انجام مراحل بعدی مورداستفاده قرار می گیرد.سرفصل های گزارش پروژه· مقدمه· خلاصه ای در مورد هیات مدیره و ساختار سازمانی کارفرما· متدولوژی و روش اتخاذ شده برای مطالعه ی سیستم· سیستم پیشنهادشده· راه حل های ارائه شده به کارفرما که پذیرفته نشده· راه حل های پذیرفته شده· بررسی اقتصادی شامل هزینه ها و سودآوری ها· برنامه ریزی پروژه· نتیجه گیری و پیشنهادات· ضمایم تکنیکییافتن واقعیات. شناخت اولیه ای از نیازها و مشکلات بدست می آوریم.. در پروژه های بزرگ باید افرادی را به عنوان Domain Expert در کنار تیم مهندسی نرم افزار قرار داد تا اطلاعات به درستی گردآوری شود.روش های بدست آوردن اطلاعات· تهیه ی پرسشنامه· مصاحبه· مطالعه ی مستندات سیستم· مشاهده
-
معاملات انتقالیمعاملات انتقالی یا کری ترید Carry Trade به سبکی از معاملات گفته می شود که سوداگران و سرمایه گذاران بین المللی تمایل دارند ارزی را که نرخ بهره پایینی دارد را عرضه کنند یا به فروش برسانند و ارزی را که نرخ بهره بالاتری دارد را تقاضا یا خرید کنند.دلیل اصلی چنین جریانی برای ارزهای اصلی به این موضوع بر می گردد که وقتی کشوری نرخ بهره پایینی دارد تقاضا برای وام و جذب سرمایه از بانک ها و بازار سرمایه این کشور بسیار بالا می رود اما این سرمایه یا وام در داخل مرزهای آن کشور برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار نمی گیرد و به سمت کشورهایی که بهره بالاتری دارند یا بازارهای خارجی که سود آوری بیشتری دارند منتقل می شود.به عنوان مثال در کشور ژاپن نرخ بهره ۰٫۱% است و در کشور استرالیا نرخ بهره ۴٫۵% است. در چینین شرایطی سوداگران و سرمایه گذاران از بانک های ژاپنی وام دریافت می کنند و با تبدیل این وام که به ین ژاپن است آن را در بانک های استرالیا بوسیله دلار این کشور سپرده گذاری می کنند. در طی این عملیات عرضه یا فروش ین بوجود می آید و تقاضا یا خرید برای دلار استرالیا بالا می رود به همین دلیل ارزش برابری دلار استرالیا به ین ژاپن به شدت در جهت صعودی حرکت می کند. حال آنکه سرمایه گذار یا سوداگر هم از اختلاف نرخ بهره سود برده است و هم به دلیل جابجایی ارزش برابری دلار استرالیا به ین ژاپن از تفاوت نرخ ارز در زمان بازگشت سرمایه می تواند سود کسب کند. این سبک از معاملات در دوره های بلند مدت یکی از عوامل کلیدی جابجایی نرخ ارز می باشد.
-
منحنی امکانات تولید و هزینه فرصت چیست؟ (Production Possibility Frontier)آنچه که ما با یک تصمیم یا انتخاب از دست می دهیم هزینه فرصت آن تصمیم یا انتخاب می باشد.دلیل مطرح شدن مفهوم هزینه فرصت در اقتصاد محدودیت منابع در مقابل خواسته های بیشمار بشر میباشد.منحنی امکانات تولید :کلیه ترکیبهای مختلف از تولید دو کالا که میتوانند با هم تولید شوند را منحنی امکانات تولید نشان میدهد، مشروط بر اینکه از کلیه عوامل و منابع جامعه به شکل کارآمد استفاده شود.فروض
برای اینکه بتوان منحنی امکانات تولید را بهآسانی تحلیل کرد و از آن بهره گرفت، فروضی را برای آن در نظر میگیرند:
1. منابع تولیدی جامعه، فقط صرف تولید دو کالای X و Y میگردد؛
2. عوامل تولید در اشتغال کامل است؛
3. کارآیی تخصیص (تخصیص منابع بیشتر به کالاهای مطلوبتر) وکارآیی تولید (انتخاب بهترین فنآوری و کم هزینهترین شیوه تولید) در اقتصاد، موجود است؛
4. عرضه منابع تولیدی از دو جنبه کمیّت و کیفیت، ثابت است؛ ولی امکان جانشینی نسبی بین آنها موجود است؛
5. در کوتاهمدت عمل میشود؛
6. فنآوری ثابت است.
در نمودار زیر، منحنی امکانات تولید، برای جامعه ای که به تولید دو کالای مواد غذایی و پوشاک میپردازد ترسیم شده است.
نقطهD زمانی در اقتصاد رخ میدهد که جامعه از کلیه منابع خود فقط برای تولید مواد غذایی استفاده کند و نقطه A زمانی ایجاد میشود که جامعه از تمام امکانات خود فقط برای تولید پوشاک استفاده نماید.
نقطه B ترکیبی از تولید دو کالا را نشان میدهد که در آن به اندازه OS1 پوشاک و به اندازه OF1 مواد غذایی تولید میشود و نقطه C نیز مانند نقطه D به ترکیب تولید دو کالا میپردازد با این تفاوت که در نقطه C مقدار موادغذایی بیشتری تولید میشود، در این حالت به اندازه OS2 پوشاک و به اندازه OF2 مواد غذایی تولید خواهد شد.
همانگونه که در منحنی ملاحظه میکنید لازمه افزایش تولید مواد غذایی به اندازه (OF2 – OF1) از دست دادن مقدار پوشاک به اندازه (OS1- OS2) (هزینه فرصت) میباشد.
-
نقشه ذهنی (mind mapping) چیست؟نقشه ی ذهنی یک ابزار کارآمد برای طوفان ذهنی (brain storming) که به صورت مختلف ایده های مختلف،مشکلات و موضوعات مختلف و روابط بین آنها را نشان می دهد. این روش کمک می کند تا ضمن مرتب کردن و نظم دادن به اندیشه های مختلف موجود در ذهن فرد یا افراد بتوانیم ادراک بهتری از موضوعات پیچیده پیدا کنیم.معمولاً یک نقشه ذهنی با یک موضوع یا مشکل محوری که در مرکز نقشه قرار می گیرد آغاز می شود. و به موضوعات، تصاویر و عبارات مرتبط به آن با خطوطی به مشکل یا موضوع محوری متصل می شوند.این روش به شکلهای دیگری از مدتها پیش وجود داشته است، اما بوزان روانشناس انگلیسی برای اولین بار شکل مدرن mind mapping را مطرح کرد تا بدین ترتیب به خاطر سپردن، یاد گرفتن و حل مشکلات آسان تر شود.مهمترین کاربردهای نقشه ذهنی می تواند شامل موارد زیر باشد:1-برای تصویری کردن تبادل اطلاعات بین افراد مثلاً در یک جلسه یا طوفان فکری.2-به منظور سازمان دهی کردن و پالایش کردن اندیشه ها و ایده های مختلف.3-به منظر تحلیل و چارچوب مند کردن و شناسایی ارتباط بین عوامل کلیدی در یک موضوع.4-به منظور بهبود سیستمهای مدیریت دانش.5-به منظور بیان اطلاعات به فرمی مطلوب تر.6-برای مدیریت بهتر اطلاعات در جلسات، پروژه ها و تحقیقات چه در مرحله ی آماده سازی و چه در مرحله اجرا.چند نکته برای تهیه ی نقشه های فکری:1-ایده ی اصلی را در مرکز صفحه قرار دهید و بهتر آن است، که به جای نوشتار از تصویر آن استفاده کنید.2-از فضای کافی استفاده کنید تا بتوانید موارد جدید را در آینده اضافه کنید.3-از رنگها برای ادراک بهتر استفاده کنید.4-ارتباطات بین عوامل مختلف را بیابید.اما امروز به جای استفاده از کاغذ برای ایجاد نقشه های ذهنی (mind map) می توان از نرم افزار iMindMap Pro استفاده کرد، نرم افزاری که مخصوص ایجاد نقشه های فکری طراحی شده است.
-
همه چیز درباره تامین مالی جمعی (Crowdfunding)تامین مالی جمعی Crowdfunding رویکرد نوینی از تامین بودجه است که طی آن جمع کثیری از سرمایه گذاران دربستر شبکه اجتماعی درپروژه هایی مانند طرح های نوآورانه که عمدتا با عدم رغبت سرمایه گذاران همراه است به مشارکت و سرمایه گذاری حتی با سرمایه اندک می پردازند.تامین مالی جمعی گونه ای از جمع سپاری در حوزه تامین مالی کسب و کارهای نوپا و ایده های نو آورانه است که فضای مشارکت برای عموم مردم به نحوی فراهم شده تا آنها از وضعیت معمول و سنتی خود به عنوان یک مصرف کننده صرف فراتر رفته و با مشارکت در تامین سرمایه، ولو به مقدار اندک و همچنین پذیرش موفقیت و عدم موفقیت سرمایه گذاری، در راستای تولید و ترویج خدمت یا محصولی که خرد جمعی آن را تایید کرده است، نقشی اثر بخش ایفا کنند.
انواع مدل های تامین مالی جمعی
وجوهی که از طریق تامین مالی جمعی بدست می آیند مدل های متفاوتی دارند : اهدا، قرض (وام)، پاداش و مشارکتاهدا : این پروژه اغلب در پروژه های غیر انتفاعی یا بشردوستانه کاربرد دارد و مشارکت کنندگان هیچگونه انتظاری در قبال حمایت مالی انجام شده ندارند. این شیوه هیچ تفاوتی با آیین گلریزان و خیرات در فرهنگ ایران ندارد. این مدل بیشتر در خیریه ها کاربرد دارد.قرض (تسهیلات) : در این حالت از تامین مالی جمعی وام یا قرض توسط انبوهی از مردم تامین می شود. در این روش اعطای وام در دو شکل بلند مدت و کوتاه مدت صورت میگیرد و قرض دهنده (مشارکت کننده) وجه خود (یا مبلغی بیش از آن) را در زمان معینی پس خواهد گرفت که در این مورد هم صندوق ضمانت سرمایه گذاری تعاون کل مبلغ سرمایه گذاری شده توسط تامین کنندگان(مردم) را تضمین می کند.پاداش: در این روش تامین کننده در قبال وجهی که پرداخت کرده از نوعی پاداش برخوردار می شود. گاهی این پاداش کاملا معنوی هست یا امکاناتی از قبیل مثلا یک دعوت به مراسم رونمایی از محصول یا امکان پیش خرید محصول می باشد.مشارکت : کاربرد این روش در تامین بودجه مورد نیاز برای تحقق یک ایده، راه اندازی یک پروژه و یا کسب و کار می باشد و در مقابل مشارکت کننده انتظار دارد تا درصدی از درآمد پروژه به وی تعلق گیرد. -
همه چیز درباره حق بیمه ، سهم کارگر و کارفرماکاربری در صفحه مشکلات مردم نوشته است:" من حدود سه سال هست که در اموزشگاهی بیمه اجباری هستم اما کارفرما کل مبلغ بیمه رو (سال جاری نزدیک به ۳۰۰ هزار تومان) رو از حقوق من کسر می کنن.آیا پرداخت حق بیمه با خودم هست اگه نیست آیا می تونم این سه سال حق بیمه که از جیب خودم دادم رو از کارفرما به صورت قانونی مطالبه کنم؟در این زمینه روابط عمومی سازمان تامین اجتماعی پاسخ داد : 30 درصد حقوق واقعی فرد بعنوان حق بیمه باید پرداخت شود. از این 30 درصد 23 درصد سهم کارفرماست،و کارفرما نمی تواند از حقوق کارگر برداشت کند. باقیمانده یعنی 7 درصد آن سهم بیمه شده است که کارفرما مجاز است از حقوق کارگر کسر کند. برداشت بیشتر از این از حقوق کارگر در مورد بیمه غیر قانونی است و می توان به هیاتهای حل اختلاف وزارت کار شکایت کرد.
-
هوش تجاری چگونه کار می کند؟سازمانهای مختلف با ابعاد و زمینه های کاری متفاوت ممکن است با مشکلات متفاوتی در امر استفاده بهینه از داده های موجود در سیستم هایی از قبیل فروش، انبار، مالی، توسعه محصولات جدید و ... مواجه شوند. بطور مشخص می توان به مسائل زیر را بعنوان چالش سازمانها در استفاده از داده ها اشاره نمود:1. در بسیاری از شرایط داده ها در منابع مختلفی قرار دارند و یکپارچه نمودن آنها برای بدست آوردن گزارشات تحلیل، عملیاتی هزینه بر و زمانگیر برای سازمانها می باشد.
2. نرم افزارهای عملیاتی در سازمان مثل برنامه های فروش، مالی، منابع انسانی، انبار، حقوق دستمزد و ... می تواند گزارشاتی را تا سطح مدیران میانی فراهم آورد. کمتر دیده شده که مدیران ارشد از ابزارهای ذکر شده بعنوان منبع تصمیم سازی استفاده نمایند و بیشتر گزارشات مورد نظر آنها توسط مدیران میانی و با صرف زمان زیاد تهیه می شود و گاه این عملیات بصورت روزانه باید تکرار شود.
3. بدلیل نوع طراحی نرم افزارهای عملیاتی ساختن گزارشات حجیم از اطلاعات موجود بسیار کند خواهد بود.
4. بیشتر گزارشات تولید شده توسط نرم افزارهای عملیاتی گزارشاتی ساده و نمایانگر عملیات انجام شده در سیستم می باشد و نمی توان بوسیله آنها گزارشات تحلیلی و چند بعدی در زمان کوتاه ساخت.
5. در بسیاری از مواقع گزارشات ساخته شده دیدگاهی عمیق به مدیران ارشد برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک مناسب ارائه نمی دهد.
6. پرسنل یک مجموعه برای درک بهتر از شرایط کار نیاز به گزارشات تحلیل دارند. عدم سهولت در ایجاد چنین گزارشاتی باعث می شود تا افراد بدنه سازمان از مسیر اصلی کار خارج گردند و یا زمان زیادی صرف تحلیل شرایط مختلف نمایند.
در عصری که زمان، کلید اصلی در تجارت است، شرکتها و سازمان ها به استفاده از ابزارهای اطلاعاتی روی آورده اند تا بتوانند اطلاعات مورد نظر را بسرعت ازمنابع استخراج کنند هوش تجاری در امر تصمیم گیری در سطوح مختلف سازمان بویژه سطوح مدیران ارشد با تحلیل اطلاعات و روشهای پرس و جو تسهیلات زیادی را فراهم می کند که متداولترین این روشها به قرار زیر است:
*On-Line Analytical Processing )OLAP)*On-Line Transaction Processing )OLTP)*Data Warehousing )DW)*Data Mining)DM)*Intelligent Decision Support System)IDSS)*Intelligent Agent )IA)*Knowledge Management System )KMS)*Supply Chain Management )SCM)*Customer Relationship Management )CRM)*Enterprise Resource Planning )ERP)*Enterprise Information Management )EIM)لازم به ذکر است، صرف وجود تمام این تکنیک ها در سطح سازمان بدون در نظر داشتن فرهنگ سازمان و رویکرد سیستمی موجود بین کارکنان نمیتواند اثبات کننده هوشمندی کسب و کار آن سازمان باشد. به همین علت است که برای هوش تجاری از کلمات استقرار و پیاده سازی استفاده می کنند نه از کلمه نصب؛ چراکه عواملی دیگر نیز غیر از بسته های نرم افزاری در درست کار کردن هوش تجاری موثرند و به همین منظور در تعاریف آن را رویکرد معماری نوین نامیده اند، زیرا از ابتدای فرایند تدوین داده ها تا مراحل ذخیره سازی و فراخوانی مجدد و استخراج دانش مورد نیاز، هوشمندی، رفتار ملموس است.مواردی مانند زیرساختهای سازمان و یا فرهنگ سازمان در پیادهسازی هوش تجاری بسیار نقش قابل ملاحظه و حساسی را ایفا می کنند برای موفقیت در استقرار و کارایی یک سیستم BI در یک سازمان باید برخی موارد از ریشه های فرهنگی سازمان تغییر کند، چون این موارد در میزان بهرهوری سیستم هوش تجاری نقش بسزایی خواهند داشت. برخی موارد مانند تلقی سازمان از اطلاعات که به عنوان یکی از مهمترین منابع سازمانی محسوب میشود و نوآوری که در سازمان باید بخشی از کار تجاری سازمان تلقی شود و نوع تفکر سازمان در مورد اطلاعات و نوآوری مسلما در بستههای نرمافزاری وجود ندارند، بلکه باید در لابه لای لایههای زیرساخت سازمان فرهنگ سازی و لحاظ گردند.هوش تجاری مجموعه تواناییها، تکنولوژی ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک می نماید. ابزارهای هوش تجاری، دیدگاه هایی از شرایط گذشته، حال و آینده را در اختیار افراد قرار می دهند. با پیاده سازی راهکارهای هوش تجاری فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت و اطلاعات مورد نیاز مدیران در هر سطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آنها قرار خواهد گرفت. همچنین کارشناسان و تحلیل گران می تواند با استفاده از امکانات ساده، فعالیتهای خود را بهبود بخشند و به نتایج بهتری دست پیدا نمایند.هوش تجاری چگونه کار می کند؟ابزارهای هوش تجاری در مقایسه با ابزارهای توسعه برنامه های کاربردی جوانتر هستند در نتیجه براساس نیاز کاربران و تغییرات سازمانها، آنها نیز دستخوش تغییر و تحول میشوند، علاوه بر آن تعداد شرکتهایی که تجربه استفاده از یک ابزار خاص را دارند زیاد نیست، این دلائل باعث میگردد متقاضیان استقرار هوش تجاری با چالشهای متعددی در این زمینه مواجه گردند.
استقرار هوش تجاری به دلیل ماهیت متفاوت آن با نرم افزارهای کاربردی، وابستگی ویژه ای به ابزارهای توسعه دارد. چراکه :
- در سیستمهای عملیاتی فرآیندهای جاری سازمان به صورت مکانیزه انجام میگیرد و طول زمانی پروژه معمولا در حد سال میباشد ، ولی پروژه های هوش تجاری به دلیل اینکه به روند تصمیم گیری در سازمان کمک میکنند، سرعت توسعه آنها اهمیت ویژه ای دارد و توسعه آنها افزایشی (Incremental) و در بازه های زمانی 3 یا 4 ماهه صورت میگیرد.
- واسط کاربر (User Interface) در سیستمهای عملیاتی فرمهایی است که طراحی آنها پیچیده نیست ولی در پروژه های هوش تجاری خروجی اصلی، گزارشات و داشبوردهایی است که داده ها را ساماندهی و تحلیل میکند، به همین دلیل طراحی اینگونه داشبوردها به سادگی امکان پذیر نیست و استفاده از ابزار در طراحی واسط کاربر روند توسعه سیستم را سرعت و کیفیت زیادی میبخشد.
ابزارهای موجود در هوش تجاری به دو گروه تقسیم بندی میشوند :- ابزارهایی که در پشت صحنه (Back End) به کمک تیم پروژه می آیند و در طراحی انبار داده و انجام فرآیند ETL)Extract, Transform, Lod) نقش خود را ایفا میکنند .
- ابزارهای که در روی صحنه (Front End) هستند و جهت طراحی گزارشات و داشبوردها امکانات خود را ارائه میدهند . این بخش را واسط کاربر (User Interface) نیز میگویند.
ارتباط ایندو ابزار بدین صورت است که واسط کاربر مدل داده ای و جداول داده های تولید شده توسط ابزار Back End را دریافت میکند و کاربر میتواند توسط امکانات طراحی موجود در آن گزارشات و داشبوردهای مورد نظر خود را ایجاد کند.
هوش تجاری از دو دیدگاه قابل بحث و بررسی میباشد : دیدگاه مدیریتی و دیدگاه تکنولوژی و زیرساختهای مورد نیاز جهت پیاده سازی هوش تجاری در سازمان را میتوان از این دو منظر بررسی کرد :
1- زیرساختهای مدیریتی
از بعد مدیریتی مواردی مانند میزان حمایت مدیریت ارشد سازمان از پروژه اهمیت بسزائی دارد . پیاده سازی هوش تجاری در مقیاس سازمانی یکپارچگی در کلیه واحدهای سازمان را منجر میشود که این مسئله نیازمند حمایت همه جانبه بخشهای مختلف و تمایل آنها جهت به اشتراک گذاشتن داده های مربوط به خود میباشد. میزان آشنائی مدیران سازمان با ابزارهای تحلیل اطلاعات معیار دیگری است که بر اساس آن میتوان توانائی سازمان را در اینگونه پروژه ها سنجید.
2- زیرساختهای فنی
از بعد تکنولوژی و فنی،وجود نرم افزارهای عملیاتی و میزان بلوغ تکنولوژی اطلاعاتی در سازمان یکی از فاکتورهای اساسی در استقرار هوش تجاری میباشد. هنگامیکه روند جمع آوری اطلاعات در سازمان بصورت مکانیزه و از طریق نرم افزارهای کاربردی صورت گیرد ،استقرار هوش تجاری در سازمان سریعتر و با سهولت بیشتری انجام می پذیرد.مزایای وجود هوش تجاری چیست؟ممکن است سیستمهای هوش تجاری، از دیدگاه های مختلف مورد تحلیل قرار گیرند . سازمانها و تصمیم گیرندگان آنها، می بایستی اجرای سیستم هوش تجاری در سازمان را براساس فلسفه و متدولوژی ویژه سازمان انجام دهند . این فلسفه و متدولوژی متکی بر اطلاعات و دانش، ارتباطات گسترده ، اشتراک دانش همراه با رویکرد کل نگر و تحلیلی برای فرایندهای تجاری سازمان است. فرض شده که سیستمهای هوش تجاری ، راه حلهایی هستند که مسئول فراهم ساختن اطلاعات و دانش از دادهها بوده، موظف به خلق محیطی برای تصمیم گیری اثربخش، تفکر و اقدام استراتژیک در سازمانها هستند (شکل 2). ارزش سیستمهای هوش تجاری در تجارت به طور عمده براین واقعیت دلالت دارد که چنین سیستمهایی، اطلاعاتی را ارائه می دهند که ممکن است به عنوان پایه ای برای ایجاد و تغییرات اساسی در یک شرکت خاص به کار روند. از جمله میتوان به برقراری زمینههای جدید برای همکاری، کسب مشتریان جدید ، شناسایی بازارهای جدید و ارائه محصولات جدید برای مشتریان اشاره کرد.
سیستمهای هوش تجاری به دلایل مختلف ، متفاوت از سیستمهای اطلاعات مدیریت مانند: (DSS ،EIS وES) هستند، نخست به خاطر اینکه دامنه موضوعی وسیعی را دربرمی گیرند و سپس به خاطر تحلیلهای چند متغیری و داده های تا حدی ساختاربندی شده از منابع مختلف و ارائه چند بعدی دادهها.
در ضمن فرض براین است که سیستمهای هوش تجاری ، صرف نظر از سطح سازندگان آن ، تصمیم گیری را در تمامی سطوح مدیریت ، مورد حمایت قرار می دهند .
در سطحی راهبردی، سیستمهای هوش تجاری ، امکان تنظیم دقیق هدفها و پیگیری تحقق آنها را فراهم می سازند . هوش تجاری ، ارائه گزارشهای مقایسه ای مختلف مانند نتایج حاصل از بررسیهای تاریخی، سودمندی پیشنهادهای خاص، اثربخشی مجاری توزیع اطلاعات همراه با شبیه سازی نتایج مربوط به توسعه و پیش بینی آینده بر پایه برخی پیش فرضها را ممکن می سازد.
در سطحی تاکتیکی، سیستمهای هوش تجاری، ممکن است پایه ای را برای تصمیم گیری منطبق با مدیریت بازار ، مدیریت فروش ، مدیریت مالی ، مدیریت سرمایه و ... به وجود آورند. این سیستمها اجازه میدهند که شرکت نسبت به اقدامات آتیاش خوشبین بوده و عملکرد تکنولوژیکی، مالی و یا سازمانیش را در جهت تحقق هدفهای راهبردی شرکت و اثربخشی بیشتر آن، اصلاح کند.
در سطح عملیاتی ، سیستمهای هوش تجاری برای انجام تحلیلهای موردی و پاسخ به پرسشهای مرتبط با عملیات مداوم بخشها، برآوردهای مالی به روز شده ، فروش و همکاری با فروشندگان ، مشتریان و ... مورد استفاده قرار می گیرند.چه عواملی باعث موفقیت و شکست پروژه های هوش تجاری می شوند؟هوش کسب وکار یک رویکرد و استراتژی بر مبنای معماری مبتنی بر فناوری اطلاعات است. اما پیاده سازی و استقرار هوش تجاری در سازمان نیازمند دیدگاهی همه جانبه است. دلیل ۴۰ تا ۶۰ درصد شکست پروژه های هوش تجاری رویکرد مبتنی بر فناوری اطلاعات محض بوده است.
معیار هایی که برای سنجش پیاده سازی موفق هوش تجاری در سازمان ها میتوان در نظر گرفت عبارتند از :
- تصمیمات بهتر با سرعت و اثربخشی بیشتر
- عملیات ساده و موثر
- سیکل های کوتاهتر توسعه و عرضه محصول جدید به بازار
- درآمد بیشتر از کسب و کار موجود
- قابلیت بهره برداری از فرصت های جدید
- رضایت بیشتر مشتری و سطوح سرویس دهی بالاتر
- بهبود بازاریابی و افزایش میزان فروش
و عواملی که برای شکست یک پروژه هوش تجاری میتوان در نظر گرفت عبارتند از:1. فقدان همکاری و درگیری سازمانی
سیستم هوشمندسازمانی دائما در حال استنتاج و بروز رسانی هستند و نیاز به درگیری کارکردی دارند. سیستم هوش تجاری یک سیستم مستقل نیست بلکه استراتژی سازمان ها باید بگونه ای باشد که تعهد همکاری از همه واحد های کسب و کار در آن منعکس شود.
2 فقدان پشتیبانی از سوی سازمان
پروزه هوش تجاری نیاز به پشتیبانی از بالا دارد. در غیر اینصورت مانند سایر پروژه های فناوری اطلاعات در سازمان به آن نگاه میشود و این مساله منجر به دور شدن هوش تجاری از اهداف کلان و تمرکز بر کسب کار خواهد شد.
.3 فقدان بخش های اجرایی مختص کسب و کار
پروژه های هوش تجاری نباید توسط ستاد فناوری اطلاعات اجرا شوند زیرا فاقد تیزهوشی و رهبری لازم برای کسب و کار هستند. دلیل این امر این است که بخش های کسب و کار دارای یک بینش برای دستیابی به موفقیت هستند. بنابراین باید مدیران بخش ها و واحد های مختلف سازمان را برای مشارکت در پروژه هوش تجاری تحریک کرد.
.4 فقدان کارشناس و آموزش
از آنجاییکه پروژه های هوش تجاری کاملا کارکردی هستند، مهارت های تجزیه و تحلیل بالایی در کارمندان را میطلبند و به دانش شاخصهای ارزیابی عملکرد مانند کارت امتیازی متوازن برای ستجش و محک موفقیت احتیاج دارند. از این رو نیاز به استخدام و آموزش کارشناسانی در همه بخش های مورد نیاز خواهد بود.
.5 فقدان برنامه ریزی دقیق
پروژه های هوش تجاری به دلیل ماهیت تکراری بودن، نیاز به برناه ریزی دارند. به منظور غلبه بر مشکلات آینده ، برآورده ساختن احتیاجات پروژه ای نظیر منابع داده،پایگاه داده ها، هزینه یابی، ارزیابی ریسک، برنامه ریزی تفصیلی پروژه، عوامل کلیدی موفقیت و محدودیت ها باید بصورت واضح طرح ریزی شوند.
.6 فقدان توسعه تکراری
.7 داده های چند تکه و فاقد استاندارد
نیاز به طراحی انبار داده های سازمانی، عدم استفاده از ابزارهایی که منجر به پیامدهای تبادل اطلاعاتی و افزایش پیچیدگی ها میگردند.
.8 عدم کیفیت داده های منبع و طراحی انبار داده ها
تعریف خوب از انبار داده ها زیرا انبار داده باید خودش بتواند خودش را تعریف کند و توصیف کند و فعالیت ها را در جهت فعالیت های کسب و کار هدایت کند. همچنین کیفیت داده ها و محل نگهداری آنها بسیار مهم است. مرحله پاک سازی داده ها بسیار مهم است.
اما آیا همه سازمانها به سیستمهای گزارشگیری هوشمند نیاز دارند ؟ آیا همه آنها توانائی پیاده سازی هوش تجاری را دارند؟ آیا جهت پیاده سازی هوش تجاری باید در سازمان تغییراتی صورت گیرد ؟ آنچه که تحقیقات نشان میدهد اینست که استفاده از هوش تجاری به سرعت در حال رشد است و سازمانهایی که مقیاس متوسط و بزرگ دارند تمایل بیشتری جهت استفاده از اینگونه سیستمها دارند .
چه اصناف و مشاغلی به هوش تجاری نیازمندند؟1. شرکتهای تولیدی و فروش (مانند انواع کارخانجات تولیدی و صنعتی، نمایندگی ها و شبکه ی فروش)
• بدست آوردن دیدگاه نسبت به افزایش یا کاهش سود حاصل از فروش. میزان فروش بر حسب نوع کالا، مناطق فروش، کانالهای فروش. پیش بینی میزان فروش و سود آوری بر مبنای داده های قبلی
• کنترل و برنامه ریزی مناسب برای منابع فروش
• شناسایی مشتریان با ارزش
• هماهنگی برنامه فروش با اهداف سازمانی
2. شرکتهای سرمایه گذاری (مانند بانکها، بیمه ها، کارگزاری ها و انواع شرکت های بورس)
• بدست آوردن دیدگاه نسبت به سرمایه گذاری های انجام شده و پیش بینی سود حاصله از منابع مالی اختصاص داده شده
• بدست آوردن دیدگاه نسبت به شرایط هر یک از سرمایه گذاری های انجام شده بصورت جداگانه
• کنترل اهداف و یا تعیین اهداف جدید بر مبنای گزارشات بدست آمده
• تصمیم سازی برای انجام سرمایه گذاری های جدید بر مبنای تحلیل داده های پیشین
• هماهنگی شرایط سرمایه گذاری با اهداف سازمانی
3. شرکتها خدماتی (انواع بیمارستان ها و مراکز درمانی، مراکز ارائه دهنده خدمات ورزشی، آرایشی و بهداشتی)
• تحلیل نوع خدمات بر مبنای موقعیت های مختلف، زمان خدمت رسانی، هزینه های انجام شده و سود بدست آمده
• بدست آوردن دیدگاه نسبت به نحوه خدمت رسانی به مشتریان
• تصمیم سازی در جهت نحوه ارائه خدمات
• هماهنگی خدمات با اهداف سازمانی
4. شرکتهای پروژه ای (شرکت های پیمانکاری در حوزه های تاسیسات، ساخت و تامین کالا)
• بدست آوردن دیدگاه نسبت به شرایط پروژه های انجام شده در هر لحظه
• بدست آوردن دیدگاه از بودجه و منابع تخصیص داده شده به پروژه
• تحلیل ارزش کسب شده در طول مدت حیات پروژه
• پیش بینی شرایط منابع موجود با پیشرفت پروژه
• هماهنگ نمودن شرایط پروژه ها با اهداف سازمانی
آیا بانک ها، موسسات مالی و بیمه ها نیز به هوش تجاری نیازمندند؟
با توجه به گسترش هر روزه سیستم های بانکداری متمرکز و آن لاین شدن ارائه خدمات مختلف، بانک ها با حجم گسترده ای از اطلاعات روبرو هستند. از طرفی تنوع گزارشات و آمار های درخواستی از جانب مراکز نظارتی نیز بانک را با مشکلات اطلاعاتی متعددی مواجه نموده است.
امروزه شناخت مشتری، رفتار و نیازمندی های او یکی از مهمترین ارکان بازاریابی خدمات بانکی می باشد. بنابراین اقدام بانکها به پیاده سازی سامانه جامع اطلاعات بانکی با رویکردی مبتنی بر هوش تجاری بر کسی پوشیده نیست بلکه حرکت شتاب دار هر یک از بانکها به آن سمت، توانایی ارائه بهتر خدمات بانکی به مشتریان را به دنبال خواهد داشت.
سامانه جامع اطلاعات بانکیبرخی از موضوعاتی که امروزه بانکها از جانب مراکز نظارتی موظف به پیاده سازی در سیستم بانکی خود هستند عبارتند از موارد ضد پولشویی، رتبه بندی ریسک اعتباری، کشف تقلب، پروفایل مشتری و گزارشات مدون کارکرد خدمات بین بانکی. همچنین برخی از نیازهای نظارتی داخلی خود بانکها از قبیل درجه بندی شعب، نظارت ریسک اعتباری و مصارف شعب، منابع، نفوذ خدمات نوین در شعب بانک و مشتریان نیز سیستم های اطلاعاتی هستند که بصورت پیوسته مورد استفاده قرار میگیرند. شناخت رفتار و نیازهای مشتریان و ترغیب انها به استفاده از خدمات بانک نیز از دیگر دلایل نیاز بانکها به سیستم جامع اطلاعات بانکی با رویکرد هوش تجاری می باشند.BI در سطوح مختلف سازمان چه کارکردی دارد؟کارکرد BI را در سه حوزه می توان تقسیم بندی کرد:
1- سطح استراتژیک(strategic level): مربوط به تصمیم گیری های کلان سازمان که توسط مدیران رده بالا انجام می شود. این نوع استفاده ها در دفعات کم و در دوره های طولانی انجام می شود اما ممکن است با حجم بالایی از اطلاعات و پردازش ها همراه باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسایل غیر ساخت یافته (Unstructured) و توسط مدیران ارشد هستند. نتایج حاصل از این تصمیمات تاثیرات بلند مدت (Long-term effect) و کلانی در سازمان دارند.
2- سطح تاکتیکی(tactical level): مربوط به عملیاتی است که در حوزه مدیران میانی انجام می شود. این عملیات می تواند شامل پیگیری عملیات در سطح پایین، نحوه انجام آن، گزارش¬گیری و نهایتا جمع بندی داده های مفید برای اتخاذ تصمیمات میان مدت سازمان باشد. تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسایل نیمه ساخت یافته (semi-structured) و توسط مدیران میانی هستند.
3- سطح عملیاتی (operational level): پایین ترین سطح انجام فعالیت های تجاری یک سازمان است که در دفعات بالا و معمولا به صورت تکراری در رده های پایین عملیاتی سازمان انجام می شود. این عملیات در دفعات بالا بوده و با حجم کمی از داده ها سر و کار دارند. تصمیمات گرفته شده در این سطح غالبا در حوزه مسایل ساخت یافته (structured) و توسط مدیران رده پایین هستند. نتایج حاصل از این تصمیمات تاثیرات کوتاه مدت (Short-term effect) و خرد در سازمان دارند.
BAM(Business Activity Monitoring): یک Application در حوزه BI است که در سطح عملیاتی سازمان به کار می رود. هدف آن آماده کردن اطلاعات کامل و جامعی از روند انجام پروسه های تجاری (Business Process) به صورت real time است. این سیستم امکان اتخاذ تصمیمات کوتاه مدت در انجام فعالیت های تجاری را مهیا می کند و در ضمن سیستمی برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای Application های رده بالای BI نیز محسوب می شود. BAM بیشترین تمرکز را در انجام فرایندهای تجاری داخلی دارد. (Internal BP).
Familiar: مهم ترین Application مورد استفاده در سطح تاکتیکی است. این برنامه در ردگیری انجام فعالیت های تجاری با استفاده از BAM مورد استفاده قرار می گیرد و در سطح تصمیمات میان مدت، با ارائه گزارش های دوره ای از روند انجام فرایندها به کمک مدیران رده میانی می¬آید. این سیستم تصویری کلی از فعالیت های سازمان برای مدیران فراهم می آورد.
کاربرد BI در سطح استراتژیک را می توان به نوعی برای کمک به افزایش کارایی کلی سازمان و بهینه سازی فرایندها در کنار یکدیگر در نظر گرفت. این سیستم ها روی برخی ویژگی های مهم مالی و سایر پارامترهای مهم در افزایش کارایی سازمان متمرکز می شوند. بدیهی است که این سیستم در این سطح می بایست فرایندهای خارجی سازمان را نیز در بر بگیرد.
همانطور که می دانیم، یک سیستم BI از چندین Application در سطوح مختلف تشکیل شده است که در سبد BI قرار می گیرند. یکی از مهمترین ارتباطات این سیستم ها، مربوط به انتقال داد ها بین آن هاست.
خصوصیات مختلف برنامه های کاربردی در سطوح مختلف سازمان، باعث ایجاد تفاوت هایی در ابزارها، تکنیک ها و زیرساخت های مورد نیاز برای هر یک از آنها می شود. استفاده از ابزارهای تحلیلی و هوشمند بیشتر در سطح بالا انجام می شود که نیازمند پردازش های بالا با میزان دسترسی انبوهی از اطلاعات در سطوح استراتژیک و تاکتکی بیشتر از عملیاتی است. بخش عملیاتی هوش تجاری بیشتر وظیفه جمع آوری اطلاعات و ذخیره سازی آنها را در Data mart ها و یا پایگه داده های مخصوص بر عهده دارد.
برخی از کاربردهای هوش تجاری به تفکیک صنایع :گروههای مختلفی از کاربران از سیستمهای هوشتجاری بهره میبرند، از متخصصان کنترل گرفته تا متخصصان مالی،کارشناسان فروش و اعضای هیأت مدیره. بخشهایی که بیشتر از همه از سیستمهای هوشتجاری استفاده میکنند شرکتهای بازرگانی، بانکها و بخشهای مالی، مخابرات و شرکتهای تولیدی/صنعتی میباشند.
بیمه :
- تحلیل ادعاهای خسارت و حق بیمه (Claims and Premium analysis) : سیستمهای هوش تجاری امکان تحلیل جزئیات ادعاهای خسارت و حق بیمه در طول زمان را بر اساس محصول، سیاست بیمه، نوع ادعا و سایر مشخصات فراهم میکنند.
- تحلیل مشتریان (Customer Analysis) : سیستم های هوش تجاری نیازمندی های مشتریان و الگوهای استفاده از محصولات را تحلیل می نمایند، برنامه ریزی بازاریابی را با توجه به مشخصات مشتریان توسعه می دهند و ریسک پذیری را در مورد مشتریان در کسب و کار مورد نظر مورد بررسی قرار می دهند و در نهایت سرویس های ارائه شده به مشتریان را بهبود می دهند.
- تحلیل ریسک (Risk Analysis) : سیستم های هوش تجاری بخش های پرخطر و پر ریسک بازار را شناسایی میکنند و فرصت های موجود در بخشهای خاص از بازار را تعیین می نمایند، همچنین بخش های مختلف بازار را که می توانند به یکدیگر مربوط باشند را به یکدیگر ارتباط می دهند و سعی می نمایند تا ادعاهای خسارت پی در پی را کاهش دهند.
بانکداری:
- مدیریت اعتبار (Credit Management) : سیستم های هوش تجاری بر اساس رده و نوع مشتری، الگوهای پیشروی به سمت مشکلات اعتباری را پیدا میکنند و از این طریق به مشتریان جهت اجتناب از مشکلات اعتباری و مدیریت باقی مانده اعتبار هشدار می دهند. علاوه بر این ابزارهای هوش تجاری اسناد اعتباری بانک ها را بررسی می نمایند و اتلاف اعتبار را کاهش می دهد.
- فروش شعب (Branch Sales) : سیستم های هوش تجاری فرآیند خدمات به مشتریان را بهبود می بخشد. بعلاوه هوش تجاری عملیات پیشنهاد Cross Selling به مشتریان را امکان پذیر می نماید و از این گذشته فرآیند پشتیبانی به مشتری را بهبود می بخشد که در نهایت به افزایش وفاداری مشتری می انجامد.
مخابرات:
- شناسایی و تقسیمبندی مشتریان (Customer Profiling and Segmentation ) : سیستم های هوش تجاری می توانند مشخصات محصولات پر منفعت و دسته های مشتریان سودآور را تعیین نمایند. این ابزارها مشخصات مشتریان را با جزئیات و به طور یکپارچه ارائه می دهند و در نهایت نیازمندیهای آتی مشتریان را مشخص می نمایند.
- پیشبینی نیازمندیهای مشتریان (Customer Demand Forecasting ) : هوش تجاری به کمک ابزارهای قدرتمند و متدولوژی های کارآمد نیازمندیهای فردای محصولات و سرویسها را پیش بینی می نماید، روشهایی برای تحلیل رویگردانی مشتریان فراهم میکند و به ابقای مشتریان کمک مینماید.
صنایع تولیدی:
- فروش (Sales) : سیستم های هوش تجاری داده های حاصل از عملیات تراکنش های هر مشتری را تحلیل می نمایند
- خرید (Purchasing) : سیستمهای هوش تجاری میتوانند به مراکز توزیع کمک کنند که حجمهای بیشتر توزیع را مدیریت نمایند.
- پیشبینی (Forecasting) : سیستم های هوش تجاری برای این دسته از صنایع می تواند نیاز مندیهایشان را پیش بینی و احتیاجات انبارهایشان را تعیین نمایند.
- سفارشات و تامین قطعات (Ordering and Replenishment) : در سیستم های هوش تجاری با استفاده از اطلاعات، تصمیمات در مورد اقلام سفارش داده شده و مقدار آنها سریعتر اخذ می شوند.
- توزیع و تدارکات کالا (Distribution and Logistics) : سیستم های هوش تجاری فرآیند توزیع و حمل و نقل محصولات را با افزایش کمی آنها با کیفیت مدیریت می نمایند.
- مدیریت حمل و نقل (Transportation Management ) : سیستم های هوش تجاری زمانبندی توزیع محصولات سفارش داده شده را با توجه به توانایی شرکت می تواند تنظیم نمایند.
- برنامه ریزی انبار (Inventory Planning) : سیستم های هوش تجاری به شناسایی نیازمندی های انبار و متعاقباً، اطمینان از سطح معینی از سرویس دهی کمک
-
هوش تجاری چیست؟ ( Business Intelligence ) / مراحل انجام پروژههای هوش تجاریقبل از اینکه به تعریف و مفهوم هوش تجاری بپردازیم، میخواهیم برخی مسائلی که بیشتر سازمانها با آن روبرو هستند را مطرح کنیم؛
در بسیاری از شرایط، دادهها در منابع مختلفی قرار دارند و یکپارچه نمودن آنها برای بدست آوردن گزارشات تحلیلی، عملیاتی هزینهبر و زمانگیر برای سازمانها میباشد.
نرم افزارهای عملیاتی در سازمان مثل نرمافزارهای فروش، مالی، منابع انسانی، انبار، حقوق دستمزد و … میتواند گزارشاتی را تا سطح مدیران میانی فراهم آورد.
کمتر دیده شده که مدیران ارشد از ابزارهای ذکر شده بعنوان منبع تصمیمسازی استفاده نمایند و بیشتر گزارشات موردنظر آنها توسط مدیران میانی و با صرف زمان زیاد تهیه می شود و گاه این عملیات بصورت روزانه باید تکرار شود.
بدلیل نوع طراحی نرمافزارهای عملیاتی، ساختن گزارشات حجیم از اطلاعات موجود بسیار کند خواهد بود.
بیشتر گزارشات تولید شده توسط نرمافزارهای عملیاتی، گزارشاتی ساده و نمایانگر عملیات انجام شده در سیستم میباشد و نمیتوان بوسیله آنها گزارشات تحلیلی و چند بعدی در زمان کوتاه ساخت.
در بسیاری از مواقع، گزارشات ساخته شده دیدگاهی عمیق به مدیران ارشد برای اتخاذ تصمیمات استراتژیک مناسب ارائه نمیدهد.پرسنل یک مجموعه برای درک بهتر از شرایط کار نیاز به گزارشات تحلیلی دارند. عدم سهولت در ایجاد چنین گزارشاتی باعث میشود تا افراد بدنه سازمان، از مسیر اصلی کار خارج گردند و یا زمان زیادی صرف تحلیل شرایط مختلف نمایند.هوش تجاری یا Business Intelligence راهکاری است که برای مسائل مطرح شده، پاسخ مناسب ارائه می دهد.و اما هوش تجاری چیست؟هوش تجاری (BI) یعنی داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی که برسازمان مؤثر است.هوش تجاری مجموعه تواناییها، تکنولوژیها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک مینماید.
ابزارهای هوش تجاری، دیدگاههایی از شرایط گذشته، حال و آینده را در اختیار افراد قرار میدهند.
با پیادهسازی راهکارهای هوش تجاری فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت و اطلاعات مورد نیاز مدیران در هرسطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آنها قرار خواهد گرفت. همچنین کارشناسان و تحلیلگران میتوانند با استفاده از امکانات ساده، فعالیتهای خود را بهبود بخشند و به نتایج بهتری دست پیدا نمایند.ضرورت استفاده از هوش تجاریهمانطور که از تعاریف متعدد استنباط میشود، هوش تجاری در قالب هر تعریفی بدنبال افزایش سودآوری سازمان با استفاده از اتخاذ تصمیمات هوشمند و دقیق است و بطور اعم میتوان اهداف زیر را برای این رویکرد نوین عنوان کرد:تعیین گرایشهای تجاری سازمان که موجب میشود تا سازمان بدون اتلاف وقت و هزینه و انرژی در سایر مسیرها بدنبال اهداف کلان و اساسی خود متمرکز شود.
تحلیل عمیق بازارپیش بینی بازار که میتواند قبل از اینکه رقبا سهم بازار خود را توسعه دهند، منافع جدید بوجود آمده در بازار را عاید سازمان کند
بالابردن سطح رضایتمندی مشتریان که میتواند موجبات استمرار کسب و کار باشد و از دست دادن این اعتماد و رضایتمندی مراتبی را برای بنگاه به همراه دارد
شناسایی مشتریان دائمی که وفادارند به اینصورت که میتوان با پیگیری رفتار آنان، جهتگیریهای کلان و استراتژیک را انجام داد
تقسیمبندی مشتریان و متعاقباً ایجاد تنوع در روش برخورد با هرگروه از مشتریان
افزایش کارایی سازمان در امور داخلی و شفافسازی رویه فرایندهای کلیدی استانداردسازی و ایجاد سازگاری بین ساختارهای سازمان
تسهیل در تصمیمگیری که جزء اهداف اساسی هوش تجاری محسوب میشود
تشخیص زودهنگام خطرات قبل از اینکه سازمان را به مخاطرات جدی بکشاند و شناسایی فرصتهای کسب و کار قبل از اینکه رقبا آن را تصاحب کنندمراحل انجام پروژههای هوش تجاری1. Project scope & initial analysisجمع آوری نیازمندی ها ی سازمانشناخت منابعبرنامهریزی پروژهتعریف شاخصهاو ...2.Detailed designطراحی منطقی دیتابیس تحلیلیطراحی Extract Transform and Load (ETL)طراحی انبار داده3.Developmentتولید دیتابیس تحلیلیتولید Extract Transform and Load (ETL)تولید انبار دادهتولید گزارشات4.Testingتست داده ها و برطرف کردن مغایرت ها5. Implementationنصب و گسترش آن در سازماناجزای معماری هوش تجاری1- فرایند Extract Transform and Loadفرآیندی که به موجب آن دادهها از یک یا چند منبع مختلف جمع آوری، پالایش و در نهایت در انبار داده بارگذاری میشود.2- انباره داده یا Data Warehouseبانک اطلاعاتی تجمیعی، انباره داده و یا Data warehouse که آن را به اختصار DW مینامیم، به بانک اطلاعاتی رابطهای گفته میشود که به منظور ایجاد گزارشات و تحلیل سیستم ایجاد گردیده است. انباره داده شامل اطلاعات گذشته و حال سیستمها میباشد که توسط فرایند ETL در آن بارگذاری میشود.3- Cubeمکعب یا (Cube)، به شیوهای از ذخیرهسازی اطلاعات اطلاق میگردد که به وسیله DW به جای استفاده از جداول (اغلب نرمال سازی شده) استفاده میشود. همانطوری که جداول برای دسترسی به اطلاعات از سطرها و ستونها استفاده میکند، مکعبها از ابعاد (dimensions) و مقیاس (measures) استفاده مینماید. مکعبها شامل یک سری از اطلاعات خلاصه شده (summarized) و جمعبندی شده (aggregated) از روی جداول سیستم مبدا میباشند.4- Dashboardداشبورد یک ابزار مدیریتی برای نمایش اطلاعات قابل تعقیب، برنامه ریزی، هدف گذاری و مدیریت، در سازمان میباشد. به عبارتی ابزاری برای نمایش گزارشات تحلیلی جهت بررسی وضعیت سازمان و تصمیمگیریهای کلان توسط مدیران میباشد. -
هوش تجاری یا BI چیست؟هوش سازمانی شما را برای تصمیمگیری در همه عوامل موثر بر سازمان و شرکتها توانمند میسازد.از یک مثال ساده شروع میکنم. هر کس در یک شرکت تنها میتواند کارش را به بهترین نحو انجام دهد. اگر تصمیمگیریها در سازمانها بر مبنای اطلاعات واقعی باشد تا بر مبنای بهترین حدسیات و یا اینکه چگونه در گذشته آن کار را انجام میدادهاند، کارها به درستی پیش نخواهد رفت. در این باره نیاز به مستندات است، مستندات از همه عوامل یک سازمان، مجموع این مستندات و آمارها است که مانع از سعی و خطا میگردد. چه اتفاقی رخ میداد اگر هر چه که فروشندگان ERP و CRM و اکنون BI به شما وعده میدهند را، میداشتید؟ یعنی وعده دسترسی فوری به همه دادهای موجود در شرکت و سازمان شما با داشبوردهای دیجیتالی و شاخصهای عملکرد موردنیاز تا سازمان خود را اداره کنید.چه اتفاقی رخ میداد اگر میتوانستید بینهایت کاوش در اجزا در دادههای موجود و از منظرهای متفاوت (Slice & Dice به عمل تجزیه اطلاعات به بخشهای کوچکتر و نمایش آن از منظرهای متفاوت برای درک بهتر در تصمیمگیریها گفته میشود.) مینمودید بدون اینکه لازم باشد بدانید از چه سیستمی تا سطح Transaction (تراکنشها)، این دادهها میآیند کارتان را بهتر انجام میدادید؟هوش سازمانی به همه شرکتها کمک میکند تا از طریق گزارشگیری و تحلیل دادهها، عملکرد اثربخش و مطمئن بدون دردسر اضافی و هزینههای اجرائی زیاد و سعی و خطا بدست آورند. ERP و CRM و سایر سیستمها و نرمافزارها، عوامل حیاتی برای اداره سازمانها و شرکتها هستند. متاسفانه هنگامی که این سیستمها، تراکنشها و تعاملات دادهها را خوب اجرا میکنند، در برابر گزارشگیری تحلیل و دسترسی به دادهها کم میآورند، بهبود و قابلیتهای تحلیل و گزارشگیری شرکتها جزء اولویتهای مدیران ارشد مالی Chief Financial Officer CFO در سال 2005 قرار گرفت.BI وعده بزرگ و عجیبی را به رهبران شرکتها میدهددسترسی فوری به همه اطلاعات، که در فرمت قابل استفاده به آن نیاز دارید. نه تنها افراد و کارمندان سازمان IT بلکه همه مدیران و تصمیمگیران، میتوانند از آن استفاده کنند. اغلب بسیاری از افراد فکر میکنند که این وعده عملی نخواهد شد آیا واقعا اینطور است؟BI بطور عام، ساختار و معماریابزارهایی که برای راهحلهای هوش سازمانی به روش سنتی در جهان وجود دارد، بر اساس تکنولوژی به نام OLAP یا همان (On-Line Analytical Processing) ساخته شده است. اما OLAP رویکردی ضعیف به تحلیلهای چند بعدی است. به گزارش عصر بانک دات آی آر ، بطور کل OLAP از مکعبهایی در مجموعهای با ابعاد کوچک که در داخل آن دادههایی انتخاب شدهاند استفاده میکند، ارتباطات بین ابعاد از قبل تعریف شده و همه ابعاد ممکن (یا جوابها) از قبل محاسبه و پیشبینی شده است. هنگامی که یک مکعب ایجاد میشود، یک واسط کاربر نهایی (User Interface) برای یک فرد واقعی پیادهسازی شده که تعامل با جوابهای داخل مکعب داشته باشد.فرض کنید در یک مکعب برای تحلیل فروش در یک سازمان مقدار فروش را بر اساس مناطق فروش، فروشنده (بازاریاب)، مشتری و ماه باشد. زمانی که این مکعب فرضی ساخته میشود، نرمافزار مبتنی بر OLAP کلیه ترکیبات عناصر دادهها را محاسبه و ذخیره میکند، کاربر نهایی به این دادهها از طریق یک سری فرمها مثلا Pivot Table ها تا انواع دیگر فرمها دسترسی خواهد داشت. در این مثال فرضی کاربر نهایی محدود به تحلیل در محدوده ابعاد از قبل تعریف شده مثل مناطق، نمایندگیها، مشتریها و ماه میباشد.اگر کاربر بخواهد درباره فروش هفتگی، روزهای هفته یا محصولات فروخته شده (و یا صدها ترکیب دیگر از دادهها) اطلاعاتی کسب کند دیگر شانسی برای بدست آوردن آن ندارد، باید صبر کند که مکعب دیگری از اطلاعات مورد نیاز او ایجاد شود که این یعنی محدودسازی و کاهش بهرهوری و اثربخشی برای تصمیمگیران آن سازمان. OLAP برخی از قابلیتهای تحلیل را فراهم میکند، اما یک رویکرد قدیمی است. در حال حاضر انواع مختلف OLAP در بازار وجود دارد، مثل: Multi dimensional OLAP یا همان (MOLAP) و Relational OLAP یا همان (ROLAP) و غیره. اما همه آنها همان نقاط ضعف را در پیچیدگی و عدم انعطافپذیری دارند.پیچیدگی، زمان توسعه و استقرار را افزایش میدهد و محدودیتهایی برای تطبیق با نیازهای کاربر ایجاد میکند. و افزایش هزینه تغییرات در نیازمندیها را در پیدارد. عدم انعطافپذیری قابلیت پاسخگویی به نیاز کاربر را در زمانی که کاربر به جواب نیاز دارد را کاهش میدهد. بنابراین از دیگر معایب محصولات مبتنی بر OLAP، زمان و هزینه بر بودن آن را در بر دارد و استقرار آن در هیچ سازمان کوچک و بزرگی توصیه نمیشود، آنها برای استفاده بسیار پیچیدهاند و نهایتا این رویکرد از نظر دانشاندوختگان مردود است.
-
پژوهش بازار یا تحقیقات بازاریابی (Marketing Research) چیست؟برای هر مدیر بازاریابی، مدیر برند، مدیر تبلیغات و حتی هر کارآفرینی لازم است که برای عرضه و فروش بهتر محصولات و خدماتش، و تحقق سایر اهداف بازاریابی که در سر دارد به تحقیقات بازاریابی روی بیاورد.ممکن است سلیقه مشتریان طی یک سال آن قدری تغییر کند که محصول پرفروش سال قبل، به دلیل تغییر نکردن به موقع به محصولی از رده خارج تبدیل شود!ارزشهای یک بازار نیز همواره در حال تغییر میباشند و کنترل این تغییرات و آگاهی کامل به بازار بسیار ضروریست.بازار هدفهر کالا یا هر خدماتی را نمی توان به هر کسی فروخت! بازار هدف شما کسانی هستند که شانس خرید آنها بسیار بالاتر از بقیه افراد است. برای مثال مخاطبان لوازم خانگی میتوانند مردها باشند، اما هدف قرار دادن خانمها و به خصوص خانمهای جوانتر، میتواند بازخورد بهتری را از فعالیتهای بازاریابیمان به همراه داشته باشد.تعریف تحقیقات بازاریابیطبق تعریف BusinessDictionary:به مجموعه کشف و شهود و تحقیقاتی که درباره بازار، محصول و مشتری انجام میشود و در راستای بهبود فعالیتهای بازاریابی قرار دارد، تحقیقات بازاریابی میگویند.تحقیقات بازار در برابر تحقیق بازاریابیدر دنیای بازاریابی، این دو مفهوم شاید در ظاهر شبیه هم باشند اما به شدت متفاوتند. به بیانQuickmba:در تحقیقات بازار به طور اختصاصی به جمع آوری اطلاعات در مورد بازار هدف و اندازه این بازار میپردازیم؛ در حالی که تحقیقات بازاریابی بازه بزرگتری را از تحقیقات را در بر میگیرد که شامل تحقیقات بازار نیز میشود.7 ویژگی دادههای خوب در تحقیقات بازاریابیبا 7 معیار زیر بسنجید که چه دادههایی میتواند برای تحقیقات بازار و بازاریابی مفید باشد:منطبق بر سنجههای علمی و نه سلایق و حدسیات شخصی!شفافیت اطلاعات جمعآوری شده نه صرفا یک سری آمار مبهممیزان ضرری که ممکن است از نداشتن آن اطلاعات به ما وارد شود..امکان بهکارگیری این اطلاعات در عملمیزان ریسک عمل کردن به اطلاعاتبازخورد رقبای شرکت درصورت عملی شدن اطلاعاتهزینه جمعآوری اطلاعات که شامل زمان و پول میباشد.8 گام اصلی برای تحقیقات بازاریابیبرای انجام تحقیقات بازاریابی، باید مراحل زیر را برای دستیابی به دیتای مورد نیازمان انجام دهیم:طرح مسئله، مشکل یا هدفانتخاب روش تحقیق یا پژوهشنوع و جنس دیتای مورد نیازمانطراحی پرسشنامهتعیین نمونه آماری و اندازهجمعآوری دادههاتحلیل داده هاتهیه گزارش پژوهش1) طرح مسئله، مشکل یا هدفپیش از هر چیز باید بدانیم که چه میخواهیم و برای رسیدن به چه منظور میخواهیم دیتا کسب کنیم؟شفافسازی راه: باید هدفی تعیین کنیم که راه ما را در طی انجام تحقیقات، روشن کند.کلیگویی ممنوع: نباید در بیان این هدف نوعی کلیگویی شود؛ وگرنه ارزش تحقیقاتمان را پایین میآورد.تعیین دیدگاه: طوری باشد که تحلیلگران شرکت بدانند که با چه دیدگاهی باید نتایج تحقیقات را تحلیل کنند؛ مالی؟ جامعه شناسانه؟ روان شناسانه؟به طور مثال: برای معرفی یک محصول جدید به بازار، سوالات مطرح شده می تواند شامل:چگونه به بازار ورود پیدا کنیم؟با چه حجمی از کالا و یا محصول وارد بازار شویم؟با چه حجمی از تبلیغات وارد این بازار شویم؟روش پخشمان برای ورود به بازار چگونه خواهد بود؟و....که هر یک از این سوالات به ما کمک میکند تا در جمعآوری دیتا، از هدف خود و آن چه که به خاطرش تحقیق را شروع کردهایم دور نشویم.حال که میدانیم که تحقیقات بازاریابی را پاسخ به چه سوالاتی و با چه اهدافی میخواهیم، روش تحقیقمان را انتخاب میکنیم:2) انتخاب روش تحقیق یا پژوهشانتخاب روش تحقیقات یا پژوهش بازارتحقیقات بازاریابی را میتوان به این سه دسته تقسیم کرد:تحقیقات اکتشافیتحقیقات توصیفیتحقیقات دلیل محورتحقیقات دلیل محور، تحقیقاتیست که در آن به دلیل و ریشه یک رفتار از طرف جامعه مورد تحقیق توجه میکنیم؛ نه صرفا نظر و عقیدهای که دارند! تحقیقات اکتشافی و توصیفی را نیز به طور مجزا در مقالههایشان معرفی کردهایم.بسته به مسئله، مشکل یا هدفی که در مرحله قبل تعیین کردیم، معمولا یکی از این روشها برای تحقیقات بازاریابی انتخاب میشود.3) نوع و منبع دیتای مورد نیازمانانتخاب نوع و منبع داده ها در تحقیقات بازاریابیدستهبندی دیگری برای انواع دیتاها وجود دارد که شامل دو نوع میباشند:دادههای ثانویهدادههای اولیهدادههای اولیه و ثانویه را در مقالاتشان به طور مجزا توصیف کردهایم؛ اما به طور خلاصه میتوان گفت:دادههای ثانویه: دادههاییست که ما احتیاج داریم و ممکن است سابقا توسط شرکت یا موسسهای دیگر جمعآوری شده باشد و ما سعی میکنیم تا با دسترسی به آن، در زمان و هزینه صرفهجویی کنیم.داده های اولیه: دادههاییست جامعتر و کاملتر که با جمعآوری آنها در کنار دادههای ثانویه، تحقیقات بازاریابی کاملتری خواهیم داشت. دادههای اولیه به دو روش مشاهدات و پرسشگری به دست میآید.4) طراحی پرسشنامهاز اصلیترین مراحل تحقیقات بازار، طراحی پرسشنامه میباشد. طراحی سوالات به روشی مناسب، اهمیتی حیاتی دارد. اگر سوالات خشک و کسل کننده باشند و یا حتی چیدمان سوالات به نحوی باشد که باعث خستگی خواننده شود، قطعا پاسخهای به دست آمده نمیتوانند کمک مناسبی به تحقیق بازاریابی شما کنند!لازم است تاکید کنیم که تجربه و نحوه برخورد پرسشگر اهمیت بسیار زیادی دارد؛ حتما از فردی با تجربه، کارآزموده، با ظاهر آراسته و با روابط عمومی بالا بهره بگیرید!در فرایند طراحی و به کارگیری پرسشنامه با دو موضوع مهم مواجه میشویم:دستهبندی کردن: بایستی اطلاعات به دست آمده را با یک معیار مرتب کنیم (برای مثال همان طور که فایلهایمان را در یک فولدر، بر اساس نام، تاریخ یا سایز فایل، Sort میکنیم.)سنجیدن نگرشها: هدف از طرح بسیاری از پرسشهایی که در تحقیقات بازاریابی از مشتری میپرسیم، فهمیدن نگرشهای اوست. نگرش به این معنی که دیدگاه کلی یک شخص نسبت به یک چیز چگونه است؟5) تعیین نمونه آماری و اندازهبسیار خب حالا ما به یک بانک اطلاعات احتیاج داریم که بتوانیم افرادی را که میخواهیم از آنها سوال بپرسیم و مصاحبه کنیم؛ پیدا کنیم.برای مثال، دفترچه تلفنها و بانکهای ایمیل یک منطقه یا شهر میتواند گزینه مناسبی به نظر برسد؛ هرچند این روش یک ایراد دارد و آن این است که این لیستها، شامل افرادی که به تلفن دسترسی ندارند و افرادی که شماره تلفنشان در لیست ثبت نشدهاست نمیشود. حتی گاهی اوقات افراد خانه خود را عوض میکنند و شما به بخش نسبتا بزرگی از مخاطبان احتمالی تان دسترسی نخواهید داشت.خلاصه این بخش به شما میگوید که منابعی را برای پیدا کردن جامعه هدف پیدا کنید. اگر بانک ایمیل یا دفترچه تلفن دارید که هیچ! اما اگر ندارید، از خودتان بپرسید:آنها از چه وبسایتهایی بیشتر دیدن میکنند؟در کدام پیجهای اینستاگرام بیشتر تردد دارند؟در مترو میتوان آنها را بهتر بیابیم یا در پارک یا در دانشگاهها؟در چه ساعاتی از روز میتوانم بهتر آنها را بیابم؟و...شما به یک «جامعه» به عنوان مشتی از خروار احتیاج دارید که تحقیقاتتان را بر روی آنها انجام بدهید.6) جمعآوری دادههاحال با داشتن پرسشنامه، شناختن مخاطب و تشخیص نوع دادههایی که میخواهیم، جمعآوری دادهها را از افراد مدنظرمان شروع میکنیم. البته جمعآوری دادهها هم برای خودش مشکلاتی دارد. مثلا:ممکن است کسی که برای تهیه گزارش میرود نتواند به خوبی مفهوم سوالات را بیان کند و در جذب مخاطب، ناکام بماند!ممکن است رفتار و روش برخوردش جوری باشد که مخاطب را کلافه و وادار به جوابی سرسری و غیر واقعی کند.ممکن است خطاهای تحقیقات از طرف فرد پاسخگو نیز صورت بگیرد. شاید به خوبی مفهوم سوالات و تحقیق را متوجه نشده باشد.شاید مخاطب به خاطر خجالت کشیدن یا تعارف داشتن یا هر دلیل دیگری، به شما جوابی مثبت و خوب بدهد. مثلا بی خودی از شما تعریف کند. این در حالیست که برای تحقیقتان به نظرات کاملا واقعی نیاز دارید، نه نظرات مثبت قلابی!و....میتوانیم با کنترل کیفی روند انجام مصاحبه، کیفیت سوالات و افرادی که کار پرسشگری را انجام خواهند داد؛ خطاهای احتمالی مذکور را تا حد زیادی کاهش دهیم؛ اما فراموش نکنید که هر تحقیقی، درصدی خطا (هرچند اندک) را طبیعتا دارد.7) تحلیل دادههاابتدا باید دادههای خام به درستی در دستهبندیهای مشخصی قرار بگیرند. به طور مثال دستهبندی براساس حروف الفبا، محلههای مورد تحقیق و یا هر دستهبندی که برای تحقیق شما مناسبتر است. سپس دادههای دستهبندی شده را مورد شمارش قرار دهید.در سادهترین حالت ممکن، بررسی کنید که به هر کدام از سوالات پرسشنامه شما چه تعداد پاسخ از نوع (مثلا) گزینه الف داشته اید و یا برای مثال (اگر خدمات سفر ارائه می دهید) چند نفر از مخاطبان، اعتقاد دارند که سفر به مشهد را با هواپیما، بیشتر از قطار و اتوبوس ترجیح میدهند و...از طرفی دیگر میتوانید این نوع پاسخها را بر اساس سن، جنسیت، وضعیت مالی و... مخاطبانتان دستهبندی کنید؛ که هر کدام از این افراد، چه پاسخهایی را در پرسش نامه وارد کردهاند.این نوع از دستهبندی، برای مصاحبههایی که چندین ویژگی جامعه را بررسی میکنند بسیار مناسبتر و با کاربرد بیشتری میباشند.ضمنا میتوانید با استفاده از 4 روش تحلیل دادهها، به تحلیل دادههای جمعآوری شده بپردازید:روش آنوواتحلیل جداگانهتحلیل فاکتور محورتحلیل خوشهایتهیه گزارش پژوهشمعمولا با توجه به نیاز هر کسب و کار، گزارش و نحوه ارائه آن متفاوت خواهد بود.اما گزارش تحقیق به طور کلی، این موارد را شامل میشود:اجازهنامههای لازم در طی فرآیند تحقیقفهرست مطالبلیست تصاویرخلاصه اجرایی (شَمای کلی تحقیق)اهداف پژوهشروشهای استفاده شده در تحقیقنتایجمحدودیتهای پیش رونتیجه گیریها و راهبردهای پیشنهادیضمائم (که شامل نسخهای از پرسشنامهها و سایر مستندات به علاوهی منابع استفاده شده در تحقیق میباشد.)درآخر، لازم است ذکر کنیم که تحقیقات بازاریابی به تنهایی و خودی خود کاربردی ندارد؛ مگر آن که نتایج این تحلیلها ارزیابی شده، و در تمامی فعالیتهای بازاریابی آینده، ملاحظه گردد.
-
چرخه عمر سازمانی چیست؟چرخه عمر یا Life Cycle یکی از مدلهایی است که به ما، در درک بهتر رویدادها و روندهای اطرافمان کمک میکند.
ایده کلی بسیارساده است. به نظر میرسد هر ایدهای، هر محصولی، هر برندی، هر معادلهای، هر شاخصی، هر ابزاری، هر دیدگاهی، هر نظریهای، هر سازمانی، هر مدیری و خلاصه هر موجودی، به نوعی یک چرخه عمر را طی میکند. چرخهای که از نوزادی و رشد آغاز شده و با بلوغ و افول به پایان میرسد.
حتی شاید همانطور که انسانها را براساس شخصیت یا الگوهای رفتاریشان طبقهبندی میکنند، بتوان محصولات و برندها و شاخصها و ابزارها و نظریهها را هم براساس شکل منحنی چرخه عمر آنها، طبقهبندی و تحلیل کرد.
اجازه بدهید برخی از نمونههای چرخه عمر را خیلی سریع مرور کنیم.
برای یک سازمان میتوان چرخه عمر در نظر گرفت. به این چرخه عمر Organizational Life Cycleگفته میشود. شرکتها و سازمانها، همگی روزی متولد میشوند. برخی از آنها – به خاطر حمایت والدین – درشت اندام و بزرگ به دنیا میآیند و برخی نحیف و لاغر اندام. آنها رشد میکنند. بزرگ میشوند. به دوران بلوغ خود میرسند و نهایتا پیری و فرسودگی را تجربه میکنند.
برای یک محصول هم میتوان چرخه عمر در نظر گرفت. به این نوع چرخه معمولا Product Life Cycleگفته میشود. هر محصولی، هر کالا یا خدمتی، زمانی متولد میشود و بهتدریج رشد میکند و در نهایت بلوغ و افول را تجربه میکند و به کناری گذاشته میشود. زیبایی اینجاست که شبیه بحثهای مربوط به زندگی انسانها در مورد چرخه عمر محصول هم مطرح میشود. آیا باید یک محصول را تا زمانی که مشتری دارد و در بازار به نوعی نفس میکشد زنده نگه داشت؟ یا اگر زندگی و تنفس برای محصول سخت و دردناک شده است، جانش را بگیری و روحش را در محصول تازهای بدمی؟ اصطلاح زیبای Product Sunsetting (ایجاد غروب برای یک محصول) یکی از مفاهیم زیبای دنیای استراتژی است که بهترین و مناسبترین شیوههای به پایان رساندن عمر یک محصول را مورد بحث قرار میدهد.
شاید هم دیده باشید که در ادبیات بازاریابی وقتی میخواهند محصولات مد یا Fashion Product را تعریف کنند میگویند که نمودار چرخه عمر فروش این محصولات، طولی کوتاه و قدی بلند دارد! چون به سرعت به اوج فروش میرسند و به سرعت هم کنار گذاشته میشوند. همانجا از لباس و پوشاک و سایر محصولات کلاسیک، بهعنوان محصولاتی با نمودار قد متوسط یا حتی کوتاه، اما طولی بلند نام برده میشود.
برای یک سیستم هم میتوان چرخه عمر را به شکل مشابهی در نظر گرفت. شاید نام مراحل کمی متفاوت باشد ولی عنوان عمومی همان System Life Cycle است. برای یک سیستم، میتوان چرخه عمر را شامل طراحی مفهومی، طراحی اجرایی اولیه، طراحی جزئیات، ساختن و تولیدکردن و اجرا کردن آن سیستم، فعال کردن و بهکارگیری آن و خروجی گرفتن از سیستم و در آخرین مرحله، کنار گذاشتن تدریجی و جایگزین کردن سیستم تازه دانست.
برای یک پروژه هم میتوان چرخه عمر در نظر گرفت. Project Life Cycle به این مفهوم اشاره میکند؛ البته با تغییر نگرش به پروژهها، نحوه تقسیمبندی این مراحل و نامگذاری آنها تغییر میکند؛ اما اصل ماجرا یکی است. هیچ پروژهای قرار نیست برای همیشه باقی بماند.
برای نظریههای مدیریتی هم میتوان چرخه عمر در نظر گرفت؛ زمانی که تولید اختصاصی و با تیراژ پایین بر فضای تفکر مدیران غالب بود. بعدها تولید انبوه در مدل ذهنی مدیران جایگاه بزرگی را به خود اختصاص داد. در ادامه تولید محدود و تیراژ پایین، نه بهعنوان ضعف، بلکه با تعاریفی خاص و جدید، جایگاه لوکس را به خود اختصاص داد و خودروهای صنعتی که زمانی با غرور در خیابانها راه میرفتند بالاترین کلاس قیمت خودروها را به نفع خودروهای دستساز ترک کردند.
از این مثالها کم نیست و مصداقهای مربوط به چرخه عمر را میتوان در همه جا جستوجو کرد. طبقهبندیهای مربوط به چرخه عمر کم نیستند. برخی چرخه عمر را در چهار مرحله تعریف میکنند و برخی در پنج مرحله. برخی تا 10 مرحله مختلف را هم برای چرخه عمر تعریف میکنند؛ اما پیام چرخه عمر یک چیز است: هیچ چیز قرار نیست ابدی باشد.
کسب و کاری که امروز با لذت و غرور رشدش را نگاه میکنیم، بلوغ و مرگ را هم تجربه خواهد کرد. برندی که امروز توسعه میدهیم، سراشیبی افول را هم طی خواهد کرد و شگفت اینجاست که عموم ما، وقتی در مورد نظریههای غالب، در مورد محصولات موفق، در مورد برندهای بزرگ فکر میکنیم و حرف میزنیم، یادمان میرود که در مورد مراحل بلوغ و افول آنها فکر کنیم.
برخی نظریهپردازان توضیح میدهند که اندیشیدن و برنامهریزی، میتواند قبل از افول، رشد جدیدی را برای سازمان رقم بزند؛ اما آنها هم توضیح میدهند که هر بار بلوغ و افول، حتی اگر با نوآوری و حرکتهای جدید وارد مرحله رشد جدیدی شود، عملا موجود زنده جدیدی متولد شده که شاید ویژگیهایی را از نسل قبل خود به ارث برده باشد، اما هویت جدیدی هم برای خود ساخته و ایجاد کرده است.
-
چه کسانی مشمول بیمه بیکاری میشوند؟بیکار از نظر قانون بیمه بیکاری، بیمه شده ای است که بدون میل و اراده خود بیکار شده و آماده به کار باشد. براساس این قانون، چنانچه بیمه شده ای به علت تغییرات ساختار اقتصادی کارگاه مربوطه و به تشخیص وزارتخانه ذیربط و تائید شورایعالی کار ، بیکارموقت شناخته شود و همچنین بیمه شدگانی که به علت حوادث غیرمترقبه مانند سیل ، زلزله ، جنگ ، آتش سوزی بیکار شوند، می توانند از مقررات این قانون استفاده نمایند .تشخیص ارادی یا غیرارادی بودن بیکاری بیمه شده، برعهده کمیته ای متشکل از نمایندگان این سازمان واداره کارو امور اجتماعی محل اشتغال بیمه شده است.چند نکته مهمکارگران فصلی در صورتی که صرفاً در اثنای فصل کار اخراج گردیده و بیکاری آنها بلا اراده تشخیص داده شود مشمول دریافت مقرری بیمه بیکاری خواهند بود.بیکاران دارای قرارداد کار با مدت معین در صورتی که براساس رأی مراجع حل اختلاف در اثنای مدت قرارداد اخراج گردیده باشند مشمول استفاده از بیمه بیکاری خواهند بود.افراد شاغل در کارهایی که ماهیت آن جنبه دائمی دارد و براساس قرارداد کار در مدت معینی مشغول کار بوده اند، با تشخیص واحدهای کار و اموراجتماعی ، در صورتی که در پایان قرارداد بیکار شوند مورد حمایت قرار گرفته و مشمول دریافت مقرری بیمه بیکاری خواهند شد.اقدامات لازم برای اعلام وضعیت بیکاریبیمه شده بیکار ، برای دریافت مقرری بیمه بیکاری، باید حداکثر ظرف مدت 30 روز از تاریخ بیکاری موضوع را به واحدکار و امور اجتماعی ذیربط اطلاع دهد و آمادگی خود را برای اشتغال به کار تخصصی خود یا کار مشابه آن اعلام کندشرایط لازم برای دریافت مقرری بیمه بیکاریبیمه شدگان بیکار، در صورت احراز شرایط زیر، استحقاق دریافت مقرری بیمه بیکاری را دارند:مشمول قانون کار و تأمین اجتماعی باشند.تبعه کشورهای خارجی نباشند.مستمری بگیر بازنشسته و یا از کارافتاده کلی نباشند.دارای حداقل6 ماه سابقه پرداخت حق بیمه باشندچند نکته مهمبیمه شدگانی که به علت بروز حوادث غیرمترقبه مانند: سیل، جنگ، زلزله و آتش سوزی بیکار می شوند، برای دریافت مقرری بیمه بیکاری، نیاز به داشتن سابقه پرداخت حق بیمه برای مدت زمان خاص ندارند و حتی اگر در روز اول کار بر اثر این حوادث بیکار شوند، با رعایت سایر شرایط مقرر می توانند مقرری بیمه بیکاری دریافت کنند. بیمه شدگان باید در دوره های کارآموزی و سوادآموزی که از سوی ادارات کار و اموراجتماعی و نهضت سوادآموزی برگزار می شود، شرکت کنند و هر دو ماه یک بار، گواهی لازم در این زمینه را به شعب تأمین اجتماعی ارائه کنند.مدت پرداخت مقرری بیمه بیکاریمدت پرداخت مقرری بیمه بیکاری به بیمه شدگان واجد شرایط، به سابقه پرداخت حق بیمه از سوی آنان بستگی دارد و در هر حال مدت آن از 36 ماه برای بیمه شدگان مجرد و 50 ماه برای بیمه شدگان متأهل و متکفل بیشتر نیست.نحوه محاسبه بیمه بیکاری افراد متاهل و مجردمیزان مقرری روزانه بیمهشده بیکار معادل 55 درصد متوسط مزد یا حقوق و یا کارمزد روزانه بیمهشده میباشد، به مقرری افراد متاهل یا متکفل، (تا حداکثر 4 نفر از افراد تحت تکفل) به ازاء هر یک از آنها به میزان 10 درصد حداقل دستمزد افزوده خواهد شد، در هر حال مجموع دریافتی
شرایط قطع مقرری بیمه بیکاری
بیمه شده مجددا به کار اشتغال یابد.بیمه شده بیکار بدون عذر موجه از شرکت در دوره های کارآموزی یا سواد آموزی خودداری کند.بیمه شده بیکار از قبول شغل تخصصی خود یا شغل مشابه پیشنهادی خودداری کند.بیمه شده بیکار، مشمول استفاده از مستمری بازنشستگی یا از کارافتادگی کلی شود.بیمه شده با دریافت مزد ایام بلاتکلیفی به کار اولیه برگردد.مدت زمان استحقاقی بیمه شده برای دریافت مقرری بیکاری خاتمه یابد.بیمه شده فوت نماید.چند نکته مهمبیکار شدگانی که وفق مقررات قانون کار و حسب آراء صادره از مراجع حل اختلاف مقرر در این قانون به دلیل قصور در انجام وظایف محوله و یا نقض آیین نامه های انضباطی کارگاه توسط کارفرما اخراج گردیده اند مستحق دریافت مقرری بیمه بیکاری نخواهند بود.در صورتی که پس از پرداخت مقرری بیمه بیکاری به بیمه شده ای، مشخص شود که بیکاری بیمه شده، ناشی از اراده شخص وی بوده است، بیمه شده باید وجوه دریافتی به عنوان مقرری بیمه بیکاری را به سازمان تأمین اجتماعی بازپرداخت کند. همچنین بیمه شدگانی که با دریافت مزد ایام بلاتکلیفی به کار قبلی خود باز می گردند نیز باید مبالغ دریافتی را به تأمین اجتماعی برگردانند.چنانچه بیمه شده بیکار، اشتغال مجدد خود را اعلام نکند و به رغم اشتغال همچنان به دریافت مقرری بیمه بیکاری ادامه دهد، باید مقرری دریافتی از زمان اشتغال را به تأمین اجتماعی برگرداند.مدت دریافت مقرری بیمه بیکاری جزسوابق پرداخت حق بیمه بیمه شده محسوب میگردد.مقرری بیمه بیکاری افراد واجد شرایط ازروزاول بیکاری بیمه شده قابل پرداخت است. -
کاربردی کردن الگوهای مدل کسبوکارالگو در معماری، تصور ایدههای طراحی بهعنوان توصیف نمونه اولیه و استفاده مجدد از آن است. الگوها در مدل کسبوکار نیز همین مفهوم را در بر میگیرند. الگوها به شما در فهمیدن پویایی مدل کسبوکار واستفاده از آن بهعنوان منبع الهام بخش برای کارتان کمک میکند. هدف از تعریف و توصیف این الگوها، از نو طرح کردن مفاهیم شناخته شده کسبوکار در یک فرمت استاندارد (Canvas) است. بنابراین آنها بلافاصله در طراحی مدل کسبوکار و اختراعات شما مفید واقع میشوند. ما پنج الگوی مدل کسبوکار که روی این مفاهیم ساخته میشوند ترسیم کردهایم و آنها را به زبان مدل کسبوکار canvas برای قابل مقایسه کردن مفاهیم، درک بهتر و کاربردی کردن آماده کردهایم. در یک مدل کسبوکار میتوان چندین الگو را با هم ترکیب کرد. مفاهیمی که نشان میدهند الگوهای ما بر چه اساسی هستند که شامل الگوی غیرمتمرکز، الگوی دم بلند، سیستمعامل چند طرفه، الگوی رایگان، و مدلهای کسبوکار باز هستند. در آینده الگوهای جدیدی براساس سایر مفاهیم کسبوکار قطعا بهوجود خواهند آمد.
1- الگوی غیر متمرکز
مفهوم الگوی غیرمتمرکز برای یک شرکت سه نوع کسبوکار مختلف را پوشش میدهد. کسبوکار روابط مشتری، کسبوکار اختراعات کالا و کسبوکار زیرساخت که هرکدام، اقتصاد، رقابت و فرهنگ مختلفی دارند که هر سه ممکن است در یک شرکت وجود داشته باشند.چالشها: هزینهها بسیار بالا هستند. چند فرهنگ سازمانی متضاد در یک نهاد واحد ترکیب شده که نتیجه آن تجارت نامطلوب است.راهحل: بهمنظور اجتناب از درگیری و تجارت نامطلوب این مدل به سه مدل مجزا اما مکمل جداسازی شده است که با مدیریت زیرساخت، نوآوری محصول و روابط مشتری سروکار دارد.برای مثال میتوان به صنعت بانکداری خصوصی سوئیس اشاره کرد که در گذشته به علت نگرانی از مسائل محرمانهای که احتمال داشت اتفاق بیفتد، ترجیح بر این بود که همه معاملات بانکی در داخل سازمان باشد و بانکها بهصورت عمودی ادغام میشدند. ولی امروزه تغییر محیط باعث شده است که بانکها مجذوب منابع خارج از سازمان شده، محصولات جدید را طراحی، خدمات مالی نوینی را به وجود آورده، روابط خوب همراه مشاوره را با مشتری ایجاد و در نهایت شروع به ارائه خدمات به سایر بانکها و اوراق بهادار به نمایندگیهای مجاز میکنند. در این راستا این صنعت شروع به ادغام افقی کرده و خدمات بانکی نوین را برای مشتریان فراهم آورده است.
ادغام عمودی:اقدامی که در آن شرکت، عملکرد جدیدی را بهمنظور کم کردن تکیه به دیگر شرکتها توسعه میدهد، شرکتهای توزیع و پخش محصولات خود را تحت تملک خود درمی آورد تا پس از مرحله تولید، کنترل خود را بر این قسمتها افزایش دهد (بهعنوان مثال، مواد اولیه، تولید، حملونقل، بازاریابی یا خردهفروشی).ادغام افقی: ادغام با شرکتهای رقیب در حوزه فعالیتی خود یا در یک سطح تولید. در این ادغام شرکت اقدام به خرید شرکتهای رقیب کرده و آنها را تحت مالکیت خود در میآورد که باعث گسترش عملکرد حال حاضر شرکت نسبت به شروع یک عملیات جدید است. برای مثال میتوان به شرکت نفتی که پالایشگاه شرکت نفت دیگر را خریداری میکند، اشاره کرد.1- الگوی دم بلند
ارزش پیشنهادی، مشتریهای سودآور را هدف قرار میدهد. روی کالاهای زیاد تمرکزکرده و آنها را در حجم کم میفروشد.
چالش: هدف قراردادن بخش کم سود بهوسیله ارزش پیشنهادی بهخصوص که هزینهبر است.
راهحل: پیشنهادهای جدید و اضافه شده، تمرکز تلاشهای بازاریابی در بخش کوچک اما مشخص با جمعیت بهخصوص که سود زیادی را متراکم میسازد. برای مثال میتوان به شرکت LEGO اشاره کرد که به مشتریانش اجازه داده که کیتها را خود مونتاژ کرده و بهصورت آنلاین سفارش دهند. با استفاده از نرمافزار این شرکت، مشتری میتواند طراحی ساختمان، وسایل، طرحها و شخصیتها و تمام جزئیات اعم از رنگ را خود تنظیم کند و با استفاده از تجربه مشارکت در طراحی لگو، مشتریان غیرفعال را به فعال تبدیل کند. این شرکت با استفاده از سفارشیسازی انبوه وارد این مدل شده است.
2- الگوی سیستمعامل چند طرفه
یک ارزش پیشنهادی، یک بخش مشتری را هدف قرار میدهد.
چالش: شرکت برای به دست آوردن مشتریان جدید و بالقوه که علاقهمند به دستیابی پایگاه مشتری موجود یک شرکت هستند شکست میخورد.راهحل: یک ارزش پیشنهادی جهت دسترسی به بخش مشتریهای موجود شرکت، اضافه میشود. برای مثال سازندگان بازیها، نرمافزارهایی را برای دسترسی به کاربران اضافه میکنند.برای مثال میتوان به شرکت گوگل اشاره کرد که تبلیغات در کنار نتایج جستوجو نمایان میشود. گوگل ضمانت میکند که تبلیغات مرتبط با جستوجو نمایش داده شود که با استفاده از این خدمات شرکتهای تبلیغکننده را جذب میکند. این خدمات به آنان اجازه ارتباط با مشتریهای خاص را میدهد و هرچه افراد بیشتری به جستوجو ادامه دهند، تبلیغ بیشتری نمایش داده میشود و ارزش بیشتری برای تبلیغکنندگان ایجاد میشود. ارزش پیشنهادی گوگل بستگی به تبلیغکنندگان و بیشتر از آن به مشتریان جذب شده به وبسایتها دارد. بنابراین، گوگل از جستوجوگر قوی به این منظور استفاده کرده و از ابزارهایی همانند gmail ،Google maps، وPicasa (که آلبوم عکس آنلاین است) بهره میگیرد. بهعلاوه برای گسترش دادن جستوجوها، گوگل از خدماتی استفاده کرده، به این ترتیب که تبلیغاتش را در وبسایتهایی که زیر نظر گوگل نبودند نیز نشان دهد. این امکانات که AdSense نام دارد بهطور خودکار متن وبسایتها را تجزیه و تحلیل کرده، متنهای مرتبط و تبلیغات عکسها را به بینندگان نشان میدهد. این ارزش پیشنهادی برای مالکین وبها و بخش جدید مشتری، آنها را قادر به کسب درآمد با این روش کردهاند.3- الگوی رایگانارزش پیشنهادی با هزینه زیاد فقط برای ارائه به مشتری ارائه شده است.
چالش: قیمت زیاد، مشتریان را دلسرد و منصرف میکند.
راهحل: چندین ارزش پیشنهادی به گروههای متفاوت مشتری با درآمدهای مختلف پیشنهاد میشود که یکی از آنها رایگان یا با هزینه بسیار پایین است.برای مثال میتوان از تبلیغات و روزنامهها نام برد که در گذشته درآمد آنها به فروش از طریق دکه روزنامهفروشی، هزینه اشتراک و تبلیغات خلاصه میشد که دو مورد اول کم شده و تبلیغات نیز به اندازه کافی رشد نکرده است. روزنامههای قدیمی با ورود روزنامههای جدید و با فرمت توزیع رایگان مورد مخاطره قرار گرفتهاند که با کارآفرینی جدید و برخی تمهیدات از قبیل ساخت فرمت جدید که تمرکز بر فضای آنلاین دارد، این مساله تاحدودی حل شده است. میتوان اسکایپ را بهعنوان مثالی دیگر نام برد که الگوی رایگان مدل کسبوکار را دارا است. اسکایپ با استفاده از این مدل، بخش ارتباطات تلفنی را از طریق اینترنت با ارائه خدمات تلفنی رایگان مختل کرده است. به این منظور، نرمافزاری ایجاد کرده است که ارتباط رایگان برای عموم را هنگامی که روی کامپیوترها و موبایلها نصب میشود قادر میسازد و این بهدلیل دارا بودن ساختار هزینهای است که بهطور کامل با سیستم مخابراتی متفاوت است.4- الگوی مدلهای بازمنابع تحقیق و توسعه و فعالیتهای کلیدی در سازمان متمرکز شده است. ایدهها در داخل فقط ابداع شده و نتایج فقط در داخل سازمان بهرهبرداری میشوند.
چالشها: تحقیق و توسعه هزینهبر هستند و امکان سقوط بهرهوری نیز وجود دارد.
راهحل: فعالیتها و منابع تحقیق و توسعه داخلی بهوسیله استفاده از شرکای خارجی، قدرت نفوذ پیدا کرده، ارزش پیشنهادی انتقال و به بخش مشتریان علاقهمند پیشنهاد میشود.
شرکت procter&gamble روی ساختار فرهنگ نوآوری بهجای هزینه کردن در ارتقا دادن بخش تحقیق و توسعه تمرکز کرده است. به این معنی که از یک رویکرد تحقیق و توسعه، روی یک پروسه و روند باز این بخش تمرکز میکند. عنصر کلیدی در اینجا استراتژی ارتباطات و توسعه بهمنظور برخورداری از بهرهبرداری پژوهش داخلی از طریق مشارکت خارجی است. برای برقراری ارتباط منابع داخلی و فعالیتهای تحقیق و توسعه با جهان خارج، این شرکت سه پل ارتباطی با مدل کسبوکارش ساخته و با این سه به اهداف خود رسیده است. فناوری کارآفرینان، پایگاه اینترنتی و بازنشستگان پلهای مذکور هستند. در مورد اول دانشمندان باتجربه از واحد کسبوکار این شرکت ارتباطشان را با محققان در دانشگاهها و دیگر شرکتها توسعه میدهند. آنها بهعنوان شکارچی عمل کرده و دنیای خارج از شرکت را برای حل مشکلات و چالشهای داخلی شرکت بررسی میکنند. در مورد دوم از طریق این پایگاه، شرکت با متخصصان در سراسر جهان ارتباط برقرار کرده و این مهم به شرکت اجازه میدهد که مشکلات را برای دانشمندان غیرعضو در سراسر جهان افشا کرده و مشکلات حل شوند. پاسخدهندگان، هدایای نقدی را جهت راهحلهای موفق که ارائه کردهاند از شرکت دریافت میکنند. در مورد سوم شرکت از دانش بازنشستگان استفاده کرده و یک پایگاه مخصوص برای خدمت کردن را بهعنوان پل نوآوری در سراسر جهان ایجاد میکند.پاورقی:1- اقتصاد مقیاس: مزایای هزینهای که شرکت از طریق زیاد کردن خروجی از آن به دست میآورد. برای مثال در شرکتهای بزرگ از کمکردن تعداد خرید عمده، سود بهدست میآورند.
2- اقتصاد دامنهای: مزایای هزینهای است که تجارت شما به خاطر افزایش دامنه بهدست میآورد. به این معنی که درصد هزینهها را میتوان با تولید یک یا چند کالای مشابه زمانیکه هزینه انجام آن کمتر از تولید کردن آنها بهصورت جداگانه است پایین برد.
-
کارت بازرگانی چیست؟کارت بازرگانی ممکن است برای اشخاص حقوقی یا حقیقی که رشته فعالیت آنها مرتبط با امور بازرگانی ( از جمله حق العملکاری) می باشد صادر شود.در این کارت جهت اشخاص حقوقی اطلاعاتی بشرح زیرثبت می گردد.نام شرکت
نوع شرکت
شماره و محل ثبت شرکت
تاریخ تأسیس شرکت
شماره و تاریخ اظهارنامه ثبتی( ثبت شرکت ها)
ملیت شرکت
نوع مالکیت شرکت( خصوصی، تعاونی)
میزان سرمایه
نام کامل دارنده کارت
مشخصات سجلی دارنده کارت و آدرس و تلفن شرکت و مهر امضاء شعبه اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران علاوه براطلاعات مذکوردرصفحات دیگر کارت بازرگانی اطلاعاتی از جمله:شماره کارت عضویترشته فعالیت ( واردات، صادرات و غیره)
تاریخ صدور کارت
تاریخ انقضاء
درکارت بازرگانی که بشکل دفترچه ای به قطع جیبی است، باید نمونه امضاء دارنده کارت نیز درآن درج گردد.کارت بازرگانی بنا به دلایلی از جمله انقضاء مهلت و یا وسیله تخلفات تجاری ازجمله تخلفات گمرکی ، قاچاق و.... توسط گمرک و یا اتاق بازرگانی و صنایع و معادن لغو می گردد. -
گواهی مبداء چیست؟این سند توسط اتاق بازرگانی کشور صادر کننده کالا ( کشور فروشنده ) و طبق فرمی که توسط اتاق بازرگانی بین المللی ( ICC ) توصیه شده صادر می گردد.کشورسازنده و مبدأ کالا را قبلاً کشور تولید کننده نهائی کالا بشمار می آوردند ولیکن با رونق ضوابط سازمان جهانی تجارت ( WTO) و طبق قواعد تعیین مبدأ کالا در حال حاضر تعیین مبدأ کالا برپایه تغییرات و مراحل تکمیل کالا و با توجه به تغییرات و مشخصات تعرفه بندی و کد سیستم هماهنگ شده کالا انجام می پذیرد.از نقطه نظرکاربرد این سند باید متذکرشد که در بازرگانی بین المللی ، بعضی دولت ها در روابط فی مابین برای کالاهای تولید شده در کشورهایشان ( طرف ها خودضابطه مربوط به تشخیص کالاهای تولید شده در یک کشور را تعیین می کنند) مزایایی به صورت تخفیف دراخذ حقوق ورودی یا کلاً معافیت از آن، برای یکدیگر قائل می شوند. به منظور اینکه وارد کننده کالا ازاین مزایا سوء استفاده ننماید و کالای کشور دیگری را به نام کشور برخوردار از این مزایا وارد نکند، ارائه گواهی مبدأ کالای وارداتی می تواند از نرخ های تعرفه ترجیهی یا معافیت برخوردار گردد یا خیر؟درقرارداد های پایاپای نیز می توان ازان گواهی استفاده کرد و بر پایه آن مبدأ کالاهای مبادله شده میان کشورهای طرف قراردادها را مشخص ساخت.سازمان جهانی گمرک، گواهی یا گواهینامه مبدأ را به شرح ذیل تعریف می کند:« عبارت است از سند خاص شناسایی کالاها که در آن مقام یا ارگان صالحی که به او اختیارصدورگواهی مبدأ داده شده است، صریحاً گواهی می کند کالاهایی که گواهینامه مربوط به آن ها می شود، درکشورمعینی به وجودآمده است. این گواهی ممکن است همچنین حاوی یک اظهارنامه از طرف سازنده، تولید کننده، تهیه کننده، صادرکننده یا سایر اشخاص صلاحیتدار باشد»گواهی مبدأ در ایران توسط اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران صادر می گردد و دارای مشخصات زیر می باشد:عنوان گواهی مبدأ
نام کشور سازنده کالا
نام کشورو اتاقی که گواهی مبدأ راصادر کرده است
فرستنده یا فروشنده کالا
وسیله حمل و نقل
تعداد اقلام کالا
علائم و تعداد بسته ها
شماره و نوع بسته بندی
شماره و تاریخ فاکتور
گواهینامه توسط مقام صادر کننده گواهی کننده
محل وتاریخ و مهرو امضاء مقام مسئول گواهی کننده