06. مفاهیم پایه تجارت
-
بودجه بندی سرمایه ای چیست؟
روندی که در آن یک کسب و کار تعیین میکند که آیا پروژه هایی نظیر ساخت یک ساختمان یا سرمایه گذاری بلندمدت برای ساخت یک نیروگاه ارزش پیگیری دارد یا خیر، بودجه بندی سرمایه ای گفته میشود. اغلب، جریانات نقدی ورودی و خروجی پروژهای که در آینده محقق خواهد شد، برآورد میشود تا مشخص گردد که آیا سود ناشی از سرمایه گذاری، به معیارهای هدف نزدیک است یا خیر. این موضوع همچنین با عنوان «ارزیابی سرمایه گذاری» نیز شناخته میشود.
توضیحاتی در مورد بودجه بندی سرمایه ای
برنامه ریزی و مدیریت سرمایه گذاری های بلندمدت شرکت بودجه بندی سرمایه ای نام دارد. در بودجه بندی سرمایه ای مدیران مالی سعی میکنند فرصتهای سرمایه گذاری که منافع آن بیشتر از هزینههایش است شناسایی و معرفی کنند. درواقع در این فرآیند فرصتهایی شناسایی میشوند که ارزش فعلی جریانات نقدی ورودی حاصل از آن بیشتر از ارزش فعلی جریانات نقدی خروجی از آن باشد. البته باید به این نکته نیز توجه کرد که تنها میزان جریانات نقدی مورد انتظار اهمیت ندارد، بلکه باید به زمان مورد انتظار برای دریافت این جریانات نقدی و درصد اطمینان از دریافت آن (ریسک سرمایه گذاری) نیز توجه کرد؛ بنابراین فرآیند ارزیابی جریانات نقدی، زمان حصول این جریانات و ریسک موجود در آنها اساس بودجه بندی سرمایه ای را تشکیل میدهد.
بهصورت ایده آل، کسب و کارها باید تمام پروژه ها و فرصتهایی را که منجر به افزایش ارزش سهامداران میشود، بهطورجدی دنبال کنند؛ اما به علت محدود بودن سرمایه موجود برای پروژه های جدید، مدیریت باید از روشهای بودجه بندی سرمایه ای استفاده کند تا تعیین کند که کدام پروژه ها بیشترین بازگشت سرمایه را در یک بازه زمانی مشخص برای سهامداران خواهد داشت. -
تئوری نمایندگی چیست؟
در نگاه کلی تئوری که روابط بین مالک و کارگزاران را در تجارت توضیح میدهد، تئوری نمایندگی گفته میشود، اما بهطور خاص در بازار بورس، رابطه بین سهامداران و مدیران شرکت رابطه نمایندگی گفته میشود. در این رابطه احتمال تضاد بین سهامداران و مدیران وجود دارد که این تضاد، تئوری نمایندگی نامیده میشود. تئوری یا مسئله نمایندگی میتواند مشکلاتی که در روابط بین مالکان و مدیران به وجود میآید، حل کند.
دو مشکل اصلی که تئوری نمایندگی به آنها اشاره دارد عبارتاند از:
یک: مشکلاتی که در صورت تضاد منافع بین مالکان و مدیران به وجود میآید و مالکان از تأیید صحت انجام کار توسط مدیران ناتوان هستند.(چون انجام چنین کاری، مشکل و درعینحال هزینهبر است)
دو: مشکلاتی که در هنگام اختلاف نگرش مالکان و مدیران شرکت در مواجهه با ریسک به وجود میآید. چون ریسک پذیری متفاوت است، مالک و مدیر، هرکدام ممکن است اقدامات مختلفی در مواجه با ریسک انجام دهند.
توضیحاتی در مورد تئوری نمایندگینمایندگی بهصورت عمومی، رابطه بین دو یا چند گروه است، جایی که یکطرف مالک و طرف دیگر کارگزار یا نماینده مالک برای اجرای امور است و بهجای مالک با اشخاص ثالث قرارداد بسته و وارد معامله میشود. روابط نمایندگی زمانی رخ میدهد که مالکان، نمایندگان را برای انجام خدمتی بهجای خود استخدام میکنند. مالکان معمولاً حق تصمیمگیری را به نمایندگان واگذار میکنند.
تئوری نمایندگی میتواند به خاطر ناکارآمدی و ناقص بودن اطلاعات به وجود بیاید. از نظر مالی، دو نوع رابطه مهم نمایندگی بین سهامداران و مدیران و همینطور بین سهامداران و اعتباردهندگان برقرار است. همینطور یکی از راهحلهای مؤثر برای از بین بردن مسئله نمایندگی، اصلاح روش پرداخت حقوق و پاداش به نمایندگان است. -
ارزش اسقاطی چیست؟ارزش اسقاطی (Salvage Value) ارزش تخمینی یک دارایی در پایان عمر مفید آن است. ارزش اسقاطی در محاسبات میزان استهلاک سالیانه یک دارایی مورد استفاده قرار میگیرد.
فرض کنید کارخانهای یک دستگاه صنعتی خود را که عمر مفید آن ۱۰ سال است، به مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان خریداری کرده است. از طرف دیگر، پیشبینی میشود که در پایان عمر مفید دستگاه میتوان آن را به مبلغ ۲۰ میلیون تومان فروخت. در این مثال، ارزش اسقاطی این دستگاه معادل ۲۰ میلیون تومان در نظر گرفته شده است. -
ارزش افزوده چیست؟
ارزش افزوده (Value Added)، به ارزشی گفته میشود که طی هر مرحله از تولید یک کالا یا ارائه یک خدمت، به آن اضافه میشود. به عبارت دیگر، ارزش افزوده در هر مرحله از فرآیند تولید یک کالا یا ارائه یک خدمت، از تفاوت بین ارزش کالا و خدمات عرضه شده با ارزش کالا و خدمات خریداری شده به دست میآید. فرض کنید یک خیاط، مواد اولیه مورد نیاز برای دوخت یک پیراهن (پارچه، نخ، دکمه و …) را ۵۰ هزار تومان خریداری کرده است و پیراهن آماده شده را به قیمت ۷۰ هزار تومان میفروشد. ارزش افزوده کار وی، برابر ۲۰ هزار تومان است.
-
ارزش خالص فعلی (NPV) چیست؟در این روش، جریان نقدینگی(درآمدها و هزینهها) بر پایه زمان وقوع(درآمد یا هزینه) به نرخ روز تنزیل میشود. به این ترتیب در جریان نقدینگی، ارزش زمان انجام هزینه یا به دستآمدن درآمد نیز لحاظ میگردد. ارزش خالص فعلی در محاسبات اقتصادی، اقتصاد مهندسی، بودجه کشورها و مباحث اقتصاد خرد و اقتصاد کلان، تجارت و صنعت بهطور گستردهای بهکار میرود.در روش ارزش خالص فعلی، ابتدا تمامی هزینهها و درآمدها بسته به اینکه در چه زمانی به وقوع خواهند پیوست، با نرخ بهره مناسبی طبق رابطه زیر تنزیل میشوند.در این رابطه t زمان انجام هزینه یا واقع شدن درآمد، i نرخ بهره(حاصلضرب نرخ سود، نرخ ریسک و نرخ تورم قابل پیشبینی) و R_t مقدار کمی درآمد یا هزینه بر اساس جریان نقدینگی است.سپس با تفریق هزینههای تبدیل شده از درآمدهای تبدیل شده، عدد خالصی بهدست خواهد آمد که به آن NPV گفته میشود. اگر این عدد مثبت باشد، طرح سودآور و قابل قبول بوده و اگر منفی باشد، طرح زیانده و غیر قابل اجرا(از نظر اقتصادی) است.یکی از اصلیترین کاربردهای ارزش خالص فعلی، مطالعات اقتصاد مهندسی و ارزیابی توجیه فنی و اقتصادی پروژهها است. به عنوان مثال اگر یک کارخانه برای ایجاد خط تولید محصول جدیدی پیشبینی کند که در سال اول نیاز به ۱۰۰ میلیون تومان هزینه سرمایه (جهت راهاندازی خط تولید) داشته باشد خط تولید تا پایان سال به بهرهبرداری برسد و طی ۶ سال بعدی، از محل فروش محصول تولیدی درآمدی برابر سالانه ۳۰ میلیون تومان ایجاد شود و همچنین هزینههای جاری تولید و عرضه آن محصول(مانند مواداولیه، آب و برق و گاز، دستمزد، حمل و نقل، بازاریابی، ...) سالانه ۵ میلیون تومان باشد و نرخ بهره سالانه(شامل حاصلضرب نرخ تورم سالانه، نرخ سود و نرخ ریسک) نیز ۱۰٪ منظور شود، نحوه محاسبه ارزش خالص فعلی چنین خواهد بود.در جدول فوق آخرین ردیف در آخرین ستون، مقدار ارزش خالص فعلی پروژهاست و مثبت بودن آن نشان میدهد که اجرای پروژه مقرون به صرفه و اقتصادی است.
-
ارزش متارکه یا رهاسازی (Abandonment Value) چیست؟ارزش متارکه یا رهاسازی Abandonment Value به ارزش پروژه یا دارایی در صورت نقدشدن گویند. ارزش متارکه به قیمت نقد پروژه نیز گفته میشود.
این ارزش زمانی مهم تلقی میگردد که شرکت در زمان تحلیل مالی پروژه متوجه تنزل قیمت آن شود. در این مواقع شرکتها تصمیم به نقدشوندگی طرح گرفته و آن را بفروش میرسانند.
-
ارزش ویژه برند چیست؟
ارزشی که یک شرکت از محصولی با نام و نشان تجاری معتبر در مقایسه با محصولات عام مشابه آن به دست میآورد، ارزش ویژه برند گفته میشود. شرکتها میتوانند با تبدیل کردن کالاها به موارد بهیادماندنی و قابلشناسایی و برتر از نظر کیفی برای آن برند، ارزش ویژهای ایجاد کنند. کمپین های بازاریابی انبوه هم میتوانند به ایجاد ارزش ویژه برند کمک نمایند. اگر مصرف کننده ها مایل به پرداخت بیشتر برای یک کالای عام نسبت به یک کالای برند باشند، گفته میشود که آن برند دارای ارزش منفی است. این رویداد ممکن است زمانی رخ دهد که شرکت به دلیل یک فاجعه زیستمحیطی شایع، فراخوانی محصول بزرگی داشته باشند.
توضیحاتی در مورد ارزش ویژه برند
پول اضافهای که مصرفکنندگان مایل به پرداخت آن برای خرید محصولات شرکت نایک نسبت به یک برند کفش محلی هستند مثالی از ارزش ویژه برند است. موقعیتی که ارزش ویژه برند در آن مهم است زمانی است که شرکت میخواهد خط تولید خود را گسترش دهد. اگر ارزش ویـژه برند مثبت باشد، شرکت میتواند احتمال اینکه مصرفکنندگان محصول جدید را با ذهنیت همان برند موجود و موفق بخرند افزایش دهد. به طور مثال، اگر شرکت Apple یک گوشی موبایل جدید تولید کند، احتمالاً آن را با همان برند Apple توزیع خواهد کرد نه یک برند تازه. آن ارتباط مثبتی که مشتریان با محصولات Apple دارند محصول جدید را فریبندهتر از زمانی خواهد کرد که گوشی موبایل جدید شرکت، یک برند ناآشنا داشته باشد .
-
ارزش گذاری چیست؟
تعریف ارزش گذاری(Valuation)چیست؟
به پروسه تعیین ارزش فعلی واقعی یک دارایی یا شرکت، ارزش گذاری گفته میشود. معمولاً روشهای متنوعی برای این کار مورداستفاده قرار میگیرد، بعضیها از این روشها بهصورت ذهنی انجام میشوند و برخی دیگر عینی هستند و از طریق روشهای آماری و اقتصادسنجی به نتیجه میرسند.توضیحاتی در مورد ارزش گذاری
بهطور نمونه، تحلیلگری که محاسبه ارزش واقعی یک شرکت را به عهده گرفته است، ممکن است به مدیریت آن، ترکیب ساختاری سرمایه شرکت، درآمدهای آتی مورد انتظار و ارزش بازار داراییهای شرکت توجه کند . قضاوت در مورد سهم و نقش مدیریت یک شرکت در میزان ارزش آن میتواند نیازمند بهکارگیری روشهای ذهنی باشد، درحالیکه محاسبه ارزش ذاتی شرکت بر طبق درآمدهای مورد انتظار آتی میتواند از طریق روشهای عینی انجام شود. -
استراتژی چگونه عمل میکند؟ریچارد ویتینگتون در کتاب «استراتژی چیست» خود به معرفی چهار رویکرد عمده درمورد استراتژی پرداخته و موقعیت آنها را روی دو محور به نمایش گذاشته است. این چهار رویکرد دارای مفروضات و مفاهیم متفاوتی هستند و در دورههای زمانی متفاوتی بروز و ظهور پیدا کردهاند. کار ویتینگتون دستهبندی مکاتب بوده است و این دستهبندی در یادگیری بهتر و به خاطر سپردن سریعتر مطالب بسیار مفید بوده است. در برخی موارد برای یادگیری و به خاطر سپردن تئوری و مفاهیم علمی هیچ راهی بهجز دستهبندی وجود ندارد. در این دستهبندی دوبعدی، محور عمودی به سودآوری و تکثرگرایی اهداف استراتژی اشاره دارد و محور افقی نیز استراتژی تعمدی، اندیشیده شده و محصول تحلیل و محاسبه از یکسو و استراتژی خودجوش و محصول اتفاقات، ابهامات و اجبارها از سوی دیگر مطرح شده است. بهطور خلاصه، این دو محور پاسخهای متفاوتی را به دو سوال بنیادین بیان میکنند: «استراتژی به چه کار میآید؟» و «چگونه عمل میکند؟»رویکردهای عمده به راهبرد
محل قرار گرفتن هر یک از رویکردهای چهارگانه فوق، مفروضات اساسی آنها را آشکار میسازد. رویکردهای کلاسیک و تحولی به دنبال حداکثرسازی سود و رویکردهای سیستمی و فرآیندی، چندوجهی (متکثر) بوده و علاوهبر سود، گزینههای دیگری را نیز بهعنوان پیامد و هدف استراتژی در نظر میگیرند.
در زیر به صورت خلاصه از هر رویکرد مطالب عمده را بیان میکنیم:
رویکرد سنتی یا کلاسیک به راهبرد
رویکرد سنتی که قدیمیترین و همچنان تاثیرگذارترین رویکرد است، بر مبنای برنامهریزی عقلایی است و شیوهای است که بیشتر بر کتابهای درسی مدیریت راهبردی سیطره دارد. از نظر مکتب سنتی، برنامهریزی میتواند تغییرات بازار را پیشبینی کند و خود را با آن منطبق سازد. راهبردها به شایستهترین شکل ممکن، از طریق بررسیهای عقلایی تدوین میشوند که البته لازمه آن، فاصله گرفتن از فضای پرغوغای میدان نبرد کسبوکار است. سود بهعنوان بزرگترین هدف کسبوکار است و برنامهریزی عقلایی وسیله نیل به این هدف است. نظریههای اولیه این رویکرد، در قالب رشتهای منسجم، در دهه 1960، با نوشتههای یک متخصص تاریخ کسبوکار به نام آلفرد چندلر (1962)، نظریهپردازی به نام ایگور آنسف (1965) و بازرگانی به نام آلفرد اسلون (1963) بیان شد. این سه نفر مشخصات مهم رویکرد سنتی را پایهگذاری کردند. این مشخصات عبارت است از: وابستگی به تحلیلهای عقلایی، جدایی طراحی از اجرا و تعهد به حداکثرسازی سود.
رویکرد تحولی به راهبرد
این رویکرد از استعاره تقدیرگرایانه تکامل زیستشناختی سرچشمه گرفته است؛ اما به جای قانون جنگل، نظام بازار را مبنای تحلیل راهبرد قرار داده است. رویکردهای تحولی، به توانایی مدیران عالی در برنامهریزی و عملکرد عقلایی اطمینان کمتری دارد. این رویکرد، به جای تکیه بر مدیران، از بازارها انتظار دارد تا حداکثرسازی سود را تضمین کنند. نظریهپردازان تحولگرا با تاکید بر فرآیندهای رقابتی ناشی از انتخاب طبیعی، فرآیندهای برنامهریزی عقلایی را لزوما تجویز نمیکنند؛ بلکه، از نظر آنها فارغ از روشهایی که مدیران اتخاذ میکنند، این بهترین مجری است که بقا مییابد. نیازی نیست که مدیران به شیوهای عقلائی به بهینه کردن امور بپردازند، چرا که «تحول، نتیجه تحلیل طبیعت از هزینه و فایده است.»
بهطور خلاصه تحولگرایانی چون حنان و فریمن یا الیور ویلیامسون بر این باورند که استراتژی در مفهوم کلاسیک آن (برنامهریزی عقلایی آیندهنگر) اغلب نامربوط و غیرعملی به نظر میرسد؛ زیرا محیط معمولا ناآرامتر و نامطمئنتر از آن است که بتوان آن را به صورتی اثربخش پیشبینی کرد. تحولگرایان فرضِ «مدیر به عنوان استراتژیست» را به چالش میکشند و بر این باورند که ماهیت پویا، رقابتی و خصمانه بازار این مفهوم را در بر دارد که بقای بلندمدت، قابل برنامهریزی نیست و تنها سازمانهایی دوام میآورند که بیاموزند چگونه استراتژیهای حداکثرسازی سود را دنبال کنند. کسبوکارها در فضایی شبیه به تحول در گونههای زیستی قرار دارند؛ به این معنی که سازوکارهای رقابتی بازار، با بیرحمی تمام، مناسبترین کسبوکارها را برای بقا برمیگزینند و دیگرانی را که فاقد توان لازم برای تغییر، یا سرعت کافی بهمنظور دفاع از خود بودهاند، نابود میکنند. بنابراین، از نظر تحولگرایان، این بازار است که انتخابهای مهم و اساسی را انجام میدهد و نه مدیران! استراتژیهای موفق، تنها زمانی پدیدار میشوند که فراگرد انتخاب طبیعی، قضاوت خود را انجام میدهد. تمام آنچه مدیران قادر به انجام آن هستند، صرفا این است که اطمینان یابند که تا حد ممکن با تقاضاهای روزانه محیط منطبق شدهاند.
رویکرد فرآیندی
این رویکرد بر ماهیت پیچیده و ناکارآمد کل زندگی انسان تاکید میکند و به شیوهای عملگرا، راهبرد را متناسبسازی سازمان با بازار میداند. رویکرد فرآیندی، همچون رویکرد تحولی، درباره امکان ایجاد راهبرد عقلایی تردید دارد؛ اما به توانایی بازارها در تضمین حداکثر کردن سود، نیز چندان اطمینان ندارد. از منظر فرآیندگرایان، هم سازمان و هم بازارها، اغلب اوقات، پدیدههای بسیار آشفته و پیچیدهای هستند و از دور نشان راهبردها، به صورت بسیار مبهم و در گامهای کوچک، پدیدار میشوند. در واقع، به بیان آنها، مدیران راهبردها و مزایای رقابتی خودشان را مرهون همین نقصهای بسیار زیاد فرآیندهای سازمانی و بازاری میدانند. بهترین توصیه فرآیندگرایان این است که در راه انجام فعالیتهای عقلائیِ آرمانی اما دستنیافتی، خود را به زحمت نیندازید، بلکه جهان را همانگونه که هست بپذیرید و با آن کار کنید.مبانی رویکرد فرآیندی، به کوشش ابتکاری دانشکده کارنگی آمریکا (و بهطور خاص، به افرادی چون ریچارد سیرت، جمیز مارچ و برنده جایزه نوبل، هربرت سایمون) بر میگردد. این افراد در کنار یکدیگر، الگویی برای ایجاد راهبرد پیشنهاد کردند که با وجود گذشت بیش از چهار دهه از آن هنوز بهطور افراطی مدعی نوآوری است. آنها که نه بحث فریبنده انسان اقتصادی عقلائی را قبول داشتند، نه کامل بودن بازار رقابتی را میپذیرفتند، پیچیدگی درون سازمانها را جدی گرفتند. در اینجا بود که آنها دو مضمون را مطرح کردند که اکنون بیان تفکر فرآیندگرایان شناخته میشود؛ این دو مضمون عبارت است از: محدودیتهای شناختی رفتار عقلایی، بهویژه پس از شرحی که هنری مینتزبرگ درباره آن دارد و دیگری، خردهسیاست سازمانها، که اندرو پیتگرو آن را مطرح کرد.
رویکرد سیستمی به راهبرد
این رویکرد با نگاهی نسبیتگرا، اهداف و ابزارهای راهبرد را از فرهنگ و قدرت نظامهای اجتماعی محلی که راهبرد در آنجا شکل میگیرد تفکیکناپذیر میداند.
در مقابل برخی پیشنهادهای پوچگرایانه نظریهپردازان تحولگرا و فرآیندگرا (نسبت به توان برنامهریزی) نظریهپردازان سیستمی، بر اعتقاد خود به ظرفیت سازمانها برای برنامهریزی قبلی و انجام اقدامات اثربخش در محیطهایشان مصر هستند. تفاوت آنها با سنتگرایان این است که حاضر نیستند بپذیرند که صورتها و هدفهای عقلانیت سنتگرا فراتر از آن هستند که صرفا پدیدههای خاص تاریخی و فرهنگی تلقی شوند. نظریهپردازان سیستمی بر این مساله تاکید میکنند که هر بافت اجتماعی اصول خاص و منحصربهفرد خود را برای راهبرد دارد.
عقیده اصلی نظریه سیستمی این است که تصمیمگیرندگان تافتههای جدابافتهای نیستند که جدا از دیگران به حسابرسی و تعاملات صرفا اقتصادی بپردازند، بلکه جزئی از مردم هستند و عمیقا در نظامهای اجتماعی ریشه دارند که به شدت با هم عجین شدهاند. نظریه «تثبیت» اجتماعی گرانووتر (1985) این مفهوم را دربردارد که فعالیت اقتصادی نمیتواند در برج عاج محاسبات مالی غیرشخصی قرار گیرد. در واقعیت، رفتار اقتصادی افراد در شبکهای از روابط اجتماعی تثبیت میشود؛ این شبکه ممکن است دربرگیرنده خانواده، دولت، سوابق تحصیلی و شغلی و حتی مذهب و نژاد باشد. این شبکهها بر ابزار و اهداف فعالیتها تاثیر میگذارند و تعیین میکنند چه رفتاری برای اعضایشان مناسب و معقول است. رفتاری که ممکن است برای نظریهپردازان سنتگرا غیرعقلانی و ناکارآمد به نظر آید، ممکن است براساس شاخصهای محلی و روال کار در بافت اجتماعی خاصی کاملا عقلانی و کارآمد باشد.با شرحی که از رویکردهای چهارگانه ویتینگتون گذشت، در نهایت باید به این سوال پاسخ داده شود که «کدامیک از رویکردهای بالا بهترند؟» در جواب باید بیان کرد که: «هرگز نمیتوان ادعا کرد که یک راه بهخصوص، بهترین راه است. راه درست، سازگار کردن راهبرد با محیطهای سازمانی، اجتماعی و بازار است.»در زیر مناسبترین بسترها برای بهکارگیری هر کدام از رویکردهای بالا آورده شده است:
رویکرد کلاسیک (سنتی): صنایع بالغ، سرمایهمحور و قدرت انحصاری
رویکرد تحولی: شرکتهای کوچک و صنایع نوظهور
رویکرد فرآیندی: شرکتهای مبتنی بر دانش و بوروکراسیهای حمایت شده
رویکرد سیستمی: شرکتهای خانوادگی و دولتی
-
استهلاک دارایی های نامشهود چیست؟
تخصیص مبلغ سرمایه گذاری روی دارایی های نامشهود طی یک بازه زمانی خاص (معمولاً در طول عمر مفید دارایی) به هزینه که غالباً برای اهداف حسابداری و مالیاتی صورت میگیرد، استهلاک دارایی های نامشهود گفته میشود. استهلاک مالی مشابه استهلاک فیزیکی است که برای دارایی های مشهود مورداستفاده قرار میگیرد. (همینطور نوع دیگر استهلاک که معمولاً برای منابع طبیعی به کار میرود.) در استهلاک دارایی های نامشهود، درآمدی که از بهکارگیری دارایی تولید میشود تقریباً معمولاً با هزینه استفاده از دارایی مطابقت دارد.
توضیحاتی در مورد استهلاک دارایی های نامشهود
فرض کنید شرکت فرضی شناسا ۳۰ میلیارد تومان بر روی یک گواهی ثبت اختراع با عمر مفید ۱۵ سال سرمایه گذاری میکند. شرکت شناسا سالیانه ۲ میلیارد تومان بهعنوان هزینه استهلاک گواهی ثبت اختراع در دفاتر مالی خود ثبت خواهد کرد. -
استهلاک چیست؟
استهلاک یک روش در حسابداری است که به وسیله ی آن، هزینه ی مربوط به دارایی شرکت در طول عمر مفید آن دارایی، محاسبه می شود. به عبارتی، استهلاک، میزان استفاده از یک دارایی را در بازه ای از زمان نمایش می دهد.فرسودگی ناشی از استفاده از دارایی، پوسیدگی و زنگ زدگی، ناکارآمدی دارایی و گذشت زمان و طی شدن عمر مفید دارایی، از جمله علل کاهش ارزش داراییهاست.
روش های محاسبه هزینه استهلاک چیست؟
برای محاسبه هزینه استهلاک، روش های مختلفی وجود دارد که با توجه به ماهیت
دارایی از روش مناسب استفاده می شود. اصلی ترین روش ها عبارتند از:- روش خط مستقیم
- روش نزولی
- روش کارکرد
مفهوم استهلاک به زبان ساده
زمانی که یک دارایی (بلند مدت) توسط شرکت خریداری می شود، به عنوان هزینه ی حسابداری در صورت سود و زیان آورده نمی شود، و باید در بخش دارایی های ترازنامه به عنوان دارایی مشهود یا نامشهود ثبت شود. چرا که ممکن است شرکت چندین سال از آن دارایی برای تولید درآمد استفاده کند و طبق اصل تطابق در حسابداری تعهدی، هزینهها باید بدون در نظر گرفتن زمان پرداخت در دورهای که به وقوع پیوسته، ثبت شود.
به عنوان مثال، فرض کنید شرکتی، تجهیزات جدیدی به مبلغ 100 میلیارد تومان برای خط تولید محصول جدید خود خریداری کرده است. طبق گفته ی فروشنده، با این تجهیزات می توان 100 هزار واحد محصول تولید کرد (مثلا 100 هزار قرص ماشین ظرفشویی).
اما این شرکت در اولین سال، تنها 2 هزار واحد محصول تولید می کند و به فروش میرساند. بنابراین فقط 2% از توان تولیدی تجهیزات را استفاده کرده است، و با توجه به اصل تطابق، می تواند 2 میلیارد تومان به عنوان هزینه ی استهلاک دارایی (تجهیزات جدید) در صورت سود و زیان ثبت کند و 98 میلیارد باقی مانده در ترازنامه باقی خواهند ماند.
روش های محاسبه هزینه استهلاک چیست؟
روش های مختلفی برای محاسبه ی هزینه ی استهلاک دارایی ها وجود دارد که هر کدام فرمول متفاوتی برای محاسبه ی هزینه استهلاک و ارزش دفتری استفاده می کنند:
روش خط مستقیم
در روش خط مستقیم هزینه استهلاک مقدار ثابتی است که هر سال (به تعداد سالهای عمر مفید دارایی)در صورت سود و زیان ثبت می شود. برای محاسبه هزینه استهلاک به روش خط مستقیم از مبلغ خرید ، ارزش اسقاط را کم میکنیم و بر عمر مفید دارایی برحسب سال تقسیم کرد.
روش نزولی (مضاعف)
در روش نزولی مضاعف، هزینه استهلاک در سال های ابتدایی بیشتر است و در سالهای بعد کمتر می شود .هزینه استهلاک در این روش به این صورت محاسبه میشود، که ارزش دفتری اول دوره در نرخ استهلاک ضرب می شود.
برای مثال، خودرو که مدل امسال با سال قبل اختلاف قیمت خیلی زیادی دارد. ولی مدل ۸ سال پیش با ۹ سال پیش تفاوت زیادی ندارد. شرکتها از این روش بیشتر برای کم کردن مالیات های سال های اول استفاده می کنند، چرا که وقتی هزینه استهلاک زیاد باشد ،سود شرکت هم کاهش پیدا میکند و کمتر مالیات می دهند. همانطور که در نمودار میبینید هزینه استهلاک سال به سال با یک نرخ ثابت کاهش پیدا کرده است که نرخ هم با توجه به دارایی متفاوت است .
روش کارکرد
در این روش هزینه براساس خروجی است که دارایی تولید میکند. برای محاسبه هزینه استهلاک به روش کارکرد تعداد واحدی که دارایی در آن دوره زمانی تولید کننده را تقسیم بر تعداد واحد باقیمانده از عمر دارایی می کنیم و این کسر به ما یک درصد میدهد، که باید در مبلغ خرید ضرب کنیم و سپس منهای ارزش اسقاط کنیم.
همانطور که نمودار را میبینید . هزینه استهلاک هر سال تغییر میکند، بعضی سالها بوده است که خیلی کم از این دارایی استفاده شده ولی در سال چهارم و پنجم استفاده به شدت بیشتری استفاده شده است.توضیحاتی در مورد استهلاک
با دو مثال بیشتر توضیح میدهیم:یک. برای اهداف حسابداری، استهلاک نشان میدهد که چه مقدار از ارزش دارایی خریداریشده طی یک سال یا دوره مالی بهطور کامل مورداستفاده قرار گرفته است. برای اهداف مالیاتی، شرکت ها میتوانند هزینه دارایی های فیزیکی را که خریداری میکنند بهعنوان هزینه شرکت کسر کنند؛ اما شرکت ها باید طبق قوانین مشخص کنند که این هزینه ها چگونه و طی چند سال شناسایی و در دفاتر ثبت خواهند شد. مفهوم استهلاک در حسابداری تلاش میکند تا هزینه هایی را که شرکت بابت تملک یک دارایی متقبل میشود با درآمدهایی که از تملک آن دارایی به دست میآورد، مطابقت دهد. بهطور مثال، اگر شرکتی تعدادی تجهیزات به ارزش یک میلیارد تومان بخرد و طول عمر آن را ۱۰ سال در نظر بگیرد، پس تجهیزات خریداریشده طی ۱۰ سال مستهلک خواهند شد. بهاینترتیب در هر دوره حسابداری، شرکت صد میلیون تومان (با فرض استهلاک مستقیم) هزینه استهلاک شناسایی میکند و آن را با درآمدی که از بهکارگیری تجهیزات عاید شرکت شده، مطابقت میدهد.
دو. ارز و مسکن دو مثال از دارایی هایی هستند که میتوانند مستهلک شده یا ارزش خود را از دست بدهند. در طول بحران روبل روسی در سال ۱۹۹۸ در روسیه، روبل ۲۵ درصد ارزش خود را در یک روز از دست داد. در سال ۱۳۹۰ طی دو ماه ارزش ریال در کشور ما ۵۵ درصد افت کرد و در طول بحران مسکن در سال ۲۰۰۸ در امریکا، صاحبخانهها در مناطقی که بیشتر تحت تأثیر قرار داشت مثل لاسوگاس، ارزش خانهشان را تا ۵۰ افت کردازآنجاییکه تعداد کمی از دارایی ها تا ابد دوام میآورند، یکی از اصول مهم حسابداری تعهدی، شرکت ها را ملزم میکند که قیمت دارایی خود را بهصورت نسبی بر اساس دوره زمانی که دارایی مورداستفاده بوده به هزینه تبدیل کند.
چه تفاوتی بین استهلاک دارایی های مالی و فیزیکی وجود دارد؟
هر دو نوع اســـتهلاک دارایی مالی و فیزیکی روشهایی هستند که برای سر شکن کردن و تخصیص هزینه نوع خاصی از دارایی به عمر مفید آن مورد استفاده قرار میگیرند.استهلاک دارایی مالی معمولاً به توزیع هزینه دارایی بر روی عمر مفید آن اشاره دارد. بهطور مثال، گواهی ثبت اختراعی برای یک قطعه تجهیزات پزشکی معمولاً طول عمر ۱۷ ساله دارد. هزینه تولید تجهیزات پزشکی به طول عمر آن تقسیم میشود و هر نسبت بهعنوان هزینه در دفاتر شرکت ثبت میگردد. استهلاک دارایی فیزیکی، به سر شکن کردن هزینه دارایی مشهود به طول عمر دارایی اشاره دارد. بهطور مثال، یک ساختمان اداری میتواند برای چندین سال قبل از اینکه مخروبه و فروخته شود، مورد استفاده قرار گیرد. هزینه ساختمان بر عمر پیشبینی شده آن تقسیم شده و حاصل آن بهعنوان هزینه در هرسال حسابداری ثبت میشود.
-
اسناد خزانه اسلامی چیست؟اسناد خزانه اسلامی، ابزاری مالی است که مبتنی بر بدهی دولت به نظام بانکی، ذینفعان و تامینکنندگان منابع بوده و بهوسیله خزانهداری کل وزارت امور اقتصادی و دارایی منتشر میشود.
در واقع اگر بخواهیم تعریف علمی از اسناد خزانه داشته باشیم، میتوان گفت که اسناد خزانه، اوراق بهادار بانام یا بینامی است که خزانهداری کل با بهای اسمی معین و بدون کوپن سود با سررسیدهای حداکثر تا سه سال منتشر کرده و در قبال بدهیهای مسجل بخش دولتی و با توافق بستانکاران بهصورت تنزیلی (با کسر از بهای اسمی) در اختیار آنها قرار میدهد. در واقع دولت میتواند با انعقاد قراردادهای مربوط به مبادلههای واقعی، اوراق بهادار خزانه را برای سررسید معین در اختیار بانکها، پیمانکاران پروژههای کوتاهمدت یا تامینکنندگان نیازهای جاری و بهطورکلی طلبکاران دولت قرار دهد و از این راه نیازها و هزینههای جاری و کوتاهمدت خود را تامین مالی کند.
در این راستا انتشار اسناد خزانه اسلامی توسط دولت موجب میشود تا ایده ایجاد بازار بدهی برای کشور مطرح شود؛ بازاری که در صورت موفقیت کامل میتواند به ایجاد شفافیت و کشف نرخ بهره تعادلی در بازار منجر شده و به سرمایهگذاران با افق سرمایهگذاری متفاوت، نرخ بازدهی مناسب ارائه کند. اگرچه ایده تشکیل بازار بدهی در راستای توسعه نظام مالی کشور است، لیکن به نظر میرسد پیش از تحقق این امر لازم است الزامات و بسترهای بسیار مهمی در نظام پولی و مالی کشور تحقق یابد.
لازم به توضیح است که در حال حاضر نرخ بهره در کشور توسط بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار تعیین میشد و صرفنظر از انتقادهای موجود بر شیوه تعیین نرخ بهره، در مورد میزان استقلال بانک مرکزی و درستی یا نادرستی تفویض تعیین نرخ بهره به این نهاد، به نظر میرسد انتشار این اوراق مستلزم ایجاد ساختار جدید تعیین نرخ بهره باشد که در این ساختار احتمالی نخستین گام تعیین جایگاه و روابط میان بانک مرکزی، شورای پول و اعتبار و بازار سرمایه است. چنانچه روابط مذکور به درستی تنظیم نشود تشکیل بازار بدهی، موفقیت چندانی نخواهد داشت و در صورت اصرار بر این امر شاهد دو نرخی شدن نرخ بهره در کشور و تبعات ناشی از آن خواهیم بود. همانطور که در ابتدای گزارش ذکر شد، با انتشار اوراق خزانه اسلامی بنای بازار بدهی کشور گذاشته میشود که جهت تبیین موضوع توجه به نکات ذیل مهم است:1- با توجه به اینکه ناشر اوراق دولت است (پیشفرض عدم نکول در سررسید اوراق) و همچنین نبود شرکتهای رتبهبندی اعتباری در کشور و تعمیم نرخ بهره کشف شده در این بازار به سایر اوراق بدهی موجود، بازار بدهی را با مشکل مواجه خواهد کرد.2- با توجه به اینکه مالکان اصلی اوراق اسناد خزانه اسلامی، پیمانکاران طلبکار دولت هستند، این احتمال وجود دارد که پیمانکاران به دلیل نیاز مبرم به نقدینگی و یا عدم تخصص کافی در زمینه کشف نرخ مناسب اوراق بهادار، مشارکت فعال و صحیحی در فرآیند کشف نرخ بازده تعادلی نداشته باشند که در این صورت تفاوت نرخ بهره کشف شده با نرخ تعادلی بازار اتفاق خواهد افتاد. این در حالی است که تجربه سایر کشورهای پیشرفته نشان میدهد اوراق خزانه توسط خزانهداری کشور (یک نهاد متخصص مالی که الزاما به دلیل نیاز یا عدم نیاز به نقدینگی مبادرت به عرضه اوراق نمیکند) عرضه و توسط نهادهای مالی متخصص نظیر بانک مرکزی و دلالان ویژه خریداری میشود؛ به عبارت دیگر هم عرضهکننده و هم متقاضی اوراق (و یا خریدار مجدد اوراق نظیر فدرال رزرو در آمریکا) نهادهای متخصص مالی بوده و در کشف نرخ بهره تعادلی مشارکت دارند.
3- یکی از متغیرهای بسیار تاثیرگذار در اقتصاد هر کشور، نرخ بهره است، تعیین نرخ بهره در بازاری که عمق آن نسبت به حجم تامین مالی از طریق بدهی در کل کشور بسیار ناچیز است، اقدام صحیحی بهنظر نمیرسد.
4- نحوه تعامل بانک ملی ایران بهعنوان بانک عامل انتشار اوراق با دولت بهعنوان ناشر و سرمایهگذاران بسیار مهم است و در صورتی که وظیفه ضمانت به همراه عاملیت ایفا شود، ریسک نکول و یا تاخیر در پرداخت اصل اوراق در سررسید بسیار کاهش مییابد و در صورتی که بانک ملی صرفا عاملیت انتشار را بر عهده داشته و دولت نیز مشابه آنچه در برخی از اوراق منتشر شده در سال 1392 اتفاق افتاد، نسبت به پرداخت تعهدات خود نکول و یا تاخیر کند، موجب تغییر شرایط عادی بازار بدهی و افزایش ریسک میشود، بهویژه اینکه اوراق از نوع بدون کوپن بوده، تفاوت قیمت و ارزش اسمی متناسب با زمان تعیینکننده بازدهی است که در این صورت تاخیر حتی یک روزه در پرداخت در سررسید، نرخ بهره کشف شده در بازار بدهی را با چالش مواجه میکند.
5- کشف نرخ بهره در بازار بدهی نیازمند اوراق با سررسیدهای متفاوت است تا هر سرمایهگذار متناسب با افق سرمایهگذاری خود اقدام کرده و نرخ بهره تعادلی کشف شود. با توجه به اینکه تنها اوراق قابلمعامله در بازار بدهی در شرایط فعلی اوراق اسناد خزانه اسلامی است، نرخ بهره کشف شده در این بازار معرف نرخ بهره تعادلی کشور نخواهد بود.
علاوه بر نکات بیان شده، یکی از مهمترین مسائل پیشروی اسناد خزانه، توجه به مدیریت انتشار و بازارگردانی این اوراق است. در واقع ایجاد بازار ثانویه جهت اوراق مذکور نیازمند یک تعامل بسیار خوب میان شرکتهای تامین سرمایه و نهاد ناظر بازار سرمایه جهت راهاندازی یک بازار بدهی شفاف است.
-
اصل تحقق درآمد چیست؟
اصل تحقق درآمد، یکی از اصلهای حسابداری است. مطابق با این اصل، تمامی درآمدها باید در زمان وقوع آنها ثبت شوند، نه در زمان دریافت وجه نقد مربوط به آنها. بنابراین، زمان دریافت وجه نقد اهمیتی ندارد و فقط زمان تحویل کالا یا ارائه خدمات است که در ثبت درآمدها باید مورد توجه قرار گیرد.
-
اعتبارات خرد به چه معناست؟در این مطلب ابتدا جهان اعتبارات خرد را مورد بررسی قرار می دهیم تا ببینیم چگونه وام های خرد و آموزش های کوتاه مدت مالی می تواند باعث تغییرات شود. همچنین بررسی خواهیم کرد که چطور این مدل به لطف تکنولوژی با نیازهای مردم و کسب و کارها منطبق شده که نمی توانند به اعتبارات سنتی بانک ها دسترسی داشته باشند و اینکه چطور اعتبارات خرد باعث اشتغال پایدار و رشد می شود.اعتبارات خرد مفهومی است که معمولا درارتباط با کشورهای توسعه نیافته و در حال توسعه بکار می رود اما در کشورهای توسعه یافته نیز این شیوه پتانسل هایی برای پر کردن شکاف بزرگ در خدمات مالی کسب و کارها را داراست، خصوصا در بازاری که مردم درآمد های کمی دارند.با این روش افرادی که دارای شرایط دریافت وام از بانکهای سنتی را ندارند می توانند با مراجعه به این سازمانهای خصوصی وام مورد نیاز برای کسب و کار کوچک خود را دریافت کنند و قادر به توسعه کسب و کار خود شوند. این روش بسیار کاربردی است و باعث توسعه و پیشرفت افرادی می شود که از لحاظ مالی در سطح پایین جامعه قرار دارند.در این ارتباط نگاهی می کنیم به شاخص های سال ۲۰۱۳میلادی. وام های خرد در اروپا یک و نیم میلیارد یورو گردش مالی را ایجاد کرده است. میانگین مبلغ وام ها ۸۵۰۰ یورو است که ۷۹ درصد آنها به شرکت ها داده شده و مابقی به افراد. در مقایسه با سال ۲۰۱۱ این توزیع به نفع شرکت ها تغییر کرده است.در کشورهای شرق اروپا مانند رومانی، اعتبارات خرد در سالهای اخیر مانند جلیقه نجات عمل کرده است. افرادی که تازه قصد راهاندازی کسبوکار خود را دارند بدون کاغذبازی و مراحل اداری بسیار سخت و پر پیچ و خم بانکها که اغلب در آخر افراد دارای شرایط دریافت وام نخواهند بود. می توانند با مراجعه به اعتبارات خرد کسب و کار کوچک خود را راه اندازی کنند. اغلب این افراد یا تازه کسب وکار خود را راه اندازی کردهاند یا فروش آنها به اندازهای نیست که مدرکی برای بازپرداخت وام برای بانکها باشد.در سال ۲۰۱۳، ۴۷ هزار مورد اعتبار خرد در رومانی به حدود ۹ هزار شرکت پرداخت شده و متوسط این اعتبارات ۷ هزار یورو بوده است.در غرب اروپا نیز اعتبارات خرد وجود دارد و مبالغ وام بالاتراست. اما در شرق اروپا با اینکه اعتبارات خیلی کمتر اند اما تعداد بیشتری می توانند از آن استفاده کنند و بههمین خاطر در اقتصاد واقعی تغییرات کلی ایجاد می کند.لوآن ولاسا، مدیر بنیاد FAER می گوید: ” کسانی که از این وام ها استفاده می کنند، تاثیر اقتصادی مهم آنرا می بینند زیرا در درجه اول می توانند به فعالیت شان ادامه دهند، زندگیشان را از راه درست اداره کنند و وضعشان در طول زمان بهتر شود. آنها قدم به قدم و از فعالیتهای کوچک، کارشان را توسعه می دهند تا به سطح حرفهای برسند و روزی بتوانند از بانک ها اعتبارات بزرگ بگیرند.”اعتبارات خرد فقط دادن وام نیستضرب المثلی معروف می گوید اگر می خواهید کسی را یک روز سیر کنی به او یک ماهی بده اما اگر می خواهی همیشه غذا داشته باشد به او ماهی گیری یاد بده. بر اساس همین اصل برخی نهادهای تامین اعتبارات خرد به مشتریانشان کلاسهای آموزشی پیشنهاد می کنند تا آنها را در جریان اجرای پروژهایشان همراهی کنند.بدیهی است که اعتبارات خرد به تنهایی نمی توانند رونق اقتصادی در کشورهای شرق اروپا ایجاد کنند اما این اعتبارات باعث تولید ثروت و اشتغال در مقیاس کوچک می شوند.اعتبارات خرد در اروپابرای حمایت و گسترش اعتبارات خرد اروپایی، این برنامه اکنون بوسیله برنامه اروپایی اشتغال و نوآوری مورد حمایت قرار گرفته است.پیر لویی جی ژیلیبرت مدیر کل صندوق سرمایه گذاری اروپا می گوید: “ماهیت بازارها از زمان بحران سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ تغییر کرده است. بخش بزرگی از مردم که نمی توانند در بخشهای سنتی کار پیدا کنند به خود اشتغالی روی آوردهاند. آنها شانس کمی دارند که به اعتبارات بانکهای سنتی دست پیدا کنند. همچنین فرایند مشابهی برای ادغام اجتماعی و اقتصادی در جریان است که نه تنها برای بیکاران بلکه برای زنانی که کاری راه می اندازند و شاید امروز و فردا برای مهاجران هم قابل استفاده باشد. به نظرم این ابزار برای بسیاری از مسائل و موضوعات می تواند بکار گرفته شود. از نظر ما در سراسر ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا نیاز برآورده نشده برای اعتبارات خرد مبلغی در حدود ۵ تا ۶ میلیارد یورو می باشد.”تاثیر تغییر قوانین و همکاری کشورهای عضو اتحادیه اروپا بر توسعه اعتبارات خردپیر لویی جی ژیلیبرت مدیر کل صندوق سرمایه گذاری اروپا می گوید: “جایی که بخش خصوصی به دلایل مختلف توانایی نداشته باشد صندوق سرمایه گذاری اروپا و بانک سرمایه گذاری اروپا حضور دارند. آنچه ما انجام می دهد ارائه سرمایه اولیه برای توسعه این بخش است و پس از آن اگر بخش خصوصی کار را در دست گرفت عقب می کشیم. دادن وام های کوچک بسیار پر هزینه است خصوصا وقتی مبلغ آنها زیر۲۵ هزار یوروست. هزینه های ثابتی وجود دارد که مستقل از میزان وام اند. بنابراین برای بانک ها توجیه پذیرتر است اگر برای یک وام یک میلیون یورویی یک درصد هزینه وجود داشته باشد اما برای وام های کوچک هزینه ها واقعا بالاست. بنابراین بانک ها مشتاق دادن وام های کوچک نیستند به همین دلیل نیازمند حمایت از بخش عمومی در شرق و غرب اروپا هستیم.”
سرمایه گذاری جمعی یا مردمیوقتی بانک ها به افراد و شرکت های کوچک به سختی وام می دهند، بسیاری به سمت کانال جدیدی میروند که بطور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد: استفاده از منابع خصوصی. ابزاری که جهان اعتبارات خرد، بازیگران و روش های آن را تغییر داده است. سرمایه گذاری جمعی یا مردمی راهی است که بسیاری از روش های وام دهی را تغییر داده است.با توجه به پیچیدگی بازار اعتبارات بانکی، مدل جدید تامین مالی بطور آنلاین از زمان بحران اقتصادی ۲۰۰۸ میلادی در حال رشد است.خدمات مالی جایگزین بطور آنلاین به افرادی مانند من و شما اجازه می دهد تبدیل به سرمایهگذاران شرکت های کوچکی مانند یک ماهی فروشی کوچک شویم. سود این نوع وامها اندکی از سود بانکی بالاتر است اما مذاکره با بانکها بسیار سخت و در اغلب بیفایده است.اصول این نوع وام به این شکل است که افراد و یا شرکت ها به کسانی که هم صنف خود هستند پول قرض می دهند. این شیوه بیشتر وام گیرندگان کوچک را به خود جذب می کند.روبرت واردروپ، مدیر اجرایی مرکز کمبریج درمورد اعتبار دهی جایگزین میگوید: ” کانال جایگزین (آلترناتیو) فرصتی به این شرکت ها می دهد که به سرمایه دسترسی داشته باشند. این شیوه بسیار ارزانتر از بانکهاست چرا که زیرساخت بانک ها سنتی است.”اما این روش برای پول های ما کاملا بدون خطر نیست. فاندینگ سیرکل در بریتانیا قواعدی برای حفاظت از مشتریانش قرار دادهاست. شرکت های کوچک و متوسط که درخواست ۵ هزار تا یک میلیون پوند وام دارند باید فرایندهایی را طی کنند.دیوید دو کونینگ، مدیر ارتباطات فاندینگ سیرکل می گوید: ” برای تقاضای یک وام، شرکت شما باید حداقل دو سال عمر داشته باشد و بخوبی تثبیت شده باشد. ما یک تیم ارزیابی اعتباری داریم و آنها هر تقاضا را از نظر ریسکی که دارد از A تا E رتبه بندی می کنند. در کنار این طبقه بندی، نرخ بهره هم وجود دارد و از این به بعد شرکت در لیست شرکتهایی قرار میگیرد که نیاز به وام دارند. بعد سرمایهگذاران شامل افراد و یا شرکتها و یا حتی دولت بریتانیا میتوانند انتخاب کنند که به کدام شرکت ها وام بدهند.”روبرت واردرآپ، مدیر اجرایی مرکز کمبریج برای اعتبارات آلترناتیو می گوید: “نهادهای اعتباردهی خرد به لحاظ تاریخی از تکنولوژی تا حد زیادی استفاده نمیکردند. تکنولوژی آنها را قادر می کند فعالیتها را بطور گستردهتر و موثرتر طبقهبندی کنند کاری که می توانند بطور آنلاین انجام شود.”صنعت اعتبارات مالی آلترناتیو در بریتانیا یکی از بزرگترینهای این صنعت در اروپاست که فضای نظارتی بسیار قابل انعطافی دارد. پیدا کردن تعادلی میان نوآوری و حفاظت، می تواند کلیدی برای بازار آلترناتیو اعتبارات خرد باشد تا فعالیت موفقی را تجربه کنند.سیستمهای تامین مالی برای شرکتهای کوچک و آینده اعتبارات خردپیرلوییجی ژیلیبرت: “پارامترهایی وجود دارند که به ما میگویند سیستمعامل تامین اعتبارات مشارکتی می تواند نقش بسیار مهمتری بر عهده بگیرد. این سیستم قادر است که هزینهها را کاهش دهد، مهمترین مشکلی که برای تثبیت بخش اعتبارات خرد به آن نیازمندیم.”خطرات سیستم اعتبارات خردپیر لویی جی ژیلیبرت:” مدیریت بخش اعتبارات خرد به شکل پایدار باید باشد، اگر ما آموزشهایی را به وام گیرندگان ارائه نکنیم، در دراز مدت این سیستم دچار مشکل می شود. این جنبهای است که در طرح ها و ابتکارات آنلاین در نظر گرفته نشده است.”
-
افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی داراییها چیست؟
در حالت عادی، داراییها در ترازنامه یک شرکت، به میزان ارزش دفتری آنها ثبت میشوند. ارزش دفتری در واقع بهای تمام شده تاریخی داراییهای مذکور پس از کسر استهلاک است که نشاندهنده ارزش روز آنها نیست.
بنابراین شرکتها میتوانند از طریق تجدید ارزیابی داراییها و در نتیجه بهروز کردن ارزش آنها در ترازنامه، اقدام به افزایش سرمایه کرده و متناسب با درصد مالکیت هر یک از سهامداران، تعداد مشخصی سهام جدید (سهام جایزه) در اختیار آنها قرار دهند. -
اینکو ترمز (International Commercial Terms) چیست ؟هدف از اینکوترمز ارائه مجموعه ای از مقررات بین المللی برای تفسیر متداولترین اصطلاحات مورد استفاده در تجارت خارجی است. و بدین ترتیب از چندگانگی تفسیر این اصطلاحات در کشورهای مختلف پرهیز می شود یا حداقل تا میزان ملاحضه ای کاهش مییابد.اغلب طرفین قرارداد از روشهای تجاری مختلف کشور مقابل بی اطلاع هستند. این موضوع میتواند موجب سوء تفاهم اختلاف و دعوی حقوقی و اتلاف وقت و پول ناشی از آنها شود. و به منظور رفع چنین مشکلاتی اتاق بازرگانی بین المللی اولین بار در سال ۱۹۳۶ مجموعهای از مقررات بین المللی را برای تفسیر اصطلاحات تجاری منتشر کرد که به «اینکوترمز ۱۹۳۶» موسوم شد. بعداً در سالهای ۱۹۵۳، ۱۹۶۷، ۱۹۷۶، ۱۹۸۰، ۱۹۹۰ در سال ۲۰۰۰ و 2010 به منظور انطباق با روشهای معمول تجارت بین المللی جاری اصلاحات و اضافاتی در آن صورت گرفته است. تاکید میشود که قلمرو اینکوترمز به موضوعاتی که مربوط به حقوق و وظایف طرفین قرار داد فروش با توجه به تحویل کالای فروخته شده (به مفهوم «ملموس» آن و نه «ناملموس» مانند نرم افزار رایانه) محدود میگردد.استفاده از اصطلاحات تجاری بینالمللی از قبیل FOB یا CIF در قراردادهای فروش بینالمللی بسیار رایج است به نحوی که امروزه کمتر قرارداد خرید و فروشی پیدا میشود که فاقد ارجاع به این اصطلاحات باشد. اتاق بازرگانی بینالمللی برای اولین بار عبارات و اصطلاحات مزبور را گردآوری و تحت عنوان «اصطلاحات تجاری بینالمللی (اینکوترمز)» منتشر کرد. از آن به بعد مرتب این اصطلاحات تکمیل و به روز شده است. هرچند برخی پیش بینی میکردند که نیازی به اصلاح اینکوترمز ۲۰۰۰ نیست و احتمال انتشار نسخه جدید نمیرفت، اتاق بازرگانی بینالمللی در اواسط سپتامبر ۲۰۱۰ نسخه جدید اینکوترمز را منتشر کرد.اینکو ترمز یک کلمه مرکب است که از ترکیب سه کلمه انگلیسی (International Commercial Terms) به معنی اصطلاحات بینالمللی بازرگانی تشکیل شدهاست اینکوترمز مجموعه ای از قواعد بین المللی است که تفسیری آسان ازقوانین بین المللی را درخصوص شرایط خریدخارجی ارائه می نماید.برای هرچه آسان تر فهمیدن این اصطلاحات را درچهارگروه تقسیم بندی می کنیم:گروه E - نقطه عزیمت درمبدأ .که به موجب آن فروشنده تنها باید کالا را در محل کار خود در اختیار خریدار گذارده وکلیه هزینه های حمل ازدرب کارخانه تا بندروهمچنین کرایه بین المللی برعهده خریدارقراربگبرد.گروه F – فروشنده قسمت اعظم کرایه را پرداخت نمی کند و بموجب آن مقرر می گردد که فروشنده کالا را به شرکت حمل تعیین شده از طرف خریدار تحویل دهد.گروه C - فروشنده قسمت اعظم کرایه را پرداخت می کند. بر این اساس فروشنده موظف است قرارداد حمل کالا را بدون قبول مسئولیت منعقد کرده، بدون اینکه خطر از میان رفتن یا آسیب دیدن کالا را بپذیرد .گروه D - نقطه ورود کالا که به موجب آنها فروشنده هزینه ها و خطرهای متوجه کالا را تا رسیدن به مقصد تقبل می کند.
گروه E نقطه عزیمت درمبدأ بوده و تنهاشامل یک مورداست:
EXW مخفف اصطلاح EX Works ، تحویل کالا در محل کار فروشنده است.
گروه F- تحویل کالا به خریدار بدون پرداخت کرایه حمل در مبدأ شامل :FCA مخفف اصطلاح Free Carrier ،تحویل کالا در محل مقرر به حمل کنندهتعریف : تحویل کالا به حمل کننده در مبدأ ( تحویل کالا داخل کامیون ، ریل و هواپیما) . با توجه به اینکه محل تحویل کشور خریدار باشد ، بارگیری با خریدار است و نقطه ریسک میباشد. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل و بیمه با خریدار (نه الزاما).FAS مخفف اصطلاح Free Alongside Ship به معنای تحویل کالا در کنار کشتی است.تعریف : تحویل کالا در کنار کشتی در مبدأ. محل خاتمه ریسک فروشنده کنار کشتی در بندر است. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل و بیمه و بازرسی با خریدار است.FOB مخفف اصطلاح Free On Board ، تحویل کالا روی عرشه کشتیتعریف : تحویل کالا در عرشه کشتی در مبدأ. فروشنده وقتی کالا را از روی نرده کشتی عبور داد ریسک خود را خاتمه دادهاست. هزینه حمل و بیمه با خریدار است. عقد قرارداد حمل از بندر تحویل و بیمه و بازرسی با خریدار است.گروه C :تحویل کالا در مبدأ به خریداربا پرداخت کرایه حمل شامل :CFR مخفف اصطلاح Cost and Freight به معنای قیمت کالا و کرایه تا بندر مقصدتعریف : ارزش و کرایه حمل تا مقصد . c&f سابق است ولی مخصوص حمل دریایی .کالا وقتی از روی نرده کشتی عبور میکند (بارگیری میشود) مسئولیت فروشنده خاتمه میابد .هزینه بیمه با خریدار است .هزینه حمل با فروشندهاست .عقد قرارداد بیمه با خریدار است .و عقد قرارداد حمل با فروشنده .CIF مخفف Cost, Insurance and Freight بمعنای قیمت کالا، بیمه و کرایه تا بندر استتعریف : ارزش ، بیمه و کرایه حمل تا مقصد. مخصوص حمل دریایی میباشد. کالا وقتی از روی نرده کشتی بارگیری میشود مسئولیت فروشنده خاتمه میابد. هزینه حمل و بیمه با فروشندهاست. عقد قرارداد حمل و بیمه با فروشندهاست.CPT مخفف Carriage Paid To به معنای پرداخت، کرایه حمل کالا تا مقصد استتعریف : تحویل با پرداخت کرایه حمل تا مقصد. حمل مرکب ولی بیشتر برای طرق زمینی یا هوایی استفاده میشود. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را تحویل اولین حمل کننده میدهد خاتمه میابد. هزینه حمل با فروشنده تا نقطه معین طبق قرارداد. هزینه بیمه خریدار. عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.CIP مخففCarriage and Insurance Paid to بمعنای پرداخت، کرایه حمل و بیمه کالا تا مقصداستتعریف : تحویل با پرداخت کرایه حمل و بیمه تا مقصد. روش حمل مرکب میباشد. ریسک و مسئولیت فروشنده زمانی که کالا را به نقطه توافق شده میرساند خاتمه میابد. هزینه بیمه و حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بیمه و حمل با فروشندهاست. عقد قرارداد بازرسی با خریدار است.گروه D - نقطه ورود کالاDAF مخفف اصطلاح Delivered At Frontier، به معنای تحویل کالا در مرزتوافق شده است.« تحویل در مرز » به معنای آن است که وظیفه ی فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان می رسد که کالا را برای صدور ترخیص کند و در نقطه و محل تعیین شده در مرز، اما قبل از مرز گمرکی کشور همجوار، در اختیار بگذارد. اصطلاح « مرز» را می توان برای هر مرزی از جمله مرز کشور محل صدور به کار برد. بنابراین اهمیت حیاتی دارد که مرز مورد نظر همواره با ذکر نقطه و محل، دقیقاً در اصطلاح تعریف شود. این اصطلاح عمدتاً در حمل نوع راه آهن یا جاده ای استفاده می شود، ولی برای هر نوع حملی می توان آن را به کار برد.DES مخفف اصطلاح Delivered Ex Ship ، به معنای تحویل کالا روی عرشه کشتی در بندر مقصد است.به این معنا است که وظیفه ی فروشنده در مورد تحویل هنگامی به پایان می رسد که کالا را قبل از ترخیص برای ورود، در بندر در مقصد تعیین شده، روی عرشه کشتی در اختیار خریدار قرار دهد. فروشنده باید کلیه ی هزینه ها و خطرات ناشی از آوردن کالا به بندر مقصد تعیین شده را تقبل کند. این اصطلاح را فقط برای حمل دریائی یا آبراه داخلی می توان به کار برد( اینکوترمز).DEQ مخفف اصطلاح Delivered Ex Quay ، به معنای تحویل کالا روی اسکله در بندر مقصداست.به این معنا که وظیفه ی فروشنده در مورد تحویل کالا هنگامی به پایان می رسد که کالا را پس از ترخیص برای ورود در اسکله ( بارانداز) بندر مقصد تعیین شده، در اختیار خریدار قرار می دهد. فروشنده باید کلیه مسئولیت ها و هزینه ها شامل عوارض، مالیات و سایر مخارج تحویل کالا را در این محل تقبل کند. این اصطلاح فقط برای حمل دریائی یا آبراه داخلی می توان به کار برد ( اینکوترمز).DDU مخفف اصطلاح Delivered Duty Unpaid ، به معنای تحویل در مقصد بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی است.DDP مخفف اصطلاح Delivered Duty Paid ، تحویل در مقصد با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی است. -
بیمه به چه معناست و انواع آن کدام است؟بیمه ، اشخاصی را که متحمل لطمه ، زیان یا حادثه ناخواسته ای شده اند قادر می سازد که پیامدهای این وقایع ناگوار را جبران کنند. خسارت هایی که به این قبیل افراد پرداخت میگردد از پول هایی تأمین می شود که برای خرید بیمه نامه می پردازند و با پرداخت آن در جبران خسارت همدیگر مشارکت می کنند. به بیان دیگر همه آن هایی که خود را بیمه میکنند با مشارکت در سرمایه ای که متعلق به همه خریداران بیمه است ، در جبران خسارت و زیان های هریک از افراد بیمه شده ،شریک و سهیم می شوند.بیمه چیست ؟بیمه گران خطرهای احتمالی را به خوبی می شناسند و احتمال وقوع آن ها رامی دانند بنابر این می توانند میزان حق بیمه ای را که هر شخص باید بپردازد به نحوی محاسبه کنند که مبلغ جمع آوری شده برای جبران خسارت هایی که پیش خواهد آمد، کافی باشد. بدیهی است که تنها تعدادی از آنان که خود را بیمه کرده اندنیاز به جبران خسارت از محل مبلغ جمع آوری شده خواهند داشت .بر این اساس ، مقدار حق بیمه مربوط به هر نفر متقاضی بیمه با توجه به دو عامل مهم محاسبه می شود: نخست این که ، به طور کلی احتمال بروز خسارت در آینده چه قدر است و دوم ،آن که احتمال وقوع حادثه برای بیمه گذار متقاضی بیمه بیشتر یا کمتر از میانگین احتمال خطر مزبور باشد.
بیمه عمر، بیمه اعضاء بدن، بیمه حریق، بیمه سرقت و غیره» بیمه در سادهترین تعریف؛ روشی است برای انتقال ریسک. در تعریف ماده یک قانون بیمه ایران: بیمه عبارتست از قراردادی که به موجب آن یک طرف (بیمه گر) تعهد میکند در ازای پرداخت وجه یا وجوهی از طرف دیگر(بیمه گذار) در صورت وقوع یا بروز حادثه خسارت وارده بر او را جبران نموده یا وجه معینی را بپردازد. متعهد را بیمه گر، طرف تعهد را بیمه گذار و وجهی را که بیمه گذار به بیمه گر میپردازد حق بیمه و آنچه را که بیمه میشود موضوع بیمه نامند.
بیمه دارای انواع و اقسام مختلفی است که دو گروه اصلی آن عبارتاند از بیمههای اجتماعی و بیمههای بازرگانی.بیمه یکی ازشیوههای مدیریت ریسک میباشد (انتقال ریسک به فرد یا سازمان دیگر).تاریخچه بیمه در ایرانسابقه فعالیت بیمه در کشور به صورت غیررسمی حدود یک قرن است است. اما نخستین بار در سال ۱۲۸۹ خورشیدی دو شرکت بیمه امریکایی به تاسیس نمایندگی در ایران پرداختند. نخستین قانونی که در ایران درخصوص شرکتهای بیمه به تصویب رسید قانون مربوط به ثبت شرکتها تصویب شد. تاسیس شرکت سهامی بیمه ایران در تاریخ پانزدهم آبانماه ۱۳۱۴ و همچنین تصویب قانون بیمه در هفتم اردیبهشت ۱۳۱۶ را باید نقطه آغاز تحولات بازار بیمه ایران دانست. با تصویب این قانون در حدود ۱۰ شرکت بیمه خارجی شعب و نمایندگیهای خود در ایران را ثبت کردند. درسال ۱۳۲۹ خورشیدی نخستین شرکت بیمه خصوصی ایرانی با نام “بیمه شرق ” تاسیس شد. در سال 1350 خورشیدی بیمه مرکزی ایران تاسیس شد.انواع بیمهبیمهها به سه دسته کلی تقسیم میشوند:اشخاصاموالمسئولیتو برخی بیمه های خاص نیز اخیرا” در ایران بوجود امده است.
بیمه اشخاص شاملعمرحادثهدرمانبیمه اموال شاملبیمه اتومبیل( شخص ثالث ، بدنه )آتش سوزیبیمه های مهندسیبیمه حمل و نقل ( صادرات ، واردات ، ترانزیت ، داخلی )بیمه مسئولیتبیمه های مسئولیت دارای انواع مختلفی است که برخی از آنها عبارتند ازمسئولیت کارفرما درقبال کارکنانمسئولیت حرفهای پزشکان و پیراپزشکانمسئولیت مدنی مدیران و مسئولان فنی بیمارستانها – کلینیکها و درمانگاههامسئولیت در مقابل همسایگان مجاور ناشی از سرایت آتش سوزی و انفجاربیمه های خاص شاملبیمه مرهونات بانکی (وامهای بانکی)بیمه نامه پول در صندوقبیمه شتر مرغبیمه اسب -
تامین مالی جمعی (Crowdfunding) چیست؟تامین مالی جمعی Crowdfunding رویکرد نوینی از تامین بودجه است که طی آن جمع کثیری از سرمایه گذاران دربستر شبکه اجتماعی درپروژه هایی مانند طرح های نوآورانه که عمدتا با عدم رغبت سرمایه گذاران همراه است به مشارکت و سرمایه گذاری حتی با سرمایه اندک می پردازند.تامین مالی جمعی گونه ای از جمع سپاری در حوزه تامین مالی کسب و کارهای نوپا و ایده های نو آورانه است که فضای مشارکت برای عموم مردم به نحوی فراهم شده تا آنها از وضعیت معمول و سنتی خود به عنوان یک مصرف کننده صرف فراتر رفته و با مشارکت در تامین سرمایه، ولو به مقدار اندک و همچنین پذیرش موفقیت و عدم موفقیت سرمایه گذاری، در راستای تولید و ترویج خدمت یا محصولی که خرد جمعی آن را تایید کرده است، نقشی اثر بخش ایفا کنند.
انواع مدل های تامین مالی جمعی
وجوهی که از طریق تامین مالی جمعی بدست می آیند مدل های متفاوتی دارند : اهدا، قرض (وام)، پاداش و مشارکتاهدا : این پروژه اغلب در پروژه های غیر انتفاعی یا بشردوستانه کاربرد دارد و مشارکت کنندگان هیچگونه انتظاری در قبال حمایت مالی انجام شده ندارند. این شیوه هیچ تفاوتی با آیین گلریزان و خیرات در فرهنگ ایران ندارد. این مدل بیشتر در خیریه ها کاربرد دارد.قرض (تسهیلات) : در این حالت از تامین مالی جمعی وام یا قرض توسط انبوهی از مردم تامین می شود. در این روش اعطای وام در دو شکل بلند مدت و کوتاه مدت صورت میگیرد و قرض دهنده (مشارکت کننده) وجه خود (یا مبلغی بیش از آن) را در زمان معینی پس خواهد گرفت که در این مورد هم صندوق ضمانت سرمایه گذاری تعاون کل مبلغ سرمایه گذاری شده توسط تامین کنندگان(مردم) را تضمین می کند.پاداش: در این روش تامین کننده در قبال وجهی که پرداخت کرده از نوعی پاداش برخوردار می شود. گاهی این پاداش کاملا معنوی هست یا امکاناتی از قبیل مثلا یک دعوت به مراسم رونمایی از محصول یا امکان پیش خرید محصول می باشد.مشارکت : کاربرد این روش در تامین بودجه مورد نیاز برای تحقق یک ایده، راه اندازی یک پروژه و یا کسب و کار می باشد و در مقابل مشارکت کننده انتظار دارد تا درصدی از درآمد پروژه به وی تعلق گیرد. -
تجارت متقابل چیست و انواع آن کدامند؟انواع تجارت متقابل:1- معامله تهاتری (پایاپای)شکلی از تجارت متقابل است که در آن مبادله مستقیم کالاها و خدمات در ازای کالاها و خدمات دیگر میان دو طرف و بدون مبادله پول صورت می گیرد.2-خرید متقابلشکلی از تجارت متقابل است که در آن صادر کننده کالاها یا خدمات به یک کشور، متقابلا کالاها یا خدماتی را از همان کشور خریداری می نماید. این خرید شامل دو معامله مستقل است: قرارداد اول (در خرید متقابل) مانند قراردادهای معمولی فروش بین المللی است که طبق آن فروشنده کالا را به خریدار تحویل می دهد و بهای آن را نقدا به یک ارز مورد توافق دریافت می دارد.قرارداد دوم مربوط به الزام فروشنده اولیه به خرید از کشور دیگراست که معمولا کمی وسیعتر و پیچیده تر خواهد بود.3- معامله جبرانیشکلی از تجارت متقابل خواهد بود که در آن وارد کننده تمام یا بخشی از قیمت کالای خریداری شده را به شکل کالا به صادر کننده پرداخت می کند.
4- معامله بای بک
این معامله شکل دیگری از تجارت متقابل است که در آن خرید کارخانجات، ماشین آلات، تجهیزات تولیدی یا تکنولوژی در ازای تحویل محصولات مستقیم یا غیرمستقیم این تسهیلات به فروشنده صورت میگیرد.به گزارش عصر بانک دات آی آر، اصولا این قرارداد شبیه سرمایه گذاری خارجی بوده و نوعی انتقال تکنولوژی محسوب می گردد.
5-معامله افست
شکلی ازتجارت متقابل است که در آن صادر کننده تجهیزات (غالبا هواپیمایی ونظامی) تعهد می نماید قطعات مورد استفاده در این تجهیزات یا محصولات دیگر را ازکشور وارد کننده خریداری نموده یا موجبات خریداری آنها را فراهم سازد.
6- مبادله انتقالی
مبادله انتقالی، انتقال مازاد در حسابهای تجاری مربوط به توافقنامه های تهاتری دو جانبه است که از طرف بستانکار این حسابها به شخص ثالث در ازای دریافت ارز معتبر صورت می گیرد. این معامله مبادله کالایی نبوده بلکه یک معامله ارزی است، دلال این مبادله پس از انجام سلسله عملیات پیچیده، کالا را در مقابل ارز معتبر به فروش رسانده و پس از کسر حق العمل خود، باقیمانده را به طرف بستانکار تحویل می دهد.
-
تراز تجاری چیست؟تراز تجاری (به انگلیسی: Balance of trade) که در برخی از منابع از آن به «صادرات خالص» (با نماد NX)، یاد میشود، تفاوت میان ارزش پولی واردات و صادرات خروجی در طی یک دوره معین گفته میشود. در حقیقت تراز تجاری معیار رابطه بین واردات و صادرات کشورها است.مقدار مثبت (اگر صادرات بیشتر از واردات باشد) به نام «مازاد تجاری» مشخص و مقدار منفی به نام «کسری تجاری» یا «شکاف تجاری» مشخص میشود.به طور خلاصه تراز تجاری نتیجه خالص صادرات یک جامعه اقتصادی است و مانده مثبت نشاندهنده صادرات بیشتر و مانده منفی نشاندهنده واردات بیشتر خواهد بود.افزایش صادرات با افزایش تقاضا برای ارز در کشور صادرکننده، رابطه مستقیمی دارد. چراکه کشور واردکننده کالا و خدمات، بایستی پول جاری کشور صادرکننده را خریداری کند. بنابراین هر چه صادرات افزایش یابد پول کشور صادرکننده تقویت میشود.گزارش تراز تجاری اثر قابل اغماضی روی اوراق قرضه و بازار سهام دارد.در مورد مازاد تجاری و یا یک کسری تجاری در حال کاهش از ماه قبل، به طور طبیعی کشورهای واردکننده کالا باید ارز خود را به ارز داخلی کشور صادرشونده تبدیل کنند. این اتفاق منجر به افزایش تقاضا برای پول داخلی و بنابراین موجب افزایش ارزش آن میشود.در مورد کسری تجاری و یا یک مازاد تجاری در حال کاهش، کشور واردکننده باید ارز خود را به ارز خارجی کشوری که از آنها در حال خرید کالا هستند تبدیل کنند. این اتفاق نیز منجر به افزایش عرضه پول داخلی در بازار میشود که میتواند به از دست دادن پول داخلی در مقابل ارزش ارزهای دیگر شود.از طرف دیگر خالص صادرات به عنوان یکی از عوامل تشکیلدهنده درآمد ملی (یا تولید ملی) محسوب و مقادیر مثبت آن باعث افزایش در درآمد سرانه مردم یک کشور میشود.بطور کلی صادرات و واردات در حسابی به نام حساب جاری (Current Account) ثبت می گردند و به مانده این حساب تراز تجاری یا موازنه تجاری گفته می شود.عوامل تاثیرگذار بر روی تراز تجاریهزینههای تولید (زمین، نیروی کار، سرمایه و غیره)هزینه در دسترس بودن مواد اولیه کالاهای واسطه و ورودیهای دیگرحرکات نرخ ارزمالیات و محدودیت تجارتموانع غیر تعرفهای مانند محیط زیست، بهداشت و استانداردهای ایمنیدر دسترس بودن ارز خارجی کافی برای پرداخت وارداتمیزان کالاهای تولیدشده در کشور ( تحت تاثیر عرضه)بررسی تراز تجاری ایران و زیمبابوه از سال 80 تا 88واردات ابزار پزشکی؛ صادرات رب گوجهاقلام وارداتی حیرتآور است. با توجه به اینکه این کشور، کشور توسعهیافتهای محسوب نمیشود، به نظر میرسد باید از آن اقلام کشاورزی یا معدنی به کشور وارد شود، اما در سال ۱۳۸۴، کالاهای صنعتی نیز به ایران از این کشور آفریقایی وارد شده است، اقلامی چون: دستگاههای برقی تشخیص بیماری، لامپ هاولولههای میکروویو، دستگاههای پخش صوت جیبی، ساعت، ماشینهای محاسب و… در این سال، تراز تجاری ایران و زیمبابوه، ۲۴ به ۷۶درصد به نفع زیمبابوه سنگینی میکند.
این تراز تجاری ایران و زیمبابوه است.ترازی که بررسی آن در سالهای گذشته نوسان زیادی را نشان میدهد. کشوری در جنوب آفریقا با جمعیتی نزدیک به جمعیت استان تهران. واردات از این کشور ۱۳ میلیون نفری به ایران، هرگز نتوانسته بیش از دو صدم درصد از کشورهای صادرکننده کالا به ایران را به خود اختصاص بدهد. از طرفی، جمهوری اسلامی هم هرگز بیش از دو دهم درصد (در بین همه کشورها) کالا به این کشور صادر نکرده است. این رابطه تجاری مثل بسیاری از مراودات تجاری نیست، به بیانی نمیتوان گفت که کالای منحصر بهفردی بین دو کشور رد و بدل شده است. زیمبابوه از توتون، پنبه کوهی، حیوان زنده و… تا ابزار پزشکی به ایران صادر کرده و در مقابل نیز ایران از ماشینآلات کشاورزی، صنعتی و الکترونیکی تا گوجهفرنگی، صابون و شامپو به این کشور صادر کرده است. اما یک نکته درخور توجه است و آن تراز تجاری به نفع این کشور جهان سومی آفریقایی است. به بیان دیگر، ایران از این کشور جهان سومی نیز به سبک بسیاری از کشورهای دیگر جهان بیشتر وارد کننده است تا صادر کننده.
1380سال ابتدایی مورد بررسی این نوشتار است. تراز تجاری بین دو کشور به شدت به نفع زیمبابوه تنظیم شده است. این کشور تنها دو قلم کالا به ایران صادر کرده است: پنبه کوهی و توتون و تنباکو (و مشتقات آن)، این دو قلم ارزشی بالغ بر ۴/۹ میلیون دلار داشته است. در مقابل ایران اقلامی چون: سودسوزآور، موتورسیکلت، موم پارافین، انگور خشککرده، فرش، گلیم، لوازم آشپزخانه، شستنیهای توالت یا آشپزخانه و.. به ارزش ۳۵۴ هزار دلار به این کشور وارد کرده است. سهم صادرات به زیمبابوه ۰/۰۰۸ درصد و سهم واردات از این کشور ۰/۰۲ درصد از بین کشورهای جهان است که با ایران رابطه تجاری داشتند.۱۳۸۱وضعیت تراز تجاری دو کشور در این سال ۷درصد به نفع ایران تغییر میکند. زیمبابوه همچنان پنبه کوهی به ایران وارد میکند، اما جای توتون را گرافیت گرفته است. این دو قلم کالا، مجموعا ۱/۳ میلیون دلار ارزش داشته است، زیمبابوه در این سال ۰/۰۰۶ درصد از کل واردات به کشورمان را از آن خود کرده است. در مقابل ایران که در این سال وضعیت بهتری دارد، ۲۳۳ هزار دلار انواع کالا نظیر همانکه سال ۱۳۸۰ به زیمبابوه صادر کرده بود، به این کشور آفریقایی صادر کرده است. اگرچه تراز تجاری دو کشور به نفع ایران شده است، اما هم صادرات و هم واردات کاهش چشمگیری نسبت به سال گذشته داشته است. اختلاف بین صادرات و واردات بین ایران و زیمبابوه در این سال برابر با ۱/۱ میلیون دلار است.۱۳۸۲در این سال، واردات از زیمبابوه رشد چشمگیری دارد، اما صادرات به آن کشور تغییر چندانی نکرده است. پنبه کوهی و توتون و تنباکو اقلام اصلی وارد شده از زیمبابوه هستند، اما در ردیف سوم، ۲۰۰ کیلو حیوانات زنده (ذیل تعرفه ۰۱۰۶۹۰) به ارزش ۹/۳ هزار دلار به ایران وارد شده است. ارزش کل واردات از زیمبابوه حدود چهارمیلیون دلار بوده است و این حجم، تقریبا ۰/۰۱ از کل واردات ایران از کشورهای جهان است. در مقابل نیز ایران ۵۷۱هزار دلار کالا نظیر: مواد شیمیایی، موتور سیکلتها، فرش و کفپوشها، میوهجات مثل: گوجهفرنگی، خربزه و شیرینیها را به این کشور صادر کرده است.۱۳۸۳سال ۸۳ است، سال برتری تجاری ایران نسبت به زیمبابوه، در هیچ سالی در هشت سال مورد بررسی در این گزارش، تراز تجاری ایران و زیمبابوه، این چنین به نفع ایران تنظیم نشده است. صادرات ایران به زیمبابوه ۹۷ درصد این رابطه دو طرفه را به خود اختصاص داده است. از سوی دیگر، ارزش صادرات نیز به طرز بیسابقهای افزایش یافته است. در این سال ایران ۱۸ میلیون دلار کالا به این کشور جهان سومی صادر کرده، اقلامی چون: ماشینآلات کشاورزی و صنعتی، مواد شوینده و بهداشتی، فرش و وسایل الکترونیکی. سهم زیمبابوه از صادرات ایران نسبت به کل جهان در این سال ۰/۲ درصد است. در مقابل واردات از زیمبابوه به طرز قابل توجهی کاهش یافته است. در این سال، این کشور مجموعا ۴۹۹ هزار دلار توتون و تنباکو به ایران وارد کرده است. این یعنی ۰/۰۰۱ درصد از کل واردات ایران در آن سال.۱۳۸۴آنقدرها که صادرات به زیمبابوه کاهش یافته، واردات از آن افزایش نیافته است. در واقع، صادرات به این کشور نوسان حیرتآور خود را از دست داده است، اما در مقابل، واردات از آن رشد قابل قبولی نسبت به سالهای مشابه داشته است.در این سال، مجموعا یکمیلیون کالا از زیمبابوه به کشورمان وارد شده، اگرچه رشد واردات از زیمبابوه زیاد حیرتآور نیست، اما اقلام وارداتی حیرتآور است. با توجه به اینکه این کشور، کشور توسعهیافتهای محسوب نمیشود، به نظر میرسد باید از آن اقلام کشاورزی یا معدنی به کشور وارد شود، اما در سال ۱۳۸۴، کالاهای صنعتی نیز به ایران از این کشور آفریقایی وارد شده است، اقلامی چون: دستگاههای برقی تشخیص بیماری، لامپ هاولولههای میکروویو، دستگاههای پخش صوت جیبی، ساعت، ماشینهای محاسب و… در این سال، تراز تجاری ایران و زیمبابوه، ۲۴ به ۷۶درصد به نفع زیمبابوه سنگینی میکند. ایران نیز در این سال اقلامی را چون گذشته، به ارزش ۳۶۱هزار دلار به این کشور صادر کرده است. نکته قابل توجه آنکه، دیگر ماشینآلات صنعتی، صدرنشین اقلام صادراتی به زیمبابوه نیستند.۱۳۸۵صادرات ایران به زیمبابوه تقریبا نسبت به سال قبل نصف شده است، در مقابل واردات از آن کشور حدودا سهمیلیون دلار افزایش داشته و به رقم کمسابقه ۳/۸ میلیون دلار رسیده است. البته شایان ذکر است، در این سال، بهطور کلی واردات از تمامی کشورها افزایش داشته، با این حال سهم زیمبابوه از ارزش واردات کشورهای جهان به ایران ۰/۰۰۹ درصد است.توتون تنباکو، فر و خوراکپز، ماشین ریشتراش و… اقلام وارداتی از زیمبابوه هستند. در مقابل: موتورسیکلت،کولرآبی، مواد شیمیایی، سوهان چوب و… اقلام صادراتی ایران به زیمبابوه هستند که ارزشی حدود ۱۷۴هزار دلار را به خود اختصاص داده است.۱۳۸۶در این سال، واردات و صادرات هر دو بهطرز قابلتوجهی کاهش یافتند. رتبه ایران در تراز تجاری دو کشور بهبود یافته، سهم ایران از این مبادلات ۸۸درصد است. ۸۸درصد صادرات اقلامی نظیر: پسته، پیاز و موسیر، فرش و مواد شیمیایی به ارزش ۳۳۸ هزار دلار. در مقابل زیمبابوه ابزارآلات صنعتی نظیر جعبه دنده، بلبرینگ و یراق آلات، وسایل تزئینی مثل شمعهای جرقهزن و… به ارزش ۴۸ هزار دلار به ایران وارد کرده است.۱۳۸۷در سال ۱۳۸۷ سهم ایران از مبادلات تجاری دو کشور ۴۸درصد است. ۴۸درصد صادرات با ارزشی برابر با ۲۸۵هزار دلار انواع: رنگ، موتور سیکلت، میوهجات، رب و آبمیوه، آدامس و… در مقابل نیز زیمبابوه ۳۰۹هزار دلار کالاهایی نظیر پروفیل، رادیاتور، قطعات و ماشینآلات صنعتی و… به ایران وارد کرده است.۱۳۸۸در سال ۸۸، دوباره فاصله صادرات و واردات ایران و زیمبابوه افزایش مییابد. تنها تفاوت این دو حدود یکمیلیون دلار است. سهم ایران ۴۱درصد و سهم زیمبابوه ۵۹درصد است. زیمبابوه اقلامی چون: توتون و تنباکو، اقلام صنعتی، مصنوعات نساجی و…به ایران به ارزش ۳/۵ میلیون دلار به ایران وارد کرده است. در مقابل ایران سهم ۴۱درصدی خود را از این مبادلات با کالاهایی نظیر تراکتور، گاوآهن، مواد شیمیایی و… به ارزش ۲/۴ میلیون دلار پر کرده است.*ارقام به دلار
* ارقام بر اساس آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران
-
تراز پرداخت ها BOP به معنای چیست؟تراز پرداختها در واقع صورت مالی کلیه مبادلات یک کشور با سایر کشورهای جهان می باشد. اگر تراز پرداخت های کشوری مثبت باشد گرایش به تقویت ارز محلی به وجود می آید و اگر تراز پرداخت های کشوری منفی باشد گرایش به تضعیف ارز محلی به وجود می آید. در واقع بر اساس تئوری تراز پرداخت ها نرخ ارز باید در سطح تعادل باشد. این سطح جایگاهی است که تراز حساب جاری یک کشور پایدار و با ثبات باشد.تراز پرداخت ها از سه بخش تشکیل شده است:تراز حساب جاری= صادرات کالا – واردات کالاتراز حساب جاری= (صادرات کالا + صادرات خدمات) – (واردات کالا + واردات خدمات)تراز سرمایه = سرمایه گذاری در خارج از کشور – سرمایه گذاری در داخل کشوراین سه بخش در واقع به این موضوع اشاره دارند که هر چه ورود سرمایه بابت صادرات کالا و خدمات یا بابت سرمایه گذاری بیگانگان در داخل مرزهای یک کشور بیشتر از خروج سرمایه از مرزهای آن کشور باشد به دلیل تقاضای بیشتر برای ارز محلی نسبت به عرضه بیشتر ارز محلی تقویت ارز محلی بوجود می آید. این تئوری معمولا در دوره های بلند مدت می تواند رفتار ارزها را در مقابل یکدیگر توجیه کند اما در دوره های کوتاه مدت چندان بهینه نیست. در عین حال امروزه بخش سوم این تئوری که به تراز سرمایه اشاره دارد بابت آسان شدن سرمایه گذاری خارجی و سرمایه پذیری خارجی اهمیت بیشتری بر روی نرخ ارز کشورهای صنعتی پیدا کرده است.
-
تسعیر ارز چیست؟برای انعکاس معاملات ارزی و عملیات خارجی در صورتهای مالی واحد تجاری باید معاملات ارزی و صورتهای مالی عملیات خارجی به واحد پول گزارشگری (ریال) تسعیر شود.1.موضوعات اصلی در حسابداری معاملات ارزی و عملیات خارجی عبارت از این است که چه نرخی برای تسعیر بکار گرفته شود و آثار مالی ناشی از تغییر نرخ ارز چگونه در صورتهای مالی شناسایی شود.2 . هدف این است که تسعیر معاملات ارزی و عملیات خارجی به نحوی صورت گیرد که نتایج آن عموماً با آثار تغییرات نرخ ارز بر جریانهای وجوه نقد واحد تجاری و ارزش ویژه آن هماهنگی داشته باشد واین اطمینان را ایجاد کند که صورتهای مالی تصویری مطلوب از نتایج عملکرد ارائه میدهد. همچنین، صورتهای مالی تلفیقی، نتایج مالی و ارتباط اقلام را به گونهای که در صورتهای مالی ارزی قبل از تسعیر نشان داده شده است، منعکس کند.
دامنه کاربرد3 . الزامات این استاندارد باید در موارد زیر بکار گرفته شود:
الف. تسعیر معاملات ارزی، و
ب . تسعیر صورتهای مالی عملیات خارجی که از طریق تلفیق یا روش ارزش ویژه در صورتهای مالی واحد تجاری منعکس می شود.
4 . در این استاندارد، به استثنای طبقهبندی تفاوت تسعیر مربوط به آن گروه از بدهیهای ارزی که به عنوان حفاظی برای خالص سرمایهگذاری در یک واحد مستقل خارجی محسوب می گردد، سایر جنبههای نحوه حسابداری عملیات حفاظی مطرح نمی شود.
5 . ارائه مجدد صورتهای مالی از ریال به واحد پول دیگر به منظور راحتی استفاده کنندگانی که به آن واحد پول عادت دارند یا برای مقاصد مشابه دیگر، در این استاندارد مطرح نمی شود.
6 . نحوه ارائه جریانهای نقدی ناشی از معاملات ارزی و تسعیر جریانهای نقدی عملیات خارجی در صورت جریان وجوه نقد در این استاندارد مطرح نمیشود (برای این منظور به استاندارد حسابداری شماره 2 با عنوان صورت جریان وجوه نقد مراجعه شود).
تعاریف7 . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است:
* عملیات خارجی : عبارت است از یک واحد تجاری فرعی، واحد تجاری وابسته، مشارکت خاص یا شعبه واحد تجاری گزارشگر که فعالیتهای آن در خارج از ایران استقرار یافته یا اداره می شود.
* واحد مستقل خارجی : به آن دسته از عملیات خارجی اطلاق می شود که فعالیتهای آن بخش لاینفک واحد تجاری گزارشگر را تشکیل نمیدهد.
* واحد پول گزارشگری : عبارت است از واحد پول مورد استفاده در ارائه صورتهای مالی( ).
* ارز : عبارت است از هر واحد پولی به غیر از واحد پول گزارشگری.
* تسعیر : فرایندی است که از طریق آن، اطلاعات مالی مبتنی بر ارز، برحسب واحد پول گزارشگری بیان شود. واژه تسعیر، گزارش معاملات منفرد ارزی برحسب واحد پول گزارشگری و همچنین برگردان یک مجموعه کامل صورتهای مالی تهیه شده بر حسب ارز به واحد پول گزارشگری را در بر میگیرد.
* نرخ تسعیر : عبارت است از نرخ تبدیل دو واحد پولی به یکدیگر (شامل انواع نرخهای برابری رسمی، قراردادی و غیره) که در فرایند تسعیر بکار گرفته می شود.
* تفاوت تسعیر : عبارت است از تفاوت ناشی از تسعیر میزان معینی از یک ارز به واحد پول گزارشگری با نرخهایتسعیر متفاوت.
* خالص سرمایهگذاری در یک واحد مستقل خارجی : عبارت است از سهم واحد تجاری گزارشگر در خالص داراییهای آن واحد مستقل خارجی.
* اقلام پولی : عبارت است از وجه نقد و داراییها و بدهیهایی که قرار است به مبلغ ثابت یا قابل تعیینی از وجه نقد دریافت یا پرداخت شود.
* ارزش منصفانه : مبلغی است که خریداری مطلع و مایل و فروشندهای مطلع و مایل می توانند در معاملهای حقیقی و در شرایط عادی، یک دارایی را در ازای مبلغ مزبور با یکدیگر مبادله کنند.
* عملیات حفاظی : به اقداماتی اطلاق میشود که به منظور کاهش یا جبران ریسک ناشی از تغییرات قیمت بازار، نرخ سود تضمین شده یا نرخ ارز صورت میگیرد. استقراض خارجی به منظور پوشش ریسک تغییرات نرخ ارز ناشی از سرمایهگذاری در یک واحد مستقل خارجی از جمله عملیات حفاظی است.
معاملات ارزیشناخت اولیه
8 . معامله ارزی معاملهای است که به ارز انجام می شود یا مستلزم تسویه به ارز است. نمونههایی از معاملات ارزی به شرح زیر است:الف. خرید و فروش کالاها و خدماتی که قرار است بهای آنها به ارز پرداخت یا دریافت شود،ب . استقراض یا اعطای تسهیلاتی که قرار است تسویه آنها به ارز صورت گیرد،
ج . معاملات ناشی از قراردادهای ارزی اجرا نشده که یک طرف آن واحد تجاری باشد، و
د . معاملات مربوط به تحصیل یا فروش داراییها و تقبل یا تسویه بدهیها به ارز.9 . معامله ارزی در زمان شناخت اولیه باید براساس نرخ تسعیر در تاریخ انجام معامله به ریال ثبت شود.10 . منظور از نرخ تسعیر در تاریخ معامله (اعم از نرخهای برابری رسمی یا قراردادی وغیره) نرخ ارز در لحظه انجام معامله است. از آنجا که تعیین نرخ لحظهای ارز دشوار است، بنابه ملاحظات عملی از نرخی استفاده می شود که تقریبی از نرخ تسعیر در تاریخ انجام معامله باشد. برای مثال، کلیه معاملاتی که طی یک هفته یا یک ماه انجام می شود براساس نرخ میانگین هفتگی یا ماهانه تسعیر می شود. لیکن چنانچه نوسانات نرخ ارز قابل توجه باشد، استفاده از نرخ میانگین برای تسعیر معاملات ارزی انجام شده طی دوره، قابل اتکا نخواهد بود.
تسعیر اقلام ارزی در تاریخ ترازنامه11 . در تاریخ ترازنامه:
الف. اقلام پولی ارزی باید با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه تسعیر شود،
ب . اقلام غیر پولی که به بهای تمام شده تاریخی برحسب ارز ثبت شده است باید با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ انجام معامله تسعیر شود، و
ج . اقلام غیرپولی که بهارزش منصفانه برحسب ارز ثبت شده است باید با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ تعیین ارزش منصفانه تسعیر شود.
12 . در مورد اقلام پولی بلند مدت، اگر چه نرخ تسعیر در تاریخ سررسید به سهولت قابل پیش بینی نیست، لیکن لازم است به منظور تسعیر این اقلام در تاریخ ترازنامه، عینیترین براورد ممکن در پرتو اطلاعات موجود به عمل آید. در شرایط معمول، تسعیر به نرخ تاریخ ترازنامه بهترین براورد را به دست میدهد، به ویژه اگر واحد پول مربوط در بازارهای ارزی روز و سلف آزادانه معامله شود. با این حال هرگاه در رابطه با قابلیت تبدیل یا قابلیت خرید و فروش ارز مورد نظر تردید وجود داشته باشد، لازم است از نرخ تسعیری استفاده گردد که در پرتو اطلاعات موجود بهترین براورد معادل ریالی اقلام پولی ارزی بلند مدت را در تاریخ ترازنامه به دست دهد.
13 . در شرایط چند نرخی بودن ارز که در آن، تخصیص ارز برای برخی معاملات یا واحدهای تجاری مشمول مقررات خاص است، ثبت اولیه و تسعیر اقلام ارزی در تاریخ ترازنامه براساس نرخ ارز تعیین شده طبق مقررات ارزی مربوط انجام می شود.
14 . مبلغ دفتری اقلام براساس استانداردهای حسابداری مربوط تعیین می شود. برای مثال ممکن است برخی سرمایهگذاریها یا داراییهای ثابت مشهود به بهای تمام شده تاریخی یا ارزش منصفانه اندازهگیری شود. مبلغ دفتری اقلام ارزی، چه براساس بهای تمام شده تاریخی تعیین شده باشد و چه برمبنای ارزش منصفانه، طبق این استاندارد به ریال تسعیر می شود.شناخت تفاوت تسعیر - نحوه عمل اصلی15 . بندهای 16 تا 23 این استاندارد، نحوه حسابداری تفاوتهای تسعیر معاملات ارزی را بیان میکند. نحوه عمل مندرج در بندهای مذکور در مورد تفاوتهای ناشی از کاهش رسمی شدید یا افت قابل ملاحظه در ارزش ریال به عنوان نحوه عمل اصلی نیز کاربرد دارد. لیکن در مواردی که در قبال کاهش یا افت یاد شده، حفاظی وجود ندارد و کاهش یا افت مزبور بدهیهایی را تحت تاثیر قرار دهد که اخیراً به دلیل تحصیل داراییهای ارزی در حسابها ایجاد شده است و واحد تجاری قادر بهتسویه آنها نیست، علاوه بر نحوه عمل اصلی، نحوه عمل مجاز جایگزین مندرج در بند 25 را نیز میتوان بهکار گرفت.
16 . تفاوتهای ناشی از تسویه یا تسعیر اقلام پولی ارزی واحد تجاری به نرخهایی متفاوت با نرخهایی که در ثبت اولیه این اقلام یا در تسعیر این اقلام در صورتهای مالی دوره قبل بکار رفته است، باید به عنوان درآمد یا هزینه دوره وقوع شناسایی شود. شناخت تفاوتهای تسعیر مطرح شده در بندهای 19 الی 23 و همچنین تفاوت تسعیر ارزی که طبق استاندارد حسابداری شماره 13 در قالب مخارج تأمین مالی قابل احتساب در بهای تمامشده دارایی واجد شرایط میباشد، از این قاعده مستثنی است.
17 . چنانچه نرخ تسعیر در فاصله تاریخ انجام معامله و تاریخ تسویه اقلام پولی مربوط به معاملات ارزی تغییر کند، تفاوت تسعیر بوجود می آید. اگر معاملات در همان دوره وقوع تسویه شود کلیه تفاوتهای تسعیر در همان دوره شناسایی می شود، لیکن هر گاه معاملات در یکی از دورههای مالی بعد تسویه شـود، تفـاوت تسعیـر در هر یک از دورههای مالی تـا دوره تسویـه، با توجه به تغییر در نرخهای تسعیر طی آن دورهها تعیین و شناسایی می شود.
18 . تفاوتهای تسعیر معاملات انجام شده بین یک واحد تجاری اصلی و واحدهای تجاری فرعی آن و نیز بین واحدهای تجاری فرعی یک واحد تجاری اصلی، در صورتهای مالی واحد تجاری همانند تفاوتهای ناشی از معاملات انجام شده با سایر اشخاص، به عنوان بخشی از سود و زیان دوره گزارش می شود.19 . تفاوتهای تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی شرکتهای دولتی باید در اجرای مفاد ماده 136 قانون محاسبات عمومی کشور مصوب شهریور ماه 1366، به حساب اندوخته تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی منظور و در سرفصل حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی شود. چنانچه در پایان دوره مالی، مانده حساب اندوخته مزبور بدهکار باشد، این مبلغ به سود و زیان همان دوره منظور می شود. همچنین خالص تفاوتهای تسعیری که به ترتیب فوق موجب تغییر اندوخته تسعیر طی دوره گردیده است، باید در صورت سود و زیان جامع دوره منعکس شود.20 . ماده 136 قانون محاسبات عمومی کشور مصوب شهریور ماه 1366 مقرر میدارد:
” سود و زیان حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی شرکتهای دولتی، درآمد یا هزینه تلقی نمی گردد. مابهالتفاوت حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای مذکور باید در حساب ذخیره تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی منظور شود. در صورتی که در پایان سال مالی، مانده حساب ذخیره بدهکار باشد، این مبلغ به حساب سود و زیان همان سال منظور خواهد شد.
تبصره : در صورتی که مانده حساب ذخیره تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی در پایان سال مالی از مبلغ سرمایه ثبت شده شرکت تجاوز نماید، مبلغ مازاد پس از طی مراحل قانونی قابل انتقال به حساب سرمایه شرکت میباشد.“
با توجه به ضرورت رعایت مفاد ماده فوق توسط شرکتهای دولتی، به موجب این استاندارد، آن قسمت از تفاوتهای حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای ارزی شرکتهای دولتی که با استنباط از تبصره ماده فوق مستقیماً در حساب اندوخته تسعیر ارز تحت سرفصل حقوق صاحبان سرمایه منظور میگردد، در جهت انطباق با الزامات استاندارد حسابداری شماره 6 با عنوان گزارش عملکرد مالی در صورت سود و زیان جامع دوره منعکس می شود.
21 . تفاوتهای تسعیر آن گروه از اقلام پولی که ماهیتاً بخشی از خالص سرمایهگذاری در یک واحد مستقل خارجی را تشکیل می دهد، باید تا زمان واگذاری خالص سرمایهگذاری به عنوان حقوق صاحبـان سرمایـه در ترازنامـه طبقهبندی شـود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس یابد.
این تفاوتها باید در زمان واگذاری سرمایهگذاری، طبق بند 41 به حساب سود و زیان انباشته منظور شود.
22 . اگرچه سرمایه گذاری در ارزش ویژه واحد مستقل خارجی، معمولاً از طریق خرید سهام آن انجام می شود ولی ممکن است از طریق وامهای بلند مدت ومانده تجاری معوق بین شرکتها نیز سرمایهگذاریهایی صورت گیرد. چنانچه تصمیم بر این باشد که تأمین مالی واحد مستقل خارجی به طرق فوق از نظر دائمی بودن از کلیه جهات عملی مانند خرید سهام عادی باشد، این ماندهها و وامهای بین شرکتها به عنوان جزئی از خالص سرمایهگذاری در آن واحد مستقل خارجی محسوب می شود. تفاوتهای تسعیر این اقلام پولی تا زمان فروش خالص سرمایهگذاری به عنوان حقوق صاحبان سرمایه در ترازنامه طبقهبندی می شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس مییابد. این تفاوتها در زمان واگذاری سرمایهگذاری طبق بند 41 به حساب سود و زیان انباشته منظور می شود.
23 . تفاوتهای تسعیر یک بدهی ارزی که به عنوان حفاظ خالص سرمایهگذاری واحد تجاری در یک واحد مستقل خارجی محسوب می شود باید تا زمان واگذاری خالص سرمایهگذاری به عنوان حقوق صاحبان سرمایه در ترازنامه طبقهبندی شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس یابد. این تفاوتها باید در زمان واگذاری خالص سرمایهگذاری طبق بند 41 به حساب سود و زیان انباشته منظور شود.
شناخت تفاوت تسعیر - نحوه عمل مجاز جایگزین
24 . نحوه عمل اصلی حسابداری تفاوتهای تسعیر مندرج در بند 25، در بند 16 درج شده است.
25 . تفاوتهای تسعیر اقلام ارزی ممکن است در نتیجه کاهش شدید یا افت قابل ملاحظه در ارزش رسمی ریال باشد به نحوی که عملاً درمقابل آن حفاظی وجود نداشته باشد و کاهش یا افت مزبور بدهیهایی را تحت تأثیر قرار دهد که اخیراً و به طور مستقیم در ارتباط با تحصیل داراییهای ارزی ایجاد شدهاست و واحد تجاری قادر به تسویه آنها نیست. این تفاوتهای تسعیر باید به مبلغ دفتـری دارایی مربوط منظـور شـود، به شرط آنکـه مبلغ دفتـری پس از تعدیل،از اقل بهای جایگزینی و مبلغ قابل بازیافت ناشی از فروش یا کاربرد آن دارایی تجاوز نکند.26 . در مواردی که واحد تجاری قادر به تسویه بدهی ارزی ناشی از تحصیل دارایی یا تأمین حفاظ در مقابل آن باشد، تفاوت تسعیر در مبلغ دفتری دارایی منظور نمی شود. در غیر این صورت، زیان تسعیر بخشی از مخارجی است که به طور مستقیم قابل انتساب به بهای تمام شده دارایی می باشد. برای مثال در شرایط کمبود ارز یا کنترل ارز به وسیله بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، ممکن است شرکتها حتی در صورت تمایل و وجود نقدینگی کافی، نتوانند بدهیهای ارزی خود را تسویه کنند. در چنین حالتی براساس نحوه عمل مجاز جایگزین، بهای تمام شده دارایی مربوط که اخیراً به صورت ارزی خریداری شده، عبارت از مبلغی است که واحد تجاری نهایتاً برای تسویه بدهی ارزی مربوط به ریال باید پرداخت کند.
صورتهای مالی عملیات خارجیطبقهبندی عملیات خارجی
27 . روش مورد استفاده برای تسعیر صورتهای مالی عملیات خارجی، به رابطه عملیاتی و تأمین مالی بین واحد تجاری گزارشگر و عملیات خارجی بستگی دارد. به همین منظور، عملیات خارجی به دو بخش ” عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر”و ” واحد مستقل خارجی“ تفکیک می شود.28 . آن دسته از عملیات خارجی که بخش لاینفک عملیات واحد تجاری گزارشگر است همانندشاخـهای از عملیات واحد تجاری گزارشگر، فعالیتهـای تجـاری خـود را انجام می دهد. برای مثال ممکن است این عملیات خارجی تنها کالاهای دریافتی از واحد تجاری گزارشگر را به فروش رساند و عواید آن را به واحد تجاری گزارشگر ارسال دارد. در این موارد، تغییر نرخ تسعیر بین ریال و واحد پول کشور محل انجام عملیات خارجی بر جریانهای نقدی ناشی از عملیات واحد تجاری گزارشگر تقریباً اثر آنی دارد. بنابراین، تغییر در نرخ تسعیر به جای تأثیر بر خالص سرمایهگذاری واحد تجاری گزارشگر درآن عملیات خارجی، بر هریک از اقلام پولی نگهداری شده توسط عملیات خارجی تأثیر میگذارد.
29 . برعکس، یک واحد مستقل خارجی کلاً بر حسب واحد پول محل فعالیت خود وجوه نقد و سایر اقلام پولی را جمع آوری می کند، متحمل مخارجی می شود، درآمد کسب می کند و ممکن است قرارداد وام منعقد کند. همچنین ممکن است معاملاتی بر حسب واحدهای پولی به غیر از واحد پول محل فعالیت خود، از جمله به ریال، انجام دهد. در این حالت، تغییر در نرخ تسعیر ریال به واحد پول محل فعالیت واحد مستقل خارجی، اثر مستقیمی بر جریانهای نقدی فعلی یا آتی واحد مستقل خارجی یا واحد تجاری گزارشگر ندارد و یا اینکه اثر آن بسیار ناچیز است. تغییر در نرخ تسعیر یاد شده، به جای تأثیر بر هر یک از اقلام پولی و غیر پولی واحد مستقل خارجی، خالص سرمایهگذاری واحد تجاری گزارشگر در واحد مستقل خارجی را تحت تأثیر قرار میدهد.
30 . نشانههای تشخیص یک عملیات خارجی به عنوان ” واحد مستقل خارجی“ از جمله شامل موارد زیر است:
الف. فعالیتهای واحد مورد نظر به نحوی انجام می شود که تا حد قابل ملاحظهای از عملیات واحد تجاری گزارشگر مستقل است، اگرچه ممکن است واحد تجاری گزارشگر، عملیات آن واحد را کنترل کند،
ب . معاملات با واحد تجاری گزارشگر، بخش کوچکی از فعالیتهای واحد مورد نظر را تشکیل دهد،
ج . فعالیتهای واحد خارجی عمدتـاً از طریق عملیـات آن واحـد یا از طریق استقراض محلی و نه از طریق واحد تجاری گزارشگر، تأمین مالی شود،د . مخارج دستمزد، مواد و سایر اجزای تشکیل دهنده محصولات و خدمات واحد خارجی عمدتاً با استفاده از واحد پول محلی و نه ریال، پرداخت یا تسویه شود،ﻫ . فروش توسط واحد خارجی اساساً برحسب واحد پولی بجز ریال انجام شود، و
و . جریانهای نقدی واحد تجاری گزارشگر از فعالیتهای روزمره واحد خارجی مجزا باشد و به طور مستقیم تحت تأثیر فعالیتهای واحد خارجی قرار نگیرد.اصولاً طبقهبندی مناسب هر یک از عملیات را می توان با توجه به واقعیات مرتبط با نشانههای بالا تعیین کرد. در برخی موارد، تشخیص ” واحد مستقل خارجی“ از ” عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر“ به وضوح میسر نیست و طبقهبندی مناسب عملیات خارجی مستلزم اعمال قضاوت است.عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر31 . صورتهای مالی آن دسته از عملیات خارجی که جزء لاینفک عملیات واحد تجاری گزارشگر است باید با اعمال الزامات مندرج در بندهای 8 تا 26 این استاندارد به ریال تسعیر شود. عملیات تسعیر مبتنی براین فرض است که معاملات انجام شده عملاً توسط واحد تجاری گزارشگر صورت گرفته است.32 . هر یک از اقلام صورتهای مالی عملیات خارجی، همانند معاملاتی که توسط خود واحد تجاری گزارشگر صورت گرفته است، تسعیر می شود. بهای تمام شده داراییهای ثابت مشهود با نرخ تسعیر در تاریخ خرید، ثبت و مستهلک می شود یا چنانچه آن داراییها به ارزش منصفانه نگهداری شود با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ تجدید ارزیابی تسعیر می شود. بهای تمام شده موجودیهای مواد وکالا به نرخ تسعیر در تاریخ تحمل مخارج مربوط تسعیر میگردد. مبلغ بازیافتنی یا خالص ارزش فروش یک قلم دارایی با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ تعیین مبلغ بازیافتنی یا خالص ارزش فروش آن دارایی تسعیر میشود. در این قبیل موارد، نرخ تسعیر مورد استفاده همان نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه است. ممکن است لازم باشد به منظور کاهش مبلغ دفتری یک دارایی مربوط به عملیات خارجی به خالص مبلغ بازیافتنی یا خالص ارزش فروش آن (حتی در مواردیکه انجام چنین تعدیلاتی در صورتهای مالی خود عملیات خارجی مورد نداشته باشد) در صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر تعدیلاتی صورت گیرد. برعکس نیز ممکن است تعدیل انجام شده در صورتهای مالی عملیات خارجی، در صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر برگشت شود.33 . در مورد معاملات انجام شده طی دوره، در عمل غالباً از نرخی استفاده میشود که تقریبی از نرخ واقعی رایج در تاریخ انجام معامله است. به عنوان مثال ممکن است برای معاملات انجام گرفته طی یک هفته یا یک ماه مشخص، از نرخ میانگین هفتگی یا ماهانه استفاده شود. به هرحال، چنانچه نوسانات نرخ تسعیر طی دوره عمده باشد، استفاده از نرخ میانگین قابل اتکا نخواهد بود.
واحدهای مستقل خارجی34 . واحد تجاری گزارشگر، برای تسعیر صورتهای مالی یک واحد مستقل خارجی به منظور انعکاس آن در صورتهای مالی خود باید روشهای زیر را بکار گیرد:الف. داراییها و بدهیهای واحد مستقل خارجی، اعم از پولی و غیر پولی، باید با نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه تسعیر شود،ب . اقلام درآمد و هزینه واحد مستقل خارجی باید بانرخ تسعیر در تاریخ انجام معاملات تسعیر شود، بهاستثنای مواردی که صورتهای مالی واحد مستقل خارجی برحسب واحد پول یک اقتصاد با تورم حاد ارائه شدهاست که در این صورت اقلام درآمد و هزینه باید با نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه تسعیر شود، وج . تمامی تفاوتهای تسعیر حاصل شده باید تا زمان فروش خالص سرمایهگذاری تحت سرفصل حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس یابد.35 . برای تسعیر اقلام درآمد و هزینه یک واحد مستقل خارجی، در عمل بهجای استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ انجام معاملات، اغلب از نرخی که تقریبی از نرخهای واقعی تسعیر طی دوره را بدست دهـد، از قبیـل میانگین نرخهای تسعیـر طی دوره، استفاده می شـود.برای محاسبه نرخ میانگین تسعیر، روشی قطعی توصیه نمی شود چرا که بنابر دلایل موجه، روش مناسب برای واحدهای تجاری مختلف میتواند متفاوت باشد. در این ارتباط روشهای داخلی حسابداری و دامنه تغییرات فصلی تجاری از جمله عواملی است که باید در نظر گرفته شود. در اغلب موارد، محاسبه میانگین موزون مطلوب خواهد بود. چنانچه نرخ میانگین مورد استفاده با نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه متفاوت باشد، تفاوتی ایجاد میشود که باید به شرح بند 36 به حساب گرفته شود.
36 . تسعیر صورتهای مالی یک واحد مستقل خارجی منجر به شناخت تفاوتهایی ناشی از موارد زیر میشود:
الف. تسعیر اقلام درآمد و هزینه بهنرخهای تسعیر در تاریخ انجام معاملات و تسعیر اقلام دارایی و بدهی به نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه،
ب . تسعیر مانده اول دوره خالص سرمایه گذاری در واحد مستقل خارجی بهنرخی متفاوت با نرخی که مانده مزبور قبلاً به آن نرخ تسعیر شدهاست، و
ج . سایر تغییرات در حقوق صاحبان سرمایه واحد مستقل خارجی.از آنجا که تغییرات در نرخهای تسعیر تاثیر مستقیمی بر جریانهای نقدی فعلی و آتی ناشیاز عملیات واحد مستقل خارجی یا واحد تجاری گزارشگر ندارد یا اینکه تاثیر آن بسیار ناچیز است، تفاوتهای تسعیر مزبور به عنوان درآمد یا هزینه دوره شناسایی نمی شود. در مواردی که واحد مستقل خارجی تحت تملک صد در صد واحد تجاری گزارشگر قرار ندارد لیکن صورتهای مالی آن با صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر تلفیق می شود، مبلغ انباشته تفاوتهای تسعیر اقلام ارزی که قابل انتساب به اقلیت است، بهسهم اقلیت تخصیص می یابد و در ترازنامه تلفیقی به عنوان بخشی از سهم اقلیتگزارش می شود.37 . با سرقفلی ناشی از تحصیل یک واحد مستقل خارجی و با تعدیلات ناشی از کاربرد ارزش منصفانه بهجای مبالغ دفتری داراییها و بدهیها که در نتیجه تحصیل آن واحد مستقل خارجی صورت می گیرد، به یکی از دو روش زیر برخورد می شود:الف. به عنوان داراییها و بدهیهای واحد مستقل خارجی تلقی و طبق بند 34 به نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه تسعیر می شود، یا
ب . به عنوان داراییها و بدهیهای واحد تجاری گزارشگر تلقی میگردد که یا قبلاً به ریال تسعیر شده است یا به عنوان اقلام غیر پولی ارزی بر طبق بند 11. ب، با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ معامله تسعیر می شود.38 . در تلفیق صورتهای مالی واحد مستقل خارجی با صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر از روشهای معمول تلفیق همچون حذف ماندهها و معاملات درون گروهی استفاده می شود. با این حال تفاوتهای تسعیر اقلام پولی درون گروهی اعم از کوتاه مدت یا بلند مدت قابل تهاتر با تفاوتهای تسعیر دیگر ماندههای درون گروهی مرتبط نیست چرا که اقلام پولی معرف الزام به تبدیل یک واحد پول به واحد پول دیگر است و واحد تجاری گزارشگر را از طریق نوسانات نرخ ارز در معرض کسب سود یا تحمل زیان قرار میدهد. در نتیجه، در صورتهای مالی تلفیقی واحد تجاری گزارشگر، این تفاوتهای تسعیر به عنوان درآمد یا هزینه شناسایی می شود، مگر اینکه شرایط بند 21 صدق کند که در این صورت تفاوتهای تسعیر یاد شده تا زمان واگذاری خالص سرمایهگذاری به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی می شود.39 . در صورت عدم تطبیق دوره مالی واحد مستقل خارجی با دوره مالی واحد تجاری گزارشگر، در بیشتر موارد، واحد مستقل خارجی به منظور تسهیل در تهیه صورتهای مالی تلفیقی واحد تجاری گزارشگر، یک مجموعه صورتهای مالی بهتاریخ صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر نیز تهیه و ارائه میکند. در صورتی که تهیه این مجموعه عملی نباشد و تفاوت بین تاریخ صورتهای مالی واحد مستقل خارجی و تاریخ صورتهای مالی واحد تجاری گزارشگر از سه ماه فراتر نرود، میتوان از همان صورتهای مالی جهت تهیه صورتهای مالی تلفیقی استفاده کرد. در این موارد، داراییها و بدهیهای واحد مستقل خارجی، با استفاده از نرخ تسعیر در تاریخ ترازنامه واحد مستقل خارجی، به ریال تسعیر می شود. چنانچه در فاصله تاریخ ترازنامه واحد مستقل خارجی و تاریخ ترازنامه واحد تجاری گزارشگر نرخ تسعیر دچار تغییرات عمده و قابل توجهی شده باشد، تعدیلات لازم از این بابت به عمل میآید.
40 . صورتهای مالی یک واحد مستقل خارجی که به واحد پول اقتصادی با تورم حاد گزارش می شود باید قبل از اینکه به ریال تسعیر شود با توجه به اصول حاکم بر ” گزارشگری مالی در اقتصادهای با تورم حاد“ ارائه مجدد شود. زمانی که اوضاع اقتصادی از حالت تورم حاد خارج می شود و واحد مستقل خارجی تهیه و ارائه صورتهای مالی مبتنی بر اقتصاد با تورم حاد را متوقف میکند، باید از مبالغ اظهارشده در تاریخ خروج از دوران تورم حاد، به عنوان بهای تمام شده تاریخی جهت تسعیر به ریال استفاده شود.
واگذاری واحد مستقل خارجی41 . در زمان واگذاری یک واحد مستقل خارجی، مبلغ انباشته تفاوتهای تسعیر اقلام ارزی مربوط به آن واحد مستقل خارجی که تا پایان دوره مالی قبل در سر فصل حقوق صاحبان سرمایه منعکس شده است باید در دوره واگذاری به حساب سود و زیان انباشته منظور شود.
42 . واحد تجاری ممکن است حقوق مالی خود در یک واحد مستقل خارجی را از طریق فروش، انحلال، استرداد سهم خود از سرمایه یا انصراف از حق خود در تمام یا بخشی از آن واحد، واگذار کند. دریافت سود سهام فقط زمانی که حاکی از بازیافت بخشی از سرمایهگذاری باشد به عنوان بخشی از فرایند واگذاری واحد مستقل خارجی تلقی می شود. در صورت واگذاری بخشی از حقوق مالی در واحد مستقل خارجی، تنها بخشی از مبلغ انباشته تفاوتهای تسعیر مربوط که متناسب با بخش واگذار شده است به حساب سود و زیان انباشته منظور میشود. کاهش مبلغ دفتری سرمایهگذاری در واحد مستقل خارجی در نتیجه کاهش ارزش آن، به عنوان واگذاری بخشی از سرمایهگذاری تلقی نمی شود و لذا در زمان کاهش ارزش سرمایهگذاری هیچ بخشی از تفاوتهای تسعیر معوق به حساب سود و زیان انباشته منظور نمیشود.
تغییر طبقهبندی عملیات خارجی
43 . زمانی که طبقهبندی یک عملیات خارجی تغییر می یابد، روشهای تسعیر قابل اعمال به طبقهبندی جدید باید از تاریخ تغییر طبقهبندی بکار گرفته شود.
44 . تغییر در نحوه ارتباط عملیات خارجی با واحد تجاری گزارشگر از نظر تأمین مالی و عملیاتی ممکن است منجر به تغییر طبقهبندی آن عملیات خارجی شود. در مواردی که عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر، به عنوان یک واحد مستقل خارجی تجدید طبقهبندی میشود، تفاوتهای تسعیر مربوط به داراییهای غیر پولی آن در تاریخ تجدید طبقهبندی به عنوان بخشی از حقوق صاحبان سرمایه طبقهبندی می شود و در صورت سود و زیان جامع انعکاس مییابد. زمانی که یک واحد مستقل خارجی به عنوان عملیات خارجی لاینفک از عملیات واحد تجاری گزارشگر، تجدید طبقهبندی میشود، مبالغ تسعیر شده مربوط به اقلام غیرپولی در تاریخ تغییر طبقهبندی به عنوان بهای تمام شده تاریخی آن اقلام در دوره تغییر و دورههای بعد از آن در نظر گرفته میشود. تفاوتهای تسعیری که قبلاً در سرفصل حقوق صاحبان سرمایه منظور شده است تا زمان واگذاری آن عملیات خارجی به حساب سود و زیان انباشته منظور نمیشود.
افشا
45 . واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:
الف. مبلغ تفاوتهای تسعیر شناسایی شده در سود و زیان دوره،
ب . خالص تفاوتهای تسعیر طبقهبندی شده به عنوان یک قلم جداگانه در سرفصل حقوق صاحبان سرمایه و صورت تطبیق مانده آن در آغاز و پایان دوره، وج . مبلغ تفاوتهای تسعیری که طی دوره به موجب نحوه عمل مجاز جایگزین مندرج در بند 25 به عنوان بخشی از مبلغ دفتری یک دارایی منظور شده است.46 . در مواقعی که طبقهبندی یک عملیات خارجی با اهمیت تغییر داده می شود، واحد تجاری باید موارد زیر را افشا کند:الف . ماهیت ودلیل تغییر طبقهبندی،ب . آثار تغییر طبقهبندی برحقوق صاحبان سرمایه، و
ج . آثار تغییر طبقهبندی بر خالص سود یا زیان دوره مالی قبل با این فرض که تغییر طبقهبندی در ابتدای آن دوره رخ داده است.47 . واحد تجاری باید رویه انتخاب شده طبق بند 37 در خصوص نحوه تسعیر سرقفلی و تعدیلات ارزش منصفانه ناشی از تحصیل یک واحد مستقل خارجی را افشا کند.48 . چنانچه آثار ناشی از تغییر در نرخهای تسعیر بعد از تاریخ ترازنامه بر اقلام پولی ارزی یا صورتهای مالی عملیات خارجی چنان با اهمیت باشد که عدم افشای آن توان استفاده کنندگان صورتهای مالی را در ارزیابی و تصمیمگیری تحت تأثیر قرار دهد، این آثار به نحو مناسبی افشا می شود (به استاندارد حسابداری شماره 5 با عنوان حسابداری رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه مراجعه شود).تاریخ اجرا49 . الزامات این استاندارد در مورد کلیه صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ 1 / 1 / 1380 و بعد از آن شروع می شود، لازم الاجراست.
مطابقت با استانداردهای بین المللی حسابداری
50 . به استثنای موارد مندرج در بندهای 19، 21، 23 و 41، با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 21 با عنوان آثار تغییرات در نرخ ارز نیز رعایت میشود.
-
تفاوت ریسک و عدم اطمینان چیست؟اجازه بدهید که دوباره بازی کنیم و دقیقا همان 2 جعبه را داشته باشیم. اینبار اگر یک توپ سیاه بیرون بیاورید 100 دلار خواهید برد. حالا سراغ کدام جعبه خواهید رفت؟ احتمال زیاد باز هم جعبه اول را انتخاب خواهید کرد، اما این غیرمنطقی است. در دور اول شما اینطور فرض کردید که جعبه دوم تعداد توپ قرمز کمتر و طبیعتا تعداد توپ سیاه بیشتری دارد. بنابراین عقلایی این است که در دور دوم بازی جعبه دوم گزینه شما باشد. نگران نباشید.شما در این اشتباه تنها نیستید بلکه برعکس. این نتیجه بهعنوان پارادوکس السبرگ2 شناخته میشود که به نام دانیل السبرگ روانشناس سابق هاروارد نامیده شده است. (در مقام توضیح: بعدتر یکسری از اسناد فوق سری پنتاگون از طریق او به رسانهها درز کرد و موجب سرنگونی رئیسجمهور نیکسون شد.) پارادوکس السبرگ این موضوع را اثبات میکند که ما احتمالات مشخص (جعبه اول) را بر احتمالات نامشخص (جعبه دوم) ترجیح میدهیم.
با این مقدمه وارد بحث ریسک و عدم اطمینان (یا ابهام) و تفاوت این دو میشویم.3 ریسک یعنی آنکه احتمالات معلوم هستند. عدم اطمینان یعنی اینکه احتمالات ناشناختهاند. بر مبنای ریسک، شما میتوانید تصمیم بگیرید که وارد یک بازی شانسی بشوید یا نه. در مقابل، در قلمرو عدم اطمینان تصمیمگیری بسیار دشوارتر است. واژههای ریسک و عدماطمینان بههمان اندازه که کاپوچینو و کافه لته را بهجای هم میگیریم، با هم قاطی میشوند با این تفاوت که عواقب این موضوع بسیار جدیتر خواهد بود. شما میتوانید در مورد ریسک حسابوکتاب کنید، اما در مورد عدم اطمینان این موضوع صدق نمیکند. عمر 300 ساله دانش ریسک با عنوان «احتمالات» شناخته شده است. دانشمندان زیادی با این موضوع دستوپنجه نرم کردهاند، اما شما حتی یک کتاب هم در مورد موضوع «عدماطمینان» نخواهید یافت. بههمینخاطر تلاش میکنیم «ابهام» را هر طور هست به دستهبندیهای ریسک بخورانیم، اما این لباس به قامتش درنمیآید. بگذارید دو مثال را از نظر بگذرانیم. یکی از حوزه پزشکی (که این حربه کار میکند) و یکی هم از دنیایاقتصاد (جایی که این حربه کار نمیکند.)
میلیاردها آدم روی کرهخاکی زندگی میکنند. بدن ما نسبت به یکدیگر تفاوت فاحشی ندارد. همه ما قد متعارفی داریم (هیچکس قدش 30 متر نمیشود) و مشابه هم عمر میکنیم(یکی 10 هزار سال عمر نمیکند و یکی چندهزارم ثانیه). اغلب ما دو چشم داریم و قلبمان چهار بطن دارد و 32 تا دندان در دهانمان هست. جانوران دیگر میتوانند ما را همگن فرض کنند، همانطوری که ما همه موشها را عین هم میبینیم. به همین جهت بیماریهای مشابه زیادی وجود دارند و بیمعنی نیست که برای مثال گفته شود: «ریسک مرگ شما در اثر سرطان 30 درصد است». در مقابل چنین ادعایی بیمعنی است: «احتمال اینکه یورو در پنج سال آینده فرو بریزد 30درصد است.» چرا؟ اقتصاد در حوزه عدم اطمینان است. میلیونها ارز مختلف و قابل مقایسه وجود ندارند که بتوان از تاریخچه آنها احتمالات را استخراج کرد. تفاوت ریسک و عدماطمینان میتواند تفاوت «بیمه عمر» و «تاخت نکول اعتباری»4 را نشان دهد. یک [قرارداد] تاخت نکول اعتباری نوعی سیاست بیمه کردن است در مقابل یک نکول مشخص و معین ناشی از ناتوانی یک بنگاه برای پرداخت بدهی.در مورد اول (بیمه عمر) ما در حیطه ریسک قابل محاسبه هستیم و در دومی (تاخت نکول اعتباری) با عدم اطمینان مواجهیم. همین خلط مبحث در آشفتگیهای بحران مالی 2008 موثر بود. هر وقت چنین عباراتی شنیدید که:«ریسک ابرتورم فلان درصد است» یا «ریسک موضع سهام ما بَهمان مقدار است»، نگران شوید.برای اینکه از نتیجهگیریها و قضاوتهای عجولانه پرهیز کردهباشید، باید با عدم اطمینان کنار بیایید، البته که کار سختی است و از آن دست کارهایی که نمیتوانید بهطور فعال بر آن اثرگذار باشید. در این میان آمیگدال5 شما نقشی حیاتی دارد. یک منطقه با ابعادی اندازه نخود در وسط مغز که مسوول فرآوری حافظه و احساسات است. بسته به اینکه چطور ساختهشود، شما هم ممکن است با سختی یا بهسهولت با عدماطمینان کنار بیایید. این موضوع در تمایلات سیاسی شما مشهود است. هرچه از عدم اطمینان گریزانتر باشید رأیتان متوجه محافظهکاران خواهد بود. بخشی از زیربنای دیدگاه سیاسی شما زیستشناختی است.
به هر تقدیر هرکسی که بخواهد روشن بیندیشد، باید مرز میان ریسک و عدماطمینان را درک کند. تنها در حیطههای انگشتشماری میتوانیم برای احتمالات مشخص حساب باز کنیم: در بازیهای شانسی، هنگام پرتاب سکه و البته کتابهای احتمال. معمولا ماییم و ابهامهای مسالهساز. بنابراین بیاموزید که با آنها کنار بیایید.
-
تورم ناشی از دستمزد (Wage Push Inflation) چیست؟تورم ناشی از دستمزد Wage Push Inflation افزایش کلی سطح قیمت اجناس در پی افزایش کلی دستمزدها در جامعه است.
برای دستیابی به حاشیه سود همیشگی و یکسان شرکتها باید پس از افزایش دستمزدها قیمت اجناس خود را نیز افزایش دهند تا مانع از کاهش حاشیه سود خود شوند. افزایش سطح کلی قیمت اجناس در جامعه تاثیر منفی بر درآمدها داشته و صاحبان کسب و کار مجبور هستند تا بعد از مدتی مجددا حقوق کارمندان را افزایش دهند.
-
ثبت رویدادهای مالی در حساب ها به شکل T به چه معناست؟برای اینکه اثر هر رویداد مالی را بر اجزای معادله حسابداری یعنی دارائیها ، بدهها و سرمایه مالک نشان دهیم از شکل حساب T استفاده می نمائیم . این شکل حساب ،شبیه حرف T انگیسی است .شکلی ازحساب ، شبیه حرف T لاتین که دربالای خط افقی نام حساب ودرطرف راست خط عمودی ،اقلام بدهکار و درطرف چپ خط عمودی ، اقلام بستانکار نوشته می شود . این نوع حساب برای حل مسائل حسابداری و نشان دادن آثار رویدادهای مالی بکارمی رود.1- نام حساب2- سمت راست حساب یا سمت بدهکار3- سمت چپ حساب یا سمت بستانکار4- مانده حساب ( ممکن است بدهکار یا بستانکار باشد )نام حساب : که در بالای خط افقی نوشته می شود می تواند یکی ازعنوان های نقد و بانک ، اثاثه و سرمایه و.... باشد.سمت بدهکار : همواره به یاد داشته باشید سمت راست حساب T را سمت بدهکار می گویند که به اختصار گاه بدهکار به صورت " بد " نوشته می شود. بعبارت بهتردر مورد هرحساب , بدهکار به معنی سمت راست حساب می باشد.سمت بستانکار : سمت چپ حسابT همیشه سمت بستانکار می گویند که به اختصار " بس " هم نوشته می شود . بعبارت بهتر در مورد هر حساب , بستانکار به معنی سمت چپ حساب می باشد.مانده حساب : همانطور که بیان گردید هر حساب دو طرف دارد یک طرف بدهکار و طرف دیگر بستانکار نامیده می شود . تفاضل بین دو طرف حساب را مانده حساب می گویند.
-
جذب سرمایه جمعی یا Crowdfunding چیست؟جذب سرمایه جمعی یاCrowdfunding از دو واژه ی crowd به معنای انبوه مردم و funding به معنای تامین سرمایه تشکیل شده است. جذب سرمایه جمعی در واقع کمپینی جهت دریافت حمایت مالی افراد مختلف جامعه به خصوص کاربران اینترنت از یک پروژه ازطریق پرداخت بخشی از سرمایه ی مورد نیاز برای اجرای آن پروژه می باشد.کراود فاندینگ برای حمایت از هنرمندان، استارتاپ ها و صاحبان ایده وکسب و کارهای نوپا مناسب است. در یک پروژه ی کراود فاندینگ کارآفرین یا صاحب ایده، ایده ی خود را مطرح کرده و کمپین خود را راه اندازی می کند و افراد و گروه ها از طریق حمایت های مالی خود سرمایه ی مورد نیاز وی را تامین می کنند. بنابراین دریک پروژه ی کراود فاندینگ سه گروه مشارکت دارند:صاحب ایده که شروع کننده ی پروژه است.
افراد یا گروه هایی که ایده را حمایت می کنند.
سامانه (پلتفرم) ای که این دو گروه را برای اجرای پروژه گرد هم جمع می کند.
به طور کلی این نوع سرمایه گذاری به سه شکل صورت می پذیرد:سرمایه گذاری پاداشی: کارآفرینان محصول پیش ساخته ی خود را به فروش می رسانند تا ازاین طریق هزینه ی راه اندازی کسب و کار خود را بدون تقسیم سهام به مرحله ی اجرا برسانند.
دونیشن یا کمک بلاعوض: در این حالت سرمایه ای که افراد پرداخت می کنند به منزله کمک است و بازگشت مالی برای سرمایه گذار انجام نخواهد شد. این روش بیشتر برای کارهای خیریه کاربرد دارد.
سرمایه گذاری سهامی: در سرمایه گذاری سهامی افراد و گروه ها پس از اهدای سرمایه مشمول دریافت سهم از کسب و کار سرمایه گذاری شونده می شوند.
در سالهای اخیر کراودفاندینگ در دنیا به عنوان یک روش جذب سرمایه به صورت جدی مورد توجه قرار گرفته است و بسیاری ایدهها از این طریق به مرحله راهاندازی رسیدهاند. تا جایی که در سال ۲۰۱۳ مجموعا ۵٫۱ میلیارد دلار در دنیا از این طریق برای کمپینهای مختلف جمعآوری شد.برخی نمونه های موفق کراود فاندینگ در دنیایکی از موفقیت های بزرگ سایت کیک استارتر، ساعت هوشمند pebble است که در طی ۳۷ روز توانست بیش از ۱۰ میلیون دلار سرمایه جذب کند. این ساعت مجهزبه سیستم عامل پبل است و قابلیت ارتباط با دستگاه های android و ios را از طریق بلوتوث دارد. Pebble اولین سری از ساعت های هوشمند خود را ۱۰ ماه بعد از کمپین کراودفاندینگش به افراد تحویل داد.کنسول بازی اویا یکی دیگرازموارد موفق کراود فاندینگ است که از طریق کیک استارتر و در مدت ۲۹ روز ۸٫۵ میلیون دلار برای انجام پروژه ی خود به دست آورد. اویا ۱۰ ماه بعد از جذب سرمایه کنسول های بازی را که به عنوان پاداش به حامیانش وعده داده بود به آنها تحویل داد.سایت های معروف کراودفاندینگدر حال حاضر سایت های موفق کراودفاندینگ متعددی برای تامین منابع مالی کارآفرینان و استارت آپ ها وجود دارند که تاکنون برای استارت آپ های زیادی در کشورهای اروپایی و آمریکایی جذب سرمایه کرده اند. استارت آپ هایی که با جذب سرمایه از همین طریق از یک ایده ی اولیه به کسب و کاری موفق تبدیل شده اند و دربالا به تعدادی ازآن ها اشاره شد. تعدادی از معروف ترین این سایت ها عبارتند از:Kickstarter, Indiegogo, Crowdfunder, Rockethub, Crowdrise, Somolend.در باره هر کدام از این سه بازیگر اصلی در یک کمپین کراودفاندینگ در پست های بعد توضیحات بیشتری خواهیم داد. -
جهانی شدن چیست؟
گرایش صندوق های سرمایه گذاری و کسبوکارها برای حرکت فراتر از بازارهای داخلی و ملی به سایر بازارها در سراسر جهان، جهانی شدن گفته میشود و درنتیجه آن ارتباط متقابل بازارهای مختلف افزایش مییابد. جهـانی شدن اثر فزاینده قابلتوجهی نه تنها بر تجارت بینالمللی، بلکه بر تبادلات فرهنگی بین جوامع نیز داشته است.
توضیحاتی در مورد جهـانی شدن
مزایا و معایب جهانی شدن به شدت در سالیان اخیر مورد تحقیق و بررسی قرارگرفتهاند. حامیان جهـانی شدن میگویند که این کار به کشورهای درحالتوسعه کمک میکند تا از طریق افزایش اشتغال و پیشرفتهای تکنولوژی، خیلی سریعتر با کشورهای صنعتی همگام شوند. منتقدین جهـانی شدن چنین عقیده دارند که این کار حق حاکمیت ملی را تضعیف کرده و به کشورهای ثروتمند اجازه میدهد تا مشاغل داخلی خود را به آنسوی آبها، جایی که در آن نیروی کار بسیار ارزانتری وجود دارد، منتقل کنند.
-
دامپینگ چیست؟از نظر تقسیم بندی 3 نوع دامپینگ وجود دارد که عبارتند از:دامپینگ مستمر یا دائمیدامپینگ مستمر یا دائمی تمایل یک انحصارگر داخلی برای حداکثر کردن سود خود با فروش کالا به قیمتی بالا در بازار داخلی که فاقد محدودیتهای تجاری یا هزینههای حملونقل است نسبت به قیمت خارجی که تحتتأثیر رقبای قدرتمند خارجی است ناشی میشود. در این مورد میشود بازار خودرو در ایران را مثال زد که مثلا قیمت خودروهای ایرانی در بازارهای خارجی بهمراتب پایینتر از قیمت همان خودروها در ایران است یا حتی شرکت سامسونگ که زمانی گوشیهای موبایل خود را ۲۵ درصد ارزانتر در ایران نسبت به کشور خود میفروخت.دامپینگ مخرب یا غارتگردامپینگ مخرب یا غارتگر عبارت است از فروش موقتی کالا در خارج به قیمت کمتر از قیمت داخل یا حتی با ضرر و فروش آن به قیمت کمتر از هزینههای تولید برای بیرون راندن رقبای دیگر و یا از بین بردن صنعت داخلی یک کشور. بنابراین بعد از بیرقیب شدن در بازار کالای مذکور، قیمتها جهت کسب سود حاصل از قدرت انحصاری بالا میرود. بهعنوان مثال میشود از اقدام شرکتهای چینی در بازار پوشاک و سایر کالاها را نام برد.دامپینگ تصادفیدامپینگ تصادفی، عبارت است از فروش اتفاقی یک کالا در بازار خارجی به قیمت کمتر از بازار داخلی برای تخلیه مازاد پیشبینی نشده کالاها به این دلیل که این مازاد باعث کاهش قیمت در بازار داخلی نشود، در واقع زمانی که اضافه تولید فروخته شد دامپینگ متوقف میشود.ایجاد محدودیتهای تجاری در بازار رقابتی ناسالم جهت حمایت از صنایع داخلی مجاز شناخته شده است. این محدودیتها اغلب بهصورت عوارض ضددامپینگ و یا تهدید به وضع این عوارض خود را نشان میدهد.به هر حال تعیین نوع دامپینگ مشکل است و تولیدکنندگان در مقابل هر نوع دامپینگی از بازار داخلی حمایت میکنند.با این کار واردات محدود میشود و تولید و سود عرضهکنندگان داخلی افزایش مییابد.امکان دارد در دامپینگ مستمر یا تصادفی سودی که بابت پایین بودن قیمت نصیب مصرفکننده میشود بیش از زیانی باشد که تولیدکننده میبیند.طی دهه 90 ژاپن اقدام به دامپینگ در قیمت محصولاتی چون تلویزیون و فولاد در بازار آمریکا و محصولاتی مثل اتومبیل و فولاد در بازار اروپا کرده است.بسیاری از کشورهای صنعتی مانند کشورهای عضو اتحادیه اروپا در نظر دارند از دامپینگ مستمر برای مازاد محصولات کشاورزی خود استفاده کنند.اگر استفاده از دامپینگ از طرف یک کشور یا شرکت اثبات شود کشور یا شرکت مزبور اقدام به افزایش قیمت خود خواهد کرد. مانند آنچه در سال ۱۹۷۶ و ۱۹۷۷ از شرکت فولکس واگن آلمان و تولیدکنندگان تلویزیون ژاپنی دیده شد تا با سیاستهای ضددامپینگ مواجه نشوند.در سال ۱۹۷۸ دولت آمریکا یک مکانیسم شلیک قیمت را معرفی کرد با وجود چنین مکانیسمی هزینه فولادی که به آمریکا وارد میشود پایینتر از کمترین هزینه تولیدکنندگان خارجی مانند کره در اواخر دهه 80 خواهد بود.چنانچه دامپینگ کشف شود دولت آمریکا یک معافیت مالیاتی برای تولیدکنندگان داخلی صنعت فولاد در نظر میگیرد و این کار باعث میشود که قیمت فولاد وارداتی برابر با پایینترین هزینه تولید در داخل کشور شود.
-
سازمان تجارت جهانی چیست؟
سازمان تجارت جهانی یک سازمان بینالمللی است که با قوانین جهانی تجارت بین کشورها سروکار دارد. عملکرد اصلی این سازمان کسب اطمینان از این است که تجارت جهانی تا جای ممکن هموار، قابل پیشبینی و آزاد باشد.
توضیحاتی در مورد سازمان تجارت جهانی
برخی شرکتها خصوصاً شرکت های چندملیتی، عقیده دارند که WTO برای تجارت عالی است؛ اما برخی دیگر بر این باورند که WTO اصول دموکراسی را دستکم گرفته و ثروتمندان را ثروتمندتر میکند.
سازمان جارت جهانی اهدافی نظیر ارتقای سطح زندگی، تأمین اشتغال کامل در کشورهای عضو، توسعه تولید و تجارت و بهره وری بهینه از منابع جهانی، دستیابی به توسعه پایدار با بهره برداری بهینه از منابع، حفظ محیطزیست و افزایش سهم کشورهای درحالتوسعه و کمتر توسعه یافته از رشد تجارت بینالمللی را دنبال میکند.
هماکنون بیش از ۱۶۰ کشور عضو این سازمان هستند، بااینحال ایران هنوز عضو این سازمان نشده است و در مرحله بررسی نظامنامه و سیستم تجاری قرار دارد. -
سوآپ ( قرارداد معاوضه ای ) چیست؟سوآپ در لغت بهمعنای معامله پایاپاى (ارز)، معاوضه، عوض کردن، مبادله کردن، بیرون کردن، جانشین کردن و اخراج کردن آمده و در اصطلاح، توافقی بین دو شرکت برای معاوضه جریان نقدی در آینده (با دو نوع پرداخت متفاوت از بدهی یا دارایی) است. قرارداد فوق تاریخ پرداخت و چگونگی محاسبه جریانات نقدی را که باید پرداخت شود مشخص میکند. معمولا محاسبه جریانات نقدی شامل ارزشهای آتی یک یا چند متغیر بازار است. اولین قراردادهای سوآپ در اوایل دهه 1980 منعقد شدند. از آن زمان تاکنون بازار سوآپ رشد چشمگیری داشته است. در حال حاضر اکثر قراردادهای مشتقّات خارج از بورس بهصورت سوآپ انجام میشود.اجزای تشکیلدهنده سوآپ
1. دارایی پایه؛ موضوع قرارداد است و هدف از قراداد، انتقال ریسک اعتباری در معرض آن است. بهطور معمول، دارایی پایه یکی از اقلام زیر است:
· ورقه قرضه با ریسک اعتباری؛· وام؛· پرتفوی (سبد داراییها در بورس) مرجع متشکل از اوراق قرضه و وامها؛· شاخص مربوط به بخشی از بازار اوراق قرضه؛· شاخص سهام.2. فروشنده سوآپ (Swap Seller)؛ طرف قراردادی که نرخ شناوری را دریافت و بازده کل را به طرف دیگر قرارداد پرداخت میکند. به فروشنده سوآپ، خریدار حمایت نیز گفته میشود.
3. خریدار سوآپ (Swap Buyer)؛ طرف قراردادی که با پرداخت نرخ شناور و دریافت بازده کل موافقت میکند، به خریدار سوآپ فروشنده حمایت یا سرمایهگذار نیز گفته میشود.
4. شخص مرجع یا تعهد مرجع؛ شخص مرجع همان صادرکننده ابزار بدهی است. این شخص میتواند شرکت، دولت و یا صادرکننده وام باشد.
5. صرف سوآپ (Swap Premium)؛ پرداختهایی که بهوسیله خریدار حمایت صورت میگیرد، "پایه صرف" نام دارد و پرداختهای احتمالی که ممکن است فروشنده حمایت به پرداخت آنها مجبور شود به "پایه حمایت" موسوم است. خریدار و فروشنده در تاریخ معامله بر روی این صرف به توافق میرسند و صرف تا پایان مدت قرارداد ثابت میماند.
انواع سوآپ
سوآپ، انواع فراوانی دارد. از بین انواع قراردادهای سوآپ، قراردادهای سوآپ ارز و سوآپ نرخ بهره، مهمترین و پرکاربردترینها است.
سوآپهای نرخ بهرهسواپ نرخ بهره یکی ابزار مهمی برای مدیریت ریسک نرخ بهره بهشمار میآید که برای ولین بار در سال 1982 در ایالات متحده مورد استفاده قرار گرفت. وقتی که تقاضا برای ابزارهای مالی رو به افزایش است، این ابزار میتواند برای کاهش ریسک نرخ بهره بهکار کرفته شود.شایع ترین و رایج ترین نوع سوآپ که اصطلاحا به Plain Vanilla Swaps نامیده میشود، برای نرخ بهره دارای مشخصات زیر است:1. نرخ بهره پرداختهایی که در این معاوضه وجود دارد را مشخص میسازد.2. نوع پرداختهای بهره (نرخ ثابت یا متغیّر) را شخص میسازد.3. مقدار "اصل ذهنی"؛ یعنی همان اصل مقداری که بهره بر روی آن پرداخت میشود را معلوم میکند.4. دوره زمانی که معوضه برای آن دوره ساخته میشود را مشخص می سازد.شکل زیر یک سوآپ نرخ بهره را بین بانک پسانداز "الف" و شرکت مالی "ب" نشان میدهد. بانک پسانداز الف موافقت میکند که یک نرخ ثابت 7% را برای یک میلیون تومان از "اصل فرضی" برای ده سال آینده بپردازد و شرکت مالی ب نیز میپذیرد که نرخ اسناد خزانه یکساله را علاوهبر یک درصد، برای مبلغ یک میلیون تومان (اصل ذهنی) را برای همان دوره پرداخت نماید. به این ترتیب هر ساله باید بانک پسانداز الف، معادل 7% یک میلیون تومان را به شرکت مالی ب پرداخت نماید؛ در حالیکه شرکت مالی ب نیز باید نرخ اوراق خزانه (T-bill) بهعلاوه 1% یک میلیون تومان را به بانک پسانداز الف بپردازد. نرخ ثابت برای دوره ده ساله: 7% *1000000 و نرخ متغیّر برای دوره ده ساله:T-bill+ 1% * 1000000 خواهد بود.
قراردادهای سوآپ ارز (Currency Swap Contracts)؛سوآپ ارز عبارت است از پرداختهای اصل و فرع مبلغی از یک ارز در برابر پرداخت اصل و فرع در ارز دیگر. قرارداد سوآپ ارزی ایجاب میکند که مبالغ اصل (وام) با ارزهای گوناگون تعریف شده باشد؛ که این مبالغ بهطور معمول در شروع و پایان عمر سوآپ، پرداخت میشوند. مبالغ پایه (اصل وام) طوری انتخاب میشوند که در صورت پرداخت در زمان شروع و ابتدای قرارداد، معادل و مساوی همدیگر باشند. این برابری براساس نرخ برابری نقدی ارزهای مربوطه در زمان شروع قرارداد است. تحت یک قرارداد یا معامله سوآپ ارز، یکی از طرفین توافق میکند تا پرداختهای دورهای (ماهانه، سالانه و ...) در یک ارز مشخص، برای یک دوره خاص، داشته باشد؛ تا بدهی طرف دیگر معامله (که از لحاظ ارز عنوانشده متحمل شده است)، برطرف شود. در عوض، طرف دوم معامله توافق میکند که همین عملیات را در مورد طرف نخست قرارداد پیاده کند. سوآپ ارزی، زمانی امکانپذیر است که هریک از جریانهای پرداختی که سوآپ میشوند، ارزش یکسان داشته باشند (بدون در نظر گرفتن اینکه این جریانها به نرخ بهره ثابت یا نوسانی بستگی دارند یا نه؟).سوآپ ارز انواعی دارد؛ در 1990، معمولترین شکل سوآپ، سوآپ ارز ثابت- ثابت (fixed-for-fixed) بود که بهصورت سوآپ Plain Vanilla (رایجترین نوع سوآپ) شناخته میشد. تحت این سوآپ ارز، گردش نقدینگی سوآپ براساس گردش نقدینگی آتی دو ارز متفاوت است.یک شکل معمول دیگر از سوآپ، سوآپ ارزی ثابت-شناور (fixed-for-flow) است. تحت این قرارداد، یکی از جریانهای پرداخت در نرخ ثابت، در یک ارز قرار گرفته، در حالیکه جریان پرداخت دیگر، براساس نرخ شناور ارز دیگر قرار میگیرد.
یکی دیگر از انواع سوآپ، سوآپ ارز شناور-شناور (flow-for-flow) است. در این حالت هر دو طرف جریان پرداختی براساس نرخهای شناور ارزهای مورد قرارداد است. بدین معنا که نرخ مورد توافق معاملهگران عبارت است از نرخ زمان سررسید معامله.
یک نوع دیگر از سوآپ ارز که بسیار شایع و معمول است، سوآپ ارز غیرهمسان (Cross-Currency Swap) است و آن توافقی است برای سوآپ نرخ بهره ثابت در یک ارز، با نرخ بهره متغیر در یک ارز دیگر.
سوآپ با شروع از معامله سلف (Forward-Starting Swap)؛در این نوع سوآپ، برگه بهادار سلفی، با نرخ امروز سوآپ نرخ بهره یا یک بدهی که در آینده پدید یا فروخته میشود، قفل شده و فروخته میشود. مؤسسههایی که بخواهند اوراقی را با نرخ بازده ثابت در آینده منتشر کنند، میتوانند از این نوع سوآپ استفاده کنند.سوآپ نرخ بازده کل ( Total Return Swap or Total Rate Of Return Swap: TRORS)؛قراردادی است که در آن، دو طرف معامله، یک دارایی را بهصورت دارایی پایه یا معیار انتخاب میکنند؛ پس از آن قرار میگذارند که یکی از طرفین بهره متعلقه به آن دارایی پایه و هر نوع افزایش ارزش آن دارایی یا کاهش ارزش دارایی مربوطه را صاحب شود، در عین حال، طرف مقابل نیز وجوه ثابت یا شناوری را از طرف مقابل دریافت میکند؛ که بهطور معمول هم هیچگونه ارتباطی با دریافتیهای طرف نخست ندارد.در حقیقت، این نوع سوآپ، به طرف دوم اجازه میدهد تا داراییاش را در برابر نوسانهای ارزش، پوشش دهد و طرف نخست نیز میتواند بدون اینکه دارایی را وارد ترازنامهاش بکند، از عایدات اقتصادی آن بهرهمند شود.دو کارکرد اصلی در استفاده از سوآپ بازده کل مترتب است.
1. کاهش ریسک اعتباری دارایی پایه از راه انتقال بازده کل به خریداران سوآپ؛
2. کاهش ریسک بازار دارایی پایه فروشنده سوآپ از راه جبران زیان کاهش ارزش دارایی پایه بهوسیله خریدار سوآپ. علاوهبراین چند منفعت دیگر در استفاده از این نوع بهجای خرید دارایی پایه برای سرمایهگذار مترتب است:
· لازم نیست تا خریدار سوآپ شخصا درباره تأمین مالی خرید دارایی پایه اقدام کند و در عوض مبلغی را به فروشنده سوآپ در ازای دریافت بازده کل ناشی از دارایی پایه میپردازد.
· خریدار سوآپ میتواند از بهترین اقدام فروشنده سوآپ در تهیه دارایی پایه نفع ببرد.
· خریدار سوآپ در معرض همان میزان خطر اقتصادی ناشی از یک سبد متنوع از داراییها در یک معامله سوآپ است که در معاملههای بازار نقدی بهدست میآید. به این وسیله سوآپ بازده کل نسبت به بازار نقد، ابزار بسیار مؤثرتری خواهد بود.
· خریدار سوآپ، خرید یک دارایی، همزمان با ریسک اعتباری مثل اوراق قرضه شرکتی در بازار را مشکل مییابد؛ از سوی دیگر خریدار سوآپ در برابر دریافت بازده کل دارایی پایه در معرض دو ریسک اعتباری یا نکولِ فروشنده سوآپ[10] و ریسک تغییر نرخ سود قرار میگیرد.
سوآپ دارایی (Equity Swap)؛در این سوآپ، جریانهای نقدی آینده بین دو طرف برای مدت مشخصی مبادله میشود. یکی از این دسته جریانهای نقدی، نوعاً بهرهای است که بر دارایی پایه (ممکن است مبلغی پول باشد) بار میشود. دسته دیگر، جریانهای نقدی، به عملکرد شاخص سهام در بازار بورس اوراق بهادار مربوط است. به این معنا که یکی از طرفین جریانهای بهرهای دارایی پایه را صاحب میشود و طرف دیگر تغییرهای ارزش شاخص بورس اوراق بهادار در مدت زمان مورد توافق را بهدست میآورد.سوآپ نکول اعتباری (Credit Default Swap: CDS)؛این سوآپ، پرکاربردترین مشتقه اعتباری است. این قرارداد توافقی است که طی آن، طرف خریدار، اجرتی را بهصورت دورهای به طرف فروشنده در برابر تعهد وی به پرداخت مبلغ مشخصی در آینده و در صورت بروز حادثهای مورد توافق (مانند نکول)، پرداخت میکند. این قرارداد، مانند بیمه است که طی آن، صاحبان داراییها آنها را در ازای مبلغی بهصورت دورهای بیمه میکنند. تفاوت اصلی بین "سوآپ نکول اعتباری" و "سوآپ نرخ بازده کل" در این است که سوآپ نکول اعتباری از دارایی، در برابر بروز یک اتفاق خاص، محافظت میکند؛ در حالیکه "سوآپ نرخ بازده کل"از دارایی در برابر کاهش ارزش احتمالی آینده آن محافظت میکند. بهعبارت دیگر در حالیکه CDS بهصورت ابزار مشتقه اعتباری مطرح است، TRORSهیچگاه بهصورت یک مشتقه اعتباری مطرح نیست.سوآپ با سررسید ثابت (Constant Maturity Swap: CMS)؛سوآپ با سررسید ثابت یا (CMS) یک سوآپ جهت تأمین منابع مالی است که به خریدار آن این امکان را میدهد تا بتواند مدت زمان مشخصی را بهصورت دوره دریافت جریانهای نقدی در خلال معامله خود مشخص کند. سوآپ با سررسید ثابت در مقابل نقطهای در منحنی تغییرهای قیمت سوآپ، مربوط به یک قیمت اعلامشده دورهای، ثابت میشود.سوآپ تفاضلی (Differential Swap)؛نوعی سوآپ نرخ بهره است؛ که طی آن، نرخ بهره در یک ارز با یک نرخ بهره متغیر در یک ارز خارجی معاوضه میشود. برای مثال ممکن است پرداختهایی که براساس نرخ لایبور پوند انگلیس صورت میگیرد، با پرداختهایی که براساس نرخ لایبور دلار آمریکا صورت میپذیرد، معاوضه شوند (که البته همراه با یک حاشیه سود و زیان خواهد بود).سوآپشن (Swaption)؛سوآپشنها ابزار جدیدی از ابزارهای مهندسی مالی برای کنترل ریسک نرخ بهره محسوب میشوند و در واقع یک نوع حفاظت از نرخ بهره بلندمدت است. بهعبارت دیگر سوآپشن یک حق اختیار ورود به سوآپ نرخ بهره در بلندمدت است.[14] طرفین قرارداد سوآپ از این قرارداد بهمنظور دوری از ریسکهای موجود در بازار استفاده میکنند.اما گاهی پیش میآید که فردی بهطور قطع نمیداند که دارایی وی در معرض ریسک قرار میگیرد یا خیر. در چنین مواقعی، وی میتواند به حضور در قرارداد "سوآپشن" اقدام کند. در حقیقت این قرارداد به دارنده آن، این امتیاز را میدهد تا بتواند اختیار ورود به یک قرارداد سوآپ نرخ بهره را در آینده داشته باشد.ریسک اعتباری درسوآپقراردادهایی همچون سوآپ که در واقع توافقنامههای خصوصی بین دو شرکت هستند، در معرض "ریسک اعتباری" هستند. بهطور مثال یک نهاد مالی قراردادهای سوآپ همسان و معادل اما برعکس (مقابل)با دو شرکت منعقد کرده است؛ اگر هیچکدام از طرفین قرارداد پیمانشکنی نکنند، نهاد مالی بهصورت کامل پوشش ریسک داده میشود؛ یعنی کاهش در یک قرارداد همواره با افزایش یک ارزش قرارداد دیگر جبران میشود؛ اما همواره این احتمال وجود دارد که یکی از مؤسسات طرف قرارداد دچار ورشکستگی شود؛ در این حال، نهاد مالی باید به قرارداد خود با طرف دیگر پایبند باشد.
مقایسه قرادادهای آتی، اختیار معاملات و سوآپ ارزی1. قراردادهای آتى و اختیار معامله ابزارهای مالی، بهنسبت کوتاهمدت بوده و در سررسیدهای کوتاهمدت کاربرد دارند. چنین ابزارهایی برای سررسیدهای حداکثر تا یک سال میتوانند کارآیی داشته باشند و با توجه به قیمت تمامشده آن (ارزش قرارداد)، مثمر ثمر بوده و ریسک را پوشش میدهد.اما سوآپ (قراردادهای سوآپ)، بهراحتی و با قیمت مناسب (Cost-Effective)، شرکت یا مؤسسه مالی یا صندوق سرمایهگذاریای که با ریسک وام یا سرمایهگذاری (نوسان در نرخ) روبهرو است را در درازمدت پوشش میدهد.
2. تفاوت دیگر بین قراردادها این است که قراردادهای سوآپ در اصطلاح به قرارداهای (Over The Counter: OTC) معروف هستند؛ یعنی قراردادهایی که خارج از بورس مورد معامله قرار میگیرند و ضوابط و مقررات استاندارد بورس بر آنها حاکم نیست. ضمن اینکه در قراردادهای سوآپ افزون بر وجود پیشفرض مبادله اصل مبلغ قرارداد در تاریخ سررسید، جریانهای نقدی حاصل از بهرههای ارزهای مورد معامله در خلال مدت قرارداد نیز در تاریخهای مورد توافقی باهم مبادله میشوند. در معاملههای آتى و اختیارات ارزی مبادله اصل مبالغ معامله در سررسید انجام میشود. در قراردادهای آتى، مبلغی بهعنوان "حساب ودیعه" و در قراردادهای اختیارات، مبلغی بهعنوان "قیمت حق خرید" یا "قیمت حق فروش" مطرح است؛ که این مبالغ، غیر از قیمت دارایی پایه است که در سررسید مبادله میشود. از طرفی برای شرکتی که میخواهد خود را در برابر ریسک نرخ برابری ارز خارجی پوشش دهد، استفاده از قراردادهای اختیار معامله ارزها، در مقایسه با قراردادهای آتى، گزینهی مطلوبتری است.
3. پیمان آتی منجر به معاوضه جریانات نقدی فقط در یک تاریخ یکسان میشود؛ ولی قراردادهای سوآپ، عموما به معاوضه جریان نقدی در چندین زمان مختلف در آینده میانجامد.
-
شرکت تامین سرمایه چیست؟
تعریف شرکت تامین سرمایه چیست؟
در ایران، شرکتهای تامین سرمایه کارکردی مشابه با بانکهای سرمایهگذاری
(Investment Bank) دنیا دارند. شرکتهای تامین سرمایه یکی از انواع نهادهای مالی هستند که در بازار سرمایه ایران حضور دارند و نقش اصلی آنها این است که به شرکتهایی که به منابع مالی نیاز دارند، کمک کنند تا سرمایه مورد نیاز خود را تامین کنند . شرکت تامین سرمایه یک واسطه مالی است که خدمات متنوعی را ارائه میکند. شرکت های تأمین سرمایه متخصص در فعالیتها و خدمات بزرگ و پیچیده مالی نظیر تأمین سرمایه شرکت ها از طریق انتشار سهام و اوراق بدهی، ضامن شرکت ناشر در برابر سرمایه گذاران در عرضه اولیه سهام، ارزیابی ریسک مالی، مشاوره برای ادغام و اکتساب شرکتها، مشاوره برای تنظیم ساختار سرمایه و پذیرهنویسی سهام میشود.
در حال حاضر حداقل سرمایه لازم برای تأسیس شرکت تامین سرمایه در قالب شرکت سهامی خاص ۲۰۰ میلیارد تومان است و طبق قانون این شرکت ها میتوانند فعالیتهای کارگزاری، معامله گری، بازارگردانی، مشاوره، سبدگردانی، پذیره نویسی، تعهد پذیره نویسی و فعالیتهای مشابه را با اخذ مجوز از سازمان بورس و اوراق بهادار انجام دهند. شرکت های تأمین سرمایه امین و نوین جزو اولین شرکتهای تأمین سرمایه در ایران هستند.توضیحاتی در مورد شرکت تامین سرمایه
بخشهای مشاوره ای شرکت تامین سرمایه برای خدمات خود هزینه دریافت میکنند، درحالیکه بخشهای معامله گری شاهد سود و زیان بسته به عملکرد بازار خود هستند. افراد حرفهای که برای شرکت های تأمین سرمایه کار میکنند ممکن است دارای مشاغلی همچون مشاوره مالی، معامله گری و یا فروش داشته باشد. مشاغل مرتبط با شرکت تامین سرمایه میتواند بسیار پرمنفعت باشد، ولی معمولاً شامل ساعات زیاد کاری و استرس بسیار بالاست.
شرکت های تأمین سرمایه به شرکت ها در پذیره نویسی سهام جدید در عرضه عمومی اولیه کمک میکنند. آنها همچنین به شرکت ها کمک میکنند تا با یافتن سرمایه گذاران برای اوراق بدهی، برای شرکت تامین مالی کنند. نقش شرکت تامین سرمایه با مشاوره پیش از پذیره نویسی آغاز و در ادامه با همکاری در عرضه عمومی اوراق بهادار ادامه پیدا میکند. -
شرکت تضامنی مختلط چیست؟
در شرکت تضامنی مختلط یک یا چند شریک که مسئولیت نامحدود دارند و شریک تضامنی خوانده میشوند در کنار سایر شرکا با مسئولیت محدود (limited partners) حضور دارند و امور شرکت را اداره میکنند. شرکای با مسئولیت محدود معمولاً مشارکت فعالی در اداره شرکت ندارند و مسئولیت آنها در برابر تعهدات شرکت به نسبت مشارکت آنها در کل شرکت و درصد تقسیم سود و زیان محدود میشود . این نوع شرکت ها همچنین با عنوان “شرکت با مسئولیت محدود” (LLP) نیز شناخته میشوند.مزیت اصلی این نوع شرکتها آن است که مالکین عموماً مسئول بدهی های شرکت نیستند و شرکای تضامنی این مسئولیت را به دوش میکشند.
-
شرکت تضامنی چیست؟
شرکت تضامنی یک سازمان تجاری است که در آن دو نفر یا بیشتر آن را مدیریت و اجرا میکنند. هر دو مالک بهطور برابر و شخصاً برای پرداخت بدهی ها و دیون شرکت مسئول هستند.
توضیحاتی در مورد شرکت تضامنی
شــــرکت تضـــامنی همان ویژگی شرکت انفرادی (حقیقی) را دارد با این تفاوت که تعداد مالکان یا شرکا بیشتر از یک نفر است. در این نوع از شرکت ها، تمام شرکا در درآمدها و هزینه های شرکت سهیم هستند و مسئولیت تکتک افراد در مورد تعهدات شرکت نامحدود است و مسئولیت آنها محدود به درصد سهم آن ها در شرکت نمیشود.
ویژگی های شرکت های تضامنی چیست؟
مزایا و معایب شرکتهای تضامنــی مثل شرکتهای انفرادی است. ثبت و تأسیس این شرکتها با یک توافق غیررسمی و با هزینه اندک انجام میشود. انتقال مالکیت شرکتهای تــضامنی بهسختی انجام میشود و برای این کار باید شــرکت تضامنــی قبلی منحل و یک شــرکت تضامنــی جدید تأسیس کرد. در این شرکتها در صورت فوت و یا خروج یکی از شرکا شرکت منحل میشود و فعالیت شرکت به پایان میرسد. درآمد شرکـت تضـامنی، مشمول مالیات درآمد شخصی است و سرمایهای که میتوان در این نوع شرکتها تأمین کرد محدود به آورده شرکا است.معایب شرکت های تضامنی چیست؟
- مسئولیت نامحدود مالک در برابر تعهدات شرکت.
- طول عمر محدود.
- دشواری انتقال مالکیت
- عدم توانایی برای رشد به دلیل عدم توانایی در تأمین وجوه موردنیاز برای سرمایهگذاری
تفاوت شرکت تضامنی و سهامی خاص چیست؟
مهمترین تفاوت این دو نوع شرکت در میزان تعهد شرکاء یا سهام دارن در قبال شرکت است. در شرکت های سهامی خاص، این تعهد به میزان سهام اشخاص است، ولی در شــرکت های تضــامنی تمام شرکاء نسبت به تعهدات شرکت مسئولیت کامل دارند. -
شرکت تعاونی چیست؟
شرکت تعاونی شرکتی است که بین اشخاص حقیقی، برای فعالیت در جهت اهداف رسمی و قانونی تشکیل میشود. شرکتهای تعاونی به لحاظ نوع فعالیت به دو دسته تقسیم میشوند:
الف) شركت تعاونی تولید: شركتی است که در امور مربوط به کشاورزی، دامداری، دامپروری، پرورش و صید ماهی، شیلات، معدن، عمران شهری و روستایی و عشایری و نظایر اینها فعالیت مینمایند.
ب) شركت تعاونی توزیع: شركتی است که در امور مربوط به تهیه و توزیع کالا، مسكن، خدمات و سایر نیازمندیهای اعضاء فعالیت میکند. -
شرکت سبدگردان چیست؟
شرکت سبدگردان یکی از نهادهای مالی فعال در بازار سرمایه است. شرکت سبدگردان، شخصیتی حقوقی است که پس از دریافت مجوزهای لازم از سازمان بورس و اوراق بهادار، در قالب قراردادی مشخص و بهمنظور کسب سود، به خرید و فروش اوراق بهادار برای سرمایهگذار میپردازد. سبدگردان باید قبل از تشکیل سبد سرمایهگذاری اختصاصی برای هر سرمایهگذار، میزان ریسکپذیری فرد را ارزیابی کند. سپس متناسب با آن، اقدام به تشکیل سبد و مدیریت آن نماید. برای اطلاع از شرکتهای سبدگردان دارای مجوز، میتوان به سایت کدال و بخش نهادهای مالی آن مراجعه کرد.
-
شرکت سهامی خاص چیست؟
شرکت سهامی خاص، شرکتی بازرگانی است (هر چند ممکن است موضوع فعالیت آن، امور بازرگانی نباشد) که تمام سرمایه آن توسط موسسین شرکت تامین گردیده است. سرمایه شرکت سهامی خاص به سهام تقسیم شده و مسئولیت صاحبان سهام، محدود به مبلغ اسمی سهام تحت مالکیت آنهاست. تعداد سهامداران شرکت سهامی خاص نباید از سه نفر کمتر باشد و عنوان «شرکت سهامی خاص» باید قبل از نام شرکت یا بعد از آن بدون فاصله با نام شرکت، به طور روشن و خوانا قید شود.
-
شرکت سهامی چیست؟
شرکت سهامی بزرگترین نوع سازمانهای تجاری در جهان است. شخصیت حقوقی شرکت سهامی، مستقل از مالکان آن است و بسیاری از امتیازات و حقوق و تعهدات یک شخصیت حقیقی را دارد. مثلاً میتواند بانام خود وام بگیرد یا اقدام به خرید دارایی کند. میتواند علیه دیگران، اقامه دعوا کند، همچنین میتواند با سایر افراد قرارداد منعقد کند. حتی میتواند مالک شرکت تضامنی یا سهامی دیگر باشد. تأسیس شرکت سهامی دشوار و زمانبر است و مستلزم تهیه گواهینامه تأسیس شرکت و اساسنامه است. در شرکتهای سهامی سهامداران و مدیران به دو گروه مجزا تقسیم میشوند. سهامداران اعضای هیئتمدیره را انتخاب میکنند و این اعضا هم مسئول انتخاب مدیران هستند. مدیران وظیفه دارند شرکت را در جهت منافع سهامداران اداره کنند.
مهمترین جنبه یک شرکت سـهامی مسئولیت محدود مالکان و سهامداران آن است، این یعنی سهامدران شرکت شخصاً بهاندازه سرمایه خود در شرکت، مسئولیت بدهی ها و تعهدات مالی شرکت هستند و نه بیشتر.
توضیحاتی در مورد شرکت سهامی
یک شرکت سهامی توسط گروهی از سهامداران که مالکیت بخشی از شرکت را دارند تاسیس میشود (ثبت میشود). سهامداران هیئت مدیره را انتخاب میکنند (عموماً یک رأی به ازای هر سهم) و هیئت مدیره، مدیریت شرکت را منصوب کرده و بر آن نظارت میکند. گرچه تشکیل یک شرکت سـهامی الزاماً با هدف سودآوری نیست، اما بیشتر شرکت های سهامی جهت ایجاد سود برای سهامداران ایجاد میشوند. وقتی شما سهام شرکتی را میخرید، صاحب بخشی از آن شرکت سهامی میشوید. -
شرکت سپرده گذاری مرکزی چیست؟
شرکت سپرده گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه که به اختصار «سمات» نامیده میشود، یکی از ارکان اصلی بازار سرمایه ایران است. از جمله وظایف سمات میتوان به مواردی همچون «سپردهگذاری و امانتپذیری انواع اوراق بهادار» و «تسویه و پایاپای معاملات اوراق بهادار» اشاره نمود . این شرکت در تاریخ ۵ دی ماه ۱۳۸۴ و با هدف انجام امور پس از معاملات، نزد اداره ثبت شرکتها به ثبت رسیده است. آدرس سایت شرکت سپرده گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه، csdiran.ir است.
-
شرکت مادر چیست؟
شرکت مادر یا هلدینگ (Holding company) شرکتی است که از طریق تملک تمام یا قسمت عمدهای از سهام، فعالیت اقتصادی بنگاهها یا شرکتهای دیگر را در یک بازار کنترل میکند. در واقع هر شرکت مادر، دارای شرکتهای زیرمجموعه دیگری است که توسط شرکت مادر مدیریت میشوند. بدیهی است شرکتهای زیرمجموعه، هویت قانونی خود را به عنوان شرکتهای مجزا حفظ میکنند. دو هدف عمده شرکتهای هلدینگ را میتوان کسب سود از شرکتهای زیرمجموعه و انتخاب اعضای هیئتمدیره برای کنترل فعالیتهای آنها در نظر گرفت.
-
شرکت مشاور سرمایه گذاری چیست؟
شرکت مشاور سرمایهگذاری یک شخصیت حقوقی است که به سرمایهگذاران درباره خرید و فروش اوراق بهادار در بورس مشاوره میدهد. در واقع شرکت مشاور سرمایهگذاری به سرمایهگذار کمک میکند تا متناسب با ریسکپذیری خود، بازدهی مناسبی از بازار بورس کسب کند. لازم به ذکر است که تنها کارگزاریها و شرکتهای مشاور سرمایهگذاری که از سازمان بورس و اوراق بهادار مجوز مشاوره سرمایهگذاری را دریافت کردهاند، مجاز به ارائه خدمات در این زمینه هستند و فعالیت سایر شخصیتهای حقیقی و نهادهای فاقد مجوز در حوزه مشاور سرمایهگذاری بورس، وجاهت قانونی ندارد.
-
شرکت هولدینگ چیست؟
شرکت هولدینگ یک شرکت مادر با مسئولیت محدود یا یک شرکت تضامنی مختلط است که در شرکت دیگری سهام و حق رأی کافی برای اعمالنظر دارد تا سیاستها و مدیریت آن را کنترل کند. یک شرکت هولدینگ بهجای اینکه به دنبال تولید کالا یا خدمتی باشد صرفاً بهاینعلت ایجاد شده است که یک شرکت سهامی دیگر یا هر نوع شرکتی را مدیریت کند. علاوه بر این ممکن است شرکت های هولدینگ برای مالکیت دارایی هایی نظیر املاک و مستغلات، گواهیهای ثبت اختراع، نامهای تجاری، سهام و دیگر دارایی ها تأسیس شوند.
توضیحاتی در مورد شرکت هولدینگ یا شرکت مادر
یکی از مزیتهای تشکیل شرکـت هولدینگ این است که این شرکت در برابر ریسک ورشکستگی و زیانهای احتمالی محافظت شده است. چراکه اگر یکی از شرکت های موجود در سبد شرکـت هولدینگ ورشکست شود، شرکـت هولدینگ زیان سرمایه ای و کاهش در ارزش خالص خود را تجربه خواهد کرد، اما بدهکاران و طلبکاران شرکت ورشکست شده نمیتوانند به دنبال پرداخت یا دریافت حقوحقوق خود از شرکت هولدینگ باشند؛ بنابراین، یک شرکت بزرگ ممکن است خود را بهعنوان یک شرکت هولدینگ معرفی کند که یک شاخه از شرکت مربوط به نام تجاری آن، شاخه دیگر مربوط به املاک و مستغلات، شاخه سوم تجهیزات و دیگری اداره حقوحقوق و امتیازات شرکت هولدینگ را به عهده میگیرد. از این طریق، هر بخش فرعی در کنار خود شرکـت هولدینگ بدهی مالی و قانونی را محدود کرده است. شکلدهی شرکتی به این روش همچنین میتواند بدهی های مالیاتی را از طریق مبنا قرار دادن بخشهای خاصی از کسبوکار در حوزههای قضایی با نرخ مالیات کمتر، بهصورت استراتژیک محدود کند.
شرکت های هولدینگ به صاحبانش این امکان را میدهد تا از دارایی های شخصی خود محافظت کنند و بهجای اینکه شخصاً صاحب دارایی شوند و مسئول بدهی ها، پروندههای حقوقی احتمالی و سایر ریسکها باشند، مالکیت دارایی ها را به شرکت هولدینگ بسپارند تا در آن صورت فقط دارایی های شرکت و نه دارایی های شخصی مالکان در معرض ریسک قرار گیرد.
عملیات شرکت هولدینگ شامل نظارت بر شرکت های تابعه میشود. شرکت میتواند مدیران شرکت های تابعه را در صورت لزوم استخدام و یا اخراج کند، اما مسئولیت شرکت های تابعه به عهده مدیرانشان است نه مدیران شرکـت هولدینگ. بااینحال اگرچه شرکت هولدینگ عملیات روزانه شرکت هایی را که کنترل میکند، مدیریت نمیکند، اما باید هنوز در جریان فعالیتهای عملیاتی شرکت های تابعه باشند و بر آنها نظارت کنند. -
شرکتهای دولتی چیست؟
شرکتهایی را گویند که به حکم قانون ایجاد وحداقل 50% از سرمایه آنها متعلق به دولت باشد.
-
صنعت چیست؟
طبقهبندی گروهی از شرکت ها است که ازلحاظ فعالیت اصلی کسبوکارشان با یکدیگر شباهت دارند. در اقتصادهای پیشرفته و مدرن صنایع مختلفی وجود دارد و صنایعی که به یکدیگر مرتبط هستند در دستهبندی دیگری به نام بخش (sector) قرار میگیرند. شرکت ها معمولاً بر اساس فعالیت اصلی که انجام میدهند در یک صنعت خاص دستهبندی میشوند، این فعالیت اصلی معمولاً بر اساس بزرگترین منبع درآمدشان تعیین میشود. برای مثال شرکتی که محصولات اصلی آن مواد پتروشیمی است ولی یک بخش کوچک سرمایه گذاری هم در کنار فعالیت اصلی خود ایجاد کرده دارای سود ۱۰ درصدی در شرکت مادر است، در صنعت «شیمیایی» قرار میگیرد.
توضیحاتی در مورد صنعت
صنایع اغلب توسط سرمایه گذاران و اقتصاددان ها برای فهم بهتر عوامل و محدودیتهای رشد سود شرکت موردمطالعه قرار میگیرند. شرکت هایی که در یک صـنعت فعالیت میکنند معمولاً با یکدیگر برای ارزیابی نسبی برتری یک شرکت در صنـعت مورد مقایسه قرار گیرند. قیمت سهام شرکت های موجود در یک صنـعت اغلب بهعنوان یک گروه با افزایش و کاهش روبرو میشود چون عوامل پوشاننده و تأثیرگذار برای همه اعضا یکسان است. -
طرح کسب و کار (BUSINESS PLAN) چیست؟طرح کسب و کار یا Business Plan نوشته و توضیحیست درباره آینده کسب و کارتان. در واقع طرح کسب و کار (Business Plan)، سندیست درباره کارهایی که در کسب و کارتان خواهید کرد و این که چگونه آنها را انجام خواهید داد.2 فایده مهم طرح کسب و کار
جذب سرمایه گذار: طرح کسب و کار میتواند کمک شایانی را به کارآفرینانی کند که به دنبال سرمایه گذار هستند و میخواهند اهداف و چشماندازهای کسب و کارشان را به خوبی به نمایش سرمایه گذاران احتمالی بگذارند.
گم نکردن مسیرمان: همچنین طرح کسب و کار میتواند برای جذب نیروهای کار مورد نیاز، بهبود معامله با تامین کنندگان و به طور کلی، پاسخ به این سوال که چگونه شرکتمان را بهتر مدیریت کنیم، مفید باشد.
بسیار خب! حالا ببینیم که یک طرح کسب و کار شامل چه مواردیست و این موارد را به چه نحوی کنار هم قرار دهیم؟آن چه که در طرح کسب و کار خواهیم داشت!به بیان ساده، طرح کسب و کار شامل این موارد میباشد:
اهداف کسب و کارتان
استراتژیهایی که برای رسیدن به اهداف مذکور دارید.
شناسایی مشکلات احتمالی پیش روی کسب و کارتان
راههای حل این مشکلات
چارت سازمانی شرکتتان (شامل عناوین پستها و وظایف هر کدامشان)
میزان سرمایه مورد نیاز برای تامین مالی کسب و کارتان
3 بخش اصلی طرح کسب و کار
هر طرح کسب و کاری شامل 3 بخش اصلی میباشد:
طرح مفهومی (کانسپت) کسب و کار: که شامل بحثهای کلی مربوط به صنعتتان، ساختار کلی کسب و کارتان و محصول یا خدمات اصلیتان میباشد.بررسی بازار کسب و کار: که در آن باید این موارد را توصیف و آنالیز کنید:بازار شما را چه کسانی تشکیل خواهد داد؟
چه زمانهایی بهتر میتوان پیدایشان کرد؟
چه زمانی و چرا ممکن است خرید کنند؟
با چه کسانی برای تصاحب این بازار باید رقابت کنیم؟
برای رقابت با آنها باید به چه سطحی برسیم؟
بخش مالی: در نهایت به این میپردازید که درآمدتان، جریان نقدی شرکت، ترازنامه مالی و دیگر نسبتهای مالی مربوط به کسب و کارتان چگونه خواهد بود؟ برای این بخش به احتمال زیاد به یک نرم افزار حسابداری و یک حسابدار احتیاج پیدا خواهید کرد!7 مورد کلیدی در طرح کسب و کار
علاوه بر این 3 بخش اصلی که در طرح کسب و کار موجود است؛ 7 مورد کلیدی دیگر نیز در طرح کسب و کار نوشته میشود که شامل:
خلاصه اجرایی
شرح کسب و کار
استراتژیهای بازار
تحلیل رقبا
برنامه طراحی و توسعه کسب و کار
عوامل اقتصادی-مالی شرکت
برنامه مدیریتی و عملیاتی
Bisiness Plan سندی مدون از عوامل و فاکتور های موثر در کسب و کارتان است!
همچنین، (فایلِ) طرح کسب و کار شامل مواردی چون صفحه عنوان، فهرست مطالب و یک کاور میباشد.
طرح کسب و کارتان باید چه اندازه باشد؟
بسته به این که از طرح کسب و کارتان چه استفادهای میخواهید داشته باشید، این طرح میتواند از یک خط خطی در پشت یک پاکت نامه تا یک فایل 100 صفحهای را شامل شود! اما معمولا یک طرح کسب و کار، در حدود 15 الی 20 صفحه است (که صدالبته این عدد قابل تغییر است).
ماهیت کسب و کارتان: اندازه طرح کسب و کارتان بیشتر از هر چیز، به ماهیت کسب و کارتان بستگی دارد. اگر کسب و کار و کارآفرینی شما ماهیت کارکردی سادهای دارد، میتوانید آن را در تعداد کمی از کلمات خلاصهاش کنید.
جدید بودن یا نبودن کسب و کارتان: در سویی دیگر، اگر کسب و کارتان قصد دارد تا نوع جدیدی از یک کسب وکار را و یا حتی صنعتی جدید را در بازاری جدید معرفی کند، ممکن است نیاز باشد تا مقدار بیشتری درباره آن توضیح دهید.
هدف از نگارش طرح: هدف از نگارش طرح کسب و کار نیز عامل دیگریست که بر اندازه طرح کسب و کارتان تاثیر دارد. اگر بر فرض، برای کسب و کار ریسکی خود، میخواهید یک یا چند میلیارد تومان بودجه بگیرید، مسلما نیاز دارید تا توضیحات بیشتر و قانع کنندهتری را در بخشهای مختلف طرح کسب و کارتان ارائه بدهید.
اما اگر طرح کسب و کارتان صرفا برای مرور اهداف شرکت برای سهولت مدیریت کسب و کارتان است؛ خب یک نسخه مختصرتر میتواند مناسبتر باشد.
چه کسی به طرح کسب و کار نیاز دارد؟
کسی که به طرح کسب و کار نیاز ندارد، کسیست که اصلا کسب و کاری ندارد! در واقع، هر کسی که بخواهد کسب و کاری را شروع کند یا گسترش بدهد، قرار است مقداری (کم یا زیاد) هزینه، وقت و انرژی را برای آن صرف کند و قطعا این فرد به یک طرح کسب و کار نیاز پیدا خواهد کرد.
برای استارت آپ هابسیاری از شرکتها و استارت آپهای بزرگ، کارشان را از نوشتن طرح کسب و کارشان شروع کردهاند؛ به نحوی که بتوانند بودجه ضروری برای راهاندازی کسب و کارشان را از یک سرمایهگزار به دست بیاورند.
البته این اشتباه است که بخواهیم بگوییم یک استارت آپ فقط زمانی به طرح کسب و کار نیاز دارد که به دنبال سرمایه برای شروع کارش میگردد. طرح کسب و کار برای همه انواع سرمایه گذاریها در هر برهه زمانی و در هر شرایطی که کسب و کار با آن مواجه میشود میتواند مفید (و حتی ضروری) واقع شود.
طرح کسب و کارم را در چه زمانهایی به روز کنم؟
در این جا برای شما 7 دلیل میآوریم که چرا باید طرح کسب و کارتان را به روز رسانی کنید. اگر هرکدام از این موارد درباره کسب و کار شما صدق میکند، کم کم باید به فکر به روزرسانی برنامه کسب و کارتان باشید.
دوره جدید اقتصادی: زمانی که یک دوره جدید اقتصادی در حال شروع شدن است. اگر صنعت شما، صنعتی با نوسانات زیاد باشد؛ لازم است تا هر از چندگاهی تغییراتی را در طرح کسب و کارتان اعمال کنید.
نیاز به بودجه: احتیاج به تزریق بودجه یا افزایش بودجه دارید. سرمایه گزاران به یک طرح به روز رسانی شده برای هزینهای که قرار است مرتکب شوند، احتیاج دارند.
تغییر سلیقه مشتریان: تغییراتی خاص و ناگهانی در بازار اتفاق افتاده و برای مثال، سلیقه یا خواسته مشتریان به طور کلی عوض شده است (مثلا به خاطر سیل یا گرم شدن بی سابقه هوا در تابستان و…). در این صورت نیز، احتیاج دارید تا به روز رسانیهایی را بر روی طرح کسب و کارتان اعمال کنید.
پیشرفت غیر قابل پیشبینی: اگر شرکت شما و یا یکی از محصولات (و خدمات) شما، پیشرفت بسیار زیادی داشتهاند که از قبل پیشبینی نمیکردید؛ باز هم باید بر روی طرح کسب و کارتان تجدید نظر کنید و به به روز رسانی آن بپردازید.
تغییرات در مدیریت شرکت: اگر تغییرات خاصی در مدیریت شرکتتان به وجود آمد، نیاز دارید تا شرایطی را فراهم کنید تا طرح کسب و کارتان با مدیران جدیدی که با شیوهای جدید، مدیریت میکنند؛ هماهنگ باشد.
عبور از آستانه ای خاص: شرکت شما از یک آستانه خاصی عبور کرده است. مثلا دفتر کارتان را منتقل کردهاید یا درآمد سالانه شما از 1 میلیارد تومان عبور کرده است یا اینکه صدمین کارمندتان را نیز استخدام کردهاید. این شرایط خاص نیز ممکن است به به روز رسانی طرح کسب و کار نیاز داشته باشد.بیفایدگی طرح قبلی: طرح قبلیتان دیگر مطابقتی با واقعیت ندارند و حس میکنید که برای مثال، اوضاع، زیادی و سریع عوض شده یا مثلا تا این جای کار، بسیار نتایج بدی را برایتان به جای گذاشته است. در هر صورت اگر میبینید که طرح کسب و کارتان از واقعیت بسیار دور است، وقتش رسیده تا درباره آن کمی تجدید نظر کنید. -
فرانشیز (Franchise) به چه معناست؟مفهوم فرانشیزتعریف لغوی فرانشیز: فرانشیز نوعی از کسب و کار است که بر اساس آن به یک شرکت اختیارداده می شود که تولیدات و یا محصولات شرکت دیگر را را بفروشد و در قبال آن مبلغی دریافت کند که به این مبلغ ، مبلغ فرانشیز می گویند.مفهوم عملی فرانشیز: فرانشیز یک شبکه ارتباطی بین کسب و کارهای مستقل کوچک می باشد که به هر یک از این کسب و کار های کوچک اجازه می دهد که تحت یک نام تجاری مشترک و یک هویت فعالیت کنند و همگی از یک متد موفق (که قبلا آزمایش شده) و بازاریابی مشترک استفاده کنند. در عمل فرانشیز دقیقا یک استراتژی کسب و کار است برای جذب و نگهداری مشتری، نه بیشتر نه کمتر! یک سیستم بازاریابی است که هدف آن ایجاد یک تصویر درباره محصولات و یا خدمات یک شرکت در ذهن مشتری می باشد، در حقیقت یک روش است برای تعریف محصولات و یا خدمات به طوری که نیاز های مشتری را ارضا کند.از این پس کسب و کارهای کوچکی که تحت شبکه ارتباطی فرانشیز با یکدیگر و مشترکا به فعالیت خواهند پرداخت را "کسب و کارهای تحت پوشش" می نامیم و شرکتی را که وظیفه آن برقراری این شبکه و ارائه متد های موفق از قبل آزمایش شده به کسب و کار های تحت پوشش می باشد، "هماهنگ کننده" می نامیم.مزایای فرانشیز:1-امنیت: برای کسب و کارهای تحت پوشش، فرانشیز نوعی کاهش ریسک و امنیت را به همراه دارد.شما آزادی ای را که به عنوان صاحب یک کسب و کار مستقل دارید، کنار می گذارید تا تبدیل به یک جزء از یک گروه شوید که به همراه یکدیگر یک کسب و کار را پیش می برید، و دیگر نیازی نیست که خودتان نگران روش های موثر برای کسب و کار خود باشید چرا که یک سیستم از قبل مطالعه شده و آزمایش شده از سوی هماهنگ کننده در اختیار شما قرار خواهد گرفت.2-سیستم اثبات شده: مواردی که یک هماهنگ کننده برای انجام کسب و کار تعیین می کند: یک روش (سیستم عامل) برای انجام کسب و کار، یک نام تجاری که در نظر مشتری ارزش داشته باشد و یک پشتیبانی اولیه و پشتیبانی مستمر میباشد که در نتیجه دیگر نیازی نیست که شما چرخ را مجددا اختراع کنید تا بتوانید از آن استفاده کنید . بلکه از نتایج تحقیقات از قبل انجام شده ی هماهنگ کننده استفاده خواهید کرد.3-نتایج قابل پیش بینی: یک سیستم فرانشیز الف)قدرت خرید گروهی برای از بین بردن هرینه های عملیاتی ب) پیشرفت سریع تر به علت برنامه ی بازاریابی از پیش آزمایش شده پ)نتایج قابل پیش بینی (وابسته به اینکه تا چه حد پای بند سیستم عامل بوده اید) را مژده می دهد.4-بازار یابی: وقتی کسب و کار شما از حالت مستقل خارج شد و به صورت جزئی از مجموعه بزرگتری در آمد هزینه های بازاریابی میان کسب و کارهای تحت پوشش تقسیم خواهد شد و همین تعدد شعبات خود نوعی بازاریابی بوده و در نتیجه کسب و کار شما در ذهن مشتری جای خود را باز خواهد کرد.
-
فرمول / ضریب یا نسبت خسارت در صنعت بیمه چیست؟چند سالی است بیمه مرکزی بهصورت ماهانه و یا فصلی آمار عملکرد بیمهها را منتشر میکند. در این آمار، عملکرد شرکتهای از نظر تعداد صدور بیمهنامه و خسارت پرداختی، حق بیمه صادره و خسارت پرداختی و نسبت خسارت بررسی میشود.سوال اساسی این است که آیا نسبت خسارت شاخص صحیحی برای ارزیابی عملکرد و بیانگر وضعیت واقعی یک شرکت بیمه است یا خیر؟ به عبارت دیگر این شاخص چه میزان قابل اتکا است؟برای پاسخ به سوال ابتدا فرمولهای دو شاخص نسبت خسارت و ضریب خسارت را مورد بررسی قرار میدهیم:الف) نسبت خسارتهمانطور که مشخص است، صورت کسر، خسارت پرداخت شده در یک دوره مثلا سه ماهه و شش ماهه است و مخرج کسر حق بیمه صادره در همان دوره است. اما مشکل اساسی آن است که اکثر خسارات پرداختی در دوره مدنظر مربوطه به بیمهنامههای صادره در گذشته است نه بیمهنامههایی که در مخرج کسر محاسبه شده است. دلیل این امر نیز واضح است، چراکه فرآیند ارزیابی خسارت در برخی رشتهها مانند بیمه شخص ثالث بعضا چند ماه و یا چند سال به طول میانجامد. بنابراین نتیجه آن میشود که شرکتی که با کاهش پرتفو طی یک دوره زمانی نسبت به دوره زمانی گذشته روبرو شود، نسبت خسارت آن افزایش پیدا میکند، زیرا خسارتها با تاخیر وارد شرکت شده است ولی حق بیمه شامل آن تاخیر نشده است و برعکس، شرکتی که با رشد فروش مواجه شود، در صورتی که رشد خسارات بیشتر از رشد حق بیمه نباشد، شرکت با کاهش نسبت خسارت مواجه میشود.پس میتوان نتیجه گرفت از این نسبت زمانی میتوان استفاده کرد که در میزان صدور در مدت زمانهای مختلف تفاوت چندانی نباشد. از دیگر موارد استفاده شاخص نسبت خسارت زمانی است که شرکت به صورت مداوم دارای رشد ثابتی باشد - معمولا کمتر اتفاق میافتد- و با مقایسه نسبت خسارت در چند دوره متوالی بتوان تحلیلی از نحوه مدیریت ریسک ارائه کرد.ب) ضریب خسارت:برای رفع مشکل عنوان شده میتوان از شاخص ضریب خسارت استفاده نمود. ضریب خسارت را میتوان از دو طریق محاسبه کرد.روش اول: پس از گذشت مدت زمان خاص، خسارتهای مرتبط با بیمه نامههای صادره در یک سال مشخص مثلا بیمهنامههای سال 1392 را مورد بررسی قرار داد و ضریب خسارت را برای آنان محاسبه کرد. گرچه این روش، روش دقیقی است، اما نیازمند زمانی طولانی تر از روش دوم است تا تمامی خسارتها گزارش و ارزیابی شود و معمولا بواسطه بستن حسابها در پایان سال مالی، عملا محاسبه آن به سرعت غیر ممکن است.روش دوم: استفاده از فرمول زیر:که در آن:خسارت واقع شده برابر است با: خسارت پرداختی طی دوره - خسارات معوق ابتدای دوره + خسارات معوق انتهای دوره و حق بیمه عاید شده برابر است با: حق بیمه صادره طی دوره + حق بیمه عاید نشده ابتدای دوره - حق بیمه عاید نشده انتهای دوره اضافه کردن ذخایر به صورت و مخرج کسر باعث میشود شاخص نسبت خسارت با توجه به رشد یا افزایش پرتفو تعدیل شود. بدین صورت که حق بیمه، بیمه نامههایی که در گذشته دریافت شدهاند، ولی هنوز منقضی نشدهاند به حق بیمه صادره اضافه میشود و طبیعتا حق بیمه دریافت شده مربوطه به دورههای آتی از آن کسر میشود. به عبارت دیگر در این حالت مخرج کسر نشان دهنده مقدار حق بیمهای است که شرکت برای پاسخ به خسارات خود طی آن دوره در اختیار دارد. در صورت کسر نیز چنین تعدیلی رخ میدهد یعنی خسارات پرداخت شده طی دوره که مربوط به بیمه نامههای گذشته است از خسارات پرداختی طی دوره کسر میشود و خسارتهای واقع شده ولی پرداخت نشده مربوط به بیمه نامههای در جریان به آن اضافه میشود.محاسبه ضریب خسارت اگرچه زمانی طولانی تر صرف میکند اما تحلیلی واقعبینانهتر نسبت به نسبت خسارت به تحلیلگران میدهد. البته متخصصان و تحلیل گران میتوانند ضریب خسارت کلی شرکت را به وسیله صورت سود و زیان با توجه به فرمول زیر محاسبه کنند:
-
قرارداد بای بک ( Buy Back) یا بیع متقابل چیست؟در قرار داد بای بک که یکی از روشهای تجارت متقابل است، محصولاتی که بهطور مستقیم یا غیر مستقیم بهوسیلۀ همین تسهیلات تولید شده بابت تمام یا بخشی از بهاء این تسهیلات ، در مدت زمان معینی دریافت میشود. بهعبارت دیگر محصولات مورد تبادل در این شیوه از تجارت متقابل بهنحوی به یکدیگر مربوط هستند.قرارداد بای بک در ایراندر اوایل دهه 1370 کشورمان فاقد سرمایه و تکنولوژی لازم برای افزایش تولید نفت خام بود.
در همین راستا در سال 1374 تعدادی از پروژه ها را به منظور جذب مشارکت خارجی به شکل قراردادهای بای بک تعریف کرد. قرارداد بای بک یا همان بیع متقابل نوعی از قراردادهای بین المللی است که میان دو کشور انعقاد می یابد و کشوری به عنوان پیمانکار کارخانه، ماشین آلات و تجهیزات تولیدی به کشور دیگر صادر می کند و در ازای آن در مدت زمان معینی از محصولاتی که به طور مستقیم و یا غیرمستقیم از تکنولوژی و تجهیزات خودش به دست آمده استفاده می کند.
در این نوع از قراردادهای خدماتی که بین وزارت نفت و یک کنسرسیوم برای انجام پروژه های تخصصی بسته شد، در نظر گرفته شد وقتی پروژه تکمیل می شود، تمام بخش های پروژه تحت مدیریت وزارتخانه قرار گیرد.
در اصل قرارداد بای بک بدین منظور طراحی شد تا تضمین کننده حاکمیت و مالکیت دولت بر منابع نفت و گاز کشور باشد؛ چراکه این روش سرمایه گذاری به دولت اجازه می دهد سرمایه های خارجی و خدمات و دانش فنی را جذب کرده و در عین حال هزینه مبادلات خارجی را کاهش و ظرفیت صادرات را افزایش دهد. در پروژه های بای بک، سرمایه گذار خارجی تمام هزینه های اولیه و نگهداری پروژه را انجام داده و کنترل کامل آن را به محض اتمام پروژه، به شریک ایرانی منتقل می کند.
پس از آن سرمایه گذار تمام هزینه مالی و مقدار ثابتی از تولید (یا سود) را مجدداً به دست می آورد. طی این قراردادها کشور سعی دارد به تکنولوژی دست یابد و حضور شرکت های خارجی در توسعه میدان های نفت و گاز را کوتاه مدت کند؛ چراکه معمولاً ظرف مدت سه سال سود پیمانکار پرداخت می شود.
این نوع از قرارداد ها تا حدودی می تواند از تاثیرات تحریم بکاهد و همینطور سرمایه و تکنولوژی را وارد کشور کند.
یکی از این قراردادها که در سال های گذشته در زمینه نفت و گاز منعقد گردید، قرارداد بای بک با شرکت های بزرگ نفتی نظیر شل که در عوض احداث تجهیزات اکتشاف نفت تا مدت معینی از محصولات تولیدی منتفع می گردید.
اما قراردادهای مربوط به نفت و گاز به همین محدود نمی شود و نوع دیگری از قراردادها با نام «product sharing» نیز قابل اجرا است که تا حدودی شبیه به قرارداد بیع متقابل «buy back» می باشد؛ با این تفاوت که بازه زمانی حذف شده و قرارداد نامحدود است و به جای آن درصد معینی از فروش به پیمانکار تعلق می گیرد.
اما باید گفت این قراردادها تنها به نفع ایران نیست؛ چرا که شرکت نفت ملی ایران کلیه خطرات حاصل از قیمت پایین نفت را با پرداخت نرخ ثابت برگشت، تقبل می کند. اگرچه کوتاه مدت بودن قراردادهای بای بک باعث می شود پیمانکاران نتوانند سود بلندمدتی کسب کنند، با این حال آن ها از این قراردادهای کوتاه مدت استفاده بهینه را هم برای حال و هم آینده خود می کنند.
-
قراردادهای "جوینتونچر" و "بایبک" چه هستند؟این قراردادها منافع سرمایه گذاران و همینطور منافع عمومی کشور میزبان را به دنبال خواهند داشت. بدیهی است که مقررات کلی و عمومی کشور میزبان نمی تواند حاوی قواعد کامل درباره ماهیت پروژه های سرمایه گذاری و منافع مورد نظر باشد بلکه ماهیت حقوقی هر سرمایه گذاری و قوانین حاکم بر آن، باید با شرایط و پیچیدگی منحصر به فرد هر پروژه سنجیده شود.قراردادهای سرمایه گذاری در هر کشور معمولامنعکس کننده قدرت داد و ستد طرفین قرارداد تحت شرایط پروژه هستند. با توجه به اینکه تاکنون هیچ گونه الگوی لازم الاجرایی درباره کلیه مقررات حاکم بر قراردادهای سرمایه گذاری پدیدار نگشته است، سرمایه گذاران و کشورهای میزبان غالبا در هر مورد به مذاکره در این خصوص می پردازند.
درباره پیشینه تاریخی قراردادهای سرمایه گذاری در ایران توجه به این موضوع حایز اهمیت است که قراردادهای سرمایه گذاری در ابتدا به شکل قراردادهای امتیاز یا (concession) شناخته می شدند که از این میان می توان به قرارداد میان دولت ایران و بارون جولیوس رویتر (دولت انگلستان) که درسال 1298 هجری قمری منعقد شد اشاره کرد. همچنین قرارداد یا امتیازنامه دارسی که در سال 1280 شمسی منعقد شد که در آن امتیاز نفتی برای مدت 60 سال به شخصی به نام ویلیام ناکس دارسی اعطا شد، نمونه ها یی از قراردادهای سرمایه گذاری محسوب می شود. در واقع قراردادهای فوق را می توان در زمره گام های اولیه و اقدام عملی در زمینه سرمایه گذاری خارجی در کشور دانست.
سرمایه گذاری های خارجی که بر اساس مفاد قانون تشویق و حمایت سرمایه گذاری خارجی 1381 پذیرفته می شوند و از تسهیلات و حمایت های این قانون برخوردارند، به دو طریق قابل پذیرش هستند:
الف –سرمایه گذاری مستقیم خارجی در زمینه هایی که فعالیت بخش خصوصی در آن مجاز است.
ب- سرمایه گذاری های خارجی در کلیه بخش ها در چارچوب روش های مشارکت مدنی، بیع متقابل و ساخت، بهره برداری و واگذاری که برگشت سرمایه و منافع حاصله صرفا از عملکرد اقتصادی طرح مورد سرمایه گذاری ناشی می شود و متکی به تضمین دولت یا بانک ها یا شرکت های دولتی نباشد.بنابراین با توجه به مراتب فوق بطور خلاصه خاطرنشان می شود که سرمایه گذاری خارجی در ایران به دو بخش تقسیم می شود یکی سرمایه گذاری خارجی مستقیم (FDI) که در آن سرمایه گذار بخشی از سهام یک شرکت را به صورت بلوک مدیریتی در تملک خود درمی آورد و نوع دیگر سرمایه گذاری روی پرتفولیو و صندوق ها (FPI) است.از دیدگاه کوین،به گزارش عصر بانک دات آی آر، سرمایه گذاری مستقیم خارجی عبارت است از نوعی سرمایه گذاری که برای کسب منفعت دایمی و همیشگی در موسسه یی مستقر در کشوری غیر از کشور سرمایه گذار صورت گیرد و نتیجه آن کسب حق رای موثر در مدیریت شرکت یا موسسه است. اما انواع قراردادهای مربوط به سرمایه گذاری خارجی را می توان اینگونه فهرست کرد:الف) بیع متقابل (Buy Back )طبق این قرارداد، شرکت سرمایه گذار خارجی کلیه هزینه های انجام طرح مورد سرمایه گذاری همچون نصب تجهیزات، اکتشاف و توسعه، نوسازی و بازسازی میادین، راه اندازی و انتقال تکنولوژی را بر عهده می گیرد و پس از اتمام و راه اندازی پروژه، آن را به کشور میزبان واگذار می کند. در این نوع قرارداد سرمایه گذار خارجی، اصل سرمایه و همچنین سود ناشی از سرمایه گذاری خود را صرفا از طریق دریافت محصولات تولیدی آن پروژه طی مدت مشخصی برداشت می کند. در قرارداد بیع متقابل سرمایه گذار پس از پایان دوره پرداخت اصل سرمایه وسود سرمایه گذاری ها، دارای هیچ گونه حقی نسبت به پروژه نخواهد بود. در این قراردادها به حاکمیت و مالکیت کامل کشور میزبان بر منابع طبیعی تصریح شده و اصولاقوانین کشور میزبان بر قرارداد حاکم خواهد بود و مفاد قرارداد بر اساس قوانین ایران، تعبیر و تفسیر می شود. در بازپرداخت سرمایه گذاری اولیه و سود سرمایه گذار، پرداخت ها به صورت اقساط و با قیمت روز بین المللی انجام می شود.در ماده 2، آیین نامه چگونگی قراردادهای بیع متقابل غیر نفتی، بیع متقابل چنین تعریف شده است: بیع متقابل یا معاملات دوجانبه به مجموعه یی از روش های معاملاتی اطلاق می شود که به موجب آن سرمایه گذار تعهد می کند تمام یا بخشی از تسهیلات مالی (نقدی و غیرنقدی) را برای تامین کالاها و خدمات مورد نیاز، شامل کالاهای سرمایه یی یا واسطه یی یا مواد اولیه یا خدمات برای ایجاد، توسعه، بازسازی و اصلاح واحد تولیدی یا خدماتی در اختیار سرمایه پذیر قرار دهد و باز پرداخت تسهیلات، شامل اصل و هزینه های تبعی آن را از محل صدور کالاو خدمات تولیدی سرمایه پذیر دریافت کند.ب) بی. ا و. تی (B. O. T)از آنجا که سلطه بر طرح های زیر بنایی با منافع ملی و امنیت داخلی کشورها مرتبط است، دولت ها همواره مایل به حفظ کنترل و تسلط خود بر منابع مذکور و در عین حال توسعه و پیشرفت منابع از طریق سرمایه گذاری خارجی هستند. با توجه به مراتب فوق، یکی از بهترین روش های سرمایه گذاری خارجی که هم مطلوب دول میزبان و هم سرمایه گذار خارجی است، سرمایه گذاری به روش بی. او. تی است. قرارداد های بی. او. تی (B.O.T) یا ساخت، بهره برداری و انتقال (واگذاری) به قراردادهایی گفته می شود که پروژه یی با مجوز دولت توسط یک شرکت خصوصی خارجی ساخته می شود و پس از ساخت، برای مدتی، مورد بهره برداری آن شرکت قرار می گیرد و پس از انقضای مدت قرارداد، پروژه به دولت طرف قرارداد منتقل می شود. به بیان دیگر، دولتی به یک کنسرسیوم خصوصی متشکل از شرکت های خصوصی امتیاز می دهد تا کنسرسیوم مطابق قرارداد، تامین مالی یک طرح زیربنایی را عهده دار شده، آن را بسازد و در ازای مخارجی که تقبل کرده برای مدتی از پروژه ساخته شده بهره برداری کند و پس از سپری شدن مدت قرارداد، پروژه و حق استفاده از آن را بدون دریافت هزینه به دولت منتقل کند. شایان ذکر است که قراردادهای ساخت بهره برداری و واگذاری (BOT) و امثال آن (نظیر BOOT و BOO و...) معمولامی توانند از طریق ثبت شعبه سرمایه گذار خارجی در ایران یا تشکیل یک شرکت ایرانی (شرکت پروژه) تحقق یابد.ج) مشارکت انتفاعی (جوینت ونچر)قراردادی است بین دو یا چند شخص که بطور مشترک تعهد به انجام عملی را بر عهده می گیرند. برای این منظور چنین اشخاصی باید مال، پول یا دانش و هنر خود را به طور مشترک به کار گیرند. با این توضیح که این اشخاص نمی توانند سهامدار شرکت سرمایه یا جزو شرکای شخص باشند. انعقاد چنین قراردادی، اشتراک منفعت، حق کنترل برابر و وکالت متقابل را برای انجام امور جوینت ونچر را به دنبال دارد. به عبارت دیگر، مفهوم مشارکت انتفاعی را می توان شرکت به مفهوم مدنی آن دانست که برای کسب انتفاع آتی محقق می شود. در این رابطه شکل خاص شرکت عقدی منظور نظر قرار می گیرد و نه سایر اشکال شرکت.مشارکت انتفاعی به دو قسم کلی قابل تقسیم است:مشارکت انتفاعی قراردادیشاید با بررسی کلی تعاریف ارایه شده، بطور خلاصه بتوان گفت که مفهوم مشارکت انتفاعی با مفهوم شرکت که در ماده 571 قانون مدنی ایران تعریف شده مشابهت فراوان دارد. البته نقطه تمایز مفهوم مشارکت انتفاعی با مفهوم شرکت عبارت از این است که مشارکت انتفاعی مشارکتی است به قصد فعالیت برای انتفاع آتی.در ارتباط با هریک از انواع مشارکت انتفاعی، مسائل ظریفی قابل طرح است که به آنها به شرح ذیل اشاره می شود:
مشارکت انتفاعی شرکتیفعالیت های تجاری و سرمایه گذاری شرکت های خارجی در ایران غالبا از طریق ایجاد شرکت جوینت ونچر به همراه شرکت های ایرانی صورت می گیرد. در این نوع از مشارکت انتفاعی، توافق بین طرفین منجر به تشکیل شرکتی می شود که واجد شخصیت حقوقی است و به آن شرکت مشترک (Joint venture) گفته می شود. این توضیح لازم است که مفهومی که معمولااز اصطلاح جوینت ونچر به ذهن متبادر می شود همین شرکت مشترک است حال آنکه این اصطلاح شکل دیگری را هم در بر می گیرد که نوع قراردادی جوینت ونچر است. شرکت های جوینت ونچر با توافق متقابل شرکت ها و پس از تحصیل مجوزهای لازم می توانند به صورت شرکت هایی کاملامستقل به فعالیت پرداخته و مستقلااقدام به انعقاد قرارداد کنند. به موجب مقررات و قوانین حاضر، میزان آورده طرف خارجی در شرکت جوینت ونچر مشمول محدودیتی نیست و حتی تا میزان 100درصد نیز قابل حصول است.
مشارکت انتفاعی قراردادیدر این نوع از مشارکت انتفاعی نیز شرکایی به دور هم گرد می آیند و قراردادی را به امضا می رسانند که می توان آن را نوعی مشارکت (به مفهوم بانکی آن) دانست. انعقاد این قرارداد برای انجام کار یا فعالیتی تجاری است که شرکای قرارداد، خواهان مشارکت در منافع حاصل از آن هستند. با توجه به اینکه که نوع فعالیت چندان مهم نیست که ماهیت قرارداد را تغییر دهد، بنابراین می توان هر نوع فعالیت تجاری را موضوع آن قرارداد. تمام اعمالی که در مشارکت انتفاعی شرکتی باید از سوی شرکت مشترک انجام شود، در مشارکت انتفاعی قراردادی بین اشخاصی تقسیم می شود که هریک بطور جداگانه انجام آنها را برعهده می گیرند. مهم ترین این وظایف، انجام کارهایی است که قرارداد اصلی به خاطر انجام آنها منعقد می شود. در این رابطه، بسته به مهارت ها و توانایی های فنی- اقتصادی، هر یک از شرکای مشارکت انتفاعی انجام قسمتی از کارها را بر عهده می گیرند و هر یک مسوول هزینه هایی هستند که در حین انجام کارها و ناشی از آن پرداخت می شود. در انتها می توان گفت هدف عمده از پذیرش سرمایه گذاری خارجی در هر کشور عمدتا کمک به رشد و توسعه اقتصادی، افزایش فرصت های شغلی، اخذ و توسعه و جذب فناوری و مــهــارت های مدیریتی همینطور ارتقای کیفیت تولیدات و افزایش توان صادراتی کشور است. مضاف بر اینکه تحولات جهانی در راستای آزاد سازی هر چه بیشتر اقتصاد، اقتضا دارد که سرمایه گذاری در بخش خصوصی افزایش یابد. یکی از مواردی که باعث افزایش سرمایه گذاری خارجی در هر کشور می شود، افزایش امنیت و ثبات اقتصادی و برخورد مناسب با موارد مشابه سرمایه گذاری در کشور است، بدیهی است در کشوری که بطور بالقوه غنی و دارای منابع طبیعی سرشار است، نیل به این هدف جز با تدوین هوشمندانه مقررات مربوط به سرمایه گذاری خارجی و پیش بینی مقررات منعطف و همچنین مرجع صالح بی طرف در حل و فصل اختلافات فی مابین طرفین، میسر نمی شود. -
مالیات بر ارزش افزوده چیست؟
مالیات بر ارزش افزوده نوعی از مالیات بر مصرف است که وقتی به کالا یا محصول اضافه میشود که ارزشی به مرحلهای از تولید یا فروش نهایی محصول اضافه میشود. مالیات بر ارزش افزوده (VAT) اغلب در اتحادیه اروپا مورداستفاده قرار میگیرد. مقدار مالیـات بر ارزش افزوده ای که مصرف کننده نهایی پرداخت میکند فقط مالیات مربوط به هزینه نهایی محصول است و مالیات مربوط به هزینه مواد اولیه و سایر مخارج را شامل نمیشود چرا که قبلاً مالیات برای آنها تعیین و دریافت شده است.
توضیحاتی در مورد مالیات بر ارزش افزوده
به طور مثال وقتی یک تلویزیون توسط شرکتی ساخته میشود، تولیدکننده باید مقداری مالیات بر ارزش افزوده روی کل تجهیزاتی که برای تولید تلویزیون خریداری شده است، پرداخت نماید. به محض اینکه تلویزیون به بازار رسید، مصرف کنندهای که آن را خریداری میکند باید آن مالیـات بر ارزش افزوده را پرداخت کند.
در سالهای اخیر دولت ایران نیز قوانین جدیدی را برای اخذ مالیـات بر ارزش افزوده از مصرف کنندگان وضع کرده است؛ اما به دلیل شفافیتهای لازم در فرآیند خریدوفروش، اجرای کامل آن هنوز محقق نشده است. -
مانیفست چیست؟فهرست کل بار یا محموله شامل مشخصات تجاری کالا است. این مشخصات شامل شماره سند حمل، فرستنده، گیرنده،تعداد و نوع بسته ها، شرح و مقدارکالااست.مانیفست در حکم اظهارنامه بارنیز می باشد و بسیاری از کشورها از این سند به عنوان اظهارنامه باراستفاده می شود. هرمحموله تجاری که از طریق مرزهای هوایی، دریایی و زمینی وارد قلمرو گمرکی می شود، باید برای آن ، نسخه ای مانیفست ارائه شود، این سند دلالت برآن دارد که کالا از گمرک خانه دریک کشور بارگیری و حمل شده و در طول راه به آن چیزی اضافه یا از آن کسر نشده ، مگر این امر به موجب مانیفست نشان داده شده باشد.در مانیفست مشخصات بارنامه های یک وسیله حمل بطور اختصار درج شده و لذا هرردیفی در این فهرست، مربوط به یک بارنامه خاص می باشد.مانیفست یا فهرست کل بارنباید دارای خط خوردگی و اصلاح باشد. به طورکلی مانیفست یا فهرست کل بار، مشخصات کلی کالا ( تعداد بسته ها، تعداد نگله ها و......) را نشان می دهد و تأکید اصلی روی بسته ها است.در گمرکات اجرایی از روی مانیفست و بارنامه، اطلاعات مندرج درقبض انبار و ترخیصیه را استخراج می نمایند.
- 1
- 2