براي اولين بار در ظرف 20 سال، باارزشترين محصول ساخته شده از مرواريد در معرض تماشاي عموم گذاشته ميشود. فرش مرواريد"بارودا" پس از مدتها با سرنوشتي نامعلوم هم اكنون به دنبال يافتن مالك جديدي است. به اين منظور با ورود به قرن 21 در نمايشگاه "مسترز Masters" دبي به معرض عموم گذاشته ميشود.
فرش مذكور براي اولين بار در بخش آثار هنري هند در نمايشگاه "كودسيا گاردنز Kudsia Gardens" دهلي در سال 1903 به نمايش گذاشته شد و به عنوان يك اثر هنري ارزنده و تاريخي ديدگان علاقهمندان را مبهوت خود ساخت. امروزه از ميان 4 فرش با طرحي مستطيلي شكل تنها يكي از آنها باقي مانده است و بقيه به طرز مشكوكي ناپديد شدهاند. سفارش تهيه اين فرش در سال 1865 از سوي "كاندي رائو Kandi Rao"، نوزدهمين "گائك وار Gaekwar" باروداي هند (1870-1856)، به منظور آراستن مقبرهي پيامبر اسلام حضرت محمد (ص)، داده شد. كاندي رائو كه خود مذهب هندو داشت بر اين قصد بود كه فرش را به نشانهي تجليل از اسلام اهدا كند. كاندي رائو نيز همانند فرش، چهرهاي استثنايي كه سبك تجملگرايي را در دوران قبل از شورش عليه انگليس رواج داد، داشت. او همچنين از گذشته با مهاراجه ارتباط تنگاتنگي داشت. علاقهي وافر او به شكوه و جلال تنها آتش كينهي دشمنان را افروختهتر ميكرد بهطوريكه سه سال قبل از به پايان رسيدن فرش، برادرش "مولهار Mulhar" اقدام به مسموم كردن او به وسيله معجوني از الماسهاي خرد شده كرد. "جرج بردوود George Birdaood" در سال 1879 با مشاهده اين فرش در وصف آن چنين ميگويد: "هنگاميكه فرش در زير نور خورشيد گسترده شد، مانند شكوفهاي مرواريد نشان به نظر ميرسيد كه جلوه و تلالو رنگينكماني آن همانند طرحهاي منحصر به فردش به تقليد از سبك عربي ديدگان را نوازش ميداد و تحسين همگان را برميانگيخت". متاسفانه اين هديه هرگز به مدينه نرسيد. "رورند ويدن Reverend Weeden" در كتابش تحت عنوان "همراه با گائك وار" در اين باره ميگويد: "قبل از آنكه فرش به خارج از كشور فرستاده شود، مهاراجه فوت كرد و جانشينش نيز خود را ملزم به برآوردن خواستههاي او ندانست و در اين رابطه هيچ اقدامي انجام ندادند". تعجبي ندارد كه حاكم بعدي بارودا توسط جانشينان پس از خود زنداني شد. تنفر او همراه با درك ارزش اين محصول با توجه به جو ناآرام سياسي حاكم بر منطقه، مانع از آن ميشد تا اين فرش به مقصد اصلي برسد، لذا تا سال 1940 در هند باقي ماند. در سال 1943 مهاراجه بارودا "پراتاپ سين گايكود Pratap Sinh Gaikwad" با "سيتا دوي Sita Devi" ازدواج كرد كه مهاراجه دوم ناميده ميشد.
دوي در اروپا سكونت گزيد و در سال 1947 زماني كه مهاراجهها در انتقال گنجينههايشان به خارج از هند آزادي لازم را بهدست آوردند بخش اعظم گنجهاي بارودا به خانههاي مجلل و بزرگي در "مونت كارلو" منتقل شدند. اين ازدواج سرانجام در سال 1956 به طلاق منجر شد و چند سال بعد مهاراجه در لندن فوت كرد و دوي 18 سال ديگر از عمرش را با همسر ديگرش سپري كرد. تا آن زمان گنجينه خانوادگي تا حدودي ميان افراد خانواده پخش شده بود و فرش مرواريد نيز در بانكي واقع در سوئيس نگهداري ميشد؛ همانطور كه در "كتابي از مرواريد" كه در سال 1908 به چاپ رسيد، آمده است كه فرش بارودا با ارزشترين و گرانبهاترين محصولي است كه از مرواريد ساخته شده است. 3 گل رز در وسط فرش و 32 گل سرخ در اطراف و حاشيه آن مزين به الماس هستند، در عين حال از ياقوت و زمرد نيز در ناحيه مركزي حواشي فرش استفاده شده است. الماسها به صورت تكههاي كوچكي در قالب اشكالي مسطح و صاف يا بيقاعده درآمدهاند. تعداد آنها به 2520 عدد ميرسد، محل نصب الماس(پايههاي نگهدارنده الماس) نيز از نقره است اگرچه گلهاي رز مركزي نيز حاوي روكشي از طلاي زرد هستند. حدود 30 الي 50 درصد از كل سطح فرش با تعداد 4/ 1 ميليون مرواريد پوشانيده شده است. در اطراف گلهاي سرخ 4/000 مرواريد كرم رنگ باروك(شكل نامنظم) وجود دارد. همچنين 570 زمرد و 1280 ياقوت به وزن 675 قيراط در فرش بهكار رفته است. در طرحهاي گل بوتههاي فرش، گلهاي رز از جنس مهرههاي شيشهاي قرمز و آبي انگليسي ميباشند.
به گفتهي "استوارت كري ولچ "Stuart Cary Welch از موزه متروپليتين نيويورك: اين فرش براي آخرين بار در موزه هنرهاي زيباي متروپليتين نيويورك به عنوان بخشي از نمايشگاه فرهنگ و هنر هند در سال 1985 به نمايش گذاشته شد، سپس براي دو دهه در مكاني معين پس از مهر و موم شدن قرار داده شد.
تعداد بيشمار مرواريدهاي بسيار مرغوب كه به ميليونها عدد ميرسد همراه با الماس، ياقوت و زمردهاي بسيار زيبا و گرانبها، تعيين ارزش واقعي اين فرش را غير ممكن كرده است. استفاده از سبك عربي در طراحي برگرفته از سنت مغول و شايد الهام گرفته از فرش جواهرنشان افسانهاي كه شاه جهان آن را وقف قبر سربازي گمنام به نام ممتاز محل در تاج محل كرد بيگمان بر جلوه اين فرش افزوده است. فرش مذكور، آميزهاي از دو سنت است، سجاده (فرش مخصوص عبادت)، نذورات و سنگهاي قيمتي.
پادشاهان و فرمانروايان كه اغلب حتي مسلمان هم نبودهاند، اشياي گرانبهايي را به نشانه اداي احترام به اسلام، اهدا ميكردهاند. بهطور مثال، ليستي از اشيايي كه به مكه در زمان بنياميه ارسال شد وجود دارد كه شامل 2 تاج مزين به ياقوت متعلق به يزيد (ب.م. 680-638) و جواهراتي از شاه گمنام تبت ميباشد. هم اكنون چه اطلاعاتي درباره تاريخ كنوني اين فرش در اختيار داريم؟ اول آنكه نام مالك آن ذكر نشده و محرمانه مانده است، دوم آنكه محافظ واقعي فرش، "آنجل روادس Angel Rhoades" تاجر آثار هنري كاليفرنيا ميباشد كه مشتريانش در سراسر جهان پراكندهاند. در هر حال اين اثر هنري توسط او به دبي منتقل شد. با نمايش آن در نمايشگاه مسترز، اين سومين باري است كه اين فرش پس از 140 سال در معرض ديد عموم قرار ميگيرد و قيمتي كه براي آن تعيين ميشود، قيمتي نيست كه هر كس استطاعت پرداخت آن را داشته باشد. با وجود آنكه مدت زماني طولاني از توليد فرش ميگذرد ولي گذر زمان نتوانسته است آسيبي به آن وارد كند بهطوريكه در سال 1985 در نيويورك قيمت آن 18 ميليون دلار تخمين زده شد. ارزش آن حتي امروزه به 2 برابر رسيده است و به گفته "رودس Rhodes" 48 ميليون دلار برآورد ميشود. از نظر وي اين فرش بايد به موزه سپرده شود. او از دو نهاد در آمريكا نام ميبرد كه علاقه بسياري در امر دستيابي به اين فرش نشان ميدهند. در شرايط كنوني وضعيت فرش مذكور همانند پروانهاي اسير و گرفتار در ظرفي شيشهاي است كه از دوري زادگاهش بهتدريج پژمرده ميشود و تنها راه نجات و دستيابي به شكوه اوليه و يافتن حيات مجدد، بازگشت به محل تولدش است.