سنگ مورد بحث، سنگ ماه است كه در اصطلاح "لابرادوري Labradorite" ناميده ميشود. با اين وجود از نظر كاني، سنگ قمر واقعي نيست و عنوان مزبور نيز دليل بر اصل بودن آن نميشود.
سنگ قمر حقيقي با توجه به ماهيت متنوع آن از زمره سنگهاي "اورتوكلاس فلداسپار Orthoclase Feldspor " محسوب ميشود و در واقع عضوي از اين مجموعه به شمار ميآيد. تفاوت لابرادوريت واقعي و"اورتوكلاس" روشن نيست، از اين رو ميان جواهرشناسان درباره آن اختلاف نظر وجود دارد، به طوري كه برخي صرفنظر از شهرت آن، كاربرد عنوان مذكور را نادرست ميپندارند.
تاريخچه و روايتهاي داستاني
"اورتوكلاس"سنگ قمر اصلي، سنگي با تراش "كابوشن Cabochon" شفاف يا نيمه شفافي است كه در آن تلألو و پرتو مواج آبي و سفيد رنگي مشاهده ميشود و بيشتر به رنگهاي سفيد، خاكستري، قهوهاي و نارنجي است. نمونههايي از اين سنگ را ميتوان در قالب كابوشنهايي به شكل ماه يافت.
علاقهمندان به استفاده از اين سنگ، در مشرق زمين، معتقدند كه وجود آن پربركت بوده و خوششانسي به همراه ميآورد و به افراد قدرت پيشبيني ميبخشد. سنگ قمر مذكور مانند "الكساندريتALexandrite "، پس از مرواريد، سنگ توليد ماه ژوئن محسوب ميشود.
15 سال قبل، سنگ قمر جديدي وارد بازار شد. اين سنگ در جنوب هند واقع در مكان حفرشدهاي ميان كشتزارهاي برنج كشف شد. (سنگهاي قمر "اورتوكلاس" در سريلانكا، هند، برمه و ديگر كشورها يافت ميشوند).
در علم شيمي عنوان "لابرادوريت فلداسپار" نام مناسبي براي اين سنگ است كه به رنگ آبي براق ديده ميشود، در عين حال، برخي از آنها با داشتن رنگهاي متنوع، مانند رنگينكمان به نظر ميرسند.
دكتر "هنري هيني Herry Hanni "، يكي از متخصصان موسسه جواهرشناسي سوييس (SSEF) در "باسل Basel" ، ارايه مقالاتي در اين زمينه، معتقد است كه اين گونه سنگها، "لابرادوريت" واقعي نيستند، زيرا نور مواج موجود در آن ناشي از انعكاسي نيست كه در اين سنگ وجود دارد.
سنگ قمر "لابرادوريت"، تحت تاثير انعكاس نور حاصل از صفحات دوگانهاي قرار دارد كه به عنوان پديده عمومي "اپتي كال Optical" ، در ارتباط با اكثر لابرادوريتهاي شفاف و نيمه شفاف، شناخته ميشود. همين پديده موجب ميشود كه "لابرادوريتهاي" نيمه شفاف رنگين كماني و "اوپاكهاي Opaoue " رنگارنگ فنلاند به وجود آيند. از مدل هايي رنگين كماني و همچنين "لابرادوريتهاي" سنتي "لابرادور Labrador "، براي تزيين پيشخوانها و يا به عنوان تابلوهاي ديواري استفاده ميشود، رنگ خاكستري تيره اين سنگ نيز تحت تأثير اجزايي به وجود ميآيد كه در اصطلاح "ايلمنايت Ilmenite" ، ناميده ميشود.
سنگ قمر لابرادوريت حاوي عنصر "ايلمنايت" نيست بلكه به علت رنگ تيرة خود به سنگ قمر "ارتوكلاس" Orthoclase شباهت دارند. در چنين شرايطي موضوع در نظر ما مبهم جلوه ميكند. اين گونه ظاهراً شبيه به سنگ قمر است اما رنگ لابرادوريت را دارد.
از نظر"هيني Hanni" ، مردمي كه به عنوان سنگ قمر "لابرادوريت" يا سنگ قمر رنگين كماني به كار ميبرند، نظرشان معطوف به "امرالد قرمزRedemerald" است.
توافق عمومي و تاريخي بر سر اصطلاح "سنگ ماه" تنها در معناي "ارتوكلاس" آن وجود دارد. از اينرو لابرادوريت "سنگ ماه" نيست.
"سنگ ماه" از ديد جواهرشناختي، در مقايسه با "لابرادوريت" از شاخص انكسار نور و جاذبه كمتري برخوردار است. آبي و سفيد تنها رنگهاي يك سنگ ماه و شفاف است. در نتيجه اين سنگ به رنگ زرد، نارنجيو زرشكي ديده نميشود.
از طرف ديگر "لابرادوريت" يك "فلداسپار" "كلسيم سديم" است كه با ايجاد رنگهاي رنگين كماني، "اسپكتروليت "Spectrolite نيز ناميده ميشود. رنگهاي مزبور تحت تأثير ورود و انكسار نور حاصل از "پراش lamellar "،"لابرادوريت" (همانندسطحي صاف) به وجود ميآيند، از اين رو "پراكنش" عناصر "آلبيت Albite" در آن تأثير ندارد. "لابرادوريت" در مقايسه با سنگ ماه "ارتوكلاس" از SG, RI بيشتري برخوردار است.
بين سنگ ماه و لابرادوريت از نظر تركيب، ماهيت و دليل تأثير نور، تفاوتهايي وجود دارد. دليلي وجود ندارد كه لابرادوريت را يك سنگ ماه به شمار آوريم. اين اقدام كاري نادرست بوده و موجبات سردرگمي افراد را فراهم ميكند.
كيفيت
از نظر "مانونيكاني Manu Nchani" ، يكي از مسوولان كاليفرنيا، يافتن سنگ ماه واقعي رنگين كماني آبي بسيار دشوار است. براي نمونههاي بيضي شكل، كيفيت عامل مهمي به شمار ميآيد. با توجه به اين موضوع نقش عناصر موجود در سنگ بر كيفيت آن بسيار تأثيرگذار است، زيرا عامل مهمي در شكلدهي رنگين كمان محسوب ميشود. به اين معنا كه اجزاي سنگ، نور را شكسته و طيفي از رنگ را به وجود ميآورد. هر چه ميزان اين عناصر بيشتر باشد، رنگين كمان يا طيف ايجاد شده، جلوه بيشتري خواهد داشت، در نتيجه، اجزاي كمتر، بيانگر محدودتر بودن قلمروي رنگ است. هنگامي كه سنگ آبي است، زيبا و گيراتر، شفاف و نيمه شفاف يا بسيار درخشان جلوهگر ميشود.
تنوع رنگ
مشهورترين و دوستداشتنيترين رنگ از نظر طراحي آبي سير است. درگذشته اين رنگ استفاده درماني داشته است. هم اكنون نيز در پلاتينوم و الماس از آن بهره گرفته ميشود.
در اولين گزارش كه از اين سنگ در سال 1960 ارايه شد سنگ ماه رنگين كماني به علت شفافيت و درخشش حاصل از چندرنگ بودن آن، به اشتباه "اوپال واتر Water Opal" ، ناميده شده است. در عين حال كه وجودمادهاي در كابوشنهاي شفاف ميتواند يك يا دو رنگ را ايجاد كند، نمونههاي نيمه شفاف نيز ميتوانند با داشتن رنگهاي متفاوت و چشمگير درخور توجه باشند.
بهبود كيفي
معمولاً روش خاصي براي تغيير رنگ يا ميزان شفافيت سنگ قمر لابرادوريت وجود ندارد.
قيمتگذاري
كمياب بودن اين سنگ ميتواند نقش مهمي در امر قيمتگذاري ايفا كند. نمونههاي mm 9. 7 و mm 10. 8 يا CTS 3 )قيراطي(از زمرة سنگهاي بينظير محسوب ميشوند و قيمت بيشتري دارند. قيمت سنگهايي با وزني بيش از CTS 5 قيراطي ، حداقل 100 دلار و كمتر از 5 قيراط 45 تا 100 دلار تعيين شده است.
دقت و تميزي
درجه سختي سنگ قمر رنگين كمان آبي "لابرادوريت" 5/6 ـ6 است كه تا حدودي كاربرد آن را آسان ميكند. اما بعضي از طراحان جواهرات معتقد است كه محكم بودن اين سنگ، نشانه استحكام و دوام آن است.
در واقع، با داشتن نظري به تاريخ درمييابيم كه مقادير قابل توجهي از اين سنگ يعني سنگ ماه "اورتوكلاس" (با همين درجه سختي) در دوران ويكتوريا در ساخت جواهرات، مورد استفاده قرار گرفته است و امروزه نيز شاهد اين گونه نمونهها با كيفيتي مطلوب هستيم.
به گفته سنگشناسان تميز كردن اين سنگ دشوار نيست و ميتوان از آب يا هر نوع محلول پاككننده ماوراي صوت استفاده كرد. با اين وجود، گوهر مزبور، سنگ نرمي است و با گذشت زمان دچار فرسايش خواهد شد بنابراين اجازه ندهيد كه با ديگر سنگها برخورد داشته باشد.
تعمير و نصب
هر گونه "فلداسپار "Feldspar ، به راحتي ممكن است به وسيله ابزار فلزي مانند وسايل قلمزني، جلادهنده و يا چكشهاي رفت و برگشتي، دچار خراشيدگي شود. بعضيها از چكش پيستوني سود جسته و در نهايت از ابزار قلمزني استفاده ميكنند.