خبر

طلا در أطيب البيان في تفسير القرآن 1

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏1    158    «موضع دوم در بيان فضيلت و اهميت صلوة» .....  ص : 154

، انتهى المقصود من كلامه» (در جواهر گفته نماز آن چيزى است كه از كارهاى زشت و ناروا جلوگيرى ميكند و بواسطه آن آتش دوزخ خاموش ميشود و موجب تقرب هر پرهيزكار و وسيله ترقى هر مؤمن پاكى است و گناهان را ميشويد همچون نهر جارى كه چركى بدن را ميشويد و تكرار آن در هر روز پنج مرتبه مانند تكرار شستن بدن در آن نهر است و خداوند حضرت مسيح را مادامى كه زنده است بنماز سفارش فرمود و همچنين غير مسيح از انبياء ديگر را، بلكه نماز اصل اسلام و بهترين عمل و بهترين چيزى است كه از جانب شرع وضع شده و نماز ميزان و معيار و وسيله سنجيدن ساير اعمال مردم است، پس كسى كه نماز را كامل بجا آورده باشد اجر همه اعمال او مستوفى و كامل باشد و همه آنها از وى پذيرفته شود پس به اين جهت نماز نسبت باعمال ديگر بلكه نسبت بدين چون عمود است نسبت بخيمه، و از اينجهت نماز اول چيزى است كه از اعمال بنده مورد حساب قرار ميگيرد و در آن نگاه كرده ميشود، پس هر گاه نماز پذيرفته شود در ساير اعمال او نظر شود و از وى پذيرفته گردد و هر گاه نماز ردّ شود در باقى اعمال او نظر نشود و مردود گردد، بنا بر اين شگفت نباشد اگر تارك نماز از كفّار ناميده شود بلكه چنين است اگر علّت ترك نماز استخفاف بدين باشد، و نماز آن چيزى است كه حضرت صادق عليه السّلام ميفرمايد نمى‏شناسم چيزى را كه بعد از معرفت از نماز مقرّب‏تر و محبوب‏تر نزد خدا باشد بلكه حضرت صادق عليه السّلام فرموده هر كه اين نمازهاى واجب پنجگانه را بپا دارد و بر- اوقات آنها محافظت كند روز قيامت خدا را ملاقات كند در حالى كه براى او نزد خدا عهدى باشد كه بواسطه آن داخل بهشت گردد، و كسى كه اين نمازها را بوقتش انجام ندهد و بر آنها مواظبت ننمايد پس آن حق خدا و خاصّ اوست كه اگر بخواهد بيامرزد او را و اگر بخواهد وى را عذاب نمايد، و نماز واجب بهتر از بيست حج است كه هر حجّى بهتر از اطاقى است كه پر از طلا باشد و همه آنها را در راه خدا صدقه بدهند بلكه نماز واجب بهتر از هزار حجّ است كه هر حجّى بهتر است از دنيا و آنچه در دنياست، و بدرستى كه اطاعت خدا خدمت او در زمين است و هيچ خدمتى با نماز برابرى نميكند و از همين جهت ملائكه حضرت زكريا را ندا نمودند و حال آنكه در محراب عبادت نماز ميگزارد، و هنگامى كه نمازگزار براى نماز بپا ميشود رحمت حق از آسمان تا زمين بروى فرود ميآيد و فرشتگان او را احاطه ميكنند و فرشته ندا ميكند اگر نمازگزار بداند آنچه در نماز است از آن غافل نميشود، و غير اينها از اخبارى كه درباره نماز وارد شده مانند خبر شامه و غير آن با اينكه آنچه بحسب اعتبار در نماز ميباشد كافى و بى‏نياز كننده از آثار است زيرا در آن جمع شده از عبادات آن چيزهايى كه در غير نماز جمع نشده از عبادت زبان و دل كه بوسيله قرائت و ذكر و تضرع و شكر و دعاء انجام ميشود آن دعايى كه اگر نباشد خداوند به بندگان اعتنا نميكند، و نيز ظاهر شدن اثر بندگى نسبت بمعبود بواسطه ركوع و سجود و گذاردن شريفترين و عاليترين موضع بدن بر پستترين و پائين‏ترين موضع (يعنى خاك) و بتحقيق حضرت رضا عليه السّلام در جواب مسائل محمّد بن سنان نوشت كه علّت نماز اينست كه نماز اقرار بربوبيت خداى عزّ و جلّ، و نفى شريك و همتا براى او، و ايستادن در مقابل خداوند جبار جل جلاله بحالت ذلّت و مسكنت و خضوع، و اعتراف و طلب براى گذشتن از گناهان گذشته و گذاردن صورت بر زمين در هر روز بجهت تعظيم خداوند عزّ و جلّ ميباشد و اينكه هميشه بياد خدا بوده و فراموشكار و غافل از ذكر خدا نباشد و ايستادن در مقابل خدا، و جلوگير از معاصى و مانع از انواع فساد است) در اينجا آنچه از كلام صاحب جواهر مقصود بود بپايان رسيد و بهمين مقدار در اين موضع اكتفاء ميشود.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏1    172    «نكته» .....  ص : 170

تسبيحات اربعه گويند براى اينكه همه اينها تنزيه حضرت حق تبارك و تعالى است از عيوب و نواقص، و در فضيلت و ثواب تسبيحات اربعه اخبار بسيارى وارد شده كه مضامين آنها اينست كه براى گوينده اين تسبيحات قصرى است در بهشت از ياقوت قرمز كه از داخلش بيرون پيدا و از بيرونش داخل نمايان، و اين تسبيحات نفقه ملائكه است كه مشغول ببناى آن قصر در بهشت ميباشند و يك خشت آن قصر از طلا و خشت ديگر آن از نقره، و هر كه در صبح و شام اين تسبيحات را بگويد براى هر تسبيحى ده درخت كه داراى انواع فاكهه است در بهشت براى او غرس شود، و اين تسبيحات سيّد تسابيح ميباشند، و كسى كه بگويد سبحان اللَّه با او تسبيح ميكنند آنچه دون عرش است، و كسى كه بگويد الحمد للَّه نعم اخرويه او بنعم دنيويه او وصل ميگردد و مجموع اين اخبار در لآلى باب 7 ص 372 تشهّد: عبارت از گفتن «اشهد ان لا اله الا اللَّه وحده لا شريك له و اشهد انّ محمّدا عبده و رسوله» ميباشد و در بيان و توضيح آن در چند مقام بحث ميشود:

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏1    200    «مقام سوم» در فضيلت زيارت و سلام بر حضرت پيغمبر(ص) و اهل بيت طاهرين او .....  ص : 198

 (اى پسر مارد هر كه جدّ من أمير المؤمنين را زيارت كند در حالى كه عارف بحقّ او باشد خداوند براى هر قدمى ثواب يك حج مقبول و يك عمرة مقبول بنويسد، قسم بخدا اى پسر مارد طعم آتش را نچشد هر قدمى كه در زيارت أمير المؤمنين گردآلود گردد خواه پياده و خواه سواره باشد، اى پسر مارد اين حديث را بآب طلا بنويس) 4- از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمود (هر كه فرزندم حسن را در بقيع زيارت كند قدمش بر صراط ثابت گردد در روزى كه قدمها بر آن لرزان باشد) 5- از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه درباره كسى كه زيارت حضرت ابى عبد اللَّه الحسين عليه السّلام را ترك كند و حال آنكه قدرت دارد فرمود

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏1    215    (اقسام حرام) .....  ص : 214

مال حرام داراى اقسام بسيار است، مثل آنچه از راه ظلم و غصب و سرقت و غشّ در معامله و ربا و منع حقوق واجبه و كسبهاى حرام و قمار و بيع آلات لهو و شراب و مجسّمه و ظروف طلا و نقره و كم فروشى و اجرت بر محرمات و غير اينها و اخبار در مذمّت و عقوبت كسى كه از راه حرام تحصيل مال كند و صرف نمايد بسيار است:

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏1    223    «2 - خمس» .....  ص : 221

1- معادن كه عبارت از همه ذخائر زيرزمينى است مانند فلزات، جواهرات، نفت، كبريت، نمك، گچ، آهك و امثال اينها در صورتى كه بحد نصاب برسد و نصابش 20 دينار است كه قيمت 15 مثقال طلا باشد 2- غوص يعنى آنچه از ته دريا اخذ شود مانند لؤلؤ، مرجان و نحو اينها و نصابش يك دينار است كه قيمت 18 نخود طلا باشد 3- زمينى كه اهل ذمّه (يهود، نصارى، مجوس) از اهل اسلام بخرند و نصاب ندارد 4- گنج و آنچه زيرزمين پنهان كرده باشند و نصابش 20 دينار است 5- غنايم دار الحرب با شرايط مقرّره آن 6- مال مختلط بحرام يعنى مالى كه در خارج باشد و بحرام مخلوط شده و نه مقدارش را بداند و نه صاحبانش را 7- ارباح مكاسب يعنى هر نوع استفاده كه انسان از طريق كسب و زراعت و تجارت و اجاره و امثال اينها بدست بياورد بعد از وضع مئونة و مورد مصرف خمس خدا و رسول و ائمه هدى ميباشند كه اين سه قسمت امروز حقّ امام عصر است و بنام سهم امام ناميده ميشود و بايد بوسيله مجتهد جامع- الشرائط بمصرف برسد، و ديگر ايتام و مساكين و ابن سبيل از سادات و ذرارى پيغمبرند كه اين سه قسمت نيز بنام سهم سادات خوانده ميشود و بايد بآنان داده شود و در اهميت خمس همين بس كه خداوند در آيه مزبور اداء آن را تعليق بر ايمان نموده كه مشعر بعليّت است يعنى هر كه ايمان دارد خمس ميدهد و هر كه خمس ندهد ايمان ندارد و اخبار در مذمّت تارك آن و مثوبت ادا كننده آن بسيار است:

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏1    456    «مقام پنجم در بيان جمله» .....  ص : 454

لكن با عقول ناقص خودشان بدون اينكه از پيغمبران استفاده كنند در ذات و صفات و افعال خدا معتقدات فاسده دارند طايفه پنجم صائبين هستند كه معتقدند بهشت هست و ادريس پيغمبر است ولى ستارگان را عبادت مى‏نمايند بشرحى كه در ملل و نحل مسطور است طايفه ششم- عبده اوثان و بت‏پرستها ميباشند و اين دسته اقدم مذاهب باطله مى‏باشند و از زمان نوح بوده‏اند چنانچه در سوره نوح وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً اشاره بوجود كسانى است كه بت‏هاى ودّ و سواع و يغوس و يعوق و نسر را مى‏پرستيده‏اند و اين طايفه هم بدسته‏هاى زيادى منقسمند عده‏اى معتقد بوجود خدا و ملائكه هستند و آنها را داراى صورى ميدانند كه از ما محجوب است و براى هر كدام صورتى از طلا و نقره و جواهرات تراشيده و آنها را عبادت ميكنند عده ديگر كواكب را مؤثر در عالم دانسته و آنها را عبادت ميكنند و چون اغلب ستارگان پنهان هستند صورى براى آنها ساخته و بجاى آنها عبادت ميكنند طايفه هفتم- كسانى هستند كه معتقدند خدا در بدن انسان يا حيوانى حلول ميكند و آن انسان يا آن حيوان را عبادت ميكنند كه آنان را حلوليه نامند طايفه هشتم- كسانى هستند كه مظاهر الهيه را عبادت ميكنند و ميگويند چون خدا غيب الغيوب بوده و نميتوان او را ديد و توجه باو كرد هر مخلوقى كه مظهر اتمّ او باشد در عبادت بايد باو توجه نمود مانند مجوس كه آتش را مظهر اتمّ خدا ميدانند و غلات كه أمير المؤمنين عليه السّلام را مظهر اتم خدا مى‏دانستند و كسانى كه انبياء و اولياء و ائمه (ع) و يا مرشد و قطب را از نظر اينكه مظهريت خدا را دارند عبادت كنند يا در عبادت بآنها توجه داشته باشند داخل در اين طايفه ميباشند طايفه نهم- كسانى هستند كه معتقدند خدا آنان را امر بعبادت بعضى اشخاص نموده و در عبادت آنها امتثال امر خدا را كرده‏اند طايفه دهم- كسانى هستند كه بعضى اشخاص را قبله قرار داده خدا را عبادت ميكنند يا بعضى مخلوقات را واسطه در عبادت مى‏دانند. البته شرك اين ده طايفه مذكور شرك عبادتى و شرك افعالى است طايفه يازدهم- اشاعره هستند كه صفات خداوند را زائد بر ذات ميدانند و ايشان شرك صفاتى دارند.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏2    168    [سوره البقرة(2): آيه 118] .....  ص : 167

 

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏8    351    [سوره الكهف(18): آيه 31] .....  ص : 350

 (دوّم) يُحَلَّوْنَ فِيها مِنْ أَساوِرَ مِنْ ذَهَبٍ زينت طلا بر مردها در دنيا حرام است و نماز با آنهم باطل است لكن در بهشت يكى از مثوبات آنها است بانحاء زينتها (سيّم) وَ يَلْبَسُونَ ثِياباً خُضْراً لباس سبز علامت بزرگى و شرافتست مخصوصا عمامه و شال كه از مختصات سيادت است و در بهشت لباس اهل بهشت است آنهم نه از قطن و كرك و پشم بلكه مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ كه گفتند سندس ديباج لباس حرير و ابريشم است و استبرق لباس زرى طلا باف است و بعضى گفتند سندس لباس نازك و رقيق است و استبرق لباس غليظ است.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏8    391    [سوره الكهف(18): آيه 82] .....  ص : 391

در خبر دارد لوحى بود از طلا و در آن لوح نوشته شده بود

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏9    89    [سوره طه(20): آيات 95 تا 96] .....  ص : 89

فرمود: بسامرى پس چه باعث شد و اين امر عظيم را احداث كردى اى سامرى گفت: سامرى بينا شدم بآنچه كه ديگران بينا نشدند باو پس گرفتم يك قبضه خاك از زير قدم فرستاده خدا پس ريختم در گوساله طلا كه ساخته بودم و اين نحو نفس من مرا وادار كرد و فريب داد مرا از اثر رسول اثر سمّ ماديان جبرئيل بود كه مشاهده كرد كه حركت دارد برداشت (سؤال) سامرى از قوم موسى بود و از دريا گذشته بود و فرعون اين طرف دريا بود كه جبرئيل آمد مقابل اسب فرعون بشرحى كه گذشت كجا دست رسى پيدا كرد بخاك زير سمّ ماديان جبرئيل؟

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏9    91    [سوره طه(20): آيه 97] .....  ص : 90

 (لَنُحَرِّقَنَّهُ) احراق عجل ساخته شده از طلا بقرينه كلمه نسفا اينست كه در آتش نرم شود.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏9    229    [سوره الأنبياء(21): آيه 84] .....  ص : 228

جبرئيل آمد و چشمه آبى بود كه از برف سفيدتر و از عسل شيرين‏تر و از كافور خوشبوتر از آن آب نوشيد و در آن چشمه غسل كرد و بكلّى امراض او زايل شد، و حسن و جمالى پيدا كرد كه صورتش مثل ماه ليلة البدر شد، و دو حلّه بهشتى آورد و به او پوشانيد و بر او ملخ طلا باريد، و دو چاه عظيم داشت يكى مملوّ از طلا شد و ديگرى از نقره، و چهل هزار شتر و بيست هزار ناقه، و چهل هزار گاو ماده و چهل هزار گاو نر و چهار هزار ميش و چهار هزار بز، و پنج هزار بنده و پنج هزار كنيز و چهار هزار وكيل داشت بر ضياع او كه اجرت هر كدام در هر ماهى صد مثقال طلا بود تماما به او عطا فرمود خداوند.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏9    285    [سوره الحج(22): آيه 23] .....  ص : 285

محققا خداوند متعال داخل مى‏فرمايد كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالحه بجا آوردند بهشتهايى كه جارى مى‏شود از پايه قصرهاى آنها نهرهايى زينت مى‏شوند در آن جنّات به بازوبند و دستبند از طلا و لؤلؤ و درّ و مرواريد و لباس آنها در بهشت‏ها حرير و ابريشم است.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏9    286    [سوره الحج(22): آيه 23] .....  ص : 285

 (مِنْ ذَهَبٍ وَ لُؤْلُؤاً): از طلا و جواهرات مثل مرواريد، زبرجد، زمرّد، ياقوت، درّ، فيروزه، عقيق و امثال آنها.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏9    526    [سوره النور(24): آيه 33] .....  ص : 525

 (حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ) لكن نه اين نحوى كه امروز مرسوم شده كه مردان دختران اعيان را طالب هستند يا مهر سنگين و آورد و برد بسيار از طلا و جواهرات و البسه يك دختر از فقراء بگيرند كه مصارفش سبك باشد، و هم چنين زن‏ها وسايل جهيزيه بسيار و تشريفات زياد براى آنها فراهم نباشد با كسانى كه زحمت زياد و توقع بسيارى نداشته باشند مواصلت كنند.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏9    580    [سوره الفرقان(25): آيه 8] .....  ص : 579

يا اينكه داده شود به او گنجى كه مستغنى شود در امر معاش يا بوده باشد براى او باغستانى كه از فواكه و ثمرات آن تناول كند و گفتند ظالمين به كسانى كه ايمان به رسول اللَّه آورده بودند كه شما مؤمنين متابعت نمى‏كنيد مگر مرد جن زده را كه عقل و شعور و ادراكش را از دست داده، اشكالات ديگر كفار بر انكار رسالت حضرت رسول، يكى آنكه پيغمبر صلّى اللَّه عليه و سلم بر فرض كه بشر باشد بايد يك گنج طلا و جواهرات باو خداوند القاء كند كه با ثروت‏ترين افراد بشر باشد. (أَوْ يُلْقى‏ إِلَيْهِ كَنْزٌ) ما زير بار يك پيغمبر فقير كه مدتى در كفالت ابى طالب بود، و پس از آن از اموال خديجه زندگانى مى‏كرد و بسا سه روز بسه روز سنگ قناعت به شكم مى‏بست نمى‏رويم.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    121    [سوره النمل(27): آيه 17] .....  ص : 120

و گفتند شياطين براى او فرشى بافتند از ابريشم طلا باف يك فرسخ در يك فرسخ و در وسط آن منبرى گذاردند از طلا و در اطراف آن سه هزار كرسى از طلا و نقره انبياء بر كرسى طلا مى‏نشستند و علماء بر كرسى نقره و اطراف آنها لشكر انس و اطراف آنها لشكر جن و شياطين و طيور بالاى سر آنها بالها در هم سايه‏بان بودند كه آفتاب بر سر آنها نتابد و اين بساط را با آنچه در او بود باد را امر مى‏كرد كه بالا برد از شهرى به شهرى كه مى‏فرمايد: وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ (سبأ آيه 12) و گفتند محل قشون و جنود سليمان كه معسكر مى‏گويند صد فرسخ بود بيست و پنج فرسخ جنود انس و بيست و پنج جنود جن و بيست و پنج وحوش و بيست و پنج فرسخ طيور لذا مى‏فرمايد:

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    121    [سوره النمل(27): آيه 18] .....  ص : 121

 (حَتَّى إِذا أَتَوْا عَلى‏ وادِ النَّمْلِ) وادى نمل بيابان مورچه، على بن ابراهيم از حضرت صادق (ع) روايت كرده كه واد النمل بيابانى بوده كه معدن طلا و نقره بود فرمود

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    127    [سوره النمل(27): آيه 23] .....  ص : 126

 (وَ لَها عَرْشٌ عَظِيمٌ) هدهد تخت سليمان را ديده بود و مع ذلك تخت بلقيس را عظيم ميشمارد يعنى از تخت سليمان بالاتر و مهم‏تر بود گفتند سى زراع در سى زراع و ارتفاعش، سى زراع يعنى طول و عرض و ارتفاعش سى زراع بوده كه حاصل ضربش بيست و هفت هزار زراع ميشود مقدمش از طلا مرصع بياقوت احمر و زمرد (زبرجد) اخضر و مؤخرش از نقره مكلل بالوان جواهرات و گفتند هفت بيت داشت و ابوابش مقفل بود.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    139    [سوره النمل(27): آيه 35] .....  ص : 138

و گفت بدرستى كه من ميفرستم بسوى آنها هديه و تعارفى پس نظر ميكنم بچه مراجعت ميكنند فرستادگان كه آيا بايد جنگ كرد يا تسليم شد يا باصلاح و دوستى خاتمه پيدا ميكند و در هداياى بلقيس اقوال زيادى گفتند بعضى گفتند غلامانى و كنيزانى فرستاد تمام بيك لباس كه ذكور و اناث آنها معلوم نباشد بعضى گفتند دويست غلام با لباس زنانه و دويست جاريه با لباس مردانه بعضى گفتند پانصد غلام با لباس زنانه و دستبند طلا و گردن‏بند طلا و گوشواره از جواهرات و پانصد جاريه با قباء و منطقه و جاريه‏ها را بر اسب سوار كرد و غلامان را بر ماديان و لجام و دهنه آنها از طلا مكلل بجواهرات و پانصد شمش طلا و پانصد شمش نقره و تاجى مكلل بدر و ياقوت و حقه‏اى در او در يتيم بود در بسته و غير اينها لكن تمام اين اقوال بدون مدرك است ما مدركى بدست نياورديم كه هديه او چه بوده همين اندازه معلوم است كه بسيار مهم بوده چون از طرف سلطانى مثل بلقيس براى سلطانى مثل سليمان البته بسيار مهم بوده زيرا گفتند «ان الهدايا بمقدار مهديها» مورچه ران ملخى ميبرد نزد سليمان هر كه هر چه توانايى او است لذا شيعيان توانايى آنها خدمت پيغمبر (ص) و ائمه طاهرين ذكر صلوات است و نماز هديه و زيارت و اهداء ثواب تلاوت قرآن و ساير عبادات مندوبه و طلب قبولى شفاعت آنها و ارتفاع درجه آنها و انتقام از اعداء آنها.

أطيب البيان في تفسير القرآن    ج‏10    146    [سوره النمل(27): آيه 42] .....  ص : 145

 (قِيلَ أَ هكَذا عَرْشُكِ) قائل مسلما حضرت سليمان نبوده و الا بلفظ مجهول اداء نمى‏شد يكى از اجزاء مملكتى بوده از بزرگان و نگفت أ هذا عرشك زيرا حضرت سليمان دستور داد كه «نَكِّرُوا لَها عَرْشَها» آيا عرش شما هم مثل اين عرش است بلقيس ديد تمام خصوصيات او از حيث طول و عرض و طلا و نقره و جواهرات مطابق او است اگر بگويد شبيه آنست اين امر عادة» محال است مملكت سليمان با مملكت بلقيس مخالف، رفت و آمد نداشتند دو معمار اگر بخواهند يك عمارتى شبيه عمارت ديگر ساختمان كنند چه اندازه نقشه بردارى ميكنند و بالاخره تام- الشباهة نميشود و اين تام الشباهة است و اگر بگويد همان است اينهم عادة محال است مگر باعجاز لذا گفت گويا همان عرش من باشد ولى مفسرين گفتند چون بعض خصوصياتش تغيير كرده بود از تبديل رنگ يا زياده و نقيصه جواهراتش گفت كانه هو لكن اين حرف غلط است.

نویسنده: ادمین سیستم
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 01:29
notification

آیا مایلید از نوسانات بازار آگاه شوید؟

دریافت هشدار در نوسانات قیمت طلا، سکه، دلار، اونس، نفت، بورس و بیت کوین