تحلیل اساسی در سطح شرکت، شامل تحلیل متغیرهاي اصلی مالی براي تخمین ارزش ذاتی شرکت میباشد این متغیرها شامل فروش، حاشیه سود، استهلاك (کاهش بها)، نرخ مالیات، منابع مالی، گردش داراییها و عوامل دیگر است. تحلیل هاي بعدي، میتواند شامل موقعیت رقابتی شرکت در آن صنعت، روابط کارگري، تغییرات تکنولوژیکی، مدیریت، رقابت خارجی و غیره باشد. عواملی که خود شرکت بر آنها کنترل دارد.
این عوامل عبارتند از:
1) قابلیت نقدینگی: قابلیت نقدینگی یک ورقه سهم به معناي امکان فروش سریع آن است. هر چه سهامی را بتوان سریعتر و با هزینه کمتري به فروش رساند، قابلیت نقدینگی آن بیشتر است. اوراق بهاداري که به طور روزانه و به دفعات مکرر معامله میشوند نسبت به اوراق بهاداري که با تعداد محدود و یا دفعات کم معامله میگردند قابلیت نقدینگی بیشتر و در نهایت ریسک کمتري دارند. فهرست پنجاه شرکت فعالتر بورس که هر شه ماه یکبار منتشر میشود راهنماي مناسبی براي انتخاب سهامی است که از قابلیت نقدینگی برخوردارند.
2) تعداد سهام در دست عموم: قابلیت نقدینگی یک ورقه سهم تا حدودي به تعداد سهام در دست عموم بستگی دارد. هر چه تعداد سهامی که در دست مردم قرار دارد بیشتر باشد، حجم و سرعت گردش معاملات افزایش یافته و بازار، قیمت منصفانه و معقولتري براي آن پیدا میکند بر عکس هر چه تعداد سهام در دست مردم کمتر باشد، رکود بیشتري بر معاملات سهام حاکم شده و در صورت معامله، قیمتها شکل یکطرفه (صعودي یا نزولی) به خود میگیرد. تجربه شرکتهایی که تعداد سهام رایج آنها کم بوده مؤید این نکته است.
3) ترکیب سهامداران: یکی دیگر از معیارهاي مطلوبیت یک ورقه سهم، ترکیب سهامداران آن است و ترکیب سهامداران که در واقع ترکیب هیات مدیره آن را تعیین میکند میتواند به نفع سهامداران جزء یا عمده باشد. در شرکتهایی که اعضاء هیأت مدیره آن منتخب سهامداران عمده هستند ممکن است تصمیماتی اتخاذ شود که بیشتر در راستاي اهداف سهامدار عمده باشد و درمواردي به نفع سهامدار جزء نباشد. چنین تصمیماتی در بازارهاي کارا اثر خود را به خوبی در قیمت سهام نشان میدهد و البته معمولاً تأثیر مهمی بر قیمت سهام نمیگذارد اما در بازارهاي غیرکارا که تا حدودي تحت تأثیر جو بازار قرار میگیرد میتواند جهت تغییرات قیمت را یکطرفه سازد.
4) سودآوري: شاید مهم ترین عامل برتري یک سهم، میزان سودآوري آن باشد. با توجه به اینکه تعداد سهام منتشره میسنجد. با استفاده از این EPS از سوي شرکتها با هم متفاوت است میزان سودآوري یک سهم را با نسبت سود هر سهم یا شاخصعملکرد کلی شرکت و مدیریت آن ارزیابی می شود.
سود را از چند نظر می توان مورد بررسی قرار داد:
1) از نظر درآمد هر سهم
2) بر اساس هر ریال فروش
3) بر مبناي هر ریال از داراییها
4) بر اساس هر ریال از حقوق صاحبان سهام شرکت.
با محاسبه این رقم، سودي که شرکت در یک دوره مشخص به ازاي یک سهم عادي به دست : (EPS) - درآمد هر سهم آورده است معین میشود.
علت اصلی توجه به سود هر سهم (و نه کل سود شرکت) به هدف اصلی شرکت مربوط است که به حداکثر رسانیدن ثروت سهامداران میباشد.
5) ثبات نسبی سودآوري: استناد به سود هر سهم در یک سال، به لزوم مبناي صحیحی براي ارزیابی سهام نیست چرا که ممکن است سود سال بعد بسیار کمتر از آن باشد. معیار مهم دیگري که به هنگام استفاده از نسبت بازده جاري سهام باید مورد نظر قرارداد، ثبات نسبی سودآوري هر سهم است. لازم به یادآوري است هر چه میزان انحراف سودآوري سالهاي گذشته و یا سودهاي احتمالی آینده نسبت به میانگین سود یا سود موردانتظار بیشتر باشد ریسک سهم بالاتر وارزش آن کمتر خواهد بود، برعکس هرچه روند سود دهی سالهاي گذشته و آتی از ثبات بیشتري برخوردار باشد ریسک کمتر و ارزش سهم بالاتر خواهد بود.
6) نسبت سود تقسیمی هر سهم: نسبت سود تقسیمی هر سهم، از تقسیم سود نقدي هر سهم به سود هر سهم به دست میآید.
تفاوت سود نقدي هر سهم و سود هر سهم مواردي از جمله مالیات، اندوخته قانونی، سایر اندوختهها و سود(زیان) انباشته را در بر میگیرد. گرچه در نظریه، تفاوت زیادي بین شرکتی که سود نسبتاً بالایی تصویب میکند و شرکتی که سود کمی از درآمد خود را تقسیم مینماید وجود ندارد، در عمل به دلیل جو حاکم بر بازار به ویژه از طرف کسانی که به درآمد سهام اتکاي زیادي دارند، عرضه سهام شرکتهایی که سود سهام کمی تعیین میکنند زیاده شده و موجب کاهش قیمت آن سهم رادر بازار فراهم مینماید. از این رو، در شرایط تساوي سایر عوامل، شرکتهایی که نسبت سود تقسیمی بالاتري را دارند نسبت به سایر شرکتها از موقعیت بهتري برخوردارند. گفتنی است که نباید این نسبت درکوتاه مدت مورد توجه قرار گیرد به عبارتی ارقام یکسال را نمیتوان مبناي صحیحی براي قضاوت نسبت به عملکرد همیشگی شرکت قرار داد. ممکن است سیاست شرکت در سالی اقتضاء کند که نسبت سود تقسیمی بالایی وضع شود اما در سایر سالها، این نسبت رقم پایینی باشد. براي قضاوت صحیح در مورد سیاست تقسیم سود شرکت، باید روند تقسیم سود چند سال گذشته شرکت را مورد بررسی قرار داد و به استناد آنها نحوه تقسیم سود احتمالی سالهاي آتی را برآورد کرد.
7) نسیت E/P , P/E سود هر سهم، مبلغ سود به ازاء ارزش اسمی سهام را نشان میدهد. با توجه به اینکه ارزش اسمی سهام کلیه شرکتهاي پذیرفته شده در بورس تهران 1000 ریالی بوده و ممکن است قیمت بازار انواع سهام متفاوت باشد براي مقایسه شرکتها با یکدیگر رقم سود نسبت به قیمت بازار تحت عنوان نسبت E/P سنجیده میشود. این نسبت بازده جاري سهام را نشان داده و در شرایط تساوي سایر عوامل، هر چه این نسبت بالاتر باشد سهام از موقعیت بهتري برخوردار خواهد بود. لازم به ذکر است هر چه میزان سود هر سهم در مقایسه با قیمت بازار سهام بیشتر باشد به خاطر تقاضایی که براي آن ایجاد میشود انتظار احتمال افزایش آتی قیمت بالاتر خواهد بود. خاطرنشان میشود که سهامداران در خرید سهام میتوانند از نسبت قیمت بر درآمد تحت عنوان نسبت P/E نیز استفاده کنند. نسبت P/E یکی از ابزارهاي رایج و متداول جهت تحلیل وضعیت شرکتها، صنعت و بازار است. این نسبت که از آن به عنوان ضریب سودآوري نیز نام برده میشود، حاصل تقسیم سهم بر درآمد هر سهم آن شرکت است و در واقع رابطه بین قیمت سه شرکت با سود آن را نشان میدهد. همانطور که قبلاً مشاهده شد درآمد هر سهم، معیاري است که می توان با آن یک شرکت را در طی چند سال متوالی با لحاظ افزایش سرمایههاي شرکت مقایسه نمود ولی این متغیر، معیار مناسبی براي مقایسه بین چند شرکت نیست
این نقیصه در معیار P/E رفع میشود و بااین معیار میتوان شرکتهاي یک صنعت را مورد مقایسه قرار داد یا هر شرکت را با متوسط P/E صنعت مرتبط تطبیق داد. نسبت P/E بیانگر تعداد دفعاتی است که طول میکشد تا قیمت یک سهم از طریق سود آن بازیافت شود. البته تحلیل P/E بر اساس دوره بازگشت سرمایه باید توام با احتیاط باشد. به دلیل این که شرکتها در هر سال سود یکسانی ندارند و درآمد هر سهم آن ها توام با نوسان است. بنابراین در صورتی که P/E شرکتی برابر با 10 باشد لزوما به این معنی نیست که 10 سال طول میکشد تا سرمایه برگشت کند. اگر شرکت در سالهاي بعد سود بیشتري کسب کند، دوره بازگشت سرمایه کاهش مییابد. لازم به ذکر است که براي مقایسه P/E بین شرکتها، مقایسه در درون یک صنعت انجام شود. با فرض ثابت بودن سایر شرایط به نظر می رسد شرکتی که در گروه خود داراي P/E کوچکتري می باشد امکان رشد قیمت آن در آینده نزدیک وجود دارد.
8) ارزش ویژه هر سهم: ارزش ویژه هر سهم از نسبت حقوق صاحبان سهام (سرمایه+ اندوخته طرح وتوسعه + اندوخته قانونی+ اندوخته احتیاري+ سایر اندوختهها + سود انباشته) به تعداد سهام منتشره به دست میآید و در مقایسه با ارزش اسمی هر سهم سنجیده میشود هر چه ارزش ویژه هر سهم از قیمت اسمی سهام بیشتر باشد سهام آن شرکت از موقعیت و استحکام بالاتري برخوردار است.
9) بافت تامین مالی شرکت: بافت تامین مالی که شامل بدهیها و حقوق صاحبان سهام است تاثیر بسزایی در عملکرد و سودآوري یک شرکت دارد. هر چه بدهی بیشتر باشد به خاطر خاصیت اهرمی بدهی، سودآوري نیز بالاتر خواهد بود ولی خطر ناتوانی شرکت در ایفاي تعهداتش نیز بیشتر میشود بنابراین ریسک شرکت نیز بالاتر خواهد بود.
10 ) مهلت و تاریخ پرداخت سود سهام طبق ماده 240 قانون تجارت، در صورتی که مجمع عمومی عادي سودي را تصویب کند شرکت باید ظرف مدت 8 ماه از تاریخ تصویب، آن را به سهامداران پرداخت کند. وجود این ماده قانونی، یک مهلت پرداخت 8 ماهه براي شرکتها به وجود می آورد، در مقام مقایسه هر چه سود نقدي هر سهم سریعتر پرداخت شود براي سهامداران مفیدتر است چرا که اولاً مشمول تورم و کاهش ارزش پول نمیشود و ثانیاً سهامدار میتواند وجوه خود را مجدداً سرمایهگذاري کرده و از بابت آن بازده به دست آورد.
11 ) انتشار مستمر اطلاعات و اخبار نسبی: در صورتی که شرکتها در ارائه اطلاعات شفاف مالی و یا هر گونه اخبار در زمینه وضعیت شرکت به سهامداران نهایت تلاش را نمایند، سهامداران با داشتن اطلاعات کافی میتوانند اقدام به خرید و فروش سهام نمایند.
12 ) عمر شرکتو میزان استهلاك ماشین آلات: هرچه شرکتها از ماشین آلات جدید با تکنولوژي پیشرفتهتر استفاده کنند در امر تولید موفقتر هستند و شرکتهایی که عمر ماشینآلات آنها به پایان رسیده یا آنکه استهلاك بالایی دارند ممکن است در طول سال به دلیل خرابی دستگاهها وقفه زمانی در تولید داشته باشند و نتوانند به تعهدات خود عمل کنند در نتیجه در سودآوري شرکت بیتأثیر نخواهد بود.
13 ) پنجاه شرکت فعالتر: بررسی تجربه بورسهاي اوراق بهادار در کشورهاي مختلف نشان میدهد که شناسایی شرکت هاي ممتاز یا داراي موقعیت برتر اغلب بر پایه معیارهاي قدرت نقدشوندگی سهام، میزان تأثیرگذاري شرکت بر
بازار و برتري نسبتهاي مالی انجام میشود. شناسایی شرکت هاي برتر در بورس اوراق بهادار تهران بر پایه ترکیبی از قدرت نقد شوندگی سهام و میزان تأثیرگذاري شرکتها بر بازار، و در چارچوب معیارهاي سه گانه زیر انجام شده است:
الف) میزان داد و ستد سهام در تالار معاملات شامل:
1. تعداد سهام داد و ستد شده
2. ارزش سهام داد و ستد شده
ب) تناوب داد و ستد سهام در تالار معاملات شامل:
3. تعداد روزهاي داد و ستد شده
4. دفعات داد و ستد شده
ج) معیار تأثیرگذاري شرکت بر بازار شامل:
5. میانگین تعداد سهام منتشر شده
6. میانگین ارزش جاري سهام شرکت در دوره بررسی مدل تنزیل سود یکی از دو چارچوب اساسی است که اغلب براي توضیح ارزیابی کلی سهام مورد استفاده قرار میگیرد. با این فرض که، نرخ رشد سود براي شرکت خاصی، به طور تقریبی در آینده ثابت باقی خواهد ماند، در مییابیم که مدل تنزیل سود تقسیمی را در حالت معمولی میتوانیم براي مدل رشد ثابت مورد استفاده قرار دهیم. این حالت در معادله زیر نشان داده شده است. نتیجه نهایی تحلیل اساسی در سطح شرکت داده هایی است که براي تخمین قیمت سهام مورد نیاز است.
براي این کار از مدل ارزیابی ارزشیابی سهام عادي استفاده میشود.
در تحلیل اساسی، ارزش ذاتی یا تخمینی سهام، قیمت تعدیل یافته آن یا قیمتی است که توسط متغیرهاي اصلی مالی شرکت ارائه میشود. با استفاده از معادلات بالا میتوانیم ارزش ذاتی محاسبه شده سهام را با قیمت جاري بازار مقایسه کنیم. اگر ارزش ذاتی از قیمت جاري بازار بیشتر باشد، آن سهم کمتر از قیمت معامله میشود و اگر ارزش ذاتی کمتر از قیمت جاري بازار باشد، سهم بالاتر از قیمت مورد معامله قرار میگیرد و نباید آنرا خرید یا اگر صاحب آن سهم باشیم باید آن را بفروشیم. به عبارت دیگر، اوراق بهاداري را که قیمت جاري بازار آن بیش ارزش ذاتی آن باشد باید فروخت. به دلایلی چند، بر درآمدها و نسبت پی اي متمرکز میشویم.
اول اینکه، سودهاي تقسیمی از درآمدها پرداخت میشود. اگر چه این دو مجموعه کاملاً وابسته به هم نیستند. لیکن معمولاً رشد آینده سود تقسیمی باید از رشد آینده درآمدها نشأت گیرد.
دوم اینکه، وابستگی نزدیک بین تغییرات درآمدها و تغییرات قیمت سهام اعتبار خوبی داشته و میتوان آن را به طور گرافیکی نمایش داد.