با این مقدمه وارد بحث ریسک و عدم اطمینان (یا ابهام) و تفاوت این دو میشویم.3 ریسک یعنی آنکه احتمالات معلوم هستند. عدم اطمینان یعنی اینکه احتمالات ناشناختهاند. بر مبنای ریسک، شما میتوانید تصمیم بگیرید که وارد یک بازی شانسی بشوید یا نه. در مقابل، در قلمرو عدم اطمینان تصمیمگیری بسیار دشوارتر است. واژههای ریسک و عدماطمینان بههمان اندازه که کاپوچینو و کافه لته را بهجای هم میگیریم، با هم قاطی میشوند با این تفاوت که عواقب این موضوع بسیار جدیتر خواهد بود. شما میتوانید در مورد ریسک حسابوکتاب کنید، اما در مورد عدم اطمینان این موضوع صدق نمیکند. عمر 300 ساله دانش ریسک با عنوان «احتمالات» شناخته شده است. دانشمندان زیادی با این موضوع دستوپنجه نرم کردهاند، اما شما حتی یک کتاب هم در مورد موضوع «عدماطمینان» نخواهید یافت. بههمینخاطر تلاش میکنیم «ابهام» را هر طور هست به دستهبندیهای ریسک بخورانیم، اما این لباس به قامتش درنمیآید. بگذارید دو مثال را از نظر بگذرانیم. یکی از حوزه پزشکی (که این حربه کار میکند) و یکی هم از دنیایاقتصاد (جایی که این حربه کار نمیکند.)
برای اینکه از نتیجهگیریها و قضاوتهای عجولانه پرهیز کردهباشید، باید با عدم اطمینان کنار بیایید، البته که کار سختی است و از آن دست کارهایی که نمیتوانید بهطور فعال بر آن اثرگذار باشید. در این میان آمیگدال5 شما نقشی حیاتی دارد. یک منطقه با ابعادی اندازه نخود در وسط مغز که مسوول فرآوری حافظه و احساسات است. بسته به اینکه چطور ساختهشود، شما هم ممکن است با سختی یا بهسهولت با عدماطمینان کنار بیایید. این موضوع در تمایلات سیاسی شما مشهود است. هرچه از عدم اطمینان گریزانتر باشید رأیتان متوجه محافظهکاران خواهد بود. بخشی از زیربنای دیدگاه سیاسی شما زیستشناختی است.
به هر تقدیر هرکسی که بخواهد روشن بیندیشد، باید مرز میان ریسک و عدماطمینان را درک کند. تنها در حیطههای انگشتشماری میتوانیم برای احتمالات مشخص حساب باز کنیم: در بازیهای شانسی، هنگام پرتاب سکه و البته کتابهای احتمال. معمولا ماییم و ابهامهای مسالهساز. بنابراین بیاموزید که با آنها کنار بیایید.
هر گونه کپی برداری از محتوا، تولیدات، شکل و سایر اجزای سایت صرفا با موافقت مکتوب مجاز می باشد
تماس با ما