خبر
 

پرفروش‌ترين طرح‌هاي ساعت در سراسر جهان

 

ساعت‌هاي مچي ستاره‌هاي فيلم، مدت‌هاست كه ديگر برحسب اتفاق و به صورت تصادفي انتخاب نمي‌شوند. از اين رو در شرايط كنوني، تعيين جايگاه طبيعي و هدفمند زيورآلات با بهره‌گيري از ابزار ارتباط جمعي و ستاره‌هاي مشهور سينما، از جمله استراتژي‌هاي مهم بخش تبليغات و بازاريابي به شمار مي‌آيد. 
جهان همواره در آخرين لحظه نجات مي‌يابد. اين اصل و قاعده تا زماني‌كه جيمزباند و مدير او به حمايت از نوع بشر مي‌پردازند و مانع از نابودي جهان مي‌شوند، قابل اجراست. خوشبختانه اين مأمور مخفي، مجهز به ساعت مچي بسيار دقيقي است كه به كمك آن قادر به مبارزه با افراد شرور است. ساعت او اغلب متشكل از اجزاي مختلفي است كه از جمله مي‌توان به اره مدور (Saw) در قسمت ديواره ساعت و گيرنده تلويزيوني بر روي صفحه آن و دستگاه كنترل از راه دور بمب با فشار يك دكمه اشاره كرد. در صورت بروز هرگونه حادثه، همواره لحظاتي وجود دارد كه مأمور مخفي، ساعت مرگ آفرين خود را به سمت دوربين نشانه مي‌گيرد و در اينجاست كه سازنده ساعت در مركز توجه قرار مي‌گيرد. 

اين موضوع  به‌طوراتفاقي رخ نمي‌دهد. توليدكنندگان ساعت، براي به نمايش گذاشتن محصولات داراي امضاي خود از طريق بازيگران فيلم‌هاي تلويزيوني يا سينمايي هزينه‌ي قابل توجهي را صرف مي‌كنند. براي نمونه مي‌توان از ساعت "امگا Omega" نام برد كه هم‌اكنون موفق به اخذ گواهي‌نامه‌ي 007 شده است. در فيلم "چشم طلايي Golden eye" جيمز باند براي نخستين بار طرحي اسپرت را از شركتي واقع در بي‌يل سوييس توسط هنرپيشه مشهور "پيرس براز‌نان Pierce Brosnan" به نمايش مي‌گذاشت. او در اين فيلم نقش مأمور مخفي را ايفا مي‌كرد. حال اين مرد باهوش ايرلندي است كه تاريخ را مي‌سازد. 
در فيلم كازينو رويال، جيمزباند كه "دانيل كرايگ Daniel Craig" بازيگر نقش آن مي‌باشد، اولين نسل ساعت‌هاي مچي امگا را در دست دارد. بر اساس قرارداد، هدف سازنده، ساعت جيمزباند است نه هنرپيشه‌اي كه نقش او را ايفا مي‌كند. به اين علت بر روي پوسترهاي تبليغاتي فيلم‌هاي سينمايي، واژه‌هايي مانند "آنچه كه جيمز باند برگزيده است" مشاهده مي‌شود. امگا نيز به اين تفاوت اهميت زيادي مي‌دهد زيرا پيرس براز‌نان نماينده رسمي امگا محسوب نمي‌‌شود به اين دليل كه در واقع او ساعت "ري‌ورسو Reverso" متعلق به "جاگر لوكولتر Jaeger Le Coulter" را در فيلم "توماس كراون افر Thomas Crown Affair" و مدل "پانراي Panerai" را در فيلم "پس از غروب خورشيد" در دست دارد. در دومين فيلم، زمان‌سنج TTI از "اوريس Oris" نقش مهمي را ايفا مي‌كند. البته "باند" همواره ساعت به دست دارد. 
بر اساس رمان‌هاي موجود، او مالك ساعت "رولكس اويستر Oyster Rolex" است كه بندي فلزي دارد و ارقام درشت فسفري رنگ بر روي صفحه‌اش نقش بسته است. 

"ايان فلمينگ Ian Fleming" خالق داستان‌هاي جيمزباند، سعي داشت شخصيت برجسته نقش اول داستان خود را با بهترين محصولات تجهيز كند. بنابراين منطقي است كه مأمور مخفي، ساعتي را در دست داشته باشد كه در اكثر فيلم‌هايش داراي علامت تاج است(مشخصه ساعت رولكس). تنها در دهه 70 و اوايل دهه 80 است كه اين مأمور مخفي، ساعت‌هاي مچي "كوارتز سيكو" را در دست دارد پيش از آن‌كه امگا در سال 1995 جايگزين رولكس شود. ساعت "بريت لينگ تاپ تايم Brit ling top time" نيز در فيلم "تاندر بال Thunder ball" به مدت كوتاهي به نمايش گذاشته مي‌شود.

نمايش ساعت از طريق فيلم، شيوه متداولي در امر بازاريابي است كه سازندگان ساعت آن‌ را رايج كرده‌اند. در هر حال تبليغ ساعت در فيلم‌هايي نظير باند، استثنا محسوب شده و نمايش ساعت، محدود به صحنه‌هاي كوتاه و اندكي مي‌شود. براي مثال: در سريال جنايي "ميامي وايس Miami vice" ، پليس "ريكاردو تابس Ricardo Tubs" (جمي فاكس Jamie Foxx) ساعت اتوماتيك "پورجگيز Portuguese" متعلق به IWC را در طي روز به‌دست مي‌كند و به هنگام شب از زمان‌سنج "آكواتايمر Aqua timer" متعلق به شركت "شوفاسن Schaffhausen" استفاده مي‌كند. 

حال اين موضوع كه آيا تبليغ ساعت به اين شيوه مي‌تواند تاثير مثبتي بر ميزان فروش IWC داشته باشد، مطلبي است كه هنوز به خوبي روشن نشده است. در هر حال از نقطه‌نظر اكثر متخصصان بازاريابي، چنين تعبيري تا حدودي ناخوشايند به‌نظر مي‌رسد. آن‌ها معتقدند كه محصول موردنظر مي‌بايست با محيط و شرايط حاكم بر فيلم هماهنگي داشته باشد. در فيلم ميامي وايس به مخفي‌كاري‌هاي دو جاسوس يعني "تابس Tubbs" و "كروكت Crocket" در دنياي تجملات پرداخته مي‌شود و ساعت برجسته و مشهوري همچون پورجگيز هيچگونه همخواني با جو و محيط سرد حاكم بر ميامي ندارد. از طرفي، ساعت ورزشي اكواتايمر سازگاري بيشتري با ماشين‌هاي سريع‌السير و لباس‌هاي غيررسمي دارد و به‌نظر مي‌رسد از سوي جواهري‌ها متقاضيان بسياري داشته باشد.

ارقام فروش‌، حاكي از نتايج مثبت معرفي مدل‌هاي "سي‌مستر Sea master" متعلق به شركت امگا است كه پس از به نمايش گذاشتن آن‌ها در فيلم جيمزباند، تبديل به پرفروش‌ترين طرح‌هاي ساعت در سراسر جهان شدند. علاوه بر مدل‌‌هاي حقيقي و نمونه‌هايي كه در فيلم‌هاي سينمايي نمايش داده مي‌شدند، شركت "بي‌يل" نيز اقدام به معرفي طرحي جديد كرد و جهت تبليغ آن، فيلم جيمز باند را برگزيد كه در نخستين اكران از فيلم مأمور 007 بر روي صحنه پديدار شد.

تبليغ افراطي و بيش از حد محصول در فيلم، مي‌تواند نتايج نامطلوبي را نيز به‌بار آورد. نمونه آن سازنده فيلم "كشتي شكسته Castaway" است كه به ساختن فيلم تبليغاتي براي "فداكس FedEx" متهم شد. در واقع شركت تبليغاتي علاوه بر امكان‌پذير كردن دسترسي به 500 كارمند به عنوان نيروي اضافي، هزينه تمامي اونيفورم مورد استفاده FedEx را برعهده گرفت ضمن آن‌كه "تام هانكس Tom Hanks" نيز در چند مرحله طي فيلم به تبليغ درباره شركت مي‌پردازد.

"فرد اسميت" مسئول فداكس، از جمله افرادي است كه در بخش‌هايي از فيلم به ايفاي نقش مي‌پردازد. متخصصان تبليغاتي معتقدند براي آن‌كه از فيلم‌هاي تبليغاتي نتايج مطلوبي حاصل شود، نحوه استفاده از كالا مي‌بايست به گونه‌اي با صحنه‌ها و روند داستان ادغام شوند زيرا در غير اين‌صورت تلاش‌هاي به‌عمل آمده درباره معرفي محصول، ناكام باقي خواهد ماند.



از جمله ساعت‌هايي كه به اين طريق در معرض تماشاي عموم قرار گرفتند، "پانراي Panerai" است كه در فيلم "سپيده‌دم Day light" به‌كار برده شد. "سيلوستر استالونه Sylvester Stallone" پس از آشنايي با اين ساعت و خصوصيات برجسته آن در اواسط دهه 1990، ده نمونه از اين نوع مدل ساعت را سفارش داد. او از يكي از آن‌ها براي نمايش فيلم استفاده كرد و بقيه را به دوستانش از جمله "دمي‌مور Demi Moore"، "آرنولد شوارتزنگر Arnold Schwarzenegger"، "رابرت دنيرو Robert Deniro" اهدا كرد و نه تنها از اين طريق شهرت و نفوذ بيشتري يافت بلكه بر ميزان فروش پانراي نيز افزود و در واقع سود فراواني را نصيب شركت سازنده كرد. محل فعاليت پانراي در فلورانس بود و در گذشته مسئوليت طراحي ساعت‌هاي بسيار دقيق را براي ارتش برعهده داشت تا اين‌كه استالونه آن را براي تبليغات مناسب تشخيص داد و همان‌طور كه گفتيم او نيز با بازي در فيلم‌هاي متعدد، موجبات درخشش دوباره پانراي را در صحنه تبليغات فراهم كرد، به‌طوري‌كه علاوه بر رشد حيرت‌انگيز درصد فروش، عرضه ساعت‌هاي مردانه را در سايزهاي بزرگ‌تر از حد معمول آغاز كرد. بعدها "جوهان روپرت Johann Rupert" (مالك ريچ مونت Rich Mont) با ديدن اين ساعت در دست استالونه تحت تاثير جذابيت‌هاي آن قرار گرفت و شركت را خريداري كرد و پس از ادغام پانراي با شركت شخصي‌اش، اقدام به عرضه آن دسته از ساعت‌هايي كرد كه بي‌ترديد نظر بسياري از پيروان مد و طرح‌هاي جديد را به خود معطوف كرد، ضمن آن‌كه در فيلم‌هاي تبليغاتي نيز نمايش داده شد. 

"تورمن"، ساعت‌هاي "تاگ‌هوئر TAG Heuer" را ترجيح مي‌دهد. او از جمله هنرپيشه‌هاي مشهوري است كه براي شركت سوييسي تبليغ مي‌كند. شركت مذكور، علاوه بر تورمن، گروهي از هنرپيشگان پرآوازه چون"برادپيت Brad Pitt" را به دور خود جمع كرده است كه در تبليغ اين مارك تجاري نقش برجسته‌اي را ايفا مي‌كند.
اين شيوه تبليغاتي، موضوع جديدي نيست. بازاريابي مذكور براي اولين بار در اواخر دهه 1960 در سينما مورد توجه قرار گرفت. در اين دوره هزينه‌هاي توليد فيلم، افزايشي تصاعدي داشت. از اين رو استوديوهاي فيلم‌سازي تصميم گرفتند با استفاده از عناوين تجاري به تبليغ نيز بپردازند. اولين نمايش تبليغاتي به شيوه حرفه‌اي را در فيلم "فار‌غ التحصيل The Graduate" اثر "آلفا رومئو Alfa Romeo" شاهد هستيم كه "داستين هاف‌من Dustin Hoff man" در سال 1967 نقش اصلي را ايفا كرد.

متخصصان تبليغاتي بر اساس محاسباتي كه انجام داده‌اند معتقدند كه شركت‌ها در سال معادل 4/ 2 ميليارد دلار را صرف آگهي‌هاي سينمايي يا تلويزيوني خود مي‌كنند. در پايان دهه كنوني، موسسه تحقيقاتي "پي‌كيو مديا PQ Media" اين مبلغ را 7 ميليارد دلار ارزيابي كرده است. به گزارش محققان، شركت‌هاي توليدكننده با توجه به موقعيت محصول خود به توليدكنندگان فيلم، چندين ميليون دلار مي‌پردازند تا صرف تبليغ درباره كالاهايشان شود. براي مثال اگرچه شركت‌ها حدود 160 ميليون دلار به سازنده فيلم "روز ديگر مي‌ميرد Die another day" پرداخته‌اند اما هيچكس تمايلي به ذكر مبلغ دقيق ندارد. 

با توجه به اين شيوه تبليغاتي، صنعت ساعت‌سازي محل مناسبي براي اخذ تصميمات مهم شركت‌هاي سوييسي به‌شمار مي‌آيد. تعجبي ندارد كه بگوييم اگرچه روش فوق در بسياري از كشورها مورد بي‌توجهي و بي‌مهري قرار گرفته است و از نظر قانوني غذغن مي‌باشد، با اين وجود كميته‌هاي ناظر تا حدودي اين‌گونه جريان‌ها را ناديده مي‌گيرند از اين رو ميزان پولي كه صرف تبليغات شده است را به ندرت مي‌توان به‌طوردقيق ارزيابي كرد. در بسياري از موارد، طرح قرارداد واضح به‌نظر نمي‌رسد. در واقع اين شيوه، تبليغ معامله‌اي دو طرفه است و منافع حاصل از آن نيز نصيب هر دو گروه مي‌شود.

در هر حال، در صورتي‌كه ساعت مچي، مناسب با شخصيت فيلم طراحي شود، علاوه بر تاثير بر صحنه نمايش، بر تعداد مشتريان كالا نيز افزوده خواهد شد. كاربرد اين شيوه‌ به همراه نشر پوسترها و آگهي‌هاي تبليغاتي اثر بيشتري را از خود به‌جاي خواهد گذاشت. در سينما، قبل از شروع فيلم، مدتي به نمايش برخي صحنه‌ها همراه با تبليغات اختصاص مي‌يابد در تلويزيون اختصاص مدت زمان معيني به آگهي با ايجاد وقفه در ادامه فيلم مي‌تواند اثربخشي شيوه مورد بحث را بيشتر سازد.

به‌طورمعمول، هزينه اين‌گونه تبليغات چشمگير است و نمونه آن مدل‌هاي ساعت "اودمارس پياژه Audemars  Piguet" است كه به‌منظور نمايش در سومين قسمت فيلم "ترميناتور Terminator" طراحي شد. طرح ساعت "رويال اوك‌آف‌شور Royal oak offshore" با همكاري آرنولد شوارتزنگر هنرپيشه مشهور و يكي از طرفداران شركت توليدي "لي‌براسوس Le Brassus"، پي‌ريزي شد. اين ساعت داراي محفظه‌اي به عرض 2/57، طول 61 و ارتفاع 65 /15 ميلي‌متر مي‌باشد كه در ساخت آن تيتانيوم به‌كار رفته است و به علت عملكردهاي متنوع و مختلف، نظر بسياري از علاقه‌مندان سينما را مجذوب خود ساخته است.
گاهي اوقات حضور يك كالا در فيلم، ارتباط چنداني با اهداف تبليغاتي ندارد اما در عوض نظرات را به سوي جزييات فيلم معطوف مي‌كند. 

مدل‌هاي حرفه‌اي ساعت از جمله "اسپيدماستر Speed master" كه از سوي "ناسا NASA" براي استفاده در فضا مورد تاييد قرار گرفته‌اند، نقش مهمي در نجات مأموريت آپولو 13 ايفا كردند. به اين منظور از "تام هنكس Tom Hanks" درخواست شد تا به هنگام فيلمبرداري حوادث طبيعي در فيلم مذكور آن را درست كند. مشابه همين شرايط درباره "هوئر موناكو Heuer Monaco" صدق مي‌كند كه در فيلم "لمانز Lemans" استفاده شد. محتواي فيلم علمي-تخيلي به‌نظر مي‌رسد اما هنرپيشه اصلي "استيو مك‌كويين" در نقش راننده ماشين مسابقه، "جو سي‌فرت Joe Siffert" ظاهر شد و از اين طريق توجه بينندگان را به اين ساعت معطوف كرد. 

در هر مورد، توليدكنندگان به حضور چشمگير كالاهايشان علاقه ويژه‌اي نشان مي‌دادند زيرا پس از نمايش فيلم، تقاضا به ميزان قابل توجهي افزايش پيدا كرده بود. در مجموع، عليرغم پرداخت مبالغ تعيين شده از سوي شركت‌ها جهت تبليغ، به‌نظر مي‌رسيد كه اين نوع آگهي بسيار هزينه‌بر مي‌باشد. بر اساس تحقيقات به‌عمل آمده در آمريكا، شيوه مذكور، سومين روش تبليغ به‌شمار مي‌آيد و در مقايسه با روش‌هاي سنتي، از اثر بخشي بيشتر برخوردار است. بر اساس آمارهاي"BMW" اين توليدكننده‌ي خودرو در صورتي‌كه تمايل داشت به موفقيتي نظير آنچه در فيلم "دنيا كافي نيست The world is not enough" دست يابد، مي‌بايستي حدود 254 ميليون دلار هزينه مي‌كرد. شركت مونيخ حدود 4 ميليون دلار براي تبليغ به شيوه مذكور هزينه كرد. البته مبالغي كه صرف تبليغ در صنعت ساعت‌سازي مي‌شد بسيار كمتر از ميزان مورد نظر است اما تاثير آن بر تبليغات و فروش يكسان مي‌باشد. يكي از دلايل اين امر آن است كه تبليغ محصول از طريق فيلم در مقايسه با شيوه‌هاي سنتي آگهي از جذابيت بيشتري برخوردار است زيرا تبليغ به شيوه مرسوم و عمومي همچون: آگهي‌هايي كه بر ديوار نصب مي‌شوند، پوسترها و تلويزيون اغلب از ديد مصرف‌كنندگان، كسل‌كننده و عادي به‌شمار مي‌آيند.

حال اگر ساعتي كه در فيلم ديده شده است در عالم واقع وجود نداشته باشد چه رخ خواهد داد؟ هميلتون با اين مشكل پس از نمايش فيلم "سفر در فضا A space odyssey " ‌اثري از "استانلي كوبريك Stanley Kubrick" در سال 2001 رو به رو شد. پس از به پايان رسيدن نمايش اين فيلم در سال 1968، مشتريان بسياري متقاضي اين مدل ساعت شدند، اما امكان دسترسي به آن از طريق خرده‌فروشي‌ها وجود نداشت و به قول هميلتون بر روي كره زمين يافت نمي‌شد. در هر حال نمايش ساعت در فيلم منابع سرشاري را براي توليدكنندگان به دنبال داشت. 

علاقه‌مندان به "اپوس Epos" افسانه‌اي، هم اكنون مي‌توانند اين ساعت جذاب را خريداري كنند. اين شركت مدل 01-X خود را در نمايشگاه بازل ورلد سوئيس به نمايش گذاشت. ساعت مذكور هم زمان قادر به نمايش 5 منطقه زماني مي‌باشد و توليدكنندگان آن كه بخشي از سواچ گروپ به‌شمار مي‌آيند تعداد طرح‌هاي 01-X خود را محدود به 2001 عدد كرده‌اند. موضوع مورد بحث ديگر در اينترنت، كاربرد مدل‌هاي مختلف ساعت در فيلم‌هاي سينمايي است. به اين معنا كه چه كسي چه ساعتي را در كدام فيلم در دست داشته باشد، به‌طوري‌كه جزييات و خصوصيات آن به‌طوركامل در معرض نمايش قرار گيرد، حتي در صورتي‌كه يك دهم ثانيه قابل رؤيت باشد. براي مثال: از

ساعت‌هاي هميلتون مي‌توان نام برد كه در بيش از 300 فيلم مورد استفاده قرار گرفتند از جمله مدل "ون‌چورا Ventura" كه الويس پريسلي در سال 1961 در فيلم "هاوايي بلو Blue Hawaii" آن را به دست كرد. 
ا

ز مدل‌هاي متفاوت ساعت رولكس در فيلم‌هاي بسيار زيادي استفاده شده است. علاوه بر پيرس براز‌نان، نيكلاس كيج، گوينث پال‌رو، آنتوني هاپ‌كينز همگي از ساعت‌هاي "هول اشتاين Holstein" در فيلم‌هاي خود استفاده كرده‌اند.

بنابر گزارش‌هاي شركت، ستاره‌هاي پر آوازه سينما تحت تاثير زيبايي و جذابيت مدل‌هاي اوريس قرار گرفته بودند. با اين وجود شانس بخش توليد ساعت در مقايسه با صنعت ماشين در سينما بسيار كمتر ارزيابي شده است زيرا به‌كارگيري ماشين در صحنه‌هاي مختلف فيلم با سهولت بيشتري امكان‌پذير مي‌باشد. بر اساس محاسبات متخصصان بازاريابي، در آينده نمايش كالا تنها محدود به فيلم‌هاي سينمايي نخواهد شد و علاوه بر برنامه‌هاي تلويزيوني از ديگر ابزارهاي ارتباطي نوين نيز بهره‌برداري خواهد شد. قلمرو كالاهاي تبليغاتي مي‌تواند دربرگيرنده توليدات مختلفي از پوشاك گرفته تا تنقلاتي كه توسط مهمانان حاضر در برنامه خريداري مي‌شود، باشد.
حتي مي‌توان تصور كرد كه ساعت سوييسي استوديو خبري حاوي برچسب و عنوان تجاري شركت توليدكننده است كه قبل از برنامه خبري مشاهده مي‌شود و يا "لارا گرفت Lara Graft" پيش از آن‌كه وارد ماجراي جديدي در دنياي بازي كامپيوتر شود به ساعت مچي خود مي‌نگرد.

 

 

 

نویسنده: ادمین سیستم
جمعه 25 مهر 1393 ساعت 01:28
notification

آیا مایلید از نوسانات بازار آگاه شوید؟

دریافت هشدار در نوسانات قیمت طلا، سکه، دلار، اونس، نفت، بورس و بیت کوین